سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون همواره به اصطلاح سیاسیونی بودهاند که مقابله با استکبار جهانی و در راس آنها، در گذشته انگلیس و در چند دهه اخیر آمریکا و صهیونیزم را به علت قدرت نظامی، اقتصادی و سیاسی و عوامل مزدور آنها در کشورهای مختلف ناممکن تلقی کرده و کرنش در مقابل آنان را نشانه سیاستمداری و پختگی میدانستند.
حضرت امام پس از تصرف لانه جاسوسی که از آن با عنوان انقلاب دوم یاد کرده بودند، میفرمایند؛
« این مطلب هم در ایران شکسته شد. این معنا که یکی برود در سفارت آمریکا و یک تعرضی بکند به سفارت آمریکا، در سابق و در زمان رژیم سابق جزء تخیلات و شعرها به نظر میآمد چطور امکان دارد ملتی که هیچی ندارد، جوانهایی که چیزی دستشان نیست بروند و سفارت آمریکا را یک تعرضی به آن بکنند، یک سنگی حتی بیندازند؟! اگر همچو چیزی بشود. اصلا ملت و دولت ایران به باد فنا خواهند رفت! ما دیدیم که جوانهای ما به واسطه آنهمه ناراحتیهایی که ملت ما از این قدرت فاسد کشیده بود و این ارعابی که کرده بودند اینها که اگر یک تعرضی بشود به دیوار سفارت آمریکا، کسی یک خطی بکشد، چهها خواهد شد این از بین رفت...» «1»
و در مقابل اصرار سیاسیون مرعوب آمریکا که وحشت از انزوای ایران در دنیا را مطرح میکردند با پیشبینی 30 سال بعد ایران میفرمایند:
«شما خیال میکنید منزوی هستیم. منزوی به آن معنایی که شما میخواهید نباشیم، این معنایش این است که ما وابسته باشیم تا آخر غلام حلقه بگوش باشیم... ما انزوایی که این آقایان خیال میکنند، با آغوش باز این انزوا را میپذیریم تا انزوا نباشد افکار شما به راه نمیافتد. مغزهای شما از مغز آمریکایی کوچکتر نیست... اگر مغزهای ما عمل میکرد، حالا وضع کشور ما غیر از این بود، لکن نگذاشتند مغزهای ما عمل بکند، همهچیز را آوردند، اموال زیرزمینی ما را دادند و همهچیز را آوردند فراهم کردند که مبادا شما به فکر این بیفتید یک صنعتی ایجاد کنید. تا ارتباطتان را از دنیا قطع نکنید - این ارتباطی که شما را به انزوای حقیقی میکشد - نمیتوانید خودتان اصل صنعت بشوید و نمیتواند مملکتتان صنعتی بشود نمیتوانید آزاد باشید این انزوا از نعمتهای بزرگ خداست...»«2»
و در مقابل ارعابهایی که بلندگویان غربی و غربزدگان داخلی به آن دامن میزنند.
«... یک همچو ملتی از کی میترسد؟ چرا باید بترسد؟ ما خدا را داریم. ما اسلام را داریم. ما برای خدا داریم عمل میکنیم. کسی که برای خدا عمل میکند چرا بترسد؟ از کی بترسد آنها باید بترسند که اگر از اینجا رفتند، جهنم هست آمالشان. جوانهای مایی که برای خدا دارند جنگ میکنند اجرشان با خداست. امکان دارد که یک کسی برای خدا کار کند و خدای تبارک و تعالی به او عنایت نداشته باشد؟!»«3»
حضرت امام هنر این سیاسیون را که سازش و تسلیم شدن در مقابل آمریکا است، دون شان روحانیت اصیل میدانند.
«... کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم، ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند. البته ما مطمئنیم که در همین شرایط نیز آنها که با روحانیت اصیل کینه دیرینه دارند و عقدهها و حسادتهای خود را نمیتوانند پنهان سازند آنان را به باد ناسزا گیرند. ولی در هر حال آن چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است که اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند. اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز اماننامه کفر و شرک را امضا نمیکنیم...» «4»
ایشان بارها قبل از پیروزی انقلاب و پس از آن، تا آخرین روزهای حیات خویش همواره به ملتها و حتی به استکبار جهانی هشدار دادهاند که با وقوع انقلاب اسلامی دنیا عوض شده است.
«... مسلمانان جهان و محرومین سراسر گیتی از این برزخ بیانتهایی که انقلاب اسلامی ما بر همه جهانخواران آفریده است احساس غرور و آزادی کنند، و آوای آزادی و آزادگی را در حیات و سرنوشت خویش سر دهند و بر زخمهای خود مرهم گذارند که دوران بنبست و ناامیدی و تنفس در منطقه کفر به سر آمده است، و گلستان ملتها رخ نموده است. و امیدوارم همه مسلمانان شکوفههای آزادی و نسیم عطر بهاری و طراوت گلهای محبت و عشق و چشمهسار زلال جوشش اراده خویش را نظاره کنند، همه باید از مرداب و باتلاق و سکوت و سکونی که کارگزاران سیاست آمریکا و شوروی بر آن تخم مرگ و اسارت پاشیدهاند به درآییم و به سوی دریایی که زمزم از آن میجوشد روانه شویم...» «5»
و در مقابل تبلیغات و هیاهوهای رسانهها و رادیوهای خارجی و مزدوران آنها رهنمود میدهند:
«... ما باید بنیان را محکم کنیم و به دسته بعد دهیم تا پیش خدا مقصر نباشیم. باید هیچ سستی نکنیم و از این ترس نداشته باشیم که فلان رادیو یا دولت خارجی چه میگوید رادیوها باید به ما فحش بدهند. آن روزی که آمریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت. آن روز که کارتر و ریگان از ما تعریف کنند معلوم میشود در ما اشکالی پیدا شده است. آنها باید فحش بدهند و ما هم باید محکم کارمان را انجام دهیم...» «6»
و نکته آخر اینکه به مسئولان و مردم تذکر میدهند:
«... امروز خداوند ما را مسئول کرده است نباید غفلت نمود. امروز با جمود و سکون و سکوت باید مبارزه کرد و شور و حال حرکت انقلاب را پا برجا داشت. من باز میگویم همه مسئولان نظام و مردم ایران بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامیتان به خیال خام خودشان بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید لحظهای آرامتان نمیگذارند...» «7»