در روز 17 مهر 1344 موسسه دارالتبلیغ اسلامی در قم با سخنرانی آیتالله شریعتمداری، سیدموسی صدر و سیدصدرالدین بلاغی افتتاح شد. ساختمان مهمانخانه ارم که قرار بود به سینما تبدیل شود، از سوی آیتالله شریعتمداری خریده شده و به دارالتبلیغ اختصاص یافته بود.
پیشنهاد تاسیس چنین موسسهای توسط آیتالله شریعتمداری در سه چهار سال قبل، موجی از مخالفتها و موافقتهای مراجع و علما را به راه انداخته بود. رابطه خوب آیتالله شریعتمداری با رژیم شاه یکی از مهمترین علل مخالفت برخی علما از جمله امام خمینی با این طرح بود. در فضای آن سالهای قم، امام خمینی به عنوان بارزترین عالِم و مرجع مخالف رژیم شاه و آیتالله شریعتمداری به عنوان مرجعِ نزدیک با رژیم و موید سلطنت شناخته میشدند. حضرات آیات گلپایگانی و مرعشی نجفی نیز اگرچه در میدان سیاست به بیباکی امام ظاهر نمیشدند، اما در قول و فعل جوری رفتار میکردند که مخالفت و فاصله خود با رژیم را نشان دهند.
در سالهای پیش از این نیز، مجله «مکتب اسلام» توسط تعدادی از روحانیون فاضل حوزه با پشتیبانی و حمایتهای آیتالله شریعتمداری منتشر میشد. مکتب اسلام اگرچه شامل مطالب اعتقادی و مذهبی بود، اما بهخاطر همین مسائل حاشیهای آیتالله شریعتمداری، جمعی از روحانیان مبارز حامی امام در مقابل، نشریه «مکتب تشیع» را راهاندازی کرده بودند. پس از طرح پیشنهاد راهاندازی موسسه دارالتبلیغ، نشریهای به همین نام هم راهاندازی شد. شهریورماه سال 1343 مدیرکل اداره دوم ساواک (جمعآوری اطلاعات خارجی) در نامهای به مدیرکل اداره سوم (امنیت داخلی) مینویسد «خواهشمند است دستور فرمایید از نظر ارشاد و هدایت مسلمانان شیخنشینها به خصوص شیخنشین قطر، به کلمه مجله دارالتبلیغ، کلمه اسلام نیز اضافه شود تا توجه مسلمانان به این مجله جلب گردد و الا فقط مجله دارالتبلیغ چندان مورد توجه قرار نخواهد گرفت.»
به خاطر مشی سیاسی آیتالله شریعتمداری بود که دارالتبلیغ در نگاه امام و طلاب مبارز، نه سنگری واقعی برای تبلیغ تشیع و تربیت مبلغ، بلکه آدرس غلطی برای انحراف طلاب از مبارزه با رژیم شاه تفسیر میشد. به خصوص پس از آن که اوقاف شاهنشاهی در ایده «دارالترویج» شکست خورده بود، تاسیس «دارالتبلیغ» آن هم توسط آیتالله شریعتمداری که نماد مرجعیت نزدیک به سلطنت محسوب میشد معنایی جز این نداشت. طلاب مبارز قم در همین راستا دست به فعالیت علیه ایده دارالتبلیغ و انتشار شبنامه و بیانیههای متعدد زدند. شهید محمد منتظری از مهمترین چهرههای این فعالیتها بود. آیتالله جمی هم در خاطرات خود میگوید «به همراه شهید سعیدی از کنار دارالتبلیغ میگذشتیم. آهی کشید و گفت: اینجا خیلی خطرناک است. آقای خمینی از اینجا ناراحت است.»
آیتالله خامنهای تابستان سال 1343 از طرف آیتالله قمی، مرجع معروف مشهد، به دیدار امام و آیتالله شریعتمداری میرود تا دلایل هردو را بشنود. امام در نفی دارالتبلیغ هشت دلیل را بیان کرده و نتیجه میگیرد تاسیس آن، هم خطاست و هم خطرناک. مهمترین این دلایل به این شرح است: «دارالتبلیغ منجر به تجزیه حوزه علمیه خواهد شد. البته اگر قرار شود همه حوزه شامل دارالتبلیغ شود، من حرفی ندارم.» «تاسیس دارالتبلیغ دودستگی ایجاد خواهد کرد. محصلان دارالتبلیغ و طلاب حوزه علمیه قم یکدیگر را نفی خواهند کرد. یکی به بیسوادی و دیگری به بیدینی متهم خواهند شد.» «دستگاه حکومتی میتواند بر دارالتبلیغ سوار شود و در آن سرمایهگذاری نماید، اما ساختار حوزه علمیه قم به نحوی است که نمیتواند این منظور را پیاده کند. حوزه محیط بزرگ و غیرقابل تعریفی برای دستگاه است؛ نفوذ و تخریب در آن مشکل است.»
آیتالله شریعتمداری در دیدار با آیتالله خامنهای این دلائل را «خیالات» نامیده بود و از «تهمتها» گلایه کرده بود. نقل قولی از امام هم در دیدار با تعدادی از فضلای قم دهان به دهان میگشت که «آقای شریعتمداری را دریابید که دارند او را میبَرند. دارند او را اغفال میکنند.»
با تبعید امام در آبانماه 1343، بزرگترین مخالف دارالتبلیغ از قم دور میشود. یک سال بعد در آستانه اولین سالگرد تبعید ایشان، دارالتبلیغ افتتاح میشود و سخنرانان افتتاحیهاش بیاهمیت به فضای مبارزه با رژیم شاه، درباره اهمیت تبلیغ اسلام در مقابل تشکیلات تبلیغی مسیحیت در دنیای کنونی سخن میگویند و از این اقدام ضروروی و حیاتی تمجید میکنند!
پیشبینی امام درباره باز شدن دست رژیم شاه برای دخالت در حوزه از طریق دارالتبلیغ که از شناخت ایشان نسبت به آیتالله شریعتمداری ناشی میشد، محقق شده بود. آیتالله شریعتمداری وقتی مطلع میشود طرح «آزمون علمی طلاب توسط اوقاف» توسط حاجآقا مجتبی عراقی که سرپرست مدرسه فیضیه و مدیر دارالتبلیغ بود، پس فرستاده شده؛ در دیدار با مقامات ساواک میگوید «من روحم از عودت دادن آئیننامه و برنامه بیاطلاع است و بسیار کار بدی کرده است و من حالا از شما میشنوم که این کار زشت را کرده است.» ساواک در ادامه گزارش خود مینویسد «راهحلی پیشنهاد کردند که به عرض تیمسار ریاست ساواک برسد. اظهار داشتند پیشنهاد میکنم برای برداشتن قدم اول که آزمایش طلاب باشد از مشمولین شروع شود. بدین منوال که اعلانی اداره نظاموظیفه بنمایند که مشمولین سالهای... در تاریخ... در محل... باید امتحان بدهند و هرکس فاقد ارزش تحصیل طلبگی بود به سربازخانه اعزام و آنهایی که پایه تحصیلاتشان خوب است، معاف موقت جهت خواندن درس در حوزه علمیه خواهند شد و حتماً به همین نحو عمل و اعزام بشوند. بعد برای اجرای مرحله دوم چند ماهی تامل شود.»
در طول عمر چندینساله دارالتبلیغ، فعالیت آن بدون کمترین مزاحمت رژیم شاه و ساواک ادامه مییابد. اساتید و سخنرانان مختلف به دارالتبلیغ رفت و آمد میکردند و کتابها و جزوات متعددی درباره فرهنگ تشیع و اسلام توسط این موسسه منتشر میشد. فعالیتهای بینالمللی دارالتبلیغ هم با چراغ سبز و مساعدتهای ساواک، آزادانه انجام میشد. رئیس دانشگاه الازهر در سالهای بعد به ایران آمد و با آیتالله شریعتمداری به عنوان موسس دارالتبلیغ دیدار نمود. مرجعیتِ حامی سلطنت، توانسته بود خط موازی «تبلیغ تشیع با حمایت رژیم شاه» را در برابر «مبارزه با رژیم شاه» پیش ببرد. با پیشرفت فعالیتهای دارالتبلیغ و تداوم مخالفتهای طلاب مبارز، برخی اساتید همسو با امام که با آن موسسه همکاری میکردند، از آن جدا شدند.
در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیتالله شریعتمداری از طریق پایهریزی حزب خلق مسلمان و حمایت از آن، کوشید در برابر انقلاب فعالیت کند. کشف کودتای قطبزاده و افشای روابط شبکه کودتا با آیتالله شریعتمداری، باعث کنار رفتن همیشگی او از عرصه سیاست و روحانیت ایران بود. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، آیتالله شریعتمداری را از مرجعیت خلع کرد و امام دستور دادند «با توجه به اینکه آیتالله شریعتمداری دیگر صلاحیت اداره دارالتبلیغ اسلامی قم و انتشارات و چاپخانه و کتابخانه و متعلقات آنها اعم از ساختمانها و خوابگاه و غیره» را ندارد، دفتر تبلیغات اسلامی قم اداره آنها را بر عهده بگیرد. «1»