قرآن
روزی دو جزء قرآن می خوانند
روزی هفت مرتبه قرآن می خوانند
در هر فرصتی قرآن می خواندند
هر وقت ایشان را می دیدیم قرآن می خواندند
دایماً قرآن می خواندند
جزو کارهای روزانه امام است
قبل از نماز قرآن می خواندند
در کوتاهترین فرصت قرآن می خواندند
چشم را برای قرآن خواندن می خواهم
تلاوت قبل از آماده شدن غذا
به گوشه ای رفتند
بلند شدند و قرآن خواندند
با قرآن مانوس بودند
حتی شب عمل جراحی قرآن می خواندند
بخوان جانم
همیشه قرآن نزدیکشان است
قرآن را برندارید
در وضع کثرت به سر می برم
قرآن را روی زمین نگذارید
این چه کاری است که می کنید؟
آمدند روی زمین نشستند
چون قرآن می خواندی به تو علاقه مند شدم
همواره با قرآن مانوس بودند
هر کس می خواهد آدم بشود
خدا را قادر نمی دانید؟
بخوان جانم
برای انجام مستحبات اصرار نمی کردند
قلب امام آشنا با قرآن بود