یادداشت
دفاع تمام‌قد از شیخ‌الاسلام
گزارشی از دفاعیات امام از علامه مجلسی در برابر منتقدانش

دفاع تمام‌قد از شیخ‌الاسلام


علامه محمدباقر مجلسی، هم چنان که یکی از بزرگترین و مشهورترین دانشمندان و علمای عالم تشیّع به شمار می‌آید، یکی از پرحاشیه‌ترین و پرمناقشه‌ترین عالمان شیعی است. شیخ الاسلامِ دولت صفوی، اگرچه تنها عالم دینی و فقیه شیعیِ درگیر در نظام حکومتی صفویه و سیاستهای آن نبود، اما به نماد این نسل از عالمان شیعه تبدیل شده است. علمایی که اگرچه سلطان نبودند، اما به عنوان بازوی دینی حکومت، در سیستم حکومتی دوگانه‌ای که در یک سوی آن، حاکمیت سیاسی از آن فردی از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی بود، حاکمیت مذهبی را در اختیار داشتند. مشی حدیثی و کوشش بی‌نظیر مجلسی در تدوین دایره المعارف روایی شیعه یعنی بحارالانوار، دلیل دیگری برای شهرت و مرکزیت او در مباحث تاریخی و دینی بوده است. کوششی که از جاتب هواداران و دوستداران علامه، جدای از ثمرات خاصه‌اش برای حوزه‌های شیعه، توفیقی الهی، و ذخیره‌ای اخروی برای مجلسی دوم دانسته می‌شود ولی از جانب منتقدان و دشمنانش مهمترین مظهر خرافه‌گرایی و اخباری‌گری در عهد صفوی به حساب می‌آید.

هر دو وجه اهمیت علامه، در سده اخیر به بحث و نظر گذاشته شده است. همچنان که جریانات حامی او و دستاوردهایش، به‌وفور در حوزه‌های علمیه یافت می‌شدند، برخی از عالمان دینی و نویسندگان، رای به ضرورت بازنگری در تراث مجلسی و تنقیح آثار او دادند. مهمترین تلاشها در این باره را علامه سیدمحمدحسین طباطبایی انجام داد. او که از عالمان عقلگرا و ژرفنگر شیعه در سده اخیر به شمار می‌آمد، درس و بحث مختصری در شرح روایات بحار و نقد نظرات و تغلیقات مجلسی آغاز کرد که به مذاق جریان حاکم بر حوزه‌ها مطلوب نیامد و سرانجام با تدبیر مرجع عصر، آیت‌الله سیدحسین بروجردی از ادامه جلسات و انتشار تعلیقات جلوگیری به عمل آمد. «1»



اما نقدهایی از جنس نقد علامه طباطبایی، بیش از آن که نقدی سیستماتیک بر مجلسی باشد، به اختلاف نظرهای معرفتی میان علما باز می‌گشت. اما در این میان، کسان دیگری هم بودند که با لحن تندتری به مجلسی و سیره و میراث او می‌تاختند. دکتر علی شریعتی، شاخص‌ترین نماینده این گروه اخیر است. با وجود اینکه پیش از شریعتی هم برخی روشنفکران عموماً بی‌دین مانند حکمی‌زاده در آثار ضدشیعی خود، کنایات گذرایی به مجلسی و بحارالانوار او داشته‌اند، «2» با این حال نقد سیستماتیک و قاعده‌مند مجلسی با سخنرانی‌های شریعتی به اوج خود رسید. تقسیم‌بندی تشیع و عالمان شیعی به علوی و صفوی، یکی از ماندگارترین دستاوردهای فکریِ شریعتی است که از همین جا، رهگذری برای نقد پرچالشِ مجلسی هم گشوده شد. شریعتی در تحلیلی که از تاریخ شیعه ارائه می‌کند، معتقد است که تشیعِ برآمده از محبت و ولایت امیرالمومنین که سالیان سال در اعتراض به انحرافات و مظالم موجود در جامعه اسلامی، مظلومانه اما مقتدر زندگی می‌کرد، با قدرت‌گرفتن صفویان و تشکیل حکومت به‌ظاهر شیعیِ آنان به انحراف گرایید. در این روند، دو جریان شیعیان علوی و شیعیان صفوی پدید آمدند که دسته دوم، در حوزه سیاسی با هم‌عهدی با حکومت از سیره اصیل تشیع جدا شد و در حوزه معرفتی هم به اخباری‌گری و توجیه عمل حاکمان جور روی آورد.

شریعتی در بیان ممیّزات تشیّع صفوی، به‌ویژه به امام‌شناسی آنها اشاره می‌کند که به اعتقاد او با عزت و والایی ائمه معصومین تنافی دارد. در یکی از همین موارد است که با هیجان خاصی از علامه مجلسی مثال می‌زند و می‌گوید: «تردید دیگرم این بود که به عنوان اهانت به علامه مجلسی، باید جانم را چرب کنم، بالاخره تصمیم گرفتم که بین حریت علامه مجلسی و امام سجاد دومی را انتخاب کنم...چرا امام در آسمان همپای خدا و "همان ولایتی که خدا بر جهان دارد برای امام هم ثابت است"! و در زمین، اینچنین همکار ضعیف و تسلمی خلیفه؟» «3» او سپس گراور مقدمه علامه مجلسی بر کتاب زادالمعاد را می‌آورد که متضمن مدح و سپاس از شاه صفوی است برای آن که نشان دهد چرا علمای تشیع صفوی، ائمه را هم همکار و تسلیم سلاطین نشان می‌دهند. به این ترتیب از نظر او، علامه مجلسی، «برجسته‌ترین روحانی صفوی» «4» به شمار می‌رود. اما امام خمینی، به عنوان یک فقیه و متالهِ روشن‌اندیش، و نیز شاخص‌‌ترین عالمِ سیاسی عصر که ابداع اصطلاح آخوند درباری از سوی او، نمایانگر اوج نفرت امام از علمای توجیه‌کننده حکومتهای ظالم است، چه دیدگاهی درباره این دو وجه شخصیتی علامه مجلسی داشت؟

واکنش امام به اتهامات علیه مجلسی دوم، به سالهای پیش از انقلاب باز می‌گردد. امام در رساله کشف اسرار که پاسخی کوبنده بر کتاب اسرار هزارساله حکمی‌زاده بود، دفاعی عقلانی و میانه‌روانه از مجلسی و مشی حدیثی و علمی او می‌کند. به اعتقاد امام موسوی کاشف‌الغطاء«5»، «علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار نخواسته کتابی عملی بنویسد یا دستورات و قوانین اسلام را در آنجا جمع کند، تا در اطراف آن بررسی کرد و درست را از غیر درست جدا کرد. در حقیقت بحار الانوار خزانه همه اخباری است که به پیشوایان اسلام نسبت داده شده، چه درست باشد یا نادرست. در آن کتاب‌هایی هست که خود صاحب بحار آن‌ها را درست نمی‌داند و او نخواسته کتاب عملی بنویسد، تا کسی اشکال کند که چرا این کتاب‌ها را فراهم کردی. پس نتوان هر خبری که در بحار است به رخ دینداران کشید که خلاف عقل یا حس است، چنانکه نتوان به جهت اخبار، آن را رد کرد و گفت که موافق سلیقه ما نیست، بلکه در هر روایتی باید بررسی شود و آن‌گاه با میزان‌هایی که علما در اصول تعیین کردند عملی بودن یا نبودن آن را اعلام کرد». «6»



اما واکنش امام به چهره سیاسی علامه مجلسی و دیگر علمای صفوی، به سالهای پس از انقلاب باز می‌گردد. امام، اگرچه خود از بهترین آشنایان به مشی و منش علمای درباری بود، علمای بزرگ عصر صفویه را از این سنخ روحانیون نمی‌داند. به باور امام، «مرحوم مجلسی که در دستگاه صفویه بود، صفویه را آخوند کرد؛ نه خودش را صفویه کرد! آنها را کشاند توی مدرسه و توی علم و توی دانش و اینها ـ تا آن اندازه‌ای که البته توانستند. بناء علیه ما نباید مقایسه بکنیم که روحانیون یک وقتی وارد شدند. الآن هم ما اگر بتوانیم[همین وظیفه را داریم] ما آن وقت هم اگر می‌توانستیم، که آنطوری که آنها می‌‌خواهند خدمت بکنند، ما هم وارد می‌شدیم.» «7» با نگاهی گذرا به آثار قلمی امام، از جمله شرح چهل حدیث هم می‌توان مشاهده کرد که دفاع وی از مجلسی به معنای قبول همه آثار و نظرات او نبود. چنان که در همین اثر، امام ضمن نام بردن از علامه با عناوینی چون «محقق خبیر و محدث بی‌نظیر» «8»، نقدهایی هم بر نظرات و شروح مجلسی بر اخبار اهل بیت (علیهم السلام) وارد کرده است. «9»

امام خمینی، همین مطلب را در سال 56 و چند ماه پس از درگذشت دکتر شریعتی، ضمن انتقاد از «بعض نویسندگان ما» مطرح می‌کند. به اعتقاد امام، هرگونه همکاری با حاکمان ظلم، به معنی همراهی با آنها نیست بلکه می‌توان برای کاهش ظلم، با دستگاه حکومتی ارتباط برقرار کرد: «در باب امور سیاسی... می‌بینیم که یک طایفه از علما، اینها گذشت کرده‌اند از یک مقاماتی و متصل شده‌اند به یک سلاطینی. با اینکه می‌دیدند که مردم مخالفند لکن برای ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامی و ترویج مذهب حق اینها متصل شده‌اند به یک سلاطینی، و این سلاطین را وادار کرده‌اند ـ خواهی نخواهی ـ برای ترویج مذهب، مذهب دیانت، مذهب تشیع. اینها آخوند درباری نبودند. این اشتباهی است که بعض نویسندگان ما می‌کنند. سلاطینْ اطرافیانِ آقایان بودند. الآن هم حجرۀ شاه سلطان حسین در چهارباغ اصفهان، در مدرسۀ چهارباغ اصفهان، الآن هم حجره‌اش هست. اینها او را کشاندنش تو[ی] حجره نه اینکه او اینها را کشیده است دنبال خودش. اینها اغراض سیاسی داشتند، اغراض دینی داشتند. نباید یک کسی تا به گوشش خورد که مثلاً مجلسی ـ رضوان‌اللّه‌ علیه ـ محقق ثانی ـ رضوان‌اللّه‌ علیه ـ نمی‌دانم شیخ بهائی ـ رضوان‌اللّه‌ علیه ـ با اینها روابط داشتند و می‌رفتند سراغ اینها همراهی‌شان می‌کردند، خیال کنند که اینها مانده بودند برای جاه و ـ عرض می‌کنم ـ عزت، و احتیاج داشتند به اینکه شاه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بکنند! این حرفها نبوده در کار. آنها گذشت کردند؛ یک گذشت، یک مجاهدۀ نفسانی کرده‌اند برای اینکه این مذهب را به وسیلۀ آنها، به دست آنها[ترویج کنند].» «10»

مجموعه ی این نگاه متعادل و البته غیرتمندانه امام به سیره و میراث علامه مجلسی، باعث شد که صدای انتقاد خود از ابراز نظراتی مانند آنچه دکتر شریعتی ابراز می‌داشت را به گوش وی برساند. نویسنده کتاب جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، در همین رابطه خاطره‌ای از مرحوم الهی خراسانی نقل می‌کند. مرحوم الهی در سال 56 از امام درباره شریعتی سوال می‌کند که امام در پاسخ می‌گوید: «من به آقای مطهری که همین جا بود گفتم به شریعتی بگو: این حرف‌ها چیست که می‌زنند؟ به مقدسات مردم، به مفاتیح، به مرحوم مجلسی توهین می‌کنید. کسروی هم قبلا همین حرف‌ها را می‌زد.» «11»

«۱» رک به علامه طهرانی، مهر تابان، یادنامه علامه طباطبایی، ص۳۵
«۲» نمونه این مطالب کنایه حکمی‌زاده به مجلسی برای نقل روایت زیارت جامعه کبیره در بحارالانوار و توثیق آن است.
«۳» تشیع علوی، تشیع صفوی، ص۱۶۲
«۴» همان، ص۱۲۴
«۵» امام موسوی کاشف الغطاء تعبیری که در همان زمان انتشار کتاب کشف اسرار برای پنهان ماندن هویت اصلی نویسنده یعنی امام خمینی بر جلد کتاب درج شده بود.
«۶» کشف الاسرار، بیجا، بینا، صص ۳۱۹-۳۲۱
«۷» جلد ۸ صحیفه امام خمینی (ره)، صص ۴۳۳ - ۴۴۱
«۸» شرح چهل حدیث، ص۱۲۰
«۹» شرح چهل حدیث، ص۵۳۹
«۱۰» جلد ۳ صحیفه امام خمینی (ره)، صص ۲۳۴ - ۲۵۲
«۱۱» رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران (۱۳۲۰=۱۳۵۷)، ص۳۰۲



دفاع تمام‌قد از شیخ‌الاسلام؛ 22 خرداد 1397

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: