نگاه امام(ره) به ارتش در نظام اسلامی

نگاه امام(ره) به ارتش در نظام اسلامی
ابراهیم حاجی محمدزاده
۱۴ اسفند ۱۳۸۹
ارتش, لیبی, موسی نامجو, یوسف کلاهدوز,

«... من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش. اما آن نصیحتی که من می کنم این است که ما می خواهیم که شما مستقل باشید. ما داریم زحمت می کشیم، ما خون دادیم، ما حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد، آقای ارتشبد شما نمی خواهید، آقای سرلشگر، شما نمی خواهید مستقل باشید؟ شما می خواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت می کنم که بیایید در آغوش ملت، همان که ملت می گوید بگویید، ما باید مستقل باشیم، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد. ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد، شما هم بیایید... ما می خواهیم تو آقا باشی و اما تشکر می کنم از این قشرهایی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملتشان را، اینها حفظ کردند، این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوایی، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند... به اینهایی که متصل نشدند می گوییم که متصل بشوید به اینها، اسلام برای شما بهتر از کفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است... خیال نکنید که اگر رها کردید، ما می آییم و شما را به دار می زنیم، این چیزهایی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده اید. والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها آمدند و متصل شدند ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می کنیم». (آخرین فراز از سخنرانی امام در اولین روز ورود به ایران در بهشت زهرا 12/11/1357) «1»
این روزها هر وقت در تلویزیون پیوستن ارتش های ملت های خاورمیانه به مردم را نظاره می کنم بخصوص ارتشی ها و صاحب منصبان ارتش لیبی که در سنگر ملت شان و کنار خواهران و برادران خود با مزدوران قذافی نوکر استکبار جهانی می جنگند بیاد خاطره ای می افتم که در سالهای اول جنگ تحمیلی اتفاق افتاد.
در آن زمان هیئتی از ارتشیان بلندپایه لیبی به ایران سفر کرده بود و در جلسه ای که با شورای فرماندهی سپاه به همراه عده ای از برادران بزرگوار ارتش از جمله شهیدان مخلص نامجو و کلاهدوز داشتیم. افسری که در کنار من نشسته بود و ناظر خوش و بش من با برادر پاسداری که برایمان چای آورده بود و اصرار من بر اینکه سینی چای را از او بگیریم و جلوی حاضران قرار دهم بود. با معرفی شدن من به عنوان یکی از اعضای شورای فرماندهی سپاه از من پرسید آیا واقعاً حقوق شما با این برادر که چای آورد یکی است. به او گفتم اگر از من فرزند بیشتر داشته باشد یقیناً حقوقش بیشتر است. با تعجب پرسید آخر چگونه؟ و بلافاصله از شغل من در قبل از انقلاب پرسید به او گفتم من مهندس نصب و راه اندازی کارخانجات بوده ام «گویا به ذهن او خطور کرده بود که ممکن است در ایران قبل از انقلاب فاصله حقوق ها بسیار کم بوده است» از من جویا شد. فاصله حقوق شما با یک کارگر ساده در کارخانه چقدر بوده است به او گفتم من حدود 150 برابر یک کارگر ساده حقوق می گرفتم. بلافاصله با فریاد بلند خطاب به افسران همراهش گفت، آقایان توجه کنید ایشان که در زمان شاه حقوقش روزی 150 برابر یک کارگر ساده بود، امروز حقوقش از یک فرد ساده در سپاه اگر آن فرد فرزند بیشتری داشته باشد کمتر است. بحث در این مورد در ابعاد گوناگون ادامه داشت تا اینکه یکی از افسران عالیرتبه لیبی گفت، در ایران با انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی مسئله بسیار مهم تری اتفاق افتاده که برای همیشه الگو و اسوه ما ارتشیان در سراسر جهان خواهد بود. در گذشته در تمام دنیا سرنوشت ارتش ها همواره به سرنوشت حاکمان در هر نظامی وابسته بود و ارتشی ها اعم از درجه دار تا صاحب منصبان به علت سرنوشت مشترک با رئیس مملکت مجبور بودند علی رغم تنفر بسیاری از آنها از دیکتاتورها به علت همین سرنوشت مشترک بناچار تا آخرین لحظه از نظام دفاع کنند و پس از فرار حاکمان مزدور تاوان جنایت هایی را که به دستور آنان انجام داده اند در مقابل ملت بدهند. امام خمینی ماه ها قبل از انقلاب برای اولین بار در دنیا این سنت حسنه را برپا نمود تا ارتش ها به ملت پناه ببرند و در کنار خواهران و برادرانشان با دیکتاتورها بجنگند و امروز در کنار سپاه مردمی با تعالیمی که در دوران شاه دیده اند از مملکت خودشان دفاع نمایند. این نمونه والا و اسوه ای است برای تمام ارتشی ها در سراسر جهان بخصوص خاورمیانه مسلمان:
از آنجا که رهنمودهای امام(ره) به عنوان وارث راه انبیا و اولیا در این زمینه در قبل از پیروزی انقلاب و روزهای پرالتهاب و سرنوشت ساز دهه فجر(12 بهمن تا 22 بهمن 1357) و پس از آن بسیار زیاد و شگفتی آفرین است، تنها به چند نمونه کوچک در این باره اشاره نموده و مشتاقان را به صحیفه امام ارجاع می دهیم.
به عنوان نمونه حضرت امام در 16 آبان 1357(حدود سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی) در فرانسه و نوفل لوشاتو در مقابل سوال خبرنگار روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز که موذیانه و هدفدار سوال می کند «اخیرا مخالفت خود را علیه دولت نظامی جدید اعلام کرده اید. آیا از مردم خواهید خواست که علاوه بر این که بر ضد شاه بپاخیزند، بر ضد ارتش نیز قیام کنند» امام با صداقت و هوشیاری سیاسی و الهی خویش می فرمایند «ما اکنون ملت را دعوت به هجوم و حمله به ارتش نکرده ایم. تنها از سربازان و افسران ارتشی خواسته ایم که اطاعت از فرماندهان خود نکنند و به صاحب منصبان ارتش نیز هشدار داده ایم از شاه اطاعت و حمایت نکنند. و من امیدوارم که سربازان و افسران که پیوندشان با مردم بریده نشده است. هرچه زودتر به آغوش ملت بازگردند. تا پیروزی را در آغوش کشند»«2»
و در همان روز 16 آبان 1357 با اشاره به سخنان کارتر در حمایت از شاه و دستور او به ارتش برای کشتار مردم و به راه انداختن حمام خون می فرمایند:

«... از این هیاهویی که کارتر در آنجا گفته است که خیر ما منافعمان پیش ایشان است... به عبارت دیگر خدمتگذار ماست، ما نمی گذاریم، این نوکر باید بماند اینجا، تعبیر او با این تعبیر نیست اما واقعش همین است، تعبیرش، لفظش این نیست اما واقعش این است که ما دیگر از کجا پیدا کنیم یک همچو نوکری؟! این را نباید از آن بترسید. با یک ملت نمی شود که یک کار تحمیلی تا آخر بشود. چنانچه دیدیم که با نظامی نتوانستند این کار را بکنند. ایشان خیلی هم میل داشت. خیلی هم مایل بود که نظامی ها قتل عام بکنند، اصلا یک دو -سه میلیون جمعیت را بکشند لکن نمی شود...»«3» و با جدا نمودن سران وابسته و مزدوران آمریکایی ارتش از اکثریت قریب به اتفاق ارتش متعهد به اسلام و مردم و قرار دادن آنان در کنار سایر قشرهای مدافع انقلاب می فرمایند. «... همه ناراضی. تاجر بروی ناراضی، کاسب بروی ناراضی، اداری بروی ناراضی، ارتش بروی ناراضی. شما خیال کردید همه ارتش مثل این چند تا الدنگ هستند که به جان مردم افتادند؟! نه همه اینطور نیستند. آنها به ما پیغام داده اند ما حاضریم، پیغام دادند، اگر وقتش شد آنها هم حاضرند... شما هر جا دست می گذارید دست آمریکا آنجاست. در این مملکت ارتش را دست می گذاریم شصت هزار نفر یا چهل و پنج هزار نفر مستشار آنجا هست! حالا دارند کم کم می روند...»«4»
خبرنگار روزنامه آلمانی دنیای سوم در تاریخ 24 آبان 1357 از امام سوال می کند: «نفوذ غرب در ایران دارای اهمیت است. مثلاً چهل هزار مستشار آمریکایی در ایران به سر می برند که اغلب در ارتش هستند. سیاست خارجی شما چگونه خواهد بود» منادی راه انبیاء(ع) با دفاع از شرف و حیثیت ارتشیان معتقد به اسلام و همراه ملت میفرمایند: «حضور مستشاران آمریکایی در ایران به دنبال سیاست های ضداسلامی و ضدملی رژیم ایران است، که علاوه بر هزینه هنگفت آن که بر ملت سنگینی می کند، آنان را چنان تسلطی بر ارتش و مقدرات کشور داده است که شرف و حیثیت صاحب منصبان و درجه داران ارتش را به دست آنان لکه دار و نابوده کرده است و ما در اینگونه موارد براساس یک سیاست مستقل و آزاد، بدون دخالت قدرتها عمل خواهیم کرد...»«5»
از 12 بهمن روز ورود امام به ایران تا 22 بهمن جلوه های بسیار شکوهمندی از لبیک ارتشیان به ولی فقیه در صحیفه امام ضبط است و در شرایطی که آمریکا امیدوار است هرچه زودتر با ارتش کودتا نموده و در ایران حمام خون راه انداخته و چندین میلیون انسان را به خاک و خون بکشد در تاریخ 19 بهمن پرسنل نیروی هوایی که بعلت تخصص نظامی شان بیشتر از همه با مستشاران آمریکایی مواجه و تحقیر شده بودند نخستین رژه نظامی پیوستن به انقلاب را در محضر امام در مدرسه علوی انجام می دهند و شعار میدهند «نظامیان ملی، به فرمان خمینی، از طاغوت گسستیم، به ملت پیوستیم» و حضرت امام خطاب به آنان می فرمایند:
«بسم الله الرحمن الرحیم. درود بر شما سربازان امام عصر سلام الله علیه همان طور که فریاد زدید تاکنون در خدمت طاغوت بودید. طاغوتی که تمام هستی ما را ساقط کرد، طاغوتی که خزاین ما را تهی کرد، طاغوتی که ما را برده خارجیها کرد. و از امروز در خدمت امام عصر-سلام الله علیه- و در خدمت قرآن کریم هستید... ما می خواهیم که سرنوشت ما را خودمان تعیین کنیم نه سفارت آمریکا و سفارت شوروی. ما می خواهیم که مملکت خودمان را خودمان تعمیر کنیم نه یهودیها و اسرائیل. ما می خواهیم مملکتمان را آزاد کنیم، اختناق در مملکت ما نباشد. ما میخواهیم ارتش ما آزاد باشد، اسرائیل در آن تصرف نکند آمریکا در آن تصرف نکند...»«6»