شناسه مطلب صحیفه
عنوان:   
تاریخ:   
مکان:   
تهران، حسینیه جماران
مناسبت:   
سالروز بعثت پیامبر اکرم (ص) و روز ارتش
موضوع:   
وظیفه بشر، نزدیک شدن به آرمانهای وحی
حضار:   
خامنه‌ای، سید علی (رئیس جمهور)، هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)، موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)، موسوی، میر حسین (نخست وزیر) و اعضای هیات دولت، شورای نگهبان، شورای عالی قضایی، مسئولان و مقامات لشکری و کشوری، روحانیون، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، و سفرا و کارداران کشورهای اسلامی در تهران‌
شناسه ارجاع:   
جلد ۱۹ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۲۲۴ تا صفحه ۲۳۱

بسم الله الرحمن الرحیم‌

ایجاد معرفت، آرمان اصلی وحی‌

این عید بزرگ را به همه آقایان حضار و ملتمان و به همه مسلمین جهان و مستضعفان تبریک عرض می‌کنم. و از خداوند تبارک و تعالی خواستارم که ما را قدردان این روز مبارک قرار بدهد. البته در این عید، «روز ارتش» هم قرار داده شده است که «آقای خامنه‌ای» از حقش بیرون آمدند. مساله بعثت بعض از ابعادش برای احدی غیر از خود رسول اکرم حقیقتش حاصل نشده است. مساله چه بوده است؟ این فشاری که از روح بزرگ به ایشان وارد شده، این چه صنف فشاری بوده است و چه حالی دست داده است در این باب؟ و کیفیت نزول وحی و نازل شدن روح اعظم برای رسول خدا وضعیتش چه بوده است، دست ما کوتاه از آن است. و ما یک چیزی از دور، از خیلی دور می‌شنویم و ادراکش را نمی‌توانیم بکنیم و اعتراف به عجز هم خودش یک مسئله‌ای است. ما بعد از اینکه دستمان از آن قله حقیقت وحی کوتاه است، باید کوشش کنیم که تا اندازه که وسع ما هست، ما ضعفا هست، به این مطلب نزدیک بشویم. و آن مقصدی که انبیا عموماً داشتند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم- خصوصاً داشتند، به آن‌ مقصد نزدیک بشویم. این وظیفه‌ای است از برای بشر که نزدیک بشود به آرمانهای وحی، حالا که نمی‌تواند ماهیت وحی را ادراک کند، به آرمانهای وحی نزدیک بشود.
این هم کمال بسیار زیادی است، اگر بتوانیم. آرمان اصلی وحی این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند؛ معرفت به حق تعالی، در راس همه امور این معناست.

