حلقهی زُلفِ تو، زنجیرِ دلِ غمگین است
از چه رو پس زمحبت بسرشتی گل ما؟
روی تو کعبه دل عشاق زنده است
استوری | اهل دل عاجز ز گفتار است با اهل خرد
سر بده در راه جانان، جان به کف سرباز باش
با که گویم راز دل را کس مرا همراز نیست
حلقه صوفی و دیر راهبم هرگز مجوی
لب فروبست هر آن کس رخ چون ماهش دید
این عبادتها که ما کردیم خوبش کاسبی است
اشعار امام صفحه 6