روش های مبارزاتی امام خمینی

روش های مبارزاتی امام خمینی
مریم یزدانی
۰۸ فروردین ۱۳۹۶
دفاع مقدس, توصیه های راهبردی در مبارزه با استکبار جهانی, پیروزی انقلاب, انقلاب اسلامی ایران, انقلاب و عوامل پیروزی, اسلام مکتب قیام و مبارزه, جهاد, مبارزه, مریم یزدانی, روش مبارزاتی,

چکیده

امام با بهره گیری از اندیشه نو و الهی خود در صحنه سیاست بین المللی نه تنها توانست رژیم قدرتمند پهلوی را سرنگون کند بلکه با ارائه تفکر و روشی جدید و کاملا دینی که با تمام مبارزات دنیا متفاوت است و هدایت این جریان انقلابی به جهانیان نشان داد که در سایه اسلام و با بهره گیری از مذهب و محوریت توحید می توان دولتی بزرگ و اسلامی تشکیل داد که با ظلم و جور مبارزه کند. در این مقاله ضمن بررسی مبارزه اجتماعی و اهداف آن، روش های مبارزه، طراحی و سازماندهی آن را از نظر گذرانده و در پایان به شیوه مبارزاتی امام خمینی می پردازیم و بعضی نکات آن را توضیح می دهیم.

مقدمه

انقلاب اسلامی ایران با رهبری حکیمانه حضرت امام فرصت مناسبی فراهم کرد تا برای اولین بار یک رهبر فقیه و برجسته، آراء و اندیشه ها و روش های خود را درباره مسائل مختلف حقوق بشری من جمله مبارزه با مفاسد با بهره گیری از منابع فقه ارائه نماید. امام خمینی روحانی مجاهد و مرجع تقلید مبارزی بود که با الهام از سیره نبی گرامی اسلام(ص) و امامان شیعه و در سایه درس آموزی از تاریخ اسلام و کسب تجربه از رویدادهای زندگی، مبارزه با ظلم و جور پهلوی را تکلیف شرعی و الهی دانسته و ابتدا در یک فرآیند نسبتاً طولانی با توکل برخدا و اخلاص در اعمال و رفتار خویش، با تبلیغ و ترویج اسلام ناب محمدی(ص)، مردم و فضای فکری حوزه های علمیه را با جریان مبارزه همراه نمود.(شفیق، 1392)

الف) مبارزه و ماهیت آن

مبارزه امری کلی و عام است، و به معنای قیام، مقاومت، ایستادگی، ستیز و تلاش برای دستیابی به یک هدف - شامل امور مادی یا معنوی – می شود و این انسان است که با جهت گیری به آن معنا می بخشد: گاهی برای هوای نفس و کسب قدرت شیطانی تلاش می کند و تا مرز استعمار و استثمارگری پیش می رود تا عطش روح استکباری خویش را سیراب کند و گاهی برای رسیدن به حق و حقیقت مطلق مبارزه می کند تا خود را به قرب حق برساند. بر این اساس مبارزه دو جهت دارد: مبارزه الهی، مبارزه ای که در مسیر و راه خداوند صورت می گیرد و مبارزه غیرالهی و طاغوتی، مبارزه ای که در راه طاغوت صورت گیرد.

الذین امنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت. (نساء،76) / آنان که ایمان آورده اند پیکار می کنند در راه خدا و آنان که کفر ورزیده اند پیکار می کنند در راه طاغوت.

اساسا در اسلام مبارزه فی نفسه اصالت ندارد بلکه وسیله ای است برای رسیدن به هدف. موقعی که مسیر حق باشد ممدوح است و این مبارزه از درون شخص که مبارزه با نفس است ـ که جهاد اکبر نامیده می شود ـ شروع و تا سطح جامعه در ابعاد مختلف گسترش می یابد. قرآن راه رسیدن به خدا و ملاقات با ایشان را از طریق مبارزه میسر می داند.

یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه. (انشقاق،6) / ای انسان همانا تویی رنج برنده به سوی پروردگار خویش رنجی را پس رسنده ای بدان. رسیدن و نائل شدن به پروردگار جز با کوشش زیاد میسر نیست. کدح مبارزه و تلاش مستمر و زیاد را می گویند و این خود مقدمه ای برای قرب الهی است و بدون آن رسیدن به حق امکان پذیر نیست.

اگر مبارزه در خدمت شیطان و هوای نفس قرار گیرد نامشروع است و هیچ ارزشی ندارد بلکه خود عامل تباهی انسان و جامعه می شود. در نظر امام مبارزه امری است که در طول تاریخ میان حق و باطل – که مظهر آن انسان صالح و غیرصالح است - جریان دارد.(تروجنی، 1386)

ولی هدف این است که انسان ماهیت مبارزه ها را درک کند و در مسیر مبارزه حق قرار گیرد و برای همین است که امام در کنار دعوت به مبارزه ماهیت آن را یادآور می شود تا پیروان طریقت او خطوط مبارزه را تشخیص دهند و در خط شیاطین قرار نگیرند.

در عصری که اکثریت روشنفکران و سیاسیون به خصوص در کشورهای اسلامی و حتی در داخل کشور با شعار جدایی دین از سیاست که استعمارگران بر آنها تحمیل کرده بودند و یا القای اینکه دین افیون جامعه است از مذهب و الگوهای مذهبی دور می شدند و با ابزارهای جدایی از مذهب برای مبارزه و رفع سلطه به جنگ استعمارگران داخلی و خارجی توصیه می کردند امام یگانه انسانی بود که با شعار مذهب به جنگ طاغوت رفت و تا آخرین لحظه زندگی خویش به این شعار وفادار ماند و اعلام داشت:

"راه رهایی هر ملتی از چنگال استعمار، مذهب است که ریشه در عمق جان آن ملت دارد. " (صحیفه امام ،ج 3، ص423 )

امام توحید را محور مبارزات خویش قرار داد و هرگز از الگوی دیگری غیر از خط توحید پیروی نکرد و تمام اهداف خویش را در پناه مذهب جستجو نمود:

«انقلاب اسلامی بر مبنای اصل توحید استوار است که محتوای این اصل در همه شوون جامعه سایه می افکند .»‏ ( صحیفه امام،ج5، ص81)

«مقصد اصلی این بود که توحید را در عالم منتشر کنند. دین حق را در عالم منتشر کنند. آنها مانع بودند. اینها می دیدند که این مانع را باید برداشت تا به مقصد رسید.»(صحیفه امام، ج8،ص41)

مقصد همه مبارزات در توحید خلاصه می شود و این برگرفته از کلام وحی است و آن الهی کردن جامعه است:

«و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله» (انفال،39)

‏امام کسانی را که در اوج مبارزه شعاری غیر از مذهب اسلام مطرح می کردند به خدمت نگرفت. ایشان ابتدا آنها را به اسلام دعوت می کرد و در صورت عدم پذیرش، صف آن ها را از انقلاب جدا می نمود.

ب) اهداف مبارزه

برای درک بهتر شیوه مبارزاتی هر انقلاب و رهبری آن باید اهداف مبارزه و نتیجه آن را شناخت. تا اهداف یک قیام مشخص نشود نمی توان راجع به ابزارهای آن گفتگو نمود. اهداف اکثر انقلابهای تاریخ معاصر را غلبه جهت کسب قدرت، تغییر و تحول در جهت نیاز مادی و یا حاکمیت ایدئولوژی های مادی تشکیل می دهد و انقلابی پیروز است که به اهداف از پیش تعیین شده خود برسد ولی در انقلاب اسلامی چنین مسیری طی نمی شود. نه کسب قدرت و نه تحول و حاکمیت ایدئولوژی مادی، بلکه مهمترین هدف رهبری آن، ادای تکلیف و وظیفه ای که خداوند تعیین کرده است، می باشد:

"ما به شرط غلبه قیام نمی کنیم، ما می خواهیم یک تکلیفی ادا بکنیم."(صحیفه امام، ج ۱۳،ص138)

"همه ما مامور به ادای تکلیف و وظیفه ایم نه مامور به نتیجه." (صحیفه،ج21،ص284)

این نوع نگاه به مبارزه و قیام فقط در مکتب الهی اسلام میسر است. مهمترین اهداف انسان، سعادت، خوشبختی و کمال وی در ادای این وظیفه است. هدف امام این بود که این تکلیف خوب ادا شود، اما سوال این است که ماهیت این تکلیف چیست و از چه مفاهیم نظری و عملی پیروی می کند و رابطه آن با سعادت و کمال انسان و جامعه چگونه است. امام طی بیانی به این سوال جواب می دهد:

"سعادت و کمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسانهاست و بنا بر این، انسان باید علیه این بندها و زنجیرهای اسارت و در برابر دیگران که به اسارت دعوت می کنند قیام کند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا همگی تسلیم و بنده خدا باشند و از این جهت است که مبارزات اجتماعی ما علیه قدرت های استبدادی و استعماری آغاز می شود و نیز از همین اصل اعتقادی توحید، ما الهام می گیریم که همه انسانها در پیشگاه خداوند یکسانند. او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند. اصل برابری انسان ها و اینکه تنها امتیاز فردی نسبت به فرد دیگر بر معیار و قاعده تقوا و پاکی از انحراف و خطاست؛ بنابراین با هر چیزی که برابری را در جامعه بر هم می زند و امتیازات پوچ و بی محتوا را در جامعه حاکم می سازد باید مبارزه کرد. " (صحیفه امام، ج۵، ۳۸۸)‏

پس انسان نباید در مقابل نظامی که برخلاف مذهب عمل می کند، سکوت کند، بلکه با قیام باید مخالفت خود را نشان دهد گرچه این قیامها هدف نیستند بلکه وسیله ای برای رفع مانع در گسترش توحید هستند. با چنین نگرشی امام هدف ادای تکلیف خویش را الهی کردن جامعه می داند.

پس هدف اصلی امام در این قیام اسلام بود و به تبع آن شیوه ها و ابزارهای آن هم باید تابع هدف باشد و به همین دلیل امام برای ادای تکلیف از هر ابزاری و شیوه ای استفاده نمی کند و با توجه به شناخت زمان و مکان ابزاری متناسب با هدف را که همان گسترش و اجرای احکام اسلامی است بکار می گیرد. برای شناخت شیوه و ابزارهای مبارزاتی انقلاب اسلامی نمی توان با تطبیق شیوه های رایج در انقلاب ها و قیام ها و تشابه سازی آن، مفاهیم را بازشناسی کرد بلکه باید با شناخت مفاهیم نظری و عملی اسلام که در روش انبیاء و ائمه متجلی شده است به پژوهش پرداخت.

رایج ترین روش مبارزه جهت رسیدن به هدف، روش سیاسی، پارلمانی و نظامی است و شیوه مبارزات فرهنگی کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. این روش را بیشتر در مبارزات انبیاء(ع) ، ائمه(ع) و صالحین می توان مشاهده کرد. (دوره آموزشی، 20)

در مقطع مبارزه سیاسی - عملی مراحل متعددی به عنوان روش مبارزه در اندیشه امام مطرح شده است که مجموعاً در دو سطح قابل مطالعه است: سطح دولت ها و سطح ملت ها.

سطح اول : دولت ها

اصولا روش های مبارزاتی امام خمینی با در نظر داشتن واقعیت های عینی جوامع اسلامی طراحی گردیده اند. لذا با توجه به این که امام از نقش تعیین کننده دولت های سرزمینی در تصمیم گیری های جمعی و نیز تغییر سرنوشت ملت ها توسط آن ها کاملاً آگاه است، اولین رویکرد عملی او را تلاش در سطح دولت ها تشکیل می دهد. از نظر امام کوتاه ترین راه تحقق بخشیدن به وحدت اسلامی در اقدام ارادی سران و روسای ممالک اسلامی نهفته است؛ زیرا سران دول اسلامی، تمام امکانات و اهرم های حقوقی و اجرایی لازم برای تاسیس دولت متحده اسلام را در اختیار دارند به گونه ای که اگر این ها به صورت جدی و رسمی وارد عمل شوند کم ترین مشکلاتی دربرابر اقدام جمعی شان وجود نخواهد داشت. همین تحلیل واقع بینانه و در عین حال امیدوارانه امام او را وادار می نماید تا از طریق توسل به فراخوان عمومی، از همه سران دول اسلامی برای پایه ریزی یک وحدت سرتاسری دعوت به عمل آورد:

"ما حرف مان این است که دولت ها بیایند قبل از این که خود ملت ها قیام بکنند، خود دولت ها بیایند خاضع بشوند، با هم دوست بشوند، با هم یک جلسه ای درست کنند، همه رئیس جمهورها بنشینند پیش هم و حل کنند مسائل شان را. هر کس سر جای خودش باشد، لکن در مصالح کلی اسلامی، درآن چیزی که همه هجوم آورده اند به اسلام، در او با هم اجتماع کنند، جلویشان را بگیرند و آسان هم هست."( صحیفه امام، ج 18، 269-268 )

سطح دوم : ملت ها

شیوه دوم مبارزاتی امام(ره) بر اصل محوریت مردم ـ که نقش مهمی درتحول نظام های سیاسی در جهان ایفا می نمایند ـ استوار یافته بود. توجه اساسی امام دراین مرحله به سمت نیروی قدرتمند مردمی معطوف می گردد. اگر چه ملت ها و توده های محروم جوامع از همان اوان امر مبارزه، جایگاه بسیار بلندی را در اندیشه امام به خود اختصاص داده بودند؛ زیرا نگاه امام به مردم نگاه مقطعی و ابزارگونه نبوده بلکه نگاه واقعی و هدف گونه بوده است، اما رویکرد امام به مردم در مقطع دوم مبارزه، ویژگی خاصی دارد که با مقطع اول تفاوت پیدا می کند. مهم ترین ویژگی این رویکرد، در تغییر استراتژی "اصلاحی" به استراتژی "انقلابی" نهفته است. امام به این نتیجه دست یافته بود که مبارزه اصلاحی می باید به مبارزه انقلابی تبدیل شود و در مبارزه انقلابی، توده ها نقش اصلی مبارزه را برعهده خواهند گرفت. بنابراین توجه امام به مردم، در واقع فراخوان عمومی ملت ها به سمت "انقلاب" است. اما این که انقلاب و خیزش عمومی چگونه آغاز شود و چه فرایندی را پشت سر بگذارد، پاسخ های آنها تا حدودی از سوی امام تبیین گردیده اند. امام به عنوان یک رهبر انقلابی و توانا چند مقطع مختلف را برای سازماندهی و طراحی مبارزه سیاسی عملی مورد اشاره قرار داده و ملت ها را گام به گام به سمت آن پیش برده و هدایت نموده است.

1- تشکیل حزب سیاسی (حزب مستضعفین یا حزب الله): " حزب مستضعفین" و "حزب الله" دو مفهوم اساسی در ادبیات سیاسی اندیشه امام است که ایشان آن را تجلی گاه قدرت سازمان یافته توده ها در دنیای بحران زده مسلمین می دانست.

طرح تشکیل "حزب مستضعفین" به عنوان یک تشکل سیاسی، از این رو از سوی امام ارائه گردید تا ملت های مسلمان بلکه تمامی محرومان جهان، فعالیت های هدفمند سیاسی خود را درداخل این جریان نو پا هماهنگ نموده و همبستگی و همگرایی خود را از طریق آن بیش از پیش تقویت نمایند.

هدف "حزب مستضعفین" تقویت باورهای جمعی در سطح امت اسلامی و سپس بررسی راه حل ها و پایان دادن به مشکلات و نابسامانی های جهان اسلام است که امروز ملل اسلامی با آنها روبرو هستند. امام اظهار امیدواری می کند که چنین حزبی در جهان جنبه عملی پیدا کرده و مشکلات را از سر راه بردارد:

"و من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضعفین با هم در این حزب شرکت کنند و مشکلاتی که سر راه مستضعفین است از میان بردارند و قیام در مقابل مستکبرین و چپاول گران شرق و غرب کنند و دیگر اجازه ندهند که مستکبرین بر مستضعفین عالم ظلم کنند." ( صحیفه امام، ج 9، ص280)

2- تشدید مبارزه سیاسی: ظهور حزب مستضعفین در عرصه فعالیت های سیاسی- اجتماعی، گامی است به سمت فعال ترشدن و منسجم ترشدن تلاش های عملی آزادی خواهان مسلمان؛ زیرا فلسفه وجودی یک حزب اقتضا می کند که برنامه ها و سیاست ها هرچه بیش تر جنبه کاربردی پیداکند.

امام خمینی با اشاره به جایگاه محوری حزب در صحنه عمل، درباره نقش کاربردی آن چنین می گوید:

"و هر مساله ای که در هر جا و در هر ملتی پیش می آید به وسیله حزب مستضعفین رفع بشود." (صحیفه امام،ج9،ص281)

امام خمینی در این جا حوزه فعالیت های حزب را بسیار گسترده فرض نموده است و برای آن به عنوان تنها نهاد سیاسی مشروع (نهادهای حکومتی از نظر امام فعلاً مشروعیت ندارند) اختیارات وسیعی را در نظر گرفته است. از طرف دیگر چون هدف اصلی حزب، مبارزه با رژیم های وابسته و سلطه قدرت های خارجی می باشد، الزاماً در روند مبارزه خود با دشواری های فراوانی نیز روبرو خواهد گردید که امام با پیش بینی این دشواری ها، ملت ها را به الگوپذیری از نهضت انبیا(ع) وگذشتگان دعوت نموده و مقاومت تا سرحد نهایی را به آنها توصیه کرده است:

"سیره انبیا بر این معنا بوده است، سیره بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه می کردند با طاغوت ولو این که زمین بخورند ولو این که کشته بشوند ولو کشته بدهند. ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد، در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند...."(صحیفه امام، ج 18، ص269 )

پس از تشدید مبارزه سیاسی از سوی مستضعفان واکنش های رژیم های طاغوتی و حامیان خارجی آن ها نیز شدت پیدا می کند. در این مرحله ممکن است فعالیت های مسالمت آمیز سیاسی به تنهایی نتوانند مبارزان مسلمان را در تامین اهداف شان یاری رسانند، لذا وجود یک ابزار دیگری لازم است که بر سطح فشار افزوده وحریف را واداربه عقب نشینی نماید واین جز توسل به "زور" چیزی دیگر نمی تواند باشد.

3- توسل به مبارزه قهرآمیز: پس از آن که حزب هسته ها و شعبه های خود را درتمامی و یا اکثر نقاط وطن اسلامی یا سرزمینی فعال ساخته و هواداران مخلص و انقلابی در حد لازم گرد آورده است، صفحه دیگری در روند مبارزه گشوده می شود که عبارت است از کاربرد ابزار قهرآمیز در مبارزه. امام خمینی در این مقطع از فرآیند مبارزه استفاده از زور و قدرت را برای دست یابی به اهداف نهایی مطلوب دانسته و ملت های اسلامی را به کاربرد آن توصیه می نماید :

"و اما به ملت های اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومت های جائرخود را در صورتی که به خواست ملت ها که خواست ملت ایران است سرفرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید، که مایه بدبختی مسلمانان، حکومت های وابسته به شرق و غرب می باشند." (وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی،ص33)

استفاده از شیوه های قهرآمیز در مبارزه علیه استعمار و استبداد به ویژه در جهت دفاع از تمامیت ارضی وطن اسلامی چنان با اهمیت تلقی شده است که امام بارها دولت های اسلامی منطقه را برای تشکیل جبهه نظامی واحد علیه رژیم صهیونیستی و سلطه آمریکا بر منطقه فراخوانده است. (درجست وجوی راه، 286) از نظر امام اهمیت این امر، این را می طلبد که اگر یک چنین جبهه ای در سطح دولت ها تشکیل نشود او دست استمداد به سوی "ملت های اسلامی منهای دولت ها" دراز خواهد کرد تا اقدامات جدی تری را آغاز نمایند. ( درجست وجوی راه، 274 )

او در شرایطی که امر "دفاع" علیه تهاجم رژیم بعث عراق را با تمام قدرت در جبهه های سرزمین خود رهبری می کرد، از مبارزه قهرآمیز جهت آزادی قدس نیز سخن می گفت: "ما بنای مان براین است که اول عراق باید ازشراین مفسدین و از شر این غاصبین فارغ بشود و بعد از آن، ان شاءالله، به قدس " . (صحیفه امام،ج16،ص393 )

امام با تجربه ای که ازمبارزه علیه رژیم شاه درایران کسب نموده بود به خوبی می دانست که مراحل پایانی مبارزه بدون توسل به "زور" انجام یافتنی نیست و نمی تواند بدون آن تکمیل و نهایی گردد.

4- تاسیس جمهوری های آزاد و مستقل: چهارمین مقطع حساس در استراتژی مبارزاتی امام در راستای ایجاد وحدت جهانی اسلام که می باید ازسوی ملت ها تحقق یابد، تاسیس "جمهوری های آزاد و مستقل سرزمینی" بود. امام به خوبی دریافته بود که استحکام و موفقیت "دولت بزرگ اسلامی" بستگی تام و تمام به همکاری جدی دولت های سرزمینی دارد. از سوی دیگر به این امر نیز اذعان داشت که همکاری و همیاری دولت های سرزمینی منوط به اصلاح رژیم های سیاسی آنها خواهد بود؛ زیرا تا همبستگی و همیاری فکری و ارزشی در میان دولت ها به وجود نیاید، همیاری عملی یا از همان ابتدا و یا در ادامه کار با دشواری های جدی روبرو خواهد شد. ضرورت این امر امام را وادار می نماید تا اصلاح وتحول دولت های ملی را پیش شرط نیل به وحدت سرتاسری قرارداده و چنین بگوید:

"ما می خواهیم که همه ممالک اسلامی اولاً درمحیطی که خودشان هستند به حسب حکم اسلام بین حکومت و بین مردم مخالفت نباشد و همه با هم باشند... وهمه متحد بشوند تا این که آسیبی برای آنها واقع نشود." (صحیفه امام، ج 13، ص98)

منظوراز "وحدت و هماهنگی" دولت- ملت در دولت های محیطی این است که رژیم ممالک اسلامی، بر اساس خواسته های واقعی ملت ها "اسلامی و ملی" بشـوند و رژیـم های طاغوتی ضد دینـی و ضـد مردمـی تـبدیل به نظام اسلـامی – ملـی گـردد تا "جمـهوری های آزاد و مسـتقل" به معنای واقعی کلمه که در این کلام امام آمده است تحقق پیدا کند: "وصیت من به همه مسلمانان و مستضعفان جهان این است که... در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوری های آ‍زاد و مستقل به پیش روید... ." (وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی،ص88-86) و هرگاه این جمهوری ها درعمل شکل بگیرد، زمینه برای "وحدت" بزرگش بیش از پیش فراهم خواهد شد.

5- تشکیل دولت بزرگ اسلامی: پس از روی کارآمدن "جمهوری های آزاد و مستقل" با نظام های اسلامی و باورهای جهان شمول شرایط عینی وحدت و همیاری میان دولت ها و ملت های اسلامی کاملاً مهیا خواهد گردید؛ زیرا دراین مرحله که نظام ها ی سرزمینی و محیطی در جهت مطلوب متحول شده اند، موانع ویژه در جهت تشکیل دولت بزرگ اسلامی یا "وحدت جهانی اسلام" وجود نخواهد داشت. عوامل درونی موجود در خود نظام ها جمهوری ها را به سمت وحدت نهایی که همانا تشکیل دولت بزرگ اسلامی باشد به پیش خواهد برد. (عارفی،1390،ش10)

ج) نگاهی به شیوه مبارزاتی امام خمینی

در تاریخ معاصر ایران، شخصیت ها، احزاب و گروه های متعدد مبارزه را با انگیزه های گوناگون و گرایش های فکری متفاوت شروع نمودند که د امنه اثرات آنها در تاریخ تحولات ایران یکسان نبوده است. بعضی پیامد های محلی، برخی ملی و تا حدودی فراملی د اشته اند. حرکت هایی هم به دلایلی مورد استقبال عمومی قرار نگرفته و پس از مدتی متوقف و فراموش شده اند و چندان منشا تحولات نبوده اند .

به هر حال هر کد ام از آنها در جریان مبارزه، شیوه خاصی را بر اساس خط مشی فکری خود دنبال نمودند. در این رهگذر بارزترین و عمیق ترین آنها مبارزه امام خمینی با طاغوت زمان است که از داخل و خارج مورد حمایت بود. این مبارزه، هم از نظر شکل و هم از نظر محتوا با تمام مبارزات متفاوت بود. امام یک روحانی بود که از پایگاه مرجعیت قم با شعار اسلامی قیام را علیه دولت پهلوی شروع کرد و یک رژیم کهنسال را با ابزار تبلیغ و اندیشه دینی به همراهی مردم متلاشی کرد. گرچه در دو قرن اخیر روحانیان ایران مبارزات مختلفی را علیه قدرت های حاکم سازماندهی نمودند ولی به این حد فراگیر و منجر به نتیجه نشد . (نگاهی به شیوه مبارزاتی امام خمینی (ره)، بهمن ۱۳۸۶)

بسیاری از آنها در میانه راه سرکوب و یا مانند مشروطه و نهضت ملی نفت به دیگران واگذار گردید. در یک قرن اخیر بعضی از شخصیت ها، احزاب و گروههای سیاسی جهت پیش بردن اهداف خود به صورت مقطعی با روحانیت ـ به دلیل داشتن پایگاه مردمی جهت استفاده ابزاری ـ تفاهم کردند و بعد از رسید ن به اهداف، روحانیت را کنار زدند و یا قربانی مطامع خود نمودندکه بارزترین این حرکت ها قیام مشروطه و نهضت ملی نفت بود که در مشروطه پس از فتح تهران اولین اقدام آنها بردار کردن روحانی مبارز شیخ فضــل الله نـــوری بود و در نهضت ملی نفت در شرایط غیر واقع بینانه خود را از همراهی روحانیت متعهد که از پایگاه مردمی برخوردار بود، جدا کردند و حتی به توصیه ها و دلسوزی های خیرخواهانه مبارز بزرگی چون آیت الله کاشانی اعتنایی نکردند و با ادعای پشتیبانی از ملت کاری از پیش نبردند و کشور را تحویل استعمارگران غرب دادند و قیامهای دیگر همچون مشهد، اصفهان و تبریز به دلیل عدم همراهی مردم به شکست انجامید .

«با همه فشارها و شکنجه ها و اهانت ها که بخصوص ملاها در آن روزهای اختناق ایران توجه پیدا کرد به نوبه خود چند مرتبه برای دفع فسادهایی که آنها خصوصی از منابع صحیح اطلاع داشتند قیام و نهضت کردند ، از اصفهان و تبریز و مشهد ؛ ولی سستی مردم که قوه اجراء مقاصد مدبرانه علما هستند اقدامات آنها را عقیم کرد.» (کشف اسرار،ص9)

در مقابل، حضرت امام با شناخت از تاریخ ایران به ویژه تاریخ معاصر و با کوله باری از تجربه پا به میدان مبارزه نهاد:

«من خودم تاریخ اینها هستم. من یادم هست از آن وقتی که رضا شاه آمد و کودتا کرد تا حالا، همه این مسائل من یادم هست.» (صحیفه امام، ج 4،ص 139)

د) روش‏های مبارزاتی امام خمینی

امام خمینی در جریان مبارزه، روش‏های مبارزاتی ویژه‏ای را به نمایش گذارد که به بخشی از آن‏ها اشاره می‏شود:

1. اعتقاد به حرکت و بسیج مردمی

امام با اعتقاد راسخ به نقش کلیدی مردم در سرنگونی نظام شاهنشاهی، به طور مستقیم با آن‏ها سخن می‏گفت و آنان را به مبارزه تا پیروزی فرا می‏خواند. وی با توجه به رابطه معنوی شیعیان و مرجعیت، آحاد ملت را علیه وضع موجود بسیج کرد.

2. برخورد قاطع و اعتماد به نفس کامل

امام در جریان انقلاب، با قاطعیتی منحصر به فرد، بر نابودی رژیم و پدید آوردن نظامی مبتنی بر شعارهای انقلاب تاکید می‏ورزید، به گونه‏ای که همگان باور داشتند وی به هیچ وجه و با هیچ فشاری کوتاه نمی‏آید.

این رفتار الگوی مردم ‏قرار گرفت و در تشکیل و تشدید روحیه انقلابی در آن‏ها سودمند افتاد. امام در جریان انقلاب پیوسته با وعده پیروزی، در برابر نغمه‏های ناسازگار با مواضع اعلام شده می‏ایستاد و هشدار می‏داد. (طلوعی، 548)

3. جذب ارتش

امام چنان باور داشت که بدنه ارتش، افسران و درجه داران آن، به مردم مسلمان کشور تعلق دارند. بنابر این از درگیری ملت و ارتش جلوگیری می‏کرد و ارتشیان را به سر پیچی از فرمان سران و پیوستن به ملت فرامی‏خواند. بدین ترتیب، مردم به پای ارتش گل می‏ریختند و شعار ارتش برادر ماست ‏سرمی‏دادند و ارتشیان نیز گروه گروه ارتش را ترک می‏گفتند. سرانجام با پیوستن همافران نیروی هوایی به انقلاب، نهضت‏به پیروزی نزدیک شد.

4. عدم همگرایی با جریان‏های انحرافی

امام با توجه به عملکرد گذشته نیروهای چپ، می‏گفت که ما با مارکسیست‏ها کار نمی‏کنیم. ما به آن‏ها اعتماد نداریم.آن‏ها از پشت ‏به ما خنجر می‏زنند. ما اسلام را می‏خواهیم، آن‏ها دشمن اسلامند. (ر.ک: صحیفه امام،ج3،ص 371)

هـ) حرکت ها و نهضت های اسلامی

متفکران و بنیان گذاران حرکت ها و نهضت های اسلامی همواره الگوهای انقلاب را در لابلای تاریخ اسلام جستجو می کردند و هر کدام سعی بر آن داشتند که از حوادث برجسته تاریخ اسلام در تبیین راه و حرکت و خط مشی و شیوه خود الهام بگیرند و روند و حرکت خود را دنباله جریان های تاریخی گذشته اسلام قلمداد کنند.

انـقلاب اسـلامی ایران در مـقایسه بـا انـقلاب های دیگر جهان از یک سلسله ویژگی ها و امتیازهای اصولی برخوردار است که از نظر فرهنگ و دانش و تـئوری انــقـلاب آن رادر رده بـالای پـدیده های سـیاسی بـزرگ و انقلاب های مهم جهان قرار داده است، مزایایی چون ماهیت ایدئولوژیکی، قـدرت رهـبری، و عـمق تـحولات نـاشی ازانـقلاب موجب گردیده که بـسیاری از صـاحب نظران علوم سیاسی در تئوریهای انقلاب در کشورهای اسلامی تجدید نظر کنند و الگوی جدیدی را مورد بررسی قرار دهند.

امام خمینی به عنوان ایدئولوگ، تئوریسین و نظریه پرداز انقلاب اسلامی و نیز رهبر و فرمانده کل که سه وجه رهبری در یک انقلاب را در برمی گیرد، شیوه های دوران مبارزه سیاسی علیه رژیم پهلوی را بر چهار اصل استوار ساخته بود:

مردمی کردن مبارزه

مذهبی کردن

پرهیز از مشی مسلحانه

4- حفظ اتحاد و وحدت ملی با هدف آشنایی بیشتر نسل جوان و باز توصیفی از راهبردهای دوران مبارزه که در شرایط کنونی برای جامعه ضرورتی مضاعف دارد. به طور اجمال به تبیین این مولفه ها می پردازیم.

واقعیت آن است که امام از آغاز نهضت همواره باوری عمیق به نقش مردم در عرصه های مختلف داشتند. لذا تلاش کرد که صداقت، اعتماد، راستگویی و خدمتگزاری که در جوهره وجودی آن رجل الهی بود به عنوان سرمایه و ودیعه خود در راه مبارزه، با مردم در میان بگذارد و بدینسان با جلب اعتماد وسیع، فراگیر و گسترده مردم در برهه های مختلف نهضت از خرداد ۴۲ تا بهمن ۵۷ و پس از آن این رمز موفقیت بزرگ را به عنوان اصلی ترین سلاح برنده انقلاب بکار گیرد.

همچنین باید به مولفه «مذهبی کردن مبارزه» از سوی امام اشاره کرد. امام ورود خود به عرصه سیاسی را با واژه «انجام تکلیف الهی» آغاز کرد و همگان به ویژه مراجع عظام تقلید را از همین منظر به «مسوولیت تاریخی خود» فراخواند. امام خمینی با وارد کردن مفهوم «شهادت، ایثار، جهاد و تکلیف» وظیفه مردم را تبیین کرد و با اشاره به «اجر اخروی در نزد خدای متعال» خاستگاه نهضت و مبارزه و آرمان خواهی مردم و افکار عمومی را مورد توجه قرار داد. امام همواره با نقد «ملی گرایی، غربزدگی، ناسیونالیسم» و آسیب های وارده از آنها به مردم، «اسلامی شدن» مبارزه و «آرمان خواهی» ملت را به رخ مدعیان دروغین می کشید.

امام هیچ گاه هدایت مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی را به عهده نگرفت و تایید نکرد، زیرا امام می دانست این روش مبارزه با رژیمی که کاملا مسلح است و خفقان، استبداد و دیکتاتوری را به جای آزادی حاکم کرده است، نه تنها مقبول و چاره ساز نخواهد بود بلکه برعکس، روند سرکوب آزادی خواهان و مبارزان را تشدید و در برخی عرصه ها بهانه به دست رژیم خواهد داد و لذا مردمی کردن مبارزه را سرلوحه مبارزاتش قرار داد.

وقتی از ایشان سوال می شود اگر تمام راه ها بسته شود فرمان جهاد مسلحانه را می دهید، ایشان جواب می دهند :

«اگر تمام راه ها بسته شود مورد مطالعه قرار خواهیم داد. ولی با شناختی که من از ارتش دارم به این مرحله نخواهد رسید.» (صحیفه امام، ج 5، 392)

و بالاخره باید از «حفظ اتحاد و انسجام» در طول دوران مبارزه به عنوان راهبرد ـ و نه تاکتیک ـ امام یاد کرد. امام خمینی همواره همگان را از طرح مسائل اختلاف برانگیز که به صفوف مبارزان لطمه بزند و موجب بهره برداری رژیم شود برحذر می داشت.

با ارتفاع گرفتن پاره ای اختلافات سلیقه ای نزد برخی روشنفکران و مبارزان، موکداً آنان را به «حفظ وحدت» و «اولویت قائل شدن امور» فرا می خواند. امام وحدت همه اقشار و گروهها را سرمایه بزرگی برای مصون ماندن کشور از آسیب ها می دانست.

به هرحال این عوامل درونی آنگاه که با منافع ملی و فراملی دولت های محیطی گره خورده و مجموعاً در کنار هم قرار بگیرند، شرایط عملی تحقق وحدت اسلامی را به خوبی فراهم خواهند کرد. "جمهوری های آزاد و مستقل" اسلامی نیز با حفظ استقلال داخلی و حاکمیت ملی یک سازمان سیاسی مافوق را تشکیل خواهند داد؛ زیرا که تعارضات بالفعل آن ها از بین رفته و منافع شان نیز عمیقا؛ با همدیگر پیوند پیدا می کند. (دارابی، بی تا)

نتیجه گیری

مبارزه امری کلی و عام است، و به معنای قیام، مقاومت، ایستادگی، ستیز و تلاش برای دستیابی به یک هدف ـ شامل امور مادی یا معنوی ـ می شود و این انسان است که با جهت گیری به آن معنا می بخشد. اهداف اکثر انقلابات تاریخ معاصر را غلبه جهت کسب قدرت، تغییر و تحول در جهت نیاز مادی و یا حاکمیت ایدئولوژی های مادی تشکیل می دهد و انقلابی پیروز است که به اهداف از پیش تعیین شده خود برسد ولی در انقلاب اسلامی چنین مسیری طی نمی شود. نه کسب قدرت و نه تحول و حاکمیت ایدئولوژی مادی، بلکه مهمترین هدف رهبری آن، ادای تکلیف و وظیفه ای که خداوند تعیین کرده است، می باشد. در این رهگذر بارزترین و عمیق ترین آنها مبارزه امام خمینی با طاغوت زمان است که از داخل و خارج مورد حمایت بود. این مبارزه، هم از نظر شکل و هم از نظر محتوا با تمام مبارزات متفاوت بود. در مقطع مبارزه سیاسی ـ عملی مراحل متعددی به عنوان روش مبارزه در اندیشه امام مطرح شده است که مجموعاً در دو سطح قابل مطالعه است: سطح دولت ها وسطح ملت ها. امام در سیر تاریخی رهبری خود توانست نهضت اسلامی را با تدابیر ویژه و با استفاده از تاکتیک های ویژه و متناسب مبارزاتی به سرمنزل مقصود برساند. امام با شم بالای رهبری اش برای هر دوره و عصر و رویداد، رهبری متناسبی را اتخاذ می کرد و با این عمل توانست انقلاب اسلامی را در مسیری درست به پیروزی برساند.

منابع:

امام خمینی، صحیفه امام، (بیانات، پیامها، مصاحبه ها، احکام، اجازات شرعی و نامه ها)، دوره بیست و دو جلدی، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، پاییز 1378، چاپ اول
امام خمینی، کشف الاسرار، بی تا، بی نا
امام خمینی، وصیت نامه سیاسی الهی
برپایی حکومت اسلامی، دوره آموزشی آشنایی با اندیشه و سیره امام خمینی (ره)، شرکت فرآزما پردازش، فصل دوم، ص 20- 12
تبیان، ج 15
دارابی، علی، امام خمینی و روشهای مبارزه سیاسی- ویستا http: / / vista.ir / contact
درجست وجوی راه، از کلام امام، دفتراول، ص 186
درجست وجوی را ه، ازکلام امام، دفتر15، ص 286 / ص 274
شفیق، امین، تاکتیک های مبارزاتی امام خمینی، بخش تاریخ ایران و جهان، تبیان، 1392www.tebyan.net
عارفی، محمد اکرم، راهکار وحدت سیاسی جهان اسلام در اندیشه امام خمینی، گاهنامه شماره 10 ، 1390
طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ص 548
هاشمی تروجنی، سید محمد ، نگاهی به شیوه مبارزاتی امام خمینی (ره)، روزنامه اطلاعات، ۱۳۸۶

 

منبع: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)