با امام در تماشاگه راز

با امام در تماشاگه راز
ابراهیم حاجی محمدزاده
۱۵ فروردین ۱۳۸۶
وصیت نامه, شهادت,

در ایام تعطیلات نوروزی در این اندیشه بودم، چه هدیه ای به مناسبت یوم الله 12 فروردین به خوانندگان، که از دور و نزدیک مرا مدیون الطاف خویش قرار می دهند، تقدیم کنم. بیاد سالهای پیش افتادم، همان سالهایی که عده ای تلاش می کردند پس از رحلت امام، برخلاف تمامی تحذیرها و هشدارهای امام و رهبر معظم انقلاب عمل کنند و اینگونه وانمود نمایند که خط امام و وارث صدیق او روز به روز به پایان خود نزدیک می شود و بصورت تلویحی و بعضا صریح زمزمه می کردند، راه امام که تجلی راه انبیاء در عصر غیبت است به بن بست رسیده است(!)
یک شب پس از چند ساعت قدم زدن و احساس درد از اینهمه ناسپاسی، خسته و دردمند به کنج خانه پناه آوردم، نمی دانم چه شد دیوان حافظ مرا بسوی خود کشید، پس از خواندن فاتحه ای برای لسان الغیب، او را مخاطب قرار داده و گفتم، حافظ جان! ببینم نظر تو چیست؟ و عاقبت این همه نامردی و نامردمی چه خواهد شد و چه وظیفه بر عهده ماست؟ تفالم اینگونه آمد.
دو یار زیرک و از باده کهن دو منی
فراغتی و کتابی و گوشه چمنی
من این مقام بدنیا و آخرت ندهم
اگرچه در پی ام افتند خلق انجمنی
بیا که رونق این کارخانه کم نشود
به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی
هر آنکه کنج قناعت به گنج دنیا داد
فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی
بین در آینه جام نقش بندی غیب
که کس بیاد ندارد چنین عجب ز منی
ز تندباد حوادث نمی توان دیدن
درین چمن که گلی بوده است یاسمنی
از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی
نگار خویش بدست کسان همی بینم
چنین شناخت فلک حق خدمت چو منی
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی بدست اهرمنی
مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی
عجیب بود در بند بند این غزل قسمت هایی از رهنمودها و سخنان و پیام های امام که سالها با آن مانوسم برایم تداعی می شد. نمی دانم هر بند شعر حافظ مرا بیشتر مست می کرد یا تداعی هایی که از خط امام راحلمان به ذهنم متبادر می گردید.
دو یار زیرک...
حضرت امام(ره) در سرآغاز یادگار جاودانه خود «وصیت نامه سیاسی الهی»، با عرض ارادت و عشق به دو یار زیرک و دو ثقل گرانمایه (ثقلین) می فرمایند: «بسم الله الرحمن الرحیم. قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض... و بعد اینجانب مناسب می دانم شمه ای کوتاه و قاصر در باب ثقلین تذکر دهم، نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ای که عرفان آن بر تمام دایره وجود از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید سنگین و تحمل آن فوق طاقت. اگر نگویم ممتنع است و نه آنچه بر بشریت گذشته است از مهجور بودن از حقایق مقام والای ثقل اکبر و ثقل کبیر که از همه چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است... و ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمین است و کتب اهل سنت از صحاح شش گانه تا کتب دیگر آنان با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اسلام -صلی الله علیه و آله و سلم- بطور متواتر نقل شده است این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند، و اگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد برای علمای مذاهب نیست.»«1»
از باده کهن دو منی...
از آنجا که به گفته قرآن کریم اولین و بالطبع کهن ترین انسان روی زمین حضرت آدم صفوه الله (برگزیده الهی) و پیامبر بوده است، تاکنون که ما امت پیامبر آخرالزمان و پیرو عترت پاک او در عصر غیبتیم، همواره و در هر زمان، انبیاء و اولیاء دست گردان تنها باده کهن ناب و بی غش دو من نبوت و ولایت عشق بوده اند و جز شورمستی در راه حق از پیروان و ایمان آورندگانشان نخواسته اند، امام خمینی درباره محفل والاترین سلسله جنبانان این راه، یعنی شهدا، می فرمایند:
«... از شهدا که نمی شود چیزی گفت، شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون»اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» پروردگارند، این جا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسیمش بر خود می شکافد»«2»
من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
معمار انقلاب اسلامی همواره به ما گوشزد می فرمودند که چگونه باید در تداوم انقلاب هشیار و ثابت قدم بود. «وقتی انگیزه برای اسلام شد، دیگر لذت دارد نه غم، منتها ما چون ناقص هستیم و نرسیدیم به آن مقامی که باید برسیم، از این جهت تلخی داریم... لکن وقتی انگیزه را ملاحظه کنیم و غایات اعمال را ملاحظه کنیم و اگر بفهمیم این مقاصدی که انبیاء داشتند و آن کارهایی که انبیاء کردند و آن کارهایی که در صدر اسلام واقع شده است چه جور بوده است برای ما سهل می شود، یعنی خوف از بین می رود، تلخی مبدل به لذت می شود ناگواری مبدل به گوارایی می شود.»«3»
هر آنکه کنج قناعت به گنج دنیا داد
فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی
یوسف مصری و کنج قناعت امت ما بسیجیانی هستند که امام با دید الهی خویش درباره نقش سرنوشت ساز آنان در گذشته و آینده انقلاب می فرمایند:
«اینک به تمام متصدیان امور و دست اندرکاران کشور هشدار می دهم که قدر این جوانان حزب اللهی را بدانید و از آنان قدردانی کنید و آنان را تشویق نمایید و در آغوش محبت خویش حفظ کنید. اینان بودند که ایران را نجات دادند و از این پس هم همین ها هستند که انقلاب را پاسداری می کنند و همین ها هستند که با صرف هزینه های کم در ظرف مدت کوتاهی با روشن بینی خاص خویش کارهای تعجب آور نمودند که گمان نمی شد در ایران بتوان انجام داد. این مغزهای متعهد باید تشویق شوند تا شکوفا گردند. مسئولین صاحبان اصلی انقلاب را با بهانه های بی اساس پس نزنند.»«4»
ببین در آینه جام نقش بندی غیب
که کس بیاد ندارد چنین عجب ز منی
امام(ره) همواره متذکر گردیده اند که ایمان و یقین به امدادهای غیبی در انقلاب اسلامی یکی از اساسی ترین اصول تحلیل صحیح انقلاب است و تنها از این دیدگاه می توان انقلاب را تفسیر نمود:
«من قاصرم از اینکه راجع به تحولاتی که حاصل شده برای جوان های ما، حاصل شده است، برای ملت ما، بتوانم بگویم که چه جور حاصل شده است، چه تحول بزرگی است این چه روحی است که اینها پیدا کرده اند، چطور شد که یکدفعه این جهش پیدا شد. سال ها زحمت می خواهد تا به آستانه این امر برسد. چه شد که اینها این طور سریع راه را طی کرده اند؟ این جز اینکه انسان بگوید یک عنایت خاصی است از خدای تبارک و تعالی که خدا این عنایت را به اینها کرده است، آنها فداکاری می کنند و او عنایت می کند و من امیدوارم که انشاالله این تحول برای همه و همه حاصل بشود.»«5»
ز تندباد حوادث نمی توان دیدن
در این چمن که گلی بوده است یاسمنی
از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی
دو بیت فوق با مرور به رهنمودهای امام آنچنان با قلبم بازی می کرد، که گویی می خواست همه ناامیدی ها و یاس های توهم زا را از وجودم ریشه کن کند. خدایا دو بیت فوق با چه شگفتی و ظرافتی می خواهد متذکر شود، تندبادهای حوادث مسموم در انقلاب، که همواره عده ای به آن دلخوش نموده و با تبلیغات و کارشکنی ها، به امید مزدوری شیطان بزرگ و شیطانک ها می کوشند بزعم خویش نابودی انقلاب را تسریع کنند، همه و همه چه زود تابحال به برگ ریزان خزانی دچار گشته و به پای درخت انقلاب می ریزند و همچون کودی پوسیده موجب تقویت و برگ و گل و بارور شدن آن می گردند.«6»
امام خمینی(ره) بارها نمونه های فراوانی را در این باره گوشزد می نمودند، بطور مثال، ایشان با اظهار تاسف از شهادت شهدای 7تیر و شهید مظلوم بهشتی(ره) بدست منافقین آمریکایی می فرمایند:
«کوردلان دلباخته به آمریکا سر از پا نشناخته در راه رسیدن به هدف های شیطانی، به گمان آنکه توطئه آنان کارگر شده و با برداشتن این عزیزان متعهد از سر راه خود، ملت مسلمان و متعهد به سوی آنان روی آورده و مقاصد طاغوتی آنان به ثمر میرسد و با انگیزه آنکه پس از آن شهیدان، همه چیز به هم می ریزد و شاهد پیروزی خود و اربابان جهانخوار خویش را در آغوش می گیرند، دست به این جنایت بزرگ زدند و در لحظاتی دردناک هفتاد و چند نفر مومن متعهد و فرزندان برومند اسلام را که هریک با فداکاری خود نخلی پربار بود از دست ملت گرفتند. که ناگهان صحنه های عظیم شورانگیز و انفجارات بزرگ آدم ساز، از آن فاجعه رخ داد چنانکه در یک شب که مزدوران آمریکا همه چیز را بهم ریخته و جمهوری اسلامی را سرکوب شده پنداشتند و ملت عزیز ایران را به سوی خود و پشتیبان خود می اندیشیدند، چهره نورانی اسلامی از ورای چهره های نورانی حزب الله جلوه نمود و تمام قصرهای تخیلی و آمال شیطانی آنان فروریخت، این سیه روزان، انفجاری ایجاد کردند که نور خدا را خاموش نمایند و خداوند قادر به دست مبارک حزب الله انفجاری در واکنش آن ایجاد فرمود، که انقلاب اسلامی و همه نهادهای آن چون سدی آهنی و صفی مرصوص از آسیب دهر مصون ماند «یریدون ان یطفئو نورالله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره و لوکره الکافرون» مگر شهدای بزرگوار هفتم تیر در مجاهدات سرسختانه خود و فداکاری بیدریغ در راه هدف چه می خواستند جز پیروزی انقلاب و سرنگونی پرچم شیطانی کفر و نفاق و جز افتادن ماسک ریا و تزویر چهره های کریه و ددمنشانه به صورت خلقی و اسلامی؟ چه بسا این شهادت های دلخراش واقع نمی شد، آنان با همان خوی شیطانی و با ظاهری فریبنده در صحنه بازی های سیاسی باقی می ماندند و بی امان ضربه های خویش را به انقلاب و فرزندان راستین آن وارد می کردند و برای اسلام و مسلمانان مظلوم سنگ راه می شدند و با ضربه نهایی آمریکا و دیگر ابرقدرت ها جمهوری را شکست می دادند یا لااقل پیروزی را به عقب رانده و راه را طولانی می کردند. ولی این فاجعه غمناک و شهادت های پی در پی به پیروزی اسلام انقلابی سرعت بخشید.»«7»
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی بدست اهرمنی
امام عارف و مبارز ما همواره در دعاهای خلوت و جلوت عاشقانه خود امید خدشه ناپذیر خویش در رسیدن به مقصد انقلاب اسلامی را، علی رغم تمامی مشکلات، ابراز فرموده اند:
«خداوندا! اگر هیچ کس نداند تو خود می دانی که ما برای برپایی پرچم دین تو قیام کرده ایم و برای برپایی عدل و داد در پیروی از رسول تو در مقابل شرق و غرب ایستاده ایم و در پیمودن این راه لحظه ای درنگ نمی کنیم.
خداوندا تو میدانی که فرزندان این سرزمین در کنار پدران و مادران خود برای عزت دین تو به شهادت می رسند و با لبی خندان و دلی پر ز شوق و امید به جوار رحمت بی انتهای تو بال و پر می کشند، خداوندا! تو می دانی که امت رسول تو در این مملکت مواجه با همه توطئه هاست و ایادی شیطان در داخل و خارج او را آرام نمی گذارند و تلاش ها هر روز برای در تنگنا و مضیقه قرار دادن این ملت در امور اقتصادی فزون تر می شود.
خداوندا! تو می دانی مردم ما مشکلات را به جان و دل خریده اند و از هیچ کس غیر تو ترس و بیم ندارند و تمام زجرها و دردها را تحمل می کنند، همه پیروزی ها را از تو و به عنایت تو می دانند، پس ما را به عنایت دوباره خود همراهی فرما و نعمت رضایت در شکست و پیروزی را به ما ارزانی فرما و دل مردم ما را که برای دین تو شهید، مفقود، مجروح و اسیر داده اند و سختی هجران عزیزان را به لقاء و رضای تو تحمل کرده اند، شادمان فرما و همه ما را در مسیر بندگی خود عاشق و دردآشنا فرما و شهیدان ما را از کوثر زلال ولایت خود و رسول اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- و ائمه هدی -علیهم صلوات الله- سیراب نما و انقلاب اسلامی ما را به انقلاب مصلح کل متصل فرما انک ولی النعم.»«8»
مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی
هر انسان متعهد و عاشق اسلام ناب محمدی(ص) که وقایع حساس و سرنوشت ساز پس از رحلت امام را دنبال می کند و گستردگی توطئه های داخلی و خارجی را مرور می نماید با تمام وجود اذعان دارد که «مزاج دهر تبه می شد» اگر رای حکیم فرزانه و الهی مقام معظم رهبری سکاندار انقلاب نمی گردید. امید است در شرایط حساس کنونی تمامی دلسوزان انقلاب اسلامی کلیه رهنمودهای ایشان در آغاز سال و اتحاد ملی در داخل و انسجام اسلامی در سطح بین المللی را همه با هم چراغ راه قرار دهند، انشاالله.