یادداشت
امام از نگاه علمای بزرگ جهان اسلام-قسمت دوم

منظومه منور

علامه حسن زاده آملی، قبل از 15 خرداد 1342 در تهران مشغول تحصیل و تدریس بود و چون شنید امام خمینی (ره) مبلغینی را که برای ایام محرم به نقاط گوناگون برای تبلیغ می روند موظف نموده که مسایل سیاسی اجتماعی جهان اسلام را به گوش مردم برسانند و آنان را از مصائب مسلمین آگاه کنند، از تهران به قم عزیمت نمود و به محضر امام شرفیاب گردید و به ایشان عرض کرد بنده هم مانند دیگران در خدمتم و شما نیز ان شاء الله در اهدافتان موفق خواهید شد و همه با هم دست به دست هم می دهیم و ان شاء الله تعالی کشور را از دست فاسقان و فاجران نجات داده و دین خدا را پیاده می نمائیم .» (1)

و در سمینار تعلیم و تربیت در اسلام که در دانشگاه کرمان برگزار گردید، چنین دعا کرد: خدایا از پیشگاه والای تو خواهانیم که این کشتی انقلاب عظیم اسلامی ما را و این ملت به حق قیام کرده و رهبر گرامی (امام خمینی) را . . . در کنف عنایات خود . . . محفوظ فرما .» (2)

حضرت آیت الله جوادی آملی، که از پرورش یافتگان مکتب امام خمینی است در بیان و بنان به تشریح سیره عملی و نظری استاد خویش پرداخته، در اظهارات خویش می گوید: حضرت امام خمینی - قدس سره - نوآوری های فرهنگی و فکری فراوانی داشت که در سایه آن ها رهبری را تصاحب نموده و قافله دل ها را تسخیر کرد . امام راحل از فکری بلند برخوردار بود که احیانا درلابه لای کتب و آثار علمی سلف صالح به چشم می خورد اما آن ها آن توان را نداشتند که این اندیشه را از علم به عین آورند، اما او این اندیشه های بلند را کاملا ترسیم کرده، عملا پیاده نموده و به همگان فهمانید که می توان آن را عینیت بخشید . . . امام راحل - قدس سره - در نهان و نهاد خود دو کار را انجام داد; یعنی همه خواسته ها را بر قرآن درونی عرضه کرد آن گاه عاقل شد و از نظر کارهای بیرونی نیز سعی کرد که فرشته خوی شود . (3) عالم محقق حضرت آیت الله سبحانی، که در جلسات درس امام حضور داشته و از پرتو افکار آن بزرگوار محفوظ بوده در سخنانی گفته است: (امام) در تدریس و سخنرانی استاد بزرگی بود و سخت ترین مسایل را به روشن ترین بیان برای ما می گفت و در سخنرانی هایی ک برای جامعه می کرد اندیشه های عرفانی و اجتماعی را درست روشن می کرد و دارای قلم بود، هم فارسی و هم عربی، مسایل علمی و اندیشه های خود را از همان دوران جوانی می نوشت و ضبط می کرد و آن چه از ایشان منتشر شده روشن است بنابراین امام در میان علما ذو ریاستین است هم ریاست بیان را دارد و هم ریاست قلم را و البته در حوزه هم معروف بودند . (4) و طی مصاحبه ای می گوید: امام خمینی، در روحیه عمیق و گسترده خود عناصر دور از هم را جای داده بود، او مظهر عاطفه و در عین حال قهرمان خرد بود، در برابر ناملایمات سخت متاثر و در برابر گردن کشان مقاوم و سرسخت بود، عارف و سالکی بود که متجاوز از شصت سال نماز شبش ترک نشد و با معبود خود راز و نیازی داشت و احیانا مناجات های خود را در قالب شعر عرفانی ریخته است، غرق در تفکر بود ولی در عین حال سیاست مدار عادل، مدبر و رشیدی بود که با دست آهنین خود سکان کشتی کشور (ایران) را به ساحل نجات رسانید، فیلسوف موشکافی بود که به حق الهیات را خوب درک کرده و بلکه چشیده بود، ولی در مجال و قلمرو فقه انسانی عرفی بود که اندیشه خود را به حد یک پرسشگر عادی که مساله را از امام می پرسید تنزل می داد . (5)

آیه الله سید عزالدین زنجانی، که محضر پرفیض امام را در حکمت و فلسفه درک کرد، اظهار داشته است:

«از ابتدای آشنایی ام با امام خمینی - قدس سره - یک خلوص نیت عجیبی را در ایشان مشاهده کردم . . . یکی از عمده ترین موجبات محبوبیت ایشان در بین مردم نوع هدایت و رهبری آن بزرگوار بود، حضرت امام پیش از هر کس دیگر مردم را شناخته بود و به آنان اطمینان کامل داشت، از جمله مسائل مهمی که در پیروزی انقلاب موثر بود، بعد از توکل به خدا همین اطمینان ایشان به مردم بود . امام در مقصد خود که همان اسلام خواهی بود، راست می گفت و هیچ گونه شائبه دیگری دخالت نداشت، کاملا خالص بود و این حقیقت را در سرتاسر زندگی نورانی و آکنده از خیر و برکت خود ثابت کرد و امتحان های سخت و توانفرسایی را پشت سر گذاشت » (6)

حضرت آیه الله محمد هادی معرفت، فقه و اصول را از محضر امام خمینی (ره) استفاده نموده و از همان دوران طلبگی با اندیشه ها و حالات اخلاقی امام آشنا بود . وی در فرازی از اظهارات خود در خصوص ویژگی های آن روح قدسی می گوید:

«امام رایی (فکری) را که انتخاب می کرد، جوانبش را بررسی می نمود و با این سابقه این تفکر برایش چون کوه صلابت داشت و بر همین اساس برای مخاطبین قاطعیت می آورد، چون با تعمق و اندیشه به آن رای دست یافته از آن برنمی گشت، برای ساختن انسان ها مهارت فوق العاده ای داشت و جامعه را برای پذیرش حرف های خودش مهیا می کرد . در بحث ها سکوت می کردند و گوش می دادند و وارد بحث نمی شدند مگر این که بگوئیم آقا چه می فرمایید آن وقت به طور جدی وارد می شدند نه این که بخواهد ما را اقناع کند یا مثلا از بحث دربرود، این روش هایی که ایشان داشت برایمان کاملا افتخارآمیز، حیات بخش و آموزنده بود .» (7)

رواق عشق

دانشوران شهید کاروانی شکوهمند از انسان های رشد یافته اند که از دنیای لرزان و فریبنده «من » و «ما» رها گشته و با خویشتنی اصیل و راستین بر قله عشق هستی آفرین صعود نموده اند . آنان در طول حیات با برکت خویش با قلم، بیان و قدم ارزش های والای انسانی را از چنگال خون بار درندگان انسانیت رهانیدند و از صدق و اخلاص که توسط مبتلایان به بیماری مهلک خودخواهی زیر پا گذاشته شده بود، دفاع کردند . این پروانه های شمع فروزان ملکوت، درخشش انوار معنوی و فروغ های ربانی را بر آدمیان نوید دادند و در اقیانوس حیات طیبه، کشتی نشینانی بودند که در ساحل آرام بخش نفس مطمئنه لقای الهی را مشاهده می کردند; مسیر حق را طی طریق کردند و کمال برین را دریافتند و به دشتی رسیدند که رایحه روان بخش توحید در فضایش پیچیده بود، در آن جا گوش دل را باز کردند و نغمه های قدسی و طنین لبیک های پروردگار فیاض و هستی بخش را شنیدند . مبارزان میدان حق با باطل که خویش را آماج تیرهای ستم، قدرت و نفاق نمودند و در حالی که ذکر حق بر زبان داشتند و هیچ فکری جز اعتلای اسلام و تقویت ولایت در سر نمی پرورانیدند به قربان گاه عشق شتافتند، ببینیم این قهرمانان میدان معرفت و معنویت درخصوص رهبری که مردی از سلاله حماسه آفرین کربلاست چه گفته اند و معلم آگاه خود; یعنی امام خمینی (ره) را در چه مضامینی وصف کرده اند .

متفکر به خون خفته شهید آیه الله مرتضی مطهری، که در درس اخلاق و عرفان امام شرکت می نمود می نویسد: «. . . اگرچه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در معقولات را نداشتم اما درس اخلاقی که وسیله شخصیت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می کرد، بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آن چنان به وجد می آورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شدیدا تحت تاثیر آن می یافتم . بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس و سپس در درس های دیگری - که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم - انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می دانم راستی که او روح قدس الهی بود . (8)

در جای دیگر می گوید: «من نسبت به امام حالتی چون مولوی به شمس دارم . (9) آن سفر کرده که صدها قافله دل همراه اوست نام او، یاد او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پرخروش او، اراده و عزم آهنین او، استقامت او، شجاعت او، روشن بینی او، ایمان جوشان او، زبانزد خاص و عام است یعنی جان جانان، قهرمان قهرمانان، نور چشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالی قدر و بزرگوار ما حضرت آیه الله العظمی خمینی . . . حسنه ای است که خداوند به قرن ما و روزگار ما عنایت فرموده است . . . . قلم بی تابی می کند که به پاس دوازده سال فیض گیری از محضر آن استاد بزرگوار و به شکرانه بهره های روحی و معنوی که از برکت نزدیک بودن با آن منبع فضیلت و مکرمت کسب کرده ام، اندکی از بسیار را بازگو کنم .» (10)

وقتی حضرت امام خمینی به ترکیه تبعید گردید، شهید آیه الله سید محمد باقر صدر، که به قیام ایران به رهبری آن بزرگوار امیدوار بود، اندوهگین شد، در سال 1344 در نامه ای به یکی از دوستان خود نوشت: «اما در مورد ایران وضع هم چنان است که بود و آقای خمینی از سوی مزدوران امریکا در ایران، به ترکیه تبعید شده است، این بار آقای خمینی توانست دهان شاه را ببندد که همواره جنبش مخالف خود را در ایران به ارتجاع و عقب ماندگی متهم کند و در تاریخ نهم جمادی الثانی 1385 ه . ق که امام به نجف آمد، آیه الله صدر با اشتیاق تمام به همراه علمای دیگر در مراسم استقبال و پیشواز از امام شرکت و شاگردان و هم فکرانش را نیز به این مراسم دعوت کرد و عظمت معنوی امام را برایشان بیان کرد و در طول چهارده سال اقامت رهبر کبیر انقلاب در نجف با او ارتباط نزدیکی داشت و به وی عشق می ورزید .» (11)

هنگامی که امام در پاریس اقامت داشت، ضمن تجلیل از قیام پرشکوه امت مسلمان ایران به رهبری ایشان آمادگی خود را برای هرگونه همکاری اعلام کرد و پیامی خطاب به شاگردان و علاقه مندان خود در ایران فرستاد و در آن خاطر نشان ساخت هم چنان از فداکاری در راه پیروزی انقلاب اسلامی ایران دریغ نورزند، در این پیام آمده است: در وجود امام خمینی ذوب شوید . همان گونه که او در اهداف الهی و اسلامی خود ذوب گردید .» (12) او در سخنی دیگر اظهار داشته است: «امام خمینی در طرح شعار جمهوری اسلامی تجلی گر تداوم دعوت انبیاء و استمرار حضور حضرت محمد (ص) و علی (ع) در برپایی حکومت الهی در زمین بوده است، مرجعیت امام خمینی امروزه امیدهای اسلام را در ایران تجسم بخشیده است .»

فرازهایی از بیانات شهید مظلوم دکتر بهشتی درباره امام خمینی: سخن امام این بود و لو سرکوب کنند، همه ما را بگیرند و بکشند و نابود کنند برای این که ما می میریم اما آرمانمان زنده خواهد بود . . . امام در میان فقهای گران قدر عالم تشیع یکی از ویژگی هایش همین چند بعدی بودن است . از نظر وسعت نظر امام هم فلسفه، هم عرفان، هم فقه، هم اصول، هم حدیث، هم قرآن، همه این ها در دوران خود سازی خود را ساخته و پرداخته و چند رشته از این ها را سال ها در قم تدریس فرموده، به همین دلیل خیلی باز و وسیع می نگرد . . .» (13)

همه هستی شهید آیه الله سعیدی، در امام خلاصه شده و او زندگی بدون خمینی را بیهوده می دانست و هیچ روزی را بی زمزمه نام او سپری نمی کرد، گزیده ای از سخنان آن شهید در باره امام چنین است: «. . . حضرت آیه الله خمینی نمونه بزرگی است که نظیری برای او نیست . . . من افتخار می کنم که مداح ایشانم و تا جان در بدن دارم از آیت الله خمینی سخن خواهم گفت . . . آنچه امام خمینی را پیشوای امت قرار داد غیر از علم و تقوا و شجاعت . . . ساده زیستی و غم محرومین خوردن او بود . . .» (14)

شهید آیه الله غفاری، خالصانه در راه اهداف امام گام برداشت و در زندان شاه با فریاد رسا گفت: دشمن خمینی کافر است و چون به او گفتند بیا و دست از تبعیت امام بردار، در جواب خاطر نشان ساخت: خداوند همه شماها را ریشه کن کند، من بیایم و دست از مرد شریفی مثل او بردارم که حیثیتم محفوظ باشد و بتوانم چهار صباحی یک لقمه نانی بخورم و بعد دست به محاسنش برد گفت: این محاسنی که در اثر مخالفت با آقای خمینی - مرجع تقلید من - باقی باشد محاسن نیست و به همین دلیل پاهایش را با مته سوراخ کردند و تا زانو در روغن زیتون جوش گذاشتند و با این شکنجه ها وی را شهید کردند .» (15)

شهید محراب آیه الله شهید صدوقی گفته است: «ما هرچه داریم قبل از پیروزی و بعد از آن از این مرد شریف و بزرگوار حضرت امام هست که مرده بودیم و زنده مان کرد حیاتی نداشتیم و او به ما حیات اسلامی و سیاسی داد . . . (16) پوشیده نیست که اگر رهبری های داهیانه آن حضرت نمی بود دشمنان انقلاب خاصه امریکای مکار و خیانت پیشه می توانستند به مقاصد شوم و استعماری خود نائل آیند . شکر خدا را که با توجهات و عنایات خود امام را برای رهبری امت اسلامی و نجات مسلمین از حت سلطه استعمار و استثمار بیگانگان برای ما حفظ فرمود .» (17)

شهید آیت الله سید اسدالله مدنی، با آن همه مقام و لیاقت شخصی خویشتن را در امام فانی می دانست و بی نهایت به آن وجود مبارک عشق می ورزید و هر موقع می خواست از تبریز خارج شود از رهبر کبیر انقلاب اجازه می گرفت، با وجود آن که به درجه اجتهاد رسیده بود به خود اجازه نمی داد تبلیغ از خویشتن نماید و می گفت: «کسانی که مرا می شناسند می دانند برای مثل من به اصطلاح کسرشان است که از شخص دیگری غیر از خود ترویج کنم . قاعدتا باید از خود بگویم، ولی چه کنم دینم به من می گوید باید امروز خودت را فراموش کنی و خود را زیر پای این مرد (امام خمینی) بگذاری تا یک قدم بالا بیاید و به دنبال ایشان حرکت کنی و عده ای از من می پرسند و خواسته اند که چرا رساله نمی نویسی؟ وقتی مرجعی چون حضرت آیت الله العظمی خمینی - روحی له الفدا - وجود دارد ما باید همه مروج چنین مرجعی باشیم . شهید مدنی بارها می گفت: امام هر فرمانی بدهند باید بدون چون و چرا آن را اطاعت کنیم، حتی اگر به ضرر جانمان هم باشد .» (18)

آن شهید در تمام مراحل قدم به قدم از حرکت و رهنمودهای امام پیروی می کرد و در نجف همیشه در نماز جماعت امام شرکت می نمود و به حضورش شرفیاب می گردید و از محضرش استفاده می کرد . (19)

شهید محراب آیه الله اشرفی اصفهانی، در وصف امام گفته است: «کسی که در تمام عمرش یک ترک اولایی از او صادر نشده امام امت است، دیگران را با امام خمینی نمی شود مقایسه کرد . امروز خداوند به ما لطف کرده که نه تنها یک رهبر بلکه مجتهد جامع الشرایط اعلم و افقه و اورع به ما عنایت کرده وظیفه ما همه این است که باید از ایشان تبعیت کنیم . در زمان غیبت (امام زمان) مانند امام امت ما دیگر ندیده ایم کسی را، امام امت نظیر ندارد . (20)

شهید آیه الله دستغیب، در میعادگاه عبادی - سیاسی نمازجمعه در دفاع از رهبری و ولایت فقیه اظهار داشت: «واجب است در هر دوره ای مسلمین دور یک محور باشند، یک رهبر الهی داشته باشند . . . در زمان غیبت مهدی (عج) فقیه عادل زمان و امروز حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (رهبر) است و هر کس در مقابل او ایستاد قانون خدا را شکسته است . ولایت فقیه ; یعنی حکومت خدا، حکومت رسول خدا (ص)، رسول خدا (ص) ولایت کرد سرپرستی کرده لشکرکشی کرد و تمام امور مسلمین را به عهده داشت، حال امام هم دنباله آن راگرفته اند، بزرگ ترین گناه یک قوم که دارای یک رهبر الهی است، مخالفت بااین رهبر است و بزرگترین عبادت جهت آن قوم اطاعت از چنین رهبری است و بزرگ ترین دام شیطان جدایی ملت مسلمان از رهبر الهی است . (21) شهید دستغیب از آن جایی که به امام خمینی، عشق می ورزید یکی از مساجدی را که در شیراز بنا نهاد، روح الله نامید، مثل این که در امام امت بیش تر محو می شد و می خواست نام او تا ابد زنده تر بماند، هرچه می پرسند نام فلان مسجد یا مکان را چه بگذاریم می فرمود: خمینی روح الله . (22)

شهید آیت الله قاضی طباطبایی، پس از تحمل زندان و مدتی بستری شدن در بیماستان در اواخر سال 1343ه . ش به عراق تبعید گردید، در این مدت با امام خمینی که مدتی قبل از ایشان به نجف تبعید گردیده بود، ارتباطی نزدیک پیدا کرد . و چون به ایران بازگشت منزلش یکی از عمده محل های توزیع بیانیه ها، نوارها و رساله امام بود، او که سال ها نزد امام تلمذ کرده و از انوار وجودی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران بهره برده بود عشق و علاقه عمیقی به امام داشت و حتی در سال هایی که نام بردن از امام بزرگوار ممنوع بود، علنا در منابر از ایشان اسم برده و خود را شاگرد او می خواند و براین امر افتخار می نمود . (23) شهید آیت الله دکتر مفتح، عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالی ترین سطح نزد رهبر کبیر انقلاب آموخت و علاوه بر روابط شاگردی و استادی با امام پیوندی صمیمانه داشت، وی در سخنان پرشوری که در سیزدهم بهمن 1357 ایراد نمود خاطر نشان ساخت: تشریف فرمایی رهبر بزرگ، با این شوکت و عظمت و هیجان بار دیگر این آیه کریمه «قل جاءالحق و زهق للباطل ان الباطل کان زهوقا» را مصداق عملی داد، واقعا چنین هیجانی در تاریخ بی سابقه بوده است . این همه شور و احساس نشان دهنده عشق و علاقه به حقیقت است . . . بدون علت نیست که یک فرد این قدر در دنیا عظمت پیدا می کند این نمودار همان آیه کریمه حق پایدار است همین سخن معروف «ان الباطل جوله و للحق دوله » باطل یک چند روزی جولان دارد و نابود می شود و حق ثبات دارد . (24) و در سخن دیگری می گوید: «مردم به این دلیل قانون اساسی را تصویب کردند که امام تصویب کرده بود و این یک امر موقت و زود گذر نیست مردم به این دلیل از امام حمایت می کنند چون به صداقت و رهبری ایشان اعتقاد دارند .» (25)

شهید آیه الله قدوسی، در محضر امام خمینی دریایی از علوم، دقت و قدرت علمی یافت و در مکتب آن رهبر فرزانه علاوه بر مسائل درسی جنبه های معنوی، تقوا و زهد و اخلاص امام خمینی به شدت مورد توجه او قرار گرفت و در وجود آن بزرگوار شخصیتی را مشاهده کرد که از مرز هوی و هوس و مسایل دنیایی گذشته و چنان محو در انجام وظیفه و متوجه به خداوند است که کوچک ترین لغزشی در مسائل از او سر نمی زند، جنبه های معنوی امام تاثیری شگرف و عظیم در روح شهید قدوسی باقی گذاشت که تا آخر عمر نه تنها اثر آن باقی ماند، بلکه آن شهید پیوسته از این تاثیرات و از عجایب و شگفتی هایی که از امام دیده بود با احترام، تکریم و تجلیل سخن می گفت . (26)

شهید دکتر محمد جواد باهنر، در مصاحبه با حامد الگار برای معرفی امام و تاریخ آشنایی خود با رهبر انقلاب اظهار داشت: «از سال های 1333تا 1341 به مدت هشت سال به عنوان یک طلبه در کلاس درس ایشان شرکت می کردم، بهتر از این نمی توان گفت که امام خمینی یک انسان اسلامی است با همه ابعادش، بدون این که اظهار تعجبی در این قضاوت بشود . . . همیشه حالتی از وارستگی، غنای فکری و حالت عهد در وجودشان دیده می شود . در درس عرفان چنان اوج روحی به انسان می داد که احساس می کردیم دیگر تهی از تمامی این متعلقات مادی می باشیم و پروازی روحی به ما دست می داد . امام خمینی در برخوردهای شخصی خود همیشه همراه با قاطعیت و پاسخ های کوتاه می باشد و از اتلاف وقت و بیهودگی جلوگیری می کنند ولی در عین حال انسان احساس انس می کند و هیچ وحشتی از تماس نیست .» (27)

عشق شهید هاشمی نژاد، به رهبری در اطاعت از ولی فقیه جلوه می کرد، خانه دلش با یاد امام مصفا می گشت و گفتار و کردارش آئینه قلب امام بود و در صحبت از آن رهبر فرزانه می گفت: «اگر روزی خطر متوجه امام شود و ما به قیمت از دست دادن جان خود توان رفع خطر را داشته باشیم در آن صورت چقدر از سرو جان گذشتن آسان است . شکر نعمت ولایت فقیه بر زبان ودلش جاری بود وبا شناخت کامل امام را صاحب کرامت می دانست .» (28)

شهید آیه الله محلاتی، در خصوص نقش شگفت انگیز امام در محو استبداد و استکبار می گوید: «نامه هایی از چهل سال قبل، پنجاه سال قبل از امام مانده که از روحیه امام حکایت دارد که از همان وقت در مقام این بود که در حوزه افرادی را تربیت کند و یک قدرتی برای روحانیت به وجود بیاورد تا بتواند این قدرت استبداد که وابسته به استعمار خارجی است درهم بکوبد و اسلام را حاکم کند . اگر کسی با تفکر امام آشنا باشد می داند در درس هایشان هم مباحثی که نقل می کردند مثلا در درس اصولشان، مبحث اجتهاد و تحقیق، مباحث ولایت را تشریح می کردند در آن جا عنوان را ریشه ای بحث می کردند که اصلا یک مجتهد در زمان غیبت چه اختیاری دارد . این را روی ادله، روایات، آیات قران، اصول و مسایل عقلی مورد بررسی قرار می دادند . . . شاگردهایی که امام تربیت کرده بود به او اعتقاد داشتند و مراتب علم، تقوا و طرز تفکر امام را درک کرده بودند . (29) همسر شهید محلاتی، می گوید: آن شهید متجاوز از چهل سال با حضرت امام آشنایی داشت و یک روز را بدون رهبر نزیست و رهرو واقعی، مومن و شجاع حضرت امام بود تا به محبوب خود رسید، نسبت به امام عشق می ورزید و ایشان را در وصیت نامه خود شفیع قیامت قرار داد .» (30)

جامعیت در اندیشه و عرصه عمل

استاد محمد رضا حکیمی، یکی از عناصر برجسته و والایی را که در ساختن انقلاب اسلامی نقشی شگرف داشت ویژگی های شخص رهبر می داند و می افزاید: امام خمینی از نظر عمل و علم، درک وسیع اسلامی، تقوای اصولی و مراحل باطنی در حد یکی از بزرگ ترین شخصیت های اسلامی در میان عالمان بزرگ اسلام، در طول قرون تاریخ این دین می باشد و به نظر وی جامعیت امام خمینی در علوم اسلامی، تهذیب نفس، پاکی اخلاقی، شور و شوق مناجات، سلوک قلبی، زهد و اعراض از دنیا و شجاعت کم مانند، هوش بیکران در شناخت دسیسه ها و نیرنگ ها، قطع علاقه از هر چه غیر از حکمت و حقیقت است، دلنشین بودن سیما و حسن هیئت ظاهر، نفوذ عمیق و خدانگاهی که حاکی از صدق و پاکی عمیق قلب است، این ها همه (پس از مقام نیل ناپذیر پیامبران وامامان) بدانگونه که در امام خمینی است در کمتر کسی به هم می رسد و این حاکی است از عنایت خاص ازلی و زمینه تقدیر که خداوند برای این برهه از تاریخ اسلام، و حفظ دین و دفاع از حقوق محرومین حضور این انسان بزرگ را در حیات بشری مقدر کرده است .» (31)

آیه الله ربانی املشی، از تاثیر نفس امام در درس اخلاق سخن گفته و خاطر نشان ساخته: برای ما همه چیز امام آموزنده بود، همه خوبی ها را داشت، شهامت، شجاعت و صراحت لازم رهبری را دارا بود . افکار سیاسی خیلی عالی و بلندی داشت، ولی مسئله ای که برایم خیلی مهم بود و بیش از همه چیز جلب توجه می کرد، تقوا و تارک هوی بودن امام بود، این خصلت های برجسته بود که مرا و عده کثیری را فریفته امام ساخته بود به طوری که از جان و دل او را دوست می داشتیم . در وجنات امام همیشه آینده درخشان را مشاهده می کردم و بعدها معلوم شد که نظرم صائب بود . خیلی وقت ها در کارهای ایشان نصرت وامداد الهی را می بینم .» (32)

علامه محمد تقی جعفری، طی بیاناتی به تشریح ابعاد گوناگون عرفان مثبت پرداخته و در فرازی از سخنان خود این حقیقت را مطرح کرده که شخص عارف قدرت را در مسیر حیات معقول به کار می اندازد و به این اعتقاد رسیده که مقدس ترین تجلی قدرت در مهارکردن، تعدیل و تنظیم آن در مسیر جاذبه کمال می باشد و این تجلی مقدس قدرت الهی در دست امیرالمومنین (ع) بود که هرگز جز در احیای حق و امحای باطل به کار نیفتاد، هماهنگی عرفان با قدرت همان فرو رفتن در قدرت الهی است و به نفس مطمئنه رسیدن چون در جلسه ای از هر دری درباره قدرت های بزرگ دنیا سخن می رفت، حضرت امام خمینی فرمود: تاکنون به یاد ندارم از چیزی یا کسی ترسیده باشم، جز خداوند متعال در سال 1343 بعد از آن که آزاد شدند و در مسجد اعظم قم سخنرانی نمودند، گفتند: «والله من به عمرم نترسیدم، آن شبی هم که آن ها مرا می بردند، من آن ها را دلداری می دادم، آری قدرت علمی و معرفتی گاهی به درجه ای می رسد که شخص عالمی چون امام خمینی این قدر قدرت ها را ناچیز می بیند و گامی فراتر نهاده از بالا به امور می نگرد . (33)

امام خمینی، از نظر عرفان عملی نیز اندیشه هایی والا و تفکرات ارزشمندی داشت و کتاب مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه از جمله آثار قلمی آن انسان سترگ در عرصه عرفان است که استاد سید جلال الدین آشتیانی در معرفی آن چنین می نگارد: «یکی از آثار نفیس در مبحث نبوت و ولایت به طریقه محققان از عرفا و کمل از حکمای اسلامی رساله «مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه » اثر سید سادات و اماجد العرفاء والفقها قدوه الحکماء المتالهین استاد محقق در حکمت متعالیه، مرحوم مبرور حضرت امام خمینی سقی الله تربته می باشد، مرحوم امام خمینی کتاب سرالصلوه که به حق اثری است بی نظیر و شرح دعاء السحر و اثر حاضر را به زبان عرفان تصنیف فرموده اند . . . مصنف همه جا به لسان خواص از عرفا با عبارات پرمعنا سخن می گوید و سعی فرموده که اثر خود را از صورت رساله در حلیات کتاب مبسوط در نیاورد و از تعرض به مسایل غیرنافع احتراز نموده است . . .» (34)

آیه الله عمید زنجانی، که از دومین سال ورود به حوزه علمیه قم در سال 1331 ه . ش با نام و شخصیت امام آشنا شده است، طی خاطراتی می گوید: «آن چه در اولین برخورد در خود احساس نمودم با توجه به سابقه ذهنی که از شخصی به نام حاج آقا روح الله داشتم جلوه ای از علم امام صادق (ع) و شجاعت و وقار جدش علی (ع) و شمایی از شخصیت جامع پیامبر (ص) بود . در آن روزها طلبه هیجده ساله ای بودم که می خواستم از همه حالات امام برای خود اسوه و الگو بگیرم، علم جامع، اخلاق، عرفان، وقار و تعبد و حتی پاکیزگی ظاهری امام برایم الگو بود .» (35)

خطیب مشهور مرحوم حجه الاسلام فلسفی، خاطر نشان ساخته است: «من از همان اوایل آشنایی با حضرت امام یک ایمان قوی و ثابت در او دیدم، به علاوه فهمیدم که او مردی فقیه، مجتهد، آگاه به دقایق احکام اسلام است، از این گذشته او را دارای عزمی آهنین یافتم . من می دانستم هدف او خیلی بلند است، ولی نیل به آن مستلزم پیمودن این راه پرخطر است . او این گونه نبود که در راه رسیدن به هدف دو دل و مردد باشد و یا حرفش را پس بگیرد و عقب برود . (36)

حضرت آیه الله سید مصطفی خوانساری، که با حضرت امام ارتباط زیادی داشته، می گوید: هرگاه از ایشان صحبت به میان می آید متاثر می شوم، واقع مطلب این است که منقلب می گردم شاید باور نکنید اگر بگویم کمتر کسی را سراغ دارم که مانند ایشان اهل عبادت و تهجد باشد، در امام عبادت و تهجد اگر بی نظیر نبود یقینا کم نظیر بود، آن شخصیت بزرگ دارای ابعاد گوناگونی بود، فضائل علمی و عملی داشت که منحصر در خودش بود و با خودش هم برد و به هیچ کس نداد . تهجدات، گریه ها و حالت فوق العاده ای که داشت منحصر به فرد بود، ایشان استعداد ذاتی منحصر به خودش داشت، مجمع الفضایل و ذخیره الهی برای اسلام و مسلمانان بودند . (37)

حضرت آیه الله سید محمد حسینی همدانی (ازشاگردان مرحوم آیه الله میرزا حسین نائینی) حضرت امام خمینی را به عنوان نابغه جهان اسلام معرفی کرده و افزوده است: امام خمینی (ره) به راستی لقمان علماست، (او) به گونه ای استقامت ورزید و بخشید که هیچ کس نمی تواند منکر شود مگر کسی بخواهد امور بدیهی را انکار کند، ما در گذشته عرفا، فقهاو علمای بزرگی داشتیم اما تاریخ هیچ نشان نمی دهد که آن بزرگان به جز در رشته خودشان در زمینه دیگری کار فوق العاده ای داشته باشند، در مدت کمی واقعا تمام مردم را به صورت یک عده فدایی اسلام درآوردند، این امر فوق العاده نیست؟ این یک کرامت بزرگ و درخور تحسین نیست؟ من نمی دانم چگونه کسانی می توانند منکر این حقایق شوند؟ (38)

حجه الاسلام والمسلمین سید عباس مهری، عقیده دارد: «هیچ کس نمی تواند امام را مدح کند، به علاوه مادح باید بر ممدوح استیلا داشته باشد، ما واقعا معتقدیم که او انسانی عالی است، خیلی از علما و بزرگان را دیده ام تاکنون مثل ایشان را ندیده ام و این یک اعتقاد واقعی است، آن چه را که خودم پیدا کردم و یقین حاصل کردم این بزرگوار مافوق همه رجال عادی است .» (39)

آیه الله محمدی گیلانی، امام را وارث راستین انبیا دانسته و می افزاید: در فصل جوانی پیام حماسه آفرین و حیات بخش سیدالشهداء (ع) صورت جوهریه نفس زکیه اش گردید و تکیه گاه بسیاری از خطابه ها و پیام های آینده وی شد، وی اعتقاد دارد آن شجاع و بت شکن که ترس و جبن از ترس او از دل های اهل ایمان پا به فرار می گذاشت همواره پیامش این بود که دل سراپرده محبت خدای متعال است . . . آن وارسته از غیر خدا در پرتو الزام شدید به شریعت و تعالیم الهی دل ها را به هم پیوست و مغناطیس قلوب شد و پیروز گردید .» (40)

وی در کلام دیگری امام را چنین معرفی می کند: «رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی اجتماعی در فرد بوده است آن هم نه هر اجتماعی فشرده شده در فرد بلکه اجتماع انوار انبیاء (س) و حکما و اولیاء پاک و بی باک در مسائل الهی و به یک کلام او وارث حسین (ع) بوده است .» (41)

آیه الله محمد مومن، از سال 1337ه . ش با شرکت در درس های خارج فقه و اصول حضرت امام با آن بزرگوار آشنا شد وی بی توجهی به دنیا و تسلیم در برابر وظیفه و مسوولیت را از ویژگی های امام خمینی برشمرده و گفته است: «از اموری که در رفتار و گفتار حضرت امام به وضوح مشهود بود، اعتقاد ایشان به توحید افعالی حق متعال بود که همه چیز را از ناحیه او و در ید قدرت او می دانستند و وجود و بیانات ایشان در حوزه مبارکه، طلاب را به همین توحید افعالی و در عین حال مبارزه دعوت می کردند به طوری که واقعا مبارزه با طاغوت وجهه عبادتی بزرگ به خود گرفته بود .» (42)

آیه الله امامی کاشانی، گفته است: «در مدت هفت سالی که در جلسات درس امام بودم نکاتی به چشمم می خورد که عبارت است از جنبه معنوی و روحانی ایشان که وقتی جایی وارد می شدند، حتی اگر کسی شاگرد ایشان نبود به طرف امام جذب می شدند، ایشان توحید عجیبی داشتند، نصایحی می کردند که از آن توحید می بارید، حضرت امام در احترام نسبت به بزرگان از علما و فقها تکریم خاصی داشتند و بزرگان را با عظمت یاد می کردند، در عین قاطعیت مهربان و دلسوز بودند، تمام وجودش برکت و بهره رساندن بود ولی در عین حال کم مصرف بود .» (43)

آیه الله حسین مظاهری، در سال 1332 ش . برای تحصیل علوم دینی به قم عزیمت نمود و چون مقدمات و سطح را در اصفهان به پایان رسانیده بود از همان بدو ورود به قم در درس امام خمینی حضور یافت . و پس از چند ماه از خواص ایشان گردید و متجاوز از سی سال از محضر امام استفاده نمود، وی طی خاطراتی می گوید: «درس ایشان (امام) فقط تعلیم و تعلم نبود بلکه مقید بودند در ضمن تعلم، تهذیب هم باشد، آنچه برای ما اعجاب انگیز و از الطاف بزرگ ایشان بود، تهذیب عملی بود، آنچه من فراموش نمی کنم ابهتی بود که از معظم له در مجالس حکمفرما می شد و محبتی بود که در دل همگی رسوخ داشت .» (44)

آیه الله ابراهیم امینی می گوید: «خصوصیات اخلاقی و مراتب اخلاص و ایثار و استقامت و قاطعیت و صفای باطنی امام خمینی در این زمان بر کسی پوشیده نیست، یکی از ویژگی های امام مبارزه با خواسته ها و هواهای نفسانی و کوشش برای اخلاص بود از مناظره، جدال و خودنمایی در بحث اجتناب می کرد، از مجموع حالات امام استنباط می کردم که مراقب و مواظب نفس خودش می باشد و با تمایلات مبارزه می کند و به همین جهت از عمق جان دوستش می داشتم .» (45)

۱. جرعه های جانبخش، از نگارنده، ص ۱۵۸ .

۲. مجموعه مقالات، علامه حسن زاده آملی، ص ۸۶ .

۳. بنیان مرصوص امام خمینی در بیان و بنان حضرت آیه الله جوادی آملی، ص ۳۷ و ص ۱۰۷ .

۴. رئیس قلم و بیان (سخنرانی حضرت آیه الله سبحانی در باره امام خمینی.، مجله حضور، بهار ۷۶، ش ۱۹، ص ۴۲ - ۴۳ .

۵. مصاحبه با حضرت آیه الله سبحانی، مجله حوزه، سال ششم، شماره ۳۲، ص ۱۲۲ - ۱۲۳ .

۶. مجله حوزه، مصاحبه با حضرت آیه الله سید عزالدین زنجانی، ص ۷۲، ۸۱، ۸۵ - ۸۶ .

۷. مجله حوزه، ماخوذ از مصاحبه با حضرت آیه الله محمد هادی معرفت .

۸. علل گرایش به مادی گری، شهید مطهری، ص ۱۰ .

۹. یاد یار، ص ۶۳ .

۱۰. پرتوی از خورشید، ص ۴ .

۱۱. شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، مصطفی قلیزاده، ص ۳۷، ۳۹ .

۱۲. زندگی نامه شهید آیه الله صدر، سیدمحمد موسوی، ص ۲۰ .

۱۳. یاد یار، ص ۶۴ .

۱۴. شهید سعیدی فریادی در سکوت، سید محمد سعیدی - حسن ابراهیم زاده ، ص ۸۷ - ۸۸ .

۱۵. سرگذشت های ویژه از زندگی حضرت امام خمینی، ج ۳، اظهارات شهید صدوقی ، ص ۱۳۸ .

۱۶. یاد یار، ص ۶۳ .

۱۷. پرتوی از خورشید ، ص ۴ .

۱۸. یادواره شهید مدنی، علی شیرازی، ص ۳۹ - ۴۰ .

۱۹. شهید مدنی جلوه اخلاص، سعید عباس زاده، ص ۶۶ .

۲۰. یاد یار، ص ۶۴، پرتوی از خورشید، ص ۵ .

۲۱. یادواره شهید محراب (دستغیب. و یارانش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ص ۲۱ .

۲۲. یادواره شهید محراب (بخش سوم.، ضمیمه کتاب «نبوت » شهید دستغیب ، ص ۷۹ .

۲۳. مجلس نشین قدس، علی اصغر شعر دوست ، ص ۳۲ - ۳۳ .

۲۴. شهید مفتح تکبیر وحدت، از نگارنده، ص ۱۵۰ - ۱۵۱ .

۲۵. یاد یار، ص ۶۵ .

۲۶. شهید قدوسی پارسای پرتلاش، محمد حسین قدوسی، ص ۳۲ - ۳۳ .

۲۷. شهید دکتر باهنر الگوی هنر مقاومت (دفتر اول.، واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی، ص ۳۵۲ - ۳۵۳ .

۲۸. شهید هاشمی نژاد فریاد فضیلت، مرتضی بذر افشان، ص ۱۰۱ - ۱۰۲ .

۲۹. سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج ۴، ص ۸۴ .

۳۰. صحیفه دل، واحد خاطرات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص ۱۲۷ .

۳۱. تفسیر آفتاب، محمد رضا حکیمی، ص ۱۴۳ - ۱۴۴ .

۳۲. سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج ۳، ص ۱۹ - ۲۰ .

۳۳. مجموعه مقالات و سخنرانی های کنگره بین المللی بررسی ابعادی چند از شخصیت امام خمینی (تیر ۱۳۶۸.، ص ۶۰ .

۳۴. با تو چشم انداز روشن خدا (ویژه نامه به مناسبت پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی قدس سره.، همشهری ۱۲خرداد ۷۳، ص ۸ .

۳۵. صحیفه دل، ص ۱۰۱، سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج ۵، ص ۱۳۵ - ۱۳۶ .

۳۶. پرتوی از خورشید، ص ۳۲ .

۳۷. ماخوذ از اظهارات آیه الله خوانساری در مصاحبه با مجله حوزه، ش ۳۲، ص ۵۳ - ۵۴ .

۳۸. مصاحبه با حضرت آیه الله سیدمحمد حسینی همدانی، مجله حوزه، ش ۳۲، ص ۶ - ۷ .

۳۹. سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج ۶، ص ۱۶۲ .

۴۰. فصلنامه ندا، شماره اول، ص ۷۹ .

۴۱. مجموعه مقالات و سخنرانی های کنگره بین المللی بررسی ابعادی چند از شخصیت حضرت امام خمینی، ص ۲۸ .

۴۲. صحیفه دل، ص ۱۳۹ .

۴۳. فصلنامه نداء، شماره اول، ص ۲۰ - ۲۱، سرگذشت های ویژه . . . ج ۶، ص ۱۹ .

۴۴. سرگذشت های ویژه، ج ۵، ص ۱۶۹ .

۴۵. سرگذشت های ویژه، ج ۴، ص ۱۱۲ - ۱۱۳ .



منظومه منور؛ 05 بهمن 1393

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: