مردان خدا اینگونه اند

مردان خدا اینگونه اند
ابراهیم حاجی محمدزاده
۱۱ تیر ۱۳۸۸
کارگزاران نظام اسلامی, جمهوری اسلامی, دشمنی با اسلام ناب,

 

«... من الان به شما آقایان و به ملت ایران این گزارش را می دهم که سن من دیگر مقتضی این نیست که ببینم این چیزها را، من می روم، اما شما توجه بکنید، شما متوجه باشید. اینها شروع کردند از اول یک جوی بسازند که این حکومت را بشکنند و بعد بروند سراغ رئیس جمهورتان و مجلستان و بعد بروند سراغ روحانیون و مسئله را از حالا این جوری شروع کردند و شما از حالا باید بیدار این مطلب باشید...» «1»
بسیاری از تحلیلگران، جمهوری اسلامی را دارای سه رکن اسلام، ولایت فقیه و مردم می دانند در صورتی که بر مبنای معیارهای سیاسی الهی خط امام در جمهوری اسلامی رکن چهارمی به نام کارگزاران و مسئولین نظام جمهوری اسلامی نیز وجود دارد که استکبار جهانی و اذناب داخلی و خارجی اش همواره سعی کرده اند با نفوذ در رکن چهارم نظیر (دولت موقت، بنی صدر و اطرافیانش و...) با سه رکن دیگر انقلاب مقابله نمایند:
«... الان دارند کوشش می کنند و می خواهند که، مقصد اولشان است که ایران ساقط بشود و یک «جمهوری اسلامی آمریکایی» پیش بیاید. البته دیگر سلطنت طلبی توی کار نیست، جمهوری اسلامی هم اسمش را می گذارند اما جمهوری اسلامی از قسم آمریکایی اش، آنی که بعضی ها هوسش را دارند، این را که انشاء الله موفق نمی شوند...» «2»
از دیدگاه امام قدرت طلبی و ایجاد اختلاف با نام اسلام اولین گام موفق شیطان بزرگ است.
«... اختلاف سر اسلام نیست، اختلاف سر «من» هست، من اسلام را باید تقویت کنم، اسلامی که من تقویت کنم قبول دارم، اسلامی که رفیق من تقویت کند نه، او را من قبول ندارم. این در باطن ذات آدم هست ولو نگوید. نمی گوید البته اما در باطن ذات انسان این مسئله هست، مگر خدای تبارک و تعالی توفیق بدهد به انسان که خودش را مهذب کند.»«3»
عارف کامل و مقتدای حزب الله با تکیه بر آیات قرآن نگرانی از تهذیب نشدن مسئولین را به علت عدم دقت در اعمال و نیاتشان اینگونه ترسیم می کنند:
«... آن چیزی که من را نگران می کند این است که دنبال هر مطلبی یک شیطان هم پیدا می شود که می خواهد آن را منحرف کند. شیطان، خدای تبارک و تعالی را- به تعبیر من- تهدید کرد به اینکه من نمی گذارم که بندگان تو اطاعت تو را بکنند.»«4»
امام تنها راه نجات را در محاسبه نفس و تصمیم برفدایی شدن برای اسلام می دانند و می فرمایند:
«... فرض می کنیم که یک مقام بسیار عالی ای هم از شما گرفتند، - فرض می کنیم و حال اینکه نیست اینجور- این موجب این نمی شود که شما خدای تبارک و تعالی را ناراضی کنید از خودتان، برای اینکه من حالا در این قصه پیروز نشدم- اگر اسم این پیروزی باشد- رضای خدا را در نظر داشته باشید و خودتان را بنده خدا بدانید که هر طور پیش بیاورد آن طور را راضی هستید، همان طوری که بندگان خالص خدا، اولیای معظم خدا این طور بودند. هر چه برای سیدالشهدا-به حسب روایت- نزدیک می شد ظهر عاشورا و جوانهایش یکی یکی از بین می رفتند، صورتش افروخته تر می شد. برای اینکه می دید روی مقصد دارد می رود. وقتی بنا شد که همه ما می خواهیم که خدمت کنیم به این کشور، می خواهیم آن مسائل سابق برنگردد، می خواهیم که اسیر نباشیم در دست مستشارهای آمریکایی یا قلدرهای روسی راهش این است که ما با هم باشیم یعنی همان طوری که توده مردم به حسب نوع این توده مردم هستند، سران مردم، هم همینطور باشند...»«5»
حضرت امام عدم تسلیم شدن در راه رضای حق و اختلاف و دودستگی را آغاز افتادن در دام شیطان بزرگ ولو برای زمان های دور می دانند:
«... دشمن های ما حوصله شان خیلی زیاد است، حالا نقشه می کشند برای پنجاه سال دیگر. این همین طور کم کم جلو می رود، این فساد جلو می رود تا یک روزی که مهیا بشود کشور برای اینکه در داخل خودش یک انفجار حاصل بشود از ایادی آنها. ما از این غافل نباید باشیم...»«6»
حضرت امام یکی دیگر از راههای دقت در محاسبه نفس را اینگونه ترسیم می کنند:
«... مرحله ای دیگر: به فرض آنکه هیچ مقصدی غیر حق جویی و جلوگیری از انحراف نباشد، در کیفیت ادای وظیفه و بیان اشکال می توان معیار الهی و نفسانی را تشخیص داد. معیار الهی آن است که اثبات مدعا مبنی بر استدلال و شواهد متقن باشد و از کلمات نیشدار و اهانت آمیز و کردار ناروا مبرا باشد. در غیر این صورت، باید دانست که دست شیطان و نفس اماره بالسوء در کار است و گوینده بازیچه هوای نفسانی.»«7» مدعیان پیروی از خط امام که خود و اطرافیانشان را آگاه ترین، در تمامی زمینه های سیاسی فرهنگی و... می دانند چرا و به چه دلیل این هشدار مکرر امام درباره دنیای کنونی و جایگاه انقلاب اسلامی را در عمل فراموش می کنند و آب در آسیاب دشمن می ریزند؟
«... امروز با وضع حاضر جهان نسبت به ایران، اختلافات و تفرقه در داخل هر قشر یا قشری با اقشار دیگر که ناچاراً به اقشار ملت نیز سرایت می کند سم مهلکی است که اول خود و درپی آن کشور و ملت و بالاتر از همه اسلام بزرگ را به خطر نابودی می کشاند و در عصر حاضر و وضع موجود گناهی عظیم تر و جنایتی هولناک تر از آن نخواهد یافت...» «8»
مقتدای عارفان مبارزه جو سرمنشا تمامی ترس از ابرقدرت ها را دنیاطلبی و اسارت نفس دانسته و به مردم نیز میزانی دقیق برای شناخت مسئولین در خدمت اسلام از دیگران را اینگونه ترسیم می کنند:
«... اگر بخواهید بی خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمت های بزرگ برای ملت های خود کرده اند اکثراً ساده زیست و بی علاقه به زخارف دنیا بوده اند. آنها که اسیر هواهای پست نفسانی و حیوانی بوده و هستند برای حفظ و یا رسیدن به آن تن به هر ذلت و خواری می دهند و در مقابل زور و قدرت های شیطانی خاضع و نسبت به توده های ضعیف، ستمکار و زورگو هستند. ولی وارستگان برخلاف آنانند. چراکه با زندگی اشرافی و مصرفی نمی توان ارزش های انسانی- اسلامی را حفظ کرد...» «9»