تعلیم و تزکیه راه وصول به حقایق هستی‌

اگر تزکیه گفته شده است و دنبالش تعلیم گفته شده است، برای این است که، نفوس تا تزکیه نشوند نمی‌توانند برسند. گوش انسان یک چیزی می‌شنود، گاهی هم عقل انسان ادراک می‌کند، برهان هم بر آن اقامه می‌کند، مسائل عرفانی را هم در کنارش می‌گنجاند.
لکن آنی که دل باید بیابد، آن کار مشکل است که چطور بیابد. ما چطور آرمانهای توحیدی را، آرمانهای عرفانی را که انبیا برای آن مبعوث شده بودند، ما چطور آنها را بیابیم و در قلب ما وارد بشود، بعد هم در شهود ما وارد بشود. این مسئله‌ای است که محتاج به ریاضات است بعد از تعلیم و تعلم، محتاج به تزکیه است و همدوش تزکیه، تعلم و حکمت. و دنبال او، آن مسائلی که برای نفوس مستعده پیش می‌آید، و این یک تحولی در نفوس ایجاد می‌کند که اشیا را آن طور که هستند، اگر برسد به آن مقام ادراک می‌کند.
الَّلهُمَّ اَرِنِی الْاشیاءَ کَما هِیَ، «1» این چیزی است که بزرگان و انبیا خواستند. ما نمی‌توانیم اشیا را «کما هی» بشناسیم، معنی‌اش این نیست که ما ماهیّات اشیا را نمی‌توانیم بشناسیم، آن امر سهلی است. معنایش این است که موجودات را آن طور که هستند، آن طور که موجودات ربط با مبدا دارند، آن که خواستند ارائه این معناست که نسبت اشیا به حق چی است؟ ربط حادث به قدیم چی است؟ کلیاتش را فلسفه می‌گوید، بعض مراتبش را هم اهل عرفان بیان می‌کنند. لکن رسیدن به اینکه این چه ربطی است، چه رابطه‌ای است؟ اینکه هُوَ مَعَکُمْ ایْنَما کُنْتُمْ، «2» نَحْنُ اقْرَبُ الَیه مِنْکُمْ «3» این یعنی چه؟ چه جوری است این وضع؟ یعنی پهلوی‌ همیم؟ نزدیک به ما، به این معناست که ما دو نفر نزدیک به همیم یا مساله دیگری است؟
اینها مسائلی است که دست ما از آن تقریباً کوتاه است، لکن ما باید توجه به وظایف داشته باشیم. وقتی ما دستمان به قله نرسید، لا اقل رو به آن قله برویم، راه را شروع کنیم، بیراهه نرویم، کنار نرویم. و راه را اگر شروع کردیم و اخلاص همراه او بود، تزکیه همراه او بود، دستگیری می‌شود، خدای تبارک و تعالی دستگیری می‌کند و با عنایت او ممکن است که بعض مراتب حاصل بشود. و ما امیدواریم که خدای تبارک و تعالی در این روز عنایت کند به ما و به ملت ما و همان طوری که جوانهای ما را متحول کرد و آن نحو متحول کرد که همه می‌بینید و ما آرزوی آن تحول را داریم، همه ما را متحول کند. و همه آنهایی که راهرو این راه هستند، عنایت بهشان بکند.

تهدید، تطمیع و ایجاد نفاق در مبارزه با متجاوز

من قاصرم از اینکه راجع به تحولاتی که حاصل شده برای جوانهای ما، حاصل شده است برای ملت ما، بتوانم بگویم که چه جور حاصل شده است، چه تحول بزرگی است، این چه روحی است که اینها پیدا کرده‌اند، چطور شده است که یکدفعه این جهش پیدا شد. سالها زحمت می‌خواهد تا به آستانه این امر برسد، چه شد که اینها این طور سریع راه را طی کردند؟ این جز اینکه انسان بگوید یک عنایت خاصی است از خدای تبارک و تعالی که خدا این عنایت را به اینها کرده است. آنها فداکاری می‌کنند و او عنایت می‌کند.
و من امیدوارم که ان شاء الله این تحول برای همه و همه حاصل بشود.
آن چیزی که من امروز می‌خواستم عرض کنم، این است که تحولاتی که در دنیا شده است بسیاریش را شما یعنی آن که در ایران شده است دیدید، بعض تحولات دیگری هم شده است. اخیراً انسان می‌بیند که- قبلًا هم گاهی بود، اما حالا زیادتر شده است- یک تحولی شده است که تحول انسانشناسی و اسلامشناسی! پیشترها اگر یادتان باشد کارتر ادعا می‌کرد که ایران اسلام را نمی‌داند. حالا دارند همه ادعا می‌کنند! مقامات امریکایی هم همین مطلب را می‌گویند که اینها اسلام را درست نمی‌دانند! قبلًا بگین هم این حرف‌ را می‌زد! حالا داخل و خارج هم این حرفها را می‌زنند! من نمی‌دانم کی اینها می‌خواهند «عروه الوثقی «4»» را حاشیه کنند؟ و نکته اینکه اخیراً یک حرکت خاصی پیدا شده است، سابق بود اما به این شدت نبود، سابق حرکاتی بود اما اخیراً در داخل و خارج یک حرکت خاصی پیدا شده و همه حرکت به اینکه بیاییم ما صلح کنیم. این نکته چی است؟ این طرفدارهای امریکا در هر جا که هستند یکدفعه همصدا، از مصر گرفته تا سودان گرفته تا همه جا یکصدا دارند می‌گویند که بیایید صلح کنیم، دیگر نمی‌شود. مگر ما می‌خواستیم چی بشود که نمی‌شود؟ یک دسته‌شان از راه اینکه دیگر نباید این چیزها پیش بیاید چه و فلان و یک دسته‌شان هم می‌ترسانند ما را از اینکه حالا دیگر صدام تانکهایش زیاد شده است، اسلحه‌هایش زیاد شده است؛ راست است اینها، زیاد شده و من قبلًا گفتم که این یک خوشحالی است برای ما؛ برای اینکه جوانهای ما آنها را از آنها می‌گیرند برای خودشان. یک دسته زیادی این طورند که ما راهی می‌ترسانند که دیگر حالا چه شده، دیگر حالا ول کنید. آنهایی که از اول می‌گفتند این حرفها را کم بودند، اخیراً یکدفعه انسان می‌بیند که از داخل و خارج یکصدا، این از کجا پیدا شده که یکصدا در داخل و خارج می‌کنند که یا به صورت خیرخواهی یا به صورت ارعاب یا با طرح نفاق، که با نفاق کار را انجام بدهند. این نفاق این طور نیست که منحصر به این ملاهای درباری باشد که رساله می‌نویسند و کتاب می‌نویسند؛ این نفاق و ایجاد نفاق راجع به آنهایی هم که در خارج و داخل مردم را مایوس می‌خواهند بکنند، این نفاق آن هم هست، ایجاد نفاق می‌کنند دیگر. مایوس کردن معنایش این است که این جوانهایی که الآن دارند جانفشانی می‌کنند و با قدرت پیش می‌روند و قدرتشان عالمگیر شده است الآن، انعکاسش در عالم پیدا شده است، اینها حالا به یاد این افتاده‌اند که بترسانند اینها را. این جوانهای ما چی می‌خواهند که اینها آنها را می‌خواهند از او بترسانند که بهش نمی‌رسید؟ این جوانهایی که می‌آیند التماس می‌کنند که دعا کن من شهید بشوم، این چه می‌خواهد از خدا که شما او را می‌ترسانید که حالا ول کنید برای اینکه چه می‌شود؟ مگر غیر از این است که اینها شهادت می‌خواهند؟

مایوس نشدن ملت ایران در مبارزه با متجاوز

اصلاح کنند خودشان را اشخاص. این شیوخ اطراف خلیج و نمی‌دانم آنهایی که در مصر هستند و آنهایی که در سودان هستند و آنهایی که در جاهای دیگر هستند و آنهایی که در پاریس هستند و هرجا و داخل و همه جا، یک قدری فکر بکنند، اصلاح کنند خودشان را. بفهمند به اینکه یک ملت این طوری را نمی‌شود ترساندش، یک ملت این طوری را نمی‌شود مایوسش کرد. ممکن است یک عده‌ای را مایوس کنند، آنها آن عده ای هستند که مرفه هستند، از اول وارد کاری هم نبودند. اگر برای آنها می‌گویید آنها از اول وارد کار نبودند، خوب! یک عده‌ای هستند، در همه جا یک عده بیتفاوت، یک عده مخالف همیشه هست. اما آنهایی که انقلاب مال آنهاست، با دست آنها این انقلاب پیدا شده است، و هیچ یک از اینها دخالت در این امر نداشتند. بله، یک دسته‌ای از اول کارشکنی می‌کردند، دخالت در انقلاب هیچ یک از اینها نداشتند، من وارد بودم، می‌دیدم که اشخاصی چی هستند. اینها می‌خواهند کی را بترسانند؟ می‌خواهند کی را مایوس کنند؟ می‌خواهند آن اشخاصی که از اول مخالف با ما بودند مایوس کنند؟ آنها از اول مخالف بودند و حالا هم هستند و خواهند بود. می‌خواهند این جوانی که برای شهادت دارد می‌رود توی میدان، این را مایوسش کنند؟ این نمی‌شود. این یک تحولی درش پیدا شده است که نمی‌شود. می‌خواهند ارتش ما را مایوس کنند؟ ارتش ما الآن یک تحولی پیدا کرده است که به این حرفها مایوس نمی‌شود. ملت و عموم ملت به استثنای این یک عده بدبخت که در خارج و داخل نشسته‌اند و نغمه سرایی می‌کنند یا عزاداری می‌کنند، اینها می‌خواهند کی را مایوس کنند؟ اینها چه کاری می‌خواهند بکنند؟ یکدفعه انسان می‌بیند که یک صدا از مصر بلند می‌شود، از سودان بلند می‌شود، نمی‌دانم از اردن بلند می‌شود، از عراق بلند می‌شود، از امریکا بلند می‌شود، از فرانسه‌ بلند می‌شود، از ایران هم بلند می‌شود، یک صداست، انسان می‌فهمد یک حلقوم است دارد این حرفها را می‌زند. اینهایی که اهل خود ایران هستند و رفتند بیرون، اینها با ملت خوب هستند؟ صلاح ملت را می‌بینند؟ آن که با عراق می‌سازد، صلاح ملت را می‌بیند؟ آن که با امریکا دوست است، صلاح ملت ما را می‌خواهد؟ خوب! ما می‌دانیم این جوری نیست اینها اصلاح کنند خودشان را. آن که می‌تواند، خودش را اصلاح کند، این قدر خباثت به خرج ندهد، اصلاح کند خودش را، یک قدر توجه کند به مسائل، توجه کند به حقایق اسلام، ببیند که پیغمبر در وقتی که مبعوث شد- یک نفر آدم، مخالفش همه- با پافشاری و استقامت کارش را راه انداخت. ملت ما که نمی‌ترسند. شما چند نفر نشسته‌اید آنجا می‌ترسید، هی القای ترس می‌کنید، القای رعب می‌کنید. کسانی که هیچ دخالت در هیچ چیز نداشتند، کسانی که آن روزی که انقلاب پیروز شد دنبال این بودند که برای خلاف انقلاب اسلحه جمع کنند، برای شکست انقلاب، آنهایی که نشسته‌اند و روابطشان را با امریکا محکم کرده‌اند- و از اول بود و حالا هم هست و خواهد بود- اینها توجه به این ندارند که با این اراجیفی که اینها دارند این ملت تغییر نمی‌کند.

پاسخگویی به فریاد استغاثه مسلمین‌

ما عالمگیری نمی‌خواهیم بکنیم که شما ما را می‌ترسانید که نمی‌شود عالم را گرفت. ما می‌خواهیم به درد مسلمانها برسیم، توانستیم به دردشان برسیم، توانستیم؛ نتوانستیم، اجرش را داریم. ما می‌خواهیم به درد ملت عراق برسیم. این ملت عراق مظلوم که دارد خرد می‌شود زیر پای این ظالم و ظالمها، ما می‌خواهیم به درد اینها برسیم. مسلمان نباید به درد مسلمان برسد؟ اسلام حدود دارد؟ ما درد اینها را می‌خواهیم ببینیم چی است.
اینها فریاد «یا للمسلمین» دارند می‌زنند، ما جواب باید بدهیم. ملت عراق دارد خرد می‌شود زیر پای این خبیث. ما پیش خدا جواب باید بدهیم. ما دفاع داریم می‌کنیم از حق اسلام، ما دفاع داریم می‌کنیم از حق مسلمین. ما جنگ نمی‌خواهیم بکنیم، از اول هم‌ جنگ نداشتیم، ما بادی «5» جنگ نبودیم، ما بعد از اینکه بهمان حمله کردند، دفاع کردیم، حالا هم در حال دفاع هستیم. دفاع معنایش این نیست که تا آن گفت که «یا الله! دستت را بده من با هم صلح بکنیم»، ما رها کنیم، این حرف غلطی است. مایی که می‌دانیم ماهیت یک حیوان درنده چی است، ما به واسطه اینکه او می‌گوید که بیایید صلح کنیم، بیاییم صلح کنیم، چه جور، با چی صلح کنیم؟ با کی صلح کنیم؟ ملت عراق صلح کنند، ما صلح می‌کنیم ملت عراق بگویند که «کاری ندارید با ما صدام را می‌خواهیم». اما واقعیت ملت عراق را ببینید، چه خبر است در عراق.
عراقی که می‌بیند که عائله یک انسان بزرگ را، یک روحانی بزرگ را آن طور می‌کشند و هر روز دارند مردم شریف عراق را آن طور می‌کشند، این عراق فریادش به «یا للمسلمین» بلند نیست؟ شما مسلمانها نباید از این مردم بیدفاع، دفاع بکنید؟ شما اسلامشناسان نباید دفاع از حق مسلمین بکنید؟ دیوار دور اسلام می‌کشید؟ ما در اقصی بلاد دنیا اگر یک کسی بهمان بگوید که «یا للمسلمین»، ما موظفیم که به درد آنها برسیم، هر قدری می‌توانیم. ما نمی‌گوییم که ما می‌توانیم همه جا چه بکنیم. ما آن قدری که می‌توانیم دفاع از حق مسلمین می‌کنیم. مسلمین معنایش نیست ایرانی، مسلمین. کسی که یک مسلمی فریاد زد که به داد ما برسید و نرود سراغش، فکر او نباشد، این مسلم نیست، این انحراف است، ملتفت نیستید شماها، این انحراف است از اسلام، این بی‌توجهی است به مقاصد اسلام. اسلام برای ایران نیامده، اسلام برای عالم آمده. بعثت، بعثت برای همه است و همه باید تابع باشند.

منطق اسلام در دفاع از حقوق مسلمین‌

و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی ما را بیدار کند و افراد ملت ما را بیدار کند.
آنهایی که در خواب هستند، آنهایی که باز هم خواب می‌بینند، آنهایی که خواب امریکا را می‌بینند خدا بیدارشان کند، توجه بهشان بدهد که یک ملت ضعیف را، یک ملتی که‌ حالا می‌خواهد بیرون بیاید از این ضعف، حالا می‌خواهد قدرت خودش را به عالم نشان بدهد که ما زیر بار نمی‌رویم، همین قدر، ما نمی‌خواهیم که برویم جایی را بگیریم، ما زیر بار نمی‌رویم. ما دفاع از اسلام می‌کنیم. صدام پا روی اسلام گذاشته، ما از او دفاع می‌خواهیم بکنیم؟! دفاع از اسلام می‌خواهیم بکنیم! صدام یک حکم از احکام اسلام را قبول ندارد، یک حکم از احکام اسلام را قبول ندارد. ما دفاع می‌خواهیم بکنیم.
صدام دارد ظلم می‌کند به ملت خودش، به ملتی که مسلمان هستند و از ما می‌خواهند که ما هم از آنها دفاع بکنیم، ما دفاع می‌خواهیم بکنیم از آنها. ما هجمه نداریم، ما الآن هم در حال دفاع هستیم. شما می‌گویید که ما با یک کسی که خرد کرده است مسلمین را و به اسلام هیچ اعتقاد ندارد و هر روز زورش برسد اسلام را زیر پا می‌مالد و منهدم می‌کند، ما با او بنشینیم و دست دوستی بدهیم و بعد هم بگوییم که «سَلَّمَکُمُ الله» «6»! این چه منطقی است؟ منطق اسلام این است؟! شما اسلامشناسها این را منطق اسلام می‌دانید؟! خداوند اصلاحتان کند ان شاء الله. من امیدوارم که ملت ما توجه پیدا بکند که امروز شیاطین با صورتهای مختلف از خارج و داخل، با صورتهای مختلف افتاده‌اند برای تضعیف روحیه شما. و خدا با شماست، خدا قدرت دارد که همه چیز را اصلاح کند و درست کند و او با شماست. و ما پافشاری تا آخر، داریم و جوانهای ما و ارتش ما و سپاه ما و بسیج ما و همه و همه ایران- به استثنای یک عده معدودی که خداوند اصلاحشان کند- همه در این متفق‌اند که باید ما در صحنه باشیم، دفاع کنیم از حقوق مسلمین. خداوند همه شما را ان شاء الله از فیض این روز مبارک بهره‌مند کند و همه ما را تابع این وجود مقدس کند.
و السلام علیکم و رحمه الله‌

سایت جامع امام خمینی رحمة الله علیه