پاینده باد آیت الله خمینی

پاینده باد آیت الله خمینی
۰۴ بهمن ۱۳۹۳
جهان اسلام, پیروزی انقلاب, رهبری انقلاب, انقلاب و عوامل پیروزی, اسلام مکتب قیام و مبارزه,

الحمدلله رب العالمین و سلام و صلوات علی اشرف الانبیا والمرسلین نبینا محمد و آل محمد

در این بعدازظهر ما برای بزرگداشت و تجلیل از شخصیت حضرت آیت الله خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در اینجا جمع شده ایم. او در سال 1989 م (1368 هـ . ش) رحلت کرد. ممکن است خیلی ها بپرسند امام خمینی در کجا به دنیا آمد؟ در سرزمین پرشرف شهدا، ایران...

کشوری با 1648000 کیلومتر مربع (شانزدهمین کشور از لحاظ وسعت)، با پایتختی تهران (دارای جمعیتی در حدود 6 میلیون نفر) و با شهرهای شناخته شده ای همچون مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز و شهر مقدس قم (موطن امام خمینی). جمعیت فعلی ایران، در حدود 65 میلیون نفر است این کشور در ردیف 15 کشور پرجمعیت جهان قرار دارد.

به عقیده بنده، ما در سیر تاریخ باشکوه ایران و پرسیا با یک نقطه عطف برجسته مواجه می شویم: آخرین مرحله از قیام مردمی علیه شاه (آخرین نماینده خاندان پهلوی) و استقرار پرشکوه جمهوری اسلامی. ما شاهد این هستیم که چگونه یک کشور غیرمتعهد، همان کشوری که از طرف ایالات متحده به عنوان ژاندارم منطقه خلیج فارس و خاورمیانه تعیین شده بود، وارد عرصه می شود. بیش از 60 هزار شهید و بیش از 100 هزار جانباز و مجروح در لیست ایثارگران آن قابل شمارش هستند.

هنگام نگارش تاریخ ایران و علی الخصوص تاریخ هزاره سوم آن باید شهرک، تا حدودی دورافتاده، جنوب غرب پاریس، در مکانی برجسته قرار داده شود، نوفل لوشاتو. از این مکان دورافتاده پایتخت فرانسه بود که آخرین فعالیتهای مردمی که قوی ترین طاغوت معاصر ایران را سرنگون کرد الهام می گرفت و هدایت می شد. برای ایرانی، این شهرک در 50 کیلومتری پاریس مکانی است که آزادی از آنجا به ارمغان آمد.

در 31 ژانویه مردم به خروش می آیند روزی است که، بعد از 14 سال تبعید، برای بازگشت امام به ایران تعیین شده است، بعد از چهار بار تعویق سفر. سفری است که ایرانی ها آن را «پرواز انقلاب» می نامند. فلش دوربین های عکاسی چهره آیت الله خمینی را روشن می کند. شخصیت کاریزمایی که طی ماهها، با کلمات خویش میلیون ها ایرانی را برای رویارویی با ترسناکترین دستگاه سرکوبگر خلیج فارس، به خیابانها کشانده است. تصویر پیامبرگونه اش بسیار نمادین است: بزرگوار، متواضع، نگاه عمیق، جدی، بدنی لاغر، باجذبه، ملبس به یک دست لباس روحانیت و عمامه.

وقتی می آید صدها مرید شروع به فریاد «الله اکبر» می کنند. پلیس فرانسه شگفت زده در حال نظاره کردن رهایی کامل یک ملت است. لبخند خفیفی در چهره مطمئن [امام] خمینی نقش می بندد و محاسن سفید او را آشکار می کند. با قامتی راست و آرام قدم برمی دارد و وارد فرودگاه «شارل دوگل» می شود. او می داند که این سفر زندگی اش را به خطر می اندازد. در ایران هنوز شاه حکومت می کند گرچه دو هفته پیش با حزم و احتیاط کامل به خارج فرار کرده است، پشتوانه امام مردم و قدرت ایمان است. زنان ایرانی ـ که انقلاب کردند ـ در پوشش چادرهایشان اشک شوق می ریزند. مردانی که در سطح شهر هستند فریاد می زنند: «الله اکبر، خمینی رهبر»

بوئینگ 747 اکنون در باند پرواز است و خدمه ایرفرانس آماده هستند. هواپیما راس ساعت1:17 صبح اول فوریه از خاک فرانسه بلند می شود. هزاران ایرانی از اقصی نقاط کشور برای استقبال از امامشان به تهران آمده اند، سربازهای ارتشی به داخل پادگانها عقب نشینی می کنند. خیابانها پر از مردم است. حدود 50 هزار پاسدار اسلامی عهده دار حفظ نظم و امنیت شده اند.

آیت الله باید جمهوری اسلامی را اعلام کند، ولی این رهبر شیعی هوشیار و شجاع است و از لحاظ سیاسی فوق العاده با ذکاوت. در مبارزه علیه شاه ـ به نظر می رسد ـ هر تصمیمی را در زمانی دقیق و به جا و به دور از تردید و تعجیل می گیرد. اینها عناصری هستند که در این پیامبر 76 ساله قرن بیستم جمع شده اند، شخصی که برایش سکوت به همان اندازه مهم است که حرف زدن.

راس ساعت 9:00 بوئینگ در مقابل ساختمان مرکزی ترمینال توقف می کند. رهبر پیامبرگونه از پله های هواپیما پایین می آید... [امام] خمینی بسیار محکم می گوید: آن زحمت های فوق العاده شماست که با وحدت کلمه پیروز شدید. و دوباره به وحدت دعوت می کند: وحدت کلمه مسلمین ـ همه، وحدت کلمه اقلیت های مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و حوزه، وحدت طبقه روحانی و جناح سیاسی. باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت رمز پیروزی است.

از دور شعارهایی علیه شاه به گوش می رسد. [امام] خمینی خطاب به آنها می گوید که «نه شاه و نه هیچ خاندان دیگری برنخواهد گشت.» فریادهای آتشین «الله اکبر» شنیده می شوند. او سوار بر یک جیپ قوی، در میان خیل مردم غرق شده است ولی محافظانش با افتخار و شجاعت از این رهبر شیعی محافظت می کنند. با چهار ساعت تاخیر به بهشت زهرا می رسند. آیت الله پشت تریبون قرار می گیرد و سرانجام اولین سخنرانی را در وطن ایراد می کند.

هیچ کس در غرب نمی توانست تصور کند که آن تبعیدی اجباری در پاریس موجب واژگونی خاندان پهلوی می شود. صدای آیت الله همیشه به توده های مردم رسیده است. در نوار کاست به طور مرتب و به موقع (به قول برخی ها انقلاب نوار کاست)، مسجد تنها مکانی بود که قوانین سلطنتی تجمع در آنجا را مجاز دانسته بود. صدای لرزان اشتیاق و رسالت اسلامی به گوش مردم می رسید.

اکنون دیگر [امام] خمینی رهبر کاریزمایی ایران بود. سخنرانی های آتشین ایراد می کرد. نه ساواک (پلیس سیاسی) و نه سیا هیچ کدام نتوانستند قیام عمومی را که کشور را به لرزه درآورد پیش بینی کنند و نه حتی آن را کنترل کنند. مطبوعات دنیا عنوان می کردند که تظاهرات در ایران چنان عظیم است که می تواند همه پرسی تلقی شود. اجتماعات و ازدحاماتی که از امام خمینی حمایت می کردند تغییری در خونسردی او ایجاد نمی کرد. پیر بزرگواری با ریش های سفید و عبای مشکی که در صورت آرام او ـ و در حرکات و سکنات پدرانه، ملایم و شاخص او ـ اراده در هم شکستن یکی از خونریزترین و قوی ترین ستم پیشگان دنیا عیان است. او پدر، پیامبر و اسطوره ایران جدید است. دیگر کسی شاه را قبول نداشت. فقط گارد شخصی او ـ هزار سرباز موسوم به «جاویدان» ـ مقاومت می کردند.

ابعاد دیگر فراموش شدند: از سالها قبل، عملاً از زمان کودتا علیه نخست وزیر مصدق (1953) توسعه ای خودکامانه و سرمایه مدار، موجب تغییرات اجتماعی و اقتصادی عمیقی در کشور شد. گذار از دوره ارباب ـ رعیتی به آستانه سرمایه مداری انحصاری دولت با افزایش ناگهانی دلارهای نفتی، نفوذ عمیق شرکتهای فراملیتی و ظهور طبقه مرفه وابسته به سرمایه گذاری های خارجی، اقتصاد سنتی ایران را با خشونت تمام ذبح کرد. تمام اینها اساساً حقوق بگیران، دهقانان خرد و اقشار متوسط را متاثر ساخت. نرخ بی سوادی بالغ بر 60 درصد می شد. و تمام این شرایط از سوی شاه با عناوین پرطمطراقی چون انقلاب سفید، که با سر و صدای زیادی به شکست انجامید، طور دیگری جلوه داده می شد.

اکنون [امام] خمینی مثل فرشته انتقام، همان طوری که قرآن می گوید، بالای سر این استثمارگران قرار گرفته بود. [امام] خمینی زبان گویای مردم بود و می گفت:

در دولت اسلامی فقط چیزهایی تولید می شود که نافع برای انسان باشد و از تولید چیزهایی که از لحاظ فقهی یا اخلاقی برای انسان مضر باشد دست برمی داریم. نفت دیگر به عنوان منبع منحصر انرژی برای زیان زدن به انسان تولید نمی شود بلکه استفاده های متعددی که این ماده دارد استحصال خواهد شد.

سکه و پول دیگر سلاحی در مقابل مردم نخواهد بود. بانکهای ما پر از پولهایی است که به مردم داده نمی شود ما آنها را به مردم خواهیم داد. و به روستائیان اعتبار خواهیم داد و به تعاونی های کارگری.

ژاندارم خلیج [فارس]، که در قالب شاه از سوی امریکایی ها درست شده بود، داشت از هم می پاشید. اما چگونه؟ شاه در 13 اکتبر 1971 تصمیم گرفت با عنوان امپراطور ایران تاجگذاری کند و خود را شاهنشاه بنامد. در جشن بر تجملی که چند روز طول کشید، بیش از 50 میلیون دلار هزینه شد.

شاه که همیشه در اختیار امریکایی ها بود، سعی کرد قانون معروف کاپیتولاسیون را به نفع امریکایی ها به تصویب برساند در این امور باید سخنرانی [امام] خمینی را به یاد بیاوریم.

ولی شاه کاملاً به خودش اعتماد داشت و خود را همه کاره کشور می دانست. و پیر دانا و فرزانه ما چنین می گفت: آیا ملت ایران باید کسی را قبول کند که به اسلام خیانت می کند؟ کسی که عمالش به حوزه ها می ریزند. و روحانی ها را از پشت بام به پایین می اندازند و به خدا و فرزندان پیامبر توهین می کنند؟ آیا کسی را قبول کنیم که بدترین اهانت ها را مرتکب شده است. سیاهچالها را از وطن دوستان پر کرده است و فرزندان محبوب مردم را تا حد مرگ شکنجه کرده است. چگونه می توان چنین شاهی را تحمل کرد.

شاه قدم به فرش قرمز می گذارد. بختیار حاکم تام الاختیار در مقابل مردم می شود. افسران جوان ارتش طرفدار نهضت می شوند. [امام خمینی] تهدید می کند: هرگز بعد از رفتن شاه نمی گذاریم شاه برگردد. دولت بختیار غیرقانونی است من دولت تعیین می کنم. من آنها را به دادگاه می فرستم و محاکمه می کنم. تمامی آنهایی که خون مردم را ریختند. از سربازها می خواهم که به ملت بپیوندند.

مردم مشتهایشان را گره کرده و خشمگینانه فریاد می زنند. کسی تردید نمی کنه هیچ تانک و مسلسلی نمی تواند این توده عظیم را که معتقد است خدا با آنهاست متوقف کند.

نهضت همچنان در میان صفوف مردم نفوذ می کند. بختیار بعد از فراز و نشیب کوتاهی برای حفظ قدرت، به خارج فرار می کند. اکثریت عظیمی از نظامیان به شبه نظامیان طرفدار [امام] خمینی می پیوندند. سربازخانه ها، بدون مقاومت گرفته می شوند. ساعت 30/19 زندان پادگان لویزان و فرماندهی کل جاویدان گرفته می شود و زندانی ها آزاد می شوند. ستاد عالی ساواک در هم شکسته می شود. کمیته [امام] خمینی از مردم می خواهد هوشیار باشند و نظم عمومی، تردد، توزیع سوخت، و اقدامات دخیل در عادی سازی زندگی عمومی را کنترل کنند.

سرود ملی شاه و تصویر سنتی اش برای همیشه از صفحه تلویزیون زدوده می شود. در اولین برنامه انقلابی تلویزیون اعلام می شود، مردم قهرمان ایران، یاد تمام شهیدان را، مردان و زنانی که برای این انقلاب خون داده اند گرامی می داریم؛ از تمام مردم می خواهیم یک دقیقه سکوت کنند؛ دوران جدیدی برای این کشور شروع می شود. آخرین قیام سرانجام به پیروزی رسید. ستاد مشترک، گارد شاهنشاهی و اجزای مختلف نیروهای مسلح به نهضت مردمی ملحق می شوند. در ایران دیگر قانون شاهنشاهی حاکم نیست. قانون اسلامی (شریعت) حاکم است که برای تامین بهترین شرایط در این دنیا و پاداش اخروی در آن دنیا آمده است. اما اولین عنصر دنیوی نقشی تعیین کننده دارد. قرآن به این نحو آن را تحلیل می کند: «درخت سبزی که ریشه در زمین دارد و شاخه های آن به آسمان می رسد.»

این ویژگی های کلی اسلام گرایی در ایران همراه با خصوصیات شیعی، که به نوبه خود ارتباط تنگاتنگی با تکوین تاریخی و قومی این کشور دارد، بروز می کند. بعد از عربستان ایران بزرگترین کشور خاورمیانه است و از لحاظ جمعیت با مجموع منطقه برابر است ولی تنها کشوری است که ریشه سامی ندارد و هند و اروپایی است.

انقلاب پیروز شده است. 12 فوریه بود. [امام] خمینی گفته بود که تمام نشانه ها و نمادهای شاه باید پاک شود از جمله شیر و خورشید و پرچم، که هیچ ارتباطی با ریشه های اسلامی ندارد. پرچمی که امروز معتبر است پرچمی با سه رنگ است: سبز در بالا، سفید در وسط و سرخ در پایین؛ با آرم «لا اله الا الله». آرم در وسط قسمت سفید رنگ قرار دارد و به رنگ سرخ می باشد که ترکیب خوشنویسانه ای از کلمه «الله» و مانند شعار «لا اله الا الله» است. مجسمه های شاه پایین آورده شدند. سال نو یا نوروز، 21 مارس بود که ایران وارد سال جدیدش می شود.

در سرود ملی جمهوری اسلامی ایران چنین خوانده می شد:

سر زد از افق

مهر خاوران

فروغ دیده حق باوران

بهمن فر ایمان ماست.

پیامت ای امام!

استقلال، آزادی

نقش جان ماست

شهیدان!

پیچیده در گوش زمان، فریادتان

پاینده مانی و جاودان

جمهوری اسلامی ایران.

مشارکت گسترده زنان ایران در سرنگونی شاه و مبارزه طولانی برای حقوق خود آیت الله خمینی را به گفتن این مطلب رساند که: «زنان بودند که انقلاب کردند» و در قم در جمع هزاران زن که با افتخار چادر یا حجاب به سر داشتند، حاضر می شد که حجاب اسلامی نماد مشارکت زنان در روند انقلاب نیز بود. در آن موقع [امام] خمینی به زنان اطمینان داد که حقوق آنان در قانون اساسی مورد تایید قرار خواهد گرفت، و از عمل شجاعانه آنها، طی زمانی که او در تبعید بود، در مقابله خیابانی با نیروهای شاه تشکر کرد. زمانی که آیت الله خمینی در اول مارس به قم برمی گشت غلغله ای به پا شد.

بازگشت پیروزمندانه پس از 5744 روز تبعید با همراهی پر جوش و خروش جمعیتی که قسمتی از مسیر 140 کیلومتری تهران تا این شهر مقدس و وطن امام را پوشانده بود. صحنه هایی از جشن بزرگ: پرچمهایی که به استقبال جمهوری اسلامی می روