مطلب مرتبط

سخنرانى در جمع اقشار مختلف مردم (مقايسه نهادهاى نظام اسلامى و شاهنشاهى)مقایسه شاه با رئیس جمهوری اسلامی‌مقایسه دولت شاه با دولت جمهوری اسلامی‌این اهانت به یک ملت نیست؟مقایسه دستگاه قضایی شاه با قوه قضائیه جمهوری اسلامی‌مقایسه ارتش شاه با همان قوا در جمهوری اسلامی‌مقایسه ژاندارمری شاه با همان قوا در جمهوری اسلامی‌مقایسه شهربانی شاه با همان قوا در جمهوری اسلامی‌منزلت و شان پاسداران‌ابعاد تحوّل ملت در انقلاب اسلامی‌مقایسه زنان قبل از انقلاب و بعد از انقلابمی‌خواهند این ملت را دلسرد کنندبا تمام قوا کوشش کرده‌اند که [کشور را] وابسته‌ کنند انتقاد از نویسندگانی که در پی دلسردی ملتندسخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم (مقایسه نهادهای نظام اسلامی و شاهنشاهی)قدرت ملتقدرت ملت
شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم (مقایسه نهادهای نظام اسلامی و شاهنشاهی)

تهران، جماران
مقایسه جمهوری اسلامی و ارکان آن با نظام شاهنشاهی- انتقاد از قلم به دستانی که در پی دلسرد کردن ملتند
اعضای شرکت تعاونی وابسته به مرکز تولیدی و عمرانی سیستان و بلوچستان- اعضای جهاد سازندگی میاندوآب- کانون اسلامی قدس تهران- پرسنل سپاه پاسداران نقده- مازندران- آذربایجان شرقی و اهواز- گروهی از اهالی اهواز و بانوان جنگزده ساکن قم‌
جلد ۱۴ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۱۱۹ تا صفحه ۱۳۴

بسم الله الرحمن الرحیم‌

مقایسه جمهوری اسلامی با نظام شاهنشاهی‌

چون گروههای مختلفی اینجا آمده‌اند و با این جای تنگ در فشار هستند، من به طور کلی از همه آنها تشکر می‌کنم. و معذرت می‌خواهم از اینکه جای ما تنگ است، و مهمانان عزیز ما زیادند و در زحمت. و از اینکه نمی‌توانم تمام گروهها را اسم ببرم، ممکن است بعضیها را فراموش کنم، از این جهت من از تمام گروههایی که اینجا آمده‌اند تشکر می‌کنم. و از خداوند تعالی سعادت و سلامت همه را تقاضا می‌کنم. چند کلمه هم راجع به مسائل روز عرض می‌کنم.
شما می‌دانید که از طرق مختلفه از اول پیروزی انقلاب به این انقلاب، هجوم نظامی و بدتر از او، هجوم قلم و زبان شده است، حالا هم ادامه دارد. و بعدها هم ممکن است ادامه داشته باشد. حالا از اموری که تبلیغ می‌کنند و بین قشرهای مختلف پخش می‌کنند این است که این انقلاب کاری نکرده است و این جمهوری اسلامی هم مثل رژیم شاهنشاهی است، یک اسمی عوض کرده است. من امروز می‌خواهم راجع به نظام جمهوری اسلامی، و متصدیان این جمهوری اسلامی یک چند کلمه‌ای عرض کنم.
ببینیم که این مثل نظام سابق است و یا بدتر از نظام سابق، که بعضی نویسندگان آرزوی برگشتن او را می‌کنند. من نمی‌خواهم با این صحبتی که می‌کنم اشخاص را یا ارگانها را تطهیر کنم به طور مطلق. من هم مثل همه، مثل خود متصدیان امور، این اعتقاد را دارم که کمبودهایی هست؛ و در اطراف کشور هم راجع به اموری که اجرا می‌شود چیزهایی بر خلاف دستور اسلام و جمهوری اسلامی اجرا می‌شود. این را انکار ندارند و نداریم.
لکن راجع به اینکه این جمهوری اسلامی لفظی است و واقعیت ندارد و نظام شاهنشاهی است، یا بعضی می‌گویند بدتر از نظام شاهنشاهی است! من راجع به اصل نظام و متصدیان این نظام مختصراً چند کلمه عرض می‌کنم. اینهایی که می‌گویند جمهوری اسلامی هم همان نظام شاهنشاهی است، لکن یک لفظی را برداشتند روی نظام شاهنشاهی گذاشتند و اسمش را گذاشتند جمهوری اسلامی، محتوا همان نظام شاهنشاهی است، در عین حالی که نمی‌خواهم از هیچ کس به طور مطلق یک تاییدی بکنم، می‌خواهم یک مقایسه‌ای بکنم. نظام شاهنشاهی را با این نظام یک مقایسه بکنم؛ و بین کسانی که در این نظام متصدی امور هستند، و در نظام شاهنشاهی یک مقایسه بکنم، ببینم که این حرفی که می‌زنند صحیح است؛ یا این حرف را همان اشخاصی که از نظام شاهنشاهی هستند و آن بهره‌هایی که در نظام شاهنشاهی می‌بردند [و] اینجا دیگر امکان ندارد، می‌زنند.

مقایسه شاه با رئیس جمهوری اسلامی‌

در نظام شاهنشاهی، در راس: آقای آریامهر «1»! بودند و بستگان آقای آریامهر. آن روز شاه معدوم بود و بستگانش. امروز آقای بنی صدر «2» را ما با او مقایسه می‌کنیم. برای اینکه بالاترین چیزهایی که در جمهوری هست، مقامی که در جمهوری هست، ریاست جمهوری است. ما مقایسه می‌کنیم بین این دو آدم و عائله این دو آدم، ببینیم که این همان نظام شاهنشاهی است یا نه. این که در راس است با او فرق دارد؛ در عین حالی که من نمی‌خواهم بگویم به طور مطلق مطلب درست است. اینکه من می‌گویم [نه اینکه‌] اینها به طور مطلق دلخواه هستند. لکن می‌خواهم اندازه بی‌انصافی اینهایی که این حرف‌ را می‌زنند، با مقایسه بین همه متصدیها در این زمان، و همه متصدیها در زمان رژیم پهلوی [نشان دهم‌] زندگیهایی که آنها داشتند و استفاده‌های مادی که آنها داشتند و از طریق درآمدهای این کشور در بانکهای خارجی آن قدر مبالغ ریختند و زندگیشان در اینجا و پارکهای عظیم و املاک عظیم و دستگاههای طاغوتی بزرگ آن طرف. زندگی ساده رئیس جمهور هم این طرف. اینها شبیه به هم هستند؟! یک «اعلیحضرت» قَدَر قدرت، که بر تمام جمعیت این کشور حکومت طاغوتی می‌کرد و درآمدهای این کشور را خود و وابستگان خود می‌بردند و یک تتمه هم به خارج می‌دادند و نفت ما را آن طور به خارج دادند، و برای ما چیزی در مقابل او حاصل نشد، آیا ملت ما یک اعلیحضرت همایونی آریامهر را برداشته، و یک اعلیحضرت همایونی رئیس جمهور گذاشته است؟! دستگاه این با دستگاه او مثل هم است؟! چپاولگر است این آدم هم مثل اینکه آنها چپاولگر بودند؟! عائله ایشان هم مثل عائله آنها هست و زندگی می‌کنند؟! شما و ما آن مقداری که با کمی اطلاع از آنها مطلع هستیم، شما قصرهای آنها را در تهران دیده‌اید، و در جاهای دیگر هم هست و در خارج هم بوده، حتی در طول یک سال چند ساعت که آن اعلیحضرت قدر قدرت می‌خواستند در یک شهرستانی بروند، برایشان یک دستگاه‌های عظیم با پول همین ملت درست کردند که آقا می‌خواهند چند ساعت در سال تشریف ببرند در آنجا! حالا آقای بنی صدر هم همان طور است؟! در هر شهری دستگاههای عظیمی از پول ملت درست کرده که اگر دو ساعت بخواهد آنجا برود، برود در آن دستگاه‌ها؟ و آیا خانه دارد این آقا، جز یک خانه‌ای که شنیده‌ام از پدرش دارد؟ عائله ایشان آن جور عائله است؟ مثل اشرف پهلوی «3» هم در عائله ایشان هست؟! مثل فرح «4» هم در عائله ایشان هست؟! مثل شمس «5» پهلوی هم در عائله ایشان هست؟! مثل‌ برادرهای آن آدم هم اینجا همان طور هستند و دارند سلطنت می‌کنند، و من و شما بی‌اطلاع هستیم از این سلطنت؟! اینهایی که می‌گویند که همان شاهنشاهی است و ما اسمش را عوض کرده‌ایم حالا، محتوای جمهوری اسلامی همان محتوای شاهنشاهی است، خوب، این یک نفر از اشخاصی که در راس واقع است، آیا زندگیش را نمی‌بینند اینها؟ الآن نمی‌بینند که زندگیش را وقف این کرده است که برود برای این ملت خدمت بکند، و آنها یک روز این کار را نکرده‌اند؟ این راجع به رئیس جمهور.

مقایسه دولت شاه با دولت جمهوری اسلامی‌

یک ارگان دیگری که در آن نظام بوده است و در این نظام هیات وزرا و نخست وزیر [است‌]. آیا محتوای این جمهوری اسلامی همان محتوای نظام شاهنشاهی است، و این یک نظام شاهنشاهی است با اسم عوضی؟! آیا آقای رجایی «6» مثل ازهاری «7» است، مثل بختیار «8» است، مثل شریف امامی «9» است، که این ملت را به مسلسل بستند و آن همه جنایات کردند؟! حالا هم آقای رجایی یک دستگاهی دارد و دارد شلوغکاری می‌کند و این ملت را دارد قتل عام می‌کند، و ماها مطلع نیستیم و این نویسنده‌های بی‌انصاف مطلع هستند؟! آیا زندگی آقای رجایی و سایر وزرا از قبیل وزیر کشور و دیگران، نظیر زندگی ازهاری‌ها و شریف امامی‌ها و بختیارهاست؟! و جنایات آنها را هم ایشان دارد انجام‌ می‌دهد با اسم جمهوری اسلامی؟ این طور است مطلب؟ ملت ما آقای رجایی را این طور شناخته‌اند؟! اینهایی که می‌گویند فرقی نکرده، آقای رجایی را هم مثل بختیار می‌دانند که حتی آن هم که می‌خواست فرار کند دستور قتل عام داد، و یا مثل ازهاری می‌دانند، و یا مثل امثال اینها؟! فقط اسم عوض شده لکن محتوا [نه‌]. آقای رجایی همان شریف امامی است و همان کارها را می‌کند؟! یا به مردم تعمیه «10» کردیم و اسم نخست وزیر جمهوری اسلامی رویش گذاشتیم، لکن این همان نخست وزیرهای زمان سابق است با اسم عوضی؟ مساله این طوری است؟! شما بروید زندگی همین آقای نخست وزیر و همان وزرایی که در خدمت هستند و مشغول زحمت هستند برای ملت، بروید زندگیهای آنها را ببینید؛ و بروید زندگیهایی که آنها داشتند در سابق ببینید. اعمال اینها را ببینید؛ و اعمال آنهایی که سابق متصدی امر بودند ببینید. ببینید که جمهوری اسلامی همان رژیم شاهنشاهی است، یا نه. این با آن زمین تا آسمان فرق دارد. اگر هم اشکالی دارند و اشکالی مردم به اینها دارند، آن اشکال نیست که شما دارید. چپاول می‌کنید مردم را، قتل عام می‌کنید. می‌گویند مثلًا نتوانستید خیلی کار انجام بدهید.
نتوانستید این گرفتار که در ظرف پنجاه و چند سال برای این ملت پیش آمده، شما ظرف چند روز این را بکنید؛ یعنی شما نتوانسته‌اید معجزه بکنید! آقای رجایی و ما هم قائل نیستیم که دولت حالا یک دولت معجزه‌آفرین باشد. لکن خوب، خدمتش را دارید می‌بینید. زحمات اینها را دارید می‌بینید: وضع زندگیشان و سادگی زندگیشان و اینها را هم دارید می‌بینید. پس این هم که با آن حرفی که این آقایان توی خانه‌هایشان نشسته‌اند و می‌نویسند فرق دارد.

مقایسه مجلس شاه و مجلس جمهوری اسلامی‌

می‌آییم سراغ مجلس. مجلس هم یکی از چیزهایی است که در جمهوری اسلامی هست، و در نظام شاهنشاهی مشروطه به اصطلاح هم بود. مجلسهای سابق را شما یک‌ مقداریش را دیده‌اید؛ و من هم خیلیش را دیده‌ام. آیا مجلس سابق و روسای مجلس سابق مثل مجلس حالاست و مثل رئیس مجلسِ «11» حالاست؟! آیا وضع مجلس و وضع افرادی که در مجلس هستند و شخصیتهای مردمی که الآن در مجلس هست و شخصیتهای طاغوتی که در مجلس سابق بود یک طور است و [به‌] همان طاغوتها ملت ایران رای داده‌اند و آورده‌اند به یک مقامی رسانده‌اند، و آنها هم مشغول همان کارهایی هستند و جعل همان قوانینی هستند که در زمان شاه سابق بود؟! مجلس جمهوری اسلامی عین مجلس رژیم شاهنشاهی است با عوض کردن یک کلمه؟! به جای اینکه بگویند مجلس شورای ملی شاهنشاهی آریامهری، ما اسمش را گذاشته‌ایم مجلس شورای اسلامی، جمهوری اسلامی؟! مطلب این طوری است در نظر ملت؟! یا این کسی که قلمش را دست گرفته و آن کنار نشسته و چون ضرر برده است از جمهوری اسلامی، می‌خواهد همان سلطنت شاهنشاهی باشد یا شبیه آن تا بتواند این هم استفاده‌هایی که آنها می‌کردند و رفقای آن عصرش می‌کردند حالا بکنند؟ ملت ما همه‌شان جمع شده‌اند با هم رژیم شاهنشاهی را از بین بردند، و یک رژیم شاهنشاهی دیگر درست کردند؟! این اهانت به یک ملت نیست؟ اینکه با آراء ملت [درست‌] شده است. رئیس جمهورش با آراء ملت شده است. مجلس شورایش به آراء ملت شده است. وزرایش با آراء ملت شده است. آیا ملت ما همه سرشان همین درد می‌کرد که یک جوانهایی را بدهند و یک معلولین و مجروحین را به جا بگذارند، و یک رژیم شاهنشاهی را به یک رژیم شاهنشاهی تبدیل کنند؟! آیا ملت ما این طور هستند که خودشان با دست خودشان جوانهایشان را، خونشان را بدهند و رژیم شاهنشاهی را با یک اسم دیگری برپا کنند؟! مساله این طوری است که این آقایان می‌نشینند و کاغذ و قلم را ضایع می‌کنند، و خودشان را هم مُفْتَضح می‌کنند! آیا رئیس مجلس امروز ما مثل روسای مجلس سابق است؟! حتی آن روسای مجلسی که خیلی هم به قول خودشان ملی بودند، لکن از اشراف بودند و از طبقاتی بودند که دارای زندگیهای کذا و کذا و نوکرها و اوضاع طاغوتی عظیم. آیا مساله این طوری است که اینها می‌گویند؟!

مقایسه دستگاه قضایی شاه با قوه قضائیه جمهوری اسلامی‌

یکی هم قوه قضایی است. آیا شورای قضایی این عصر- زمان جمهوری اسلامی- و رئیس دادگاه، روسای دادگاهها و رئیس ارگانهای قضایی، همان طور هستند که در رژیم شاهنشاهی بود؟! آیا آقای دکتر بهشتی «12» هم و آقای موسوی اردبیلی «13» هم همان قاضیهایی هستند که در آن وقت بودند؟! آیا وضع قضاوت را در آن وقت اطلاع ندارند مردم؟ قاضیهایی که در آن وقت بودند- البته یک قشرشان که الآن هم در کار هستند اینها خوب بودند- آن تصفیه‌شده‌ها را مقایسه بکنید با اینهایی که الآن هستند. این آقای موسوی اردبیلی که چند روز پیش از این آن طور نماز جمعه خواند و آن طور برای ملت دلسوزی کرد، مثل همان روسای دادستانی هستند که سابق بودند؟! و این مردم که آمدند اقتدای به ایشان کردند و به آنها اقتدا نمی‌کردند، مردم می‌خواستند دنیا را بازی بدهند، یا خودشان بازی بخورند؟! یک طاغوتی را برداشتند و یک طاغوت دیگر گذاشتند؟! یک قاضی بناحق را برداشتند، و یک قاضی بناحق جایش گذاشتند؟! یک رئیس دیوان عالی را برداشتند، و یک رئیس دیوان عالی طاغوتی دیگری گذاشتند به جایش؟! اینها همانها هستند؟! کارهایشان هم همان است؟! زندگیهایشان هم مثل همانهاست؟! خوب، باید بررسی بکند ملت ببیند که مساله این طوری است. این ملت می‌خواهد مردم دنیا را بازی بدهد، یا می‌خواهد یک قشرش یک قشر دیگر را بازی بدهد؟! اینها باید بررسی بشود تا بفهمیم که همان حرفی است که می‌گویند که یک رژیم طاغوتی را برداشتید، یک رژیم طاغوتی دیگری هم جایش گذاشتید؟ این هم راجع به قضات. که من نمی‌خواهم بگویم‌ که قضات سابق چه اشخاصی بودند و از چه صنف مردمی بودند. این را من نمی‌خواهم بگویم که حتی کمونیست هم تویشان بود! قاضی شرع، قاضی‌ای که می‌خواهد بر طبق موازین عمل کند، کمونیست است! و بدتر از آن هم تویشان بوده. حالا هم این طور است؟! شورای قضایی ما الآن مثل قضات آن وقت هستند، و دادگاههای ما و دادگاههای قضایی ما هم همان طور است؟! من باز نمی‌خواهم بگویم که در تمام کشور همه قضاتی که هستند درست هستند. هیچ همچو صحبتی نیست. من صحبتم همین است که اینکه می‌گویند تغییر اسم است و رژیم شاهنشاهی برداشته شده، و همین رژیمی هم که هست همان رژیم شاهنشاهی است، من می‌خواهم بگویم که مقایسه این دو تا را بکنیم، ببینیم که واقعاً مساله این طوری است و ما ادعای دروغی داریم می‌کنیم، و ملت ما هم همچو خدای نخواسته بی‌شعور و بی‌فرهنگ بوده‌اند که به دست خودشان رژیم شاهنشاهی را از بین برده‌اند، و به دست خودشان یک رژیم شاهنشاهی دیگر آورده‌اند؟! مساله این طور است؟ این هم یکی از جاها هست. البته نارساییهای قضایی در سرتاسر کشور هست، لکن حالا مثل سابق است؟!

مقایسه رادیو تلویزیون شاه با همان دستگاه در جمهوری اسلامی‌

و یکی از امور دیگر- رادیو- تلویزیون است. رادیو- تلویزیون حالا با اینکه باز تسلط به آن پیدا نشده و نتوانسته‌اند آن طوری که دلخواهشان است درست بکنند، مثل رادیو- تلویزیون زمان رضا خان و محمد رضا است؟! زمان محمد رضا که همه وضع رادیو- تلویزیون را دیده‌اید، حالا رادیو- تلویزیون همان رادیو- تلویزیون شاهنشاهی است، و ما یک اسمی عوض کردیم، برنامه‌ها همان برنامه‌های سابق و آن بساطی که در تلویزیون بود و آن حرفهایی که در آنجا و آن نمایشها و آن فیلمها، همان فیلمها هست حالا؟! یا نه، این با آنها فرق دارد؟ در عین حالی که باز نتوانسته‌اند به تمام معنا اصلاح کنند، لکن این رادیو- تلویزیون با آن رادیو- تلویزیون آن سال- که بسیاری از شما آن را دیدید- یک جور هستند؟! همان رادیو- تلویزیون زمان طاغوت است، اینجا اسمش را عوض‌ کرده‌اند؟! یا نه، مساله این نیست و قلمزنها منحرف هستند!

مقایسه قوای مسلّحه شاه با همان قوا در جمهوری اسلامی‌

می‌رویم سراغ قوای مسلّحه: از ارتش شروع می‌کنیم، تا بیاییم سراغ این رفقایی که الآن موجودند اینجا. ارتش حالا و فرماندهان ارتش حالا مثل ارتش شاهنشاهی بود و فرماندهان هم همان فرمانده‌ها هستند؟! آن سپهبدها، آن سرلشکرها، آن بالا و پایینترها، اینها همان جور هستند؟! وضع زندگیشان مثل آن سپهبدهاست؟! مثل سپهبد باتمانقلیچ «14» است حالا هم؟! منتها یک لفظی را ما تغییر داده‌ایم به جای دیگری، و مردم جمع شده‌اند یک باتمانقلیچ را بردارند، یک باتمانقلیچ دیگری جایش بگذارند؟! همان ترتیب با همان وضع و ارتش هم به همان نظام سابق است و با همان وضع سابق است و تغییری هیچ نکرده؟ یا بین این دو تغییر زیاد شده است. اگر نقیصه‌ای هم باشد، خودشان مشغول هستند دارند درست می‌کنند. پس این هم [نیست‌] که روسای فرماندهان ارتش مثل آن فرماندهان باشند. فرمانده ارتش حالا با فرمانده ارتش سابق زمین تا آسمان در طرز تفکر، در طرز عمل و در زندگی روزمَرّه‌اش فرق دارد. پس این هم که با آن یکی نشد. یک لفظی را به جای لفظ دیگری [نگذاشته‌اند].
خوب، ژاندارمری چطور؟ ژاندارمری آن وقت آن طور بود که رضا خان وقتی که وارد شد در یک پادگان ژاندارمری، دست در جیبش گذاشت که مبادا از جیب او دزدی کنند! با اینکه خودش در راس دزدها بود. شما هر کدام که درک کردید آن زمان ژاندارمری را و مبتلا شدید به دست اینهایی که سر راهها گذاشته بودند؛ می‌دانید مطلب را. حالا هم آن طوری است؟! ژاندارمری حالا هم مشغول به غارتگری و دزدی و این چیزهاست؟! یا نه، حالا این طور نیست. ملت ما جمع شدند یک دسته غارتگر را کنار گذاشتند، یک دسته غارتگر دیگر را به جای آنها گذاشته‌اند؟! یک دسته دزد را برده‌اند، یک دسته دزد دیگری را به جای آنها گذاشته‌اند؟! یا این قلمفرساییهای انحرافی برای‌ این است که نمی‌توانند ببینند این جمهوری را؟ مبادی مختلف هم دارد در نفوس خبیثه آنها.
خوب، شهربانی چطور؟ من خودم به شهربانی، به کلانتریها گاهی ابتلا پیدا کرده بودم در جوانی. شما هر کدام مبتلا شده باشید به این کلانتریهایی که در سابق بود می‌دانید که وضع چه جور بود، و مردم در نظر آنها چطور بودند و با مردم چه رفتار می‌کردند.
پاسبانهایی که باید پاسبانی کنند از یک ملت و باید پاسبان ملت باشند آن طور بودند. حالا هم همان است؟! الآن هم پاسبانهای ما حکومت می‌کنند به مردم؟! یکیشان می‌آمد بازار تهران را می‌بست! حال همه‌شان هم بیایند آن جا، می‌آیند یک همچو کاری بکنند؟! نمی‌آیند. و ثانیاً بیایند، ملت همان ملت است که پذیرا باشد این را؟! این را باید در قضیه خود ملت هم بگوییم. آن وقت کسی که شکایت از کسی داشت، می‌خواست برود به کلانتری خوف این را داشت که در خود کلانتری گرفتاری برایش پیدا بشود! مردم از کلانتری آن طور می‌ترسیدند که از دزدهای سر محله، از چاقوکشها! حالا هم آن طور است؟! مردم آن طور می‌ترسند از کلانتریها و از شهربانی؟ و شهربانیها و کلانتریها هم همان معاملات زمان سابق را دارند؟ یا نه، این آقایان نویسنده‌ها دلشان می‌خواهد آن وقت باشد، لکن خوابشان آشفته است!

منزلت و شان پاسداران‌

پاسدار در آن وقت نبود. چرا نبود؟ برای اینکه پاسدار با وضع طاغوتی موافق نبود.
پاسدار طرفدار ظلم و طرفدار طاغوت نبود؛ یعنی ملت نبود. آن وقت پاسداری نبود، چون ملت مخالف بود با رژیم شاهنشاهی؛ مخالف بود با طاغوت؛ پشتیبانی از طاغوت را حرام می‌دانست، خلاف اسلام می‌دانست؛ خلاف قرآن مجید می‌دانست. بعد از اینکه انقلاب شد، اینها در همه کشور، سرتاسر خودشان جوشیدند از بین ملت و بیرون آمدند و حفاظت کردند این کشور را، و حالا هم مشغول به خدمت هستند. اینها هم یک دسته‌ای هستند که همان طاغوت هستند، منتها اسمی عوض کرده‌اند؟! آن وقت روسای اینها را بهشان می‌گفتند که فلان، و حالا روسا همانها هستند، همان چپاولگرها هستند، و خود پاسدارها هم همان چپاولگرها هستند با اسم اسلام؟! در بین ملت این طوری برداشت می‌شود؟! من نمی‌خواهم بگویم که همه پاسدارها در سرتاسر کشور خوب عمل می‌کنند. من گله دارم از بعضی از آنها. و جدّاً می‌خواهم از آنها که توجه داشته باشند که این قلمها در کار است. این اشخاص جانی قلمهای جنایتکارشان در کار است که کوچکترین انحرافی از شما ببینند و به بزرگترین انحراف معرفی می‌کنند و قلمفرسایی کنند. این هم راجع به پاسدارها. پاسدارها آن وقت نبودند از باب اینکه طاغوت را نفی می‌کردند. بعد هم که طاغوت از بین رفت، یک جمعیت متعهدی، مومنی برای حفظ نظم در ایران پیدا شد. این طور نبود که اینها همه‌شان، شماها همه که اینجا نشسته‌اید، همان طاغوت سابق هستید، یک اسمی عوض کرده‌اید! و در سرتاسر کشور هم این طوری است!

ابعاد تحوّل ملت در انقلاب اسلامی‌

می‌آییم سراغ ملت که ببینیم ملت هم همان است؟ تحول پیدا کرده است یا نه؟ این ملت از جهات مختلف در آن باید صحبت بشود، لکن من بعضی چیزهایش را می‌گویم.
این ملت همان بود که یک پاسبان می‌آمد توی بازار می‌گفت که روز چهارم آبان «15» است همه باید بیرق بزنید، احدی به خودش اجازه اینکه تخلف بکند نمی‌داد. و اگر تخلف می‌کرد، او را جلب می‌کردند و چه می‌کردند. چه شد که این ملت این طور شد که یک وقت از یک پاسبان آن طور می‌ترسید، یک وقت هم ریخت در خیابان و گفت ما اصلًا رژیم شاهنشاهی نمی‌خواهیم! شما این را کم حساب می‌کنید؟ رژیم شاهنشاهی‌ای که دو هزار و پانصد سال با قدرت تمام و شیطنت تمام بر این ملت حکومت کرد، حتی آن عادلشان که معروف به عدالت است از بدترین جنایتکارهای دنیا بوده است، و در این زمانی که ما در آن زندگی می‌کردیم آن جنایات را با ملت می‌کردند که نتوانند نفسشان‌ درآید، این چه تحولی بود که در این ملت پیدا شد که یک رژیم دو هزار و پانصد ساله با تمام قدرتی که داشت و تمام قدرتهایی که دنبال سر او بودند، از قبیل امریکا و شوروی و سایر قدرتهای دیگر، چه تحولی پیدا کرد این ملت که اعتنا به این قدرتها نکرد، و قیام کرد و تمام آن قدرتها را عقب زد و غلبه کرد بر تمام آنها؟ آیا این ملت همان ملت زمان شاهنشاهی است در روحیات، و ما اسمش را عوض کردیم می‌گذاریم که ملتِ زمان جمهوری اسلامی؟! این ملتِ زمان جمهوری اسلامی همان ملتِ زمان شاهنشاهی است با تغییر اسم؟ یا نه، تحول پیدا شد؟! یک روزی از یک پاسبان می‌ترسید یک بازار تهران. یک روزی بازار تهران و همه ملت ریختند در خیابانها گفتند ما اساس سلطنت را نمی‌خواهیم؛ نه از تانکهای آنها و نه از مسلسلهای آنها و نه از توپ و تشرهای آنها نترسیدند، و با همین شجاعتِ انسانی که داشتند با مردانگی زن و مردشان ریختند در خیابانها، و رژیم شاهنشاهی را از بین بردند.
آیا بانوان ما امروز با بانوانِ زمان «اعلیحضرت» یکی است؟ ما اسمش را تغییر داده‌ایم؟! جمهوری اسلامی فقط یک اسمی است بی‌محتوا؟ مردها همان مردها و زنها هم همان زنها، و همه چیزش همان چیز؟ آیا زنهای زمان طاغوت، آنها که در تلویزیون پیدا می‌شدند، آنهایی که در خیابانها پخش بودند همانها هستند اینها؟! یا آنها به جهنم رفتند، بانوان ما مثل مردان شجاع و مثل شیران شجاع بیرون آمدند، و جمهوری اسلامی را به دست خود و برادرهایشان اقامه کردند؟ [پس‌] محتوا همان نیست و لفظ عوض شده باشد؛ یعنی الآن در خیابانهای ما همه اینهایی که در خیابان هستند از همان عروسکهای زمان سابق است، ما لفظش را عوض کرده‌ایم؟! یا نه، محتوا عوض شده است؟ آن قلمهایی که در این باب می‌نویسند، و عُقده‌های خودشان را می‌خواهند با قلم خودشان صاف کنند یا می‌خواهند همان بساط شاهنشاهی یا نظیر او یا بدتر از او را دوباره در ایران بیاورند، و به مَسْند قدرت خودشان بنشینند و مردم را اسیر خودشان کنند، این قلمها که می‌گویند که محتوا تغییری نکرده همان است، منتها یک اسمی آن وقت داشت، اسمش رژیم شاهنشاهی بود، حالا هم همان رژیم شاهنشاهی است لکن اسمش عوض شده؛ خوب، می‌رویم در خیابانهای تهران و سایر شهرستانها و در خیابانهایی که از تهران تا شمیرانات کشیده شده در زمان شاهنشاهی و حالا هیچ فرقی نکرده لفظش تغییر کرده؟! همان عشرتکده‌ها الآن در سرتاسر این خیابانها و این شمیرانات و جاهای دیگر همانها هست، و همان مشروب فروشیها در همه ایران هست، و همان مراکز فساد در همه جا هست، و همان سینماها با آن وضع هست، لکن ما اسمی عوض کرده‌ایم، واقعیت هیچ تغییری نکرده، همان واقعیت است، و ما اسمش را عوض کردیم؟! مساله این طوری است؟! این نویسنده‌ها کی را می‌خواهند بازی بدهند؟ این ملتی را که خودشان حاضر بودند، از اول تا حالا در صحنه بودند. ملت کنار گذاشته نشده بود، و یک دسته‌ای حکومت کند و یک دسته‌ای مقدرات اینها را به دست بگیرد و اینها را اصلًا از هیچ امری آگاه نکند. ملت همین ملتی بودند که آگاهانه آمدند به میدان و آگاهانه بچه‌هایشان را، جوانهایشان را، از دست داده‌اند، برادرانشان را از دست داده‌اند، و آگاهانه یک رژیم طاغوتی را به یک رژیم طاغوتی دیگر تبدیل کرده‌اند. الآن شما از آن مشروب فروشیها در خیابانها فراوان می‌بینید، اسمش را عوض کرده‌اند؟! آن مراکز فساد در همه ایران مثل زمان شاهنشاهی هست، منتها در عین حالی که آنها هست شما اسمش را عوض کرده‌اید؟!

انتقاد از نویسندگانی که در پی دلسردی ملتند

این طوری است که آن آقایان توی خانه‌هایشان می‌نشینند و می‌نویسند، یا گاهی برای رفقایشان می‌گویند، و گاهی توطئه‌ها دارند- که از آن توطئه‌ها هم بی‌خبر خیلی نیستیم. مساله این طوری است آن مرضشان را بگویند. بیمارند اینها! آن مرض واقعی که دارند بگویند. مرض واقعی این است که اسلام آمد منافع ما را از دستمان گرفت. ما از اسلامی که منافعمان را، منافع مادیمان را از دست بگیرد بیزاریم! من نه اینکه اعتقادم این باشد که شما آقایان و همه ملت ما از این مطالبی که من امروز گفتم بی‌اطلاع باشند، لکن تذکرش خوب است. ممکن است در بین این جمعیتهای زیادی که هستند بعضیها توجهشان درست نباشد و بازی بخورند از این بازیگرها. این نویسنده‌ها بازیگرند! این قلمهایشان قلمهای بازیگری است. اینها با هر حیله‌ای که هست می‌خواهند این ملت را دلسرد کنند، و به این ملت بگویند که تغییری نکرده، همان بوده است که هست. حالا هم همه این ارگانها همان است؛ و شما که جمع شده‌اید و رای داده‌اید به رئیس جمهور و رای داده‌اید به جمهوریت اسلامی و رای داده‌اید به وکلای خودتان، همانها را شما آورده‌اید و سرکار گذاشته‌اید! همان بساط سابق است! اینها هم همان کارها را دارند انجام می‌دهند. این را همه می‌دانید دروغش را، لکن من خوف این را دارم که بعضیها توجه نداشته باشند، بعضی مسائل را باور کنند.
و باز من تکرار می‌کنم که نارساییها داریم، و زیاد است؛ لکن شما توقع نداشته باشید [کشوری‌] که در طول تاریخ و خصوصاً این پنجاه سال آخر با تمام قوا کوشش کرده‌اند که [کشور را] وابسته‌اش کنند و از بین ببرند و همه چیزش را فاسد کنند و جوانهای ما را فاسد کنند، ما بتوانیم و شما بتوانید و دولت بتواند در ظرف یک مدت کمی، یک سالی، دو سالی، همه این کارها را انجام بدهد. خصوصاً با این توطئه‌های عظیمی که هست، و گرفتاری این جنگ، که از قراری که شنیدم بعضی از برادرهای جنگزده ما هم در این مجلس هستند. شما می‌دانید که کشور، به این عرض و طول و بزرگی که همه جایش را خراب کردند، کشاورزیش را با اسم اصلاحات خراب کردند، کارخانه‌های ما را همه را وابسته کردند، تمام شئون ما، فرهنگ ما، اقتصاد ما، ارتش ما، همه وابسته بودند، شما تا حالا اعجاز کرده‌اید که این قدر هم عمل کرده‌اید. این قدری که این ملت- که کمک کار دولت و همه ارگانهای دولتی است- این قدر عملی که تا حالا کرده است جزء معجزات است. در طول پنجاه سال آن خرابیها شد و عمران و اینها مختصری شد؛ و در طول دو سال آن همه کارها و خدمتها در همه کشور، خصوصاً روستاها که مَنْسی «16» بودند و هیچ کس به آنها اعتنا نمی‌کرد و آنها را جزء این ملت حساب نمی‌کردند. امروز در تمام این‌ روستاها یا بسیاری از کارها انجام گرفته، یا در دست انجام گرفتن است.
این قلمها می‌خواهند ملت را دلسرد کنند. در عین حالی که ملت خودش وارد عمل هست، لکن باز احتیاطاً آنها حرف می‌زنند، منتشر هم می‌کنند، به افراد می‌گویند که نه، خبری نشده است! جمهوری اسلامی هم کاری از آن نیامد! اسلام هم از آن کاری نمی‌آید! تا همینها در خارج منعکس بشود، آنهایی که در خارج هستند و بی‌اطلاع‌اند از وضع ایران باورشان بیاید. آنها دلشان را خوش می‌کنند به اینکه بگذارید خارجیها باور کنند؛ شاید یک فَرَجی برای این ستمکارها پیدا بشود و ایران به آن حال برگردد، و اینها هم مشغول بشوند به آن کارهایی که دلشان می‌خواست بکنند.
من اینکه شما را زحمت دادم و این واضحات را برای شما گفتم، برای این است که توجه داشته باشید که این انگلهایی که می‌خواهند نباشد اسلام و می‌خواهند نباشد نظام جمهوری اسلامی و از این صدمه دیدند، در بین مردم، در بین جوانها، در بین مدارسی که هست، افتاده‌اند و از این حرفها می‌زنند. این بزرگتر اهانتی است که به یک ملت می‌کنند که ملت خودش با دست خودش یک طاغوت را کنار گذاشته، و یک طاغوت را به جای او گذاشته! این اهانت بزرگی است به خود ملت. برای اینکه کسی نیامده با زور، جمهوری اسلامی را تحمیل کند به شما.
خود شما رفته‌اید و رای داده‌اید. تقریباً بیست و دو میلیون از جمعیت ما رای داده. این بیست و دو میلیون غرضشان این بوده است که جمهوری اسلامی یک لفظی باشد و همان رژیم سابق شاهنشاهی در کار باشد؟! یا خیر، این بیست و دو میلیون را بعضیها بازی داده‌اند که بیایید رای بدهید، و اینها نظرشان این بود که جمهوری اسلامی همان بساط شاهنشاهی باشد، و بیست و دو میلیون جمعیت را یکی دو نفر یا صد نفر یا دویست نفر بازی داده‌اند و برده‌اند پای صندوق‌ها؟! بزرگتر اهانتی به یک ملت این است که به ملت بگویند که تو بازی‌خورده‌ای از چند نفر آدم! آن چند نفر آدم چه کسانی هستند که این ملت را بازی داده‌اند؟
در هر صورت، گوشها و چشمها باید باز باشد. خیال نکنید که خارجیها با وساطت‌ انگلهای داخلیشان از ما دست بردارند به این زودی.
ما سالهای طولانی مبتلا هستیم. و خودتان را مهیا کنید برای ساختن کشورتان. و ارزش دارد که ما یک ده سال- پانزده سال زحمت بکشیم و رنج ببریم، و کشورمان مستقل بشود و از دست و چنگال این گرگهای آدمخوار بیرون کشیده بشود.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته‌

«۱»- محمد رضا پهلوی، شاه مخلوع ایران‏«۲»- آقای ابو الحسن بنی صدر، نخستین رئیس جمهور ایران.«۳»- اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمد رضا که در فساد و فحشا شهرتی عالمگیر داشت. شرح حال او را ارتشبد حسین فردوست در خاطراتش« ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» به تفصیل آورده است‏«۴»- فرح دیبا، همسر محمد رضا. او توسط اردشیر زاهدی( داماد شاه) به محمد رضا معرفی شد و به همسری وی درآمد. زوایایی از فسادهای اخلاقی و مالی او در کتاب« ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» اشاره شده است‏«۵»- شمس پهلوی، خواهر شاه، او که همراه با شوهرش- مهرداد پهلبد- به مسیحیت روی آورده بود با ثروت هنگفتش در کاخی نزدیک کرج زندگی می‏کرد و بر جمعیت شیر و خورشید سرخ و چند سازمان و موسسه پولساز دیگر ریاست داشت.«۶»- آقای محمد علی رجایی که در زمان ریاست جمهوری بنی صدر به نخست‏وزیری رسید، پس از برکناری و فرار بنی صدر، با رای قاطع ملت، رئیس جمهور شد و سرانجام در حادثه انفجار مقرّ نخست‏وزیری به وسیله منافقین، به اتفاق آقای محمد جواد باهنر، نخست وزیر، به شهادت رسید«۷»- غلام رضا ازهاری رئیس ستاد ارتش شاه که پس از شریف امامی به نخست‏وزیری رسید و چون نتوانست در برابر موج عظیم انقلاب اسلامی مقاومت کند، با تمارض از سمت خود استعفا کرد و به خارج گریخت‏«۸»- شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی‏«۹»- جعفر شریف امامی، که چند دوره ریاست مجلس سنا را بر عهده داشت و در اوج انقلاب پس از جمشید آموزگار به نخست‏وزیری رسید. او پس از اعلام حکومت نظامی در تهران و یازده شهر بزرگ کشور و کشتار هزاران تن از مردم بیدفاع و بیگناه ایرانی از سمت خود استعفا کرد و به خارج گریخت.«۱۰»- پنهان کردن حقیقتی به منظور اغراء به جهل.«۱۱»- آقای هاشمی رفسنجانی.«۱۲»- آقای سید محمد حسینی بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور که در هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ در حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی همراه با جمعی از یاوران انقلاب و امام به شهادت رسید«۱۳»- آقای عبد الکریم موسوی اردبیلی، دادستان کل کشور. وی پس از شهادت دکتر بهشتی به ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد.«۱۴»- سپهبد باتمانقلیچ، رئیس ستاد ارتش پس از کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ۳۲.«۱۵»- چهارم آبان، روز تولد محمد رضا پهلوی، ماموران رژیم در این روز مردم را وادار به چراغانی محل کار خود می‏کردند و دولت با هزینه‏های گزاف جشنهای مفصلی ترتیب می‏داد.«۱۶»- فراموش شده.


امام خمینی (ره)؛ 27 بهمن 1359

صوت مطلب

کیفیت متوسطحجم 25/46 مگابایتبیشتر

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: