یادداشت
بنی‌صدر در مسیر تباهی
قسمت دوم

بنی‌صدر در مسیر تباهی

 

 

 

پنجشنبه 28 خرداد 1360، مصادف بود با صدور پیام مهمی از سوی امام خمینی رحمه‌الله‌علیه به‌مناسبت نیمه شعبان، با محوریت هشدار در مورد توطئه‌های جبهه داخلی ضدانقلاب؛ در قسمتی از این پیام آمده بود: «افسران، درجه‌داران و سربازان رشید اسلام، شما خوب می‌دانید که منافقین که امروز به‌عنوان طرفداران پروپاقرص بعضی‌ها «1» اطراف آن‌ها را گرفته‌اند و به بهانه طرفداری از آنان دست به انفجار و درگیری مسلحانه می‌زنند و هر روز در گوشه‌ای تشنج می‌آفرینند، همان‌ها بودند که از روز اول پیروزی انقلاب، شعار انحلال ارتش را سرمی‌دادند. امروز منافقین و جبهه ملی و حزب دمکرات و تمامی ضدانقلابیون دست در دست یکدیگر گذاشته‌اند تا شما و انقلاب پاک ملت را نابود کنند. مگر نمی‌بینید که هر روز در گوشه‌ای جمع می‌شود و دست به خرابکاری می‌زنند؟ مگر نبود که اگر حضور شما نبود، آبروی انقلاب شما را در جهان ریخته بودند؟ مگر اعلامیه‌های اتحادیه کمونیست‌های ایران را ندیده‌اید که به بهانه پشتیبانی از یک نفر، به تمام مقدسات شما توهین کرده‌اند؟ شما مردم عزیز هوشیار باشید و آرامش خودتان را حفظ کنید و به انتظار حکم خدا باشید.» «2»

فردای آن روز، آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم نمازجمعه تهران دلایل سقوط بنی‌صدر را بیان کردند: «امام عقیده‌شان این است که یک جریانی به اسلام و پیاده‌کردن قوانین اسلامی باور ندارد و در کار مبارزه با خط اصلی انقلاب است. تمام افرادی که این خصوصیت را دارند زیر پرچم آقای بنی‌صدر جمع شده‌اند و شما ببینید مجاهدین طرفدار سیاست شوروی در ایران به قبول خودشان مسلمانان افراطی که به آمریکا می‌گویند هرگز آشتی نخواهیم کرد و جبهه ملی که در سرانش تا روزهای آخر پیش از انقلاب طبق مدارک قطعی که وجودداشته با واسطه‌های مطمئنی مثل امینی در ارتباط بودند که وابستگی آن‌ها به آمریکا مشهود و مسلم است زیر چتر آقای بنی‌صدر در کنار هم قرار گرفتند. حزب رنجبران که معتقد به ایدئولوژی مارکسیستی و تفکر چینی و مائوئیستی است کنار کسانی قرار می‌گیرد که به‌عنوان سازمان طبقه کارگر در محور آقای بنی‌صدر قرار گرفته‌اند. چرا این‌طور است و چه وجه مشترکی بین این گروه‌هاست؟ یک جریانی است که می‌خواهد با تمام قوا با حاکمیت اسلام مقابله کند و خود آقای بنی‌صدر به خط اصلی انقلاب تمایلی ندارد و لذا دور او جمع می‌شوند.

بنی‌صدر آماده بود که آبروی جمهوری اسلامی را در دنیا ببرد و مصاحبه‌های ایشان این را نشان می‌دهد. ایشان با یک لحن فضاحت‌باری گفتند که دیگر مردم ایران در صحنه نیستند که من از گفتن آن شرم دارم و در مجلس هم خواهم گفت. آقای بنی‌صدر امام و اسلام را نشناخته‌اند و هیچ تعهدی احساس نمی‌کنند و به این دلیل شایعه شکنجه در تمام دنیا به زبان بنی‌صدر منتشر شد؛ در حالی که صلیب سرخ جهانی این مطلب را تکذیب کرد. آقای بنی‌صدر! آیا شما به اسلام علاقه‌مند هستید؟ در حالی که آبروی اسلام را بردید؟ والله قسم که اگر بگویید انقلاب را دوست دارم دروغ می‌گویید.»

«برادران! همان‌‌طور که گفتم، آقای بنی‌صدر شخصاً طرف نیست، یک جریان طرف است. امروز این جریان در این چهره ظاهر شده است، قبلاً در چهره‌های دیگری ظاهر شده بود، روز دیگر ممکن است در چهره‌های دیگری ظاهر شود. هوشیار باشید. جریان نفاق، یعنی کفر پنهانی و زیر پرده را بشناسید؛ این حرف مال امروز نیست، این حرف مال زمانی است که گویندگان و رهبر عظیم‌الشان ما در میان ما نیست؛ این جریان مال تاریخ انقلاب ماست. ای نسل‌های جوان، ای نوجوان‌های امروز و مسئولان فردا، ای نسل‌هایی که هنوز نیامدید یا کودک هستید! بدانید این انقلاب از ناحیه منافقان از همه بیشتر ضربت می‌بیند، حواستان را جمع کنید. خط درست در انقلاب اسلامی خط نه شرقی و نه غربی است، خط پابندی به اسلام فقاهت است، خط پابندی به حضور واقعی مردم در صحنه است، خط راست‌گویی و صدق و صفای با مردم است؛ نه اینکه به مردم بگویند ما حرف‌ها را به شما می‌زنیم، اما دروغ بگویند و به مردم حرف دروغ بزنند؛ نه اینکه بگویند ما طرفدار اسلامیم، اما در عمل تیشه را بردارند به ریشه اسلام بزنند؛ نه اینکه بگویند ما با شرق و غرب مخالفیم، اما در عمل ساز سیاست‌های خارجی را بنوازند.» «3»

پس از تصویب آیین‌نامه نحوه رسیدگی به کفایت سیاسی رئیس‌جمهور در جلسه مورخ 27 خرداد، مجلس شورای اسلامی و اعلام آغاز بحث و بررسی آن در اولین جلسه بعد از تعطیلات (پنجشنبه 28 خرداد نیمه شعبان و جمعه 29 خرداد)، سازمان در روز 28 خردادماه 1360 رسماً حرکت مسلحانه علیه رژیم جمهوری اسلامی را اعلام کرد. مسعود رجوی در مصاحبه‌ای که اسفندماه 59 انتشار یافت به‌روشنی سابقه دیدگاه و تحلیل مبتنی بر اقدام خشونت‌بار و غیرمسالمت‌آمیز را تشریح کرده بود: «البته بدیهی است که دیگر این روزها هر کس می‌داند که اگر سیر اوضاع کشور و جامعه به همین ترتیب ادامه یابد و اجباراً رفرمی رخ ندهد، جز جنگ داخلی پایانی نخواهد داشت. مجاهدین نیز از همان نخستین دور انتخابات مجلس پیوسته یکی از مهم‌ترین محور حرف‌هایشان همین بوده است که بدون یک مجلس واقعاً ملی فراگیر نمایندگان طبقات و اقشار مختلف مردم، خبری از زندگی مسالمت‌آمیز در کار نخواهد بود. در امجدیه نیز من با زبان صریح‌تر این نکته را یادآور شدم و حتی به آن‌ها که درصدد ایجاد ترکیه‌ای جدید در ایران هستند هشدار دادم که مبادا از لبنان سردربیاورند.» «4»

اعلامیه حرکت مسلحانه علیه جمهوری اسلامی به این شرح بود:

«اطلاعیه سیاسی-نظامی شماره 25

بسم الله الواحد القهار

مردم قهرمان ایران!

مردم مبارز تهران!

مزدوران ارتجاع سه شنبه شب 26 خردادماه جاری، با حمایت دسته‌های متعدد اوباش مسلح و چماق‌دار، به خانه پدری برادر مجاهد مهدی ابریشم‌چی یورش برده و پس از ضرب‌وشتم ساکنان آن، بخشی از اموال و کتب موجود در خانه را به غارت بردند. همچنین در همین ایام، شاهد دستگیری‌های غیرقانونی اعضای دفتر ریاست‌جمهوری هستیم که بعضاً حتی خبر و اسامی افراد دستگیرشده نیز اعلام نمی‌شود. کمااینکه نقشه‌های وسیعی برای دستگیری کلیه شخصیت‌های ترقی‌خواه و ضدانحصارطلب کشور در دست آمادگی است. سازمان مجاهدین خلق ایران، ضمن اعتراض به این قبیل اقدامات ضدانقلابی و خلاف شرع و قانون، بدین وسیله از خلق قهرمان ایران کسب اجازه می‌کند تا از این پس -به یاری خدا‌- در قبال حفظ جان اعضای خود به‌ویژه اعضای مرکزی سازمان که در حقیقت‌ بخشی از مرکزیت تمامی خلق و انقلاب محسوب می‌شوند، قاطع‌ترین مقاومت انقلابی را از هر طریق معمول دارد.

بدیهی است برابر اعلامیه حاضر، از این پس مسئولیت هر آنچه که حین مقاومت انقلابی واقع شود، تنها و تنها بر ذمّه مرتجعین انحصارطلب و اوباش چماق‌دار آن‌هاست که قصد آن کرده‌اند تا نقشه به پایان نرسیده شاه خائن و ساواک منفور او را در قلع‌وقمع مجاهدین به پایان رسانند. از این حیث، برآنیم که نامبردگان هر که باشند و در هر لباسی دقیقاً شایسته سخت‌ترین کیفر و مجازات انقلابی خواهند بود. ضمناً سازمان مجاهدین خلق ایران این حق را برای خود محفوظ می‌دارد تا در هر موردی هم که کیفر فی‌المجلس جنایتکاران در حین انجام جرم ضدانقلابی میسر نباشد، به‌زودی و به‌طور مضاعف، آمران و عاملان مربوطه را به جزای خود برسانند. و ماالنصرالامن عندالله» (مجاهدین خلق ایران، 28/خرداد/1360).«5»

متن اطلاعیه فوق ضمن اعلام رسمی شورش مسلحانه در قالب عبارت «مقاومت انقلابی از هر طریق»، با ذکر «کیفر به‌زودی و مضاعف آمران و عاملان» و در ادامه اطلاعیه‌ها و تحلیل‌ها و تبلیغات قبلی سازمان به‌منزله فرمان شروع عملیات تروریستی نیز محسوب گردید. بعدها در مورد کشف اسنادی از سازمان در مورد آمادگی قبلی و برنامه‌ریزی برای اقدام رسمی مسلحانه علیه نظام قبل از 30 خرداد 60، به کشف اسنادی اشاره شده است: «در سال 66، انبار اسنادی از سازمان [مجاهدین خلق] گیر بچه‌های ما افتاد ... در میان آن اسناد، من دفترچه‌ای را گیر آوردم که از نظر من دستخط خود رجوی است ... این از اسناد کلیدی سازمان است که دستخط و تحریر رجوی است. در آن دفتر تحلیلی کرده بود که [معروف به] تحلیل «تابلو» بود ... دو تا تابلو کشیده بود که یکی تابلوی جمهوری اسلامی است و یکی تابلوی آن‌هاست و در مورد هر دو طرف بحث استراتژیک کرده بود. این تحلیل، [مربوط به] قبل از 30 خرداد [60] است ... در آنجا معتقد است که اگر با بنی‌صدر یکی شود، قطعی است که می‌تواند رژیم را جارو کند ... نشان می‌دهد که عملیات سرنگونی را طراحی کرده بودند. این‌ها آمادگی عملیات را داشته‌اند، منتها در مورد روز شروع عملیات مطمئن نبوده‌اند. البته بیانیه جبهه ملی در 25 خرداد، سازمان را روی این خط برد که «ما نیرو را توی خیابان می‌ریزیم و همین مسئله بنی‌صدر را تحریک می‌کند که وارد ماجرا بشود». بنی‌صدر از رجوی خویشتن‌دارتر بود. رجوی خویشتن‌داری کمتری داشت و زود قضیه را به مرز درگیری رساند.»«6»

 

در آستانه طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر در مجلس، سازمان شورش مسلحانه 30 خرداد را تدارک می‌دید. تشکیلات و ساختار سازمان از مدت‌ها قبل به خدمت شرایط جدید درآمده بود. اکیپ‌های مختلفی توسط عناصر مسئول نهادها به‌خصوص نهاد دانش‌آموزی و دانشجویی، سازماندهی شد که هر کدام باید با چند تیم، جریان راهپیمایی مسلحانه را پیش ببرند که بعضی مسئول ایجاد درگیری و رودررویی با پاسداران بودند و بعضی باید به کار تبلیغی و افشاگری تهاجمی می‌پرداختند. بر اساس دستورالعمل سازمان، هواداران تشکیلاتی باید مسلح و دست‌کم به سلاح سرد مجهز باشند.

روز شنبه 30 خرداد 1360، روز طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر در مجلس بود. در اولین جلسه بررسی طرح مزبور، پانزده تن از نمایندگان از شرکت در جلسه خودداری کردند که برخی از شناخته‌شده‌ترین آن‌ها عبارت بودند از: «مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی، یدالله سحابی، احمد سلامتیان، احمد صدر حاج سیدجوادی، احمد غضنفرپور، محمد مجتهد شبستری و هاشم صباغیان.» «7»

بنی‌صدر کاملاً مخفی شده بود و هیچ‌کس از محل اختفای او خبر نداشت؛ تا آنجا که دادستان انقلاب اسلامی مرکز نیز بعداً اعلام کرد که از محل سکونت بنی‌صدر هیچ‌گونه اطلاعی در دست نیست. بعداً معلوم شد که او ابتدا در منزل دکتر ناصر تکمیل همایون، عضو حزب ملت ایران و از دوستان قدیمی بنی‌صدر در ایران و فرانسه، مخفی شده و پس از چند نقل‌وانتقال و تغییر مکان، سرانجام از طریق حسین نواب صفوی، صاحب امتیاز روزنامه انقلاب اسلامی -که رابط سازمان با دستگاه بنی‌صدر بود- به مخفیگاهی رفت که سازمان تدارک دیده بود.«8»

عصر روز سی‌ام خرداد، در تهران و چند شهر بزرگ دیگر، هواداران و وابستگان سازمان حرکتی را انجام دادند یا شروع کردند که سرانجامی جز تباهی برای آن‌ها نداشت. خبرگزاری رویترز گزارش داد که «حدود سه هزار نفر از افرادی که به سازمان چریکی مجاهدین خلق تعلق دارند خیابان‌ها را بستند و تعدادی اتومبیل و موتورسیکلت را آتش زدند و علیه حکومت اسلامی به شعاردادن پرداختند.» «9»

مسئولیت و هدایت تظاهرات، به عهده «بخش اجتماعی» و زیرنظر محمد ضابطی بود. هواداران تشکیلاتی در تیم‌های سه تا پنج‌نفره سازماندهی و به یکی از سلاح‌های سرد مسلح شده بودند. رده‌های بالاتر دارای سلاح گرم بودند. چاقو، چماق، تیغ موکت‌بری، قمه، پنجه‌بکس و فلفل (برای پاشیدن به چشمان مخالفان) از وسایلی بود که اغلب هواداران -به دستور تشکیلات- با خود حمل می‌کردند. «10»

مردم حزب‌اللهی و حتی کسانی که نظر میانه‌ای داشتند، در برابر این تظاهرات -که نقطه عطف تغییر فاز سیاسی به فاز نظامی تلقی می‌شد- موضع‌گیری کردند. از جنوب شهر تهران و مناطق دیگر (میدان خراسان، میدان امام حسین علیه‌السلام، خیابان مولوی، شهرری، راه‌آهن، جوادیه و ...)، گروه‌های مردم به راه افتادند و با موتور، دوچرخه، اتوبوس، مینی‌بوس و هر وسیله شخصی و امکان دیگری که در دسترس بود، خود را به مرکز شهر رساندند. در ابتدای رویارویی، مردم عموماً از کمربند یا سنگ استفاده می‌کردند، ولی زمانی که هواداران سازمان با سلاح‌های مختلف سرد (و در چند جا سلاح گرم) حمله کردند، نیروهای سپاه و کمیته وارد عمل شدند. مردم، در خلال این درگیری‌ها متحمل جرح و ضرب شدند و تعدادی نیز به شهادت رسیدند. «11»

اولین خبر منتشره در مورد حملات وحشیانه 30 خرداد تهران، حاکی از آن بود که بیش از شانزده تن از مردم شهیدشده و ده‌ها نفر مجروح شده‌اند. هشت تن از مجروحین نیز فردای آن روز به‌علت شدت جراحات وارده، در بیمارستان به شهادت رسیدند. «12» صدای آمریکا در خبر خود، وقایع 30 خرداد تهران را از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی بی‌سابقه توصیف کرد و اعلام کرد که در خلال درگیری‌های آن روز «دست‌کم 30 تن کشته شدند و 200 تن مجروح گردیدند.» «13»

خیابان‌های محل درگیری در تهران وضعیت غریبی پیدا کرده بود؛ چهره‌های ملتهب، مغازه‌های تعطیل‌شده، اتوبوس‌های به آتش کشیده‌شده و دود لاستیک‌های سوخته، چهره این مناطق را دگرگون کرده بود. هواداران سازمان (که میلیشیا نامیده می‌شدند) به همراه جمعی از هواداران دیگر گروه‌ها، در کوچه و خیابان، افرادی را که از جهت ظاهری به حزب‌اللهی‌ها شبیه بودند، کتک‌زده و از آن‌ها می‌خواستند که به نفع بنی‌صدر و سازمان شعار دهند. چوب و سنگ بر سر و روی افراد مقاوم می‌ریختند و با کارد و چاقو و تیغ موکت‌بری صورت و بدن آن‌ها را زخمی می‌کردند و حتی از شهیدکردن افراد مختلف ابایی نداشتند.

هم‌زمان در چند شهر مانند اصفهان، همدان، ارومیه، شیراز، اهواز، اراک، زاهدان، مسجدسلیمان، بندرعباس و مشهد نیز درگیری‌های پراکنده مشابهی در سطوح کوچک‌تری رخ داد که طی آن نیز ده‌ها تن مجروح و چند تن کشته شدند. مقارن با این وقایع، شاپور بختیار، آخرین نخست‌وزیر رژیم شاه نیز در مصاحبه‌ای با یک روزنامه فرانسوی گفت: «اگر بنی‌صدر سرنگون شود، در ایران حمام خون جاری خواهد شد.» «14»

روزنامه کیهان در ادامه گزارش خود از تظاهرات حزب‌اللهی‌ها در ساعت ۱۸:۳۵ خبر داده و می‌نویسد: «در این ساعت گروهی از مردم در میدان فردوسی شروع به دادن شعار علیه بنی‌صدر کردند. این گروه در حالی که فریاد می‌زدند مرگ بر بنی‌صدر، خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم، در خیابان قره‌نی دست به راهپیمایی زدند. در ساعت ۱۸:۴۵ یک ماشین سواری متعلق به سازمان صنایع ملی ایران توسط هواداران گروهک‌ها به آتش کشیده شد. در خیابان طالقانی مقداری خون ریخته‌شده که در کنار آن نوشته شده است: این خون یک برادر حزب‌اللهی است که در پشت جبهه به‌طرز غریبانه‌ای شهید شده است.»

در مجلس و در هنگامه بررسی عدم کفایت بنی‌صدر، افراد مختلفی در سخنرانی بودند. حجت‌الاسلام محمد موسوی ‌خوئینی‌ها در آخرین جلسه رسیدگی به طرح عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور ضمن سخنان مشروحی در مخالفت با بنی‌صدر تاکید کرد: «بحث از یک فرد نیست که اگر مسئله، یک فرد بود این‌همه جنجال نداشت. اینجا بحث از یک جریان است؛ جریان آمریکایی ضداسلامی ... آقایان مخالفین، آیا این انصاف است که شما اختلاف خط آمریکایی ضداسلام را با خط اصیل انقلاب اسلامی، یعنی خط امام، به نزاع بین دو جناح سیاسی داخلی تفسیر کنید؟ ... شما هنوز نشنیدید که امام گفتند که من بیش از یک سال صبر کردم، ولی احساس خطر برای جمهوری اسلامی ایران کردم ... آیا باز هم می‌گویید اختلاف بین دو جناح سیاسی است؟ ... بحث بر سر عدم کفایت رئیس‌جمهوری است که در متن خط آمریکا خواسته یا ناخواسته قرار گرفته است؛ خطی که از جبهه [ملی] آمریکایی شروع می‌شود و تا چپ‌های آمریکایی ختم می‌شود.» «15» همچنین آیت‌الله خامنه‌ای با یک نطق محکم و مستدل شامل چهارده دلیل برای اثبات عدم کفایت بنی‌صدر، مواردی که باعث می‌شد بنی‌صدر صلاحیت لازم برای ریاست‌جمهوری را نداشته باشد، برشمردند. «16»

بعد از نطق موافقان و مخالفان، طرح مذکور با ۱۷۷ رای موافق، ۱۲ رای ممتنع و یک رای مخالف از تصویب نمایندگان گذشت. این‌چنین بود که اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس با ارسال نامه‌ای به امام با اعلام رای مجلس به عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر خواستار اعلام‌نظر بنیانگذار انقلاب شد. متن این نامه بدین شرح است:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم

محضر شریف حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خمینی ادام‌الله‌ظله

محترماً به استحضار می‌رساند رای مجلس شورای اسلامی در جلسه مورخ ۱۳۶۰/۳/۳۱ پس از بحث و بررسی با حضور یک‌صدونود نفر به شرح زیر:

آراء موافق: یک‌صدوهفتادو‌هفت نفر

آراء مخالف: یک نفر

آراء ممتنع: دوازده نفر

در مورد آقای سیدابوالحسن بنی‌صدر بر این قرار گرفت که آقای ابوالحسن بنی‌صدر برای ریاست‌جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد. به‌موجب اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مراتب برای اتخاذ تصمیم به خدمت امام عظیم‌الشان گزارش می‌گردد.

رئیس مجلس شورای اسلامی، اکبر هاشمی رفسنجانی»

پس از عزل بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری طی پاسخ حضرت امام به نامه رئیس مجلس شورای اسلامی و اتمام روال حقوقی و قانونی موضوع بر اساس قانون اساسی، امام خمینی در اول تیرماه 1360، در دیدار با اقشار مختلف مردم ضمن اشاره به وقایع 30 خرداد و تجلیل از حضور ملت در صحنه دفاع از انقلاب، هواداران سازمان را به تفکر و توبه و جدایی از آشوبگران دعوت نمودند: « ... به این جوان‌های گول‌خورده‌ای که از چند نفر گرگ گول خورده‌اند، نصیحت می‌کنم ... توجه داشته باشید این امری که دو روز پیش [30 خرداد] اتفاق افتاد این را مطالعه کنید، ببینید چه بود؟ ... شما که بازی خوردید و سران جنایتکار منافقین شما را بازی دادند و خودشان در پناهگاه‌ها نشستند و شما را به خیابان آوردند و آن غائله اسفناک را به دست شما به بار آوردند ... اعلام قیام مسلحانه در مقابل کیست؟ اعلام قیام مسلحانه در مقابل ملتی است که قریب بیست سال و اخیراً دو سه سال، خون خودش را داده و دست آمریکا و بلوک او را و شوروی و بلوک او را، از این کشور کوتاه کرده است ... کراراً من [به بنی‌صدر] گفتم که بیا و از این گروهک‌های فاسد، از این منافقین، تبری کن، حیثیت خودت را از دست نده، برو در ملاعام و این‌ها را از خود بران. این‌ها تو را به تباهی می‌کشند ... من خیر این گروه‌ها را می‌خواهم، اگر این گروهک‌ها دست بردارند و در مقابل اسلام و کشور اسلامی قیام نکنند و آن‌هایی که قیام کردند توجه کنند و برگردند به دامن اسلام ... جوان‌ها و دخترها و پسرهای عزیز ما گول این‌ها را نخورند. از دامن این‌ها فرار کنند و به آغوش اسلام برگردند ... آن آقا [بنی‌صدر] که من کراراً به او گفتم که حسابت را از این منافقین جداکن و اعلام‌کن به اینکه شماها [منافقین] از اسلام نیستید و شماها به من ارتباط ندارید، نپذیرفت و دید آنچه دید و من امیدوارم که توبه کند ... برای همه کس هر کار بکند، باز جای توبه هست، در توبه باز است، رحمت خدا واسع است.» «17»

«۱» اشاره به ابوالحسن بنی‌صدر

«۲»امام خمینی (ره)؛ ۲۸ خرداد ۱۳۶۰

«۳» روزنامه کیهان، ۳۰/۳/۶۰، صص۱۵ و ۱۶

«۴» نشریه مجاهد، ش ۱۱۴، ص ۲۴

«۵» نشریه مجاهد، ش ۱۲۷، ص ۴

«۶» گفت‌وگوها: سعید حجاریان

«۷» روزنامه کیهان، ۳۱/۳/۶۰، ص۳

«۸» غائله چهاردهم اسفند، ص۷۰۴

«۹» روزنامه کیهان، ۳۱/۳/۶۰، ص۱۶

«۱۰» روزنامه‌های کیهان و اطلاعات، ۳۱/۳/۶۰

«۱۱» غائله چهاردهم اسفند، صص۷۰۴ و ۷۰۵

«۱۲» روزنامه کیهان، ۳۱/۳/۶۰، ص۱۴

«۱۳» همان، ۱/۴/۶۰، ص۱۶

«۱۴» همان، ۳۱/۳/۶۰، ص۱۴

«۱۵» همان، ۱/۴/۶۰، ص ۳

«۱۶» متن کامل سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در مجلس: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۲۰۱۱۳

«۱۷» جلد ۱۴ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۴۸۲ تا صفحه ۴۹۴



بنی‌صدر در مسیر تباهی؛ 31 خرداد 1401

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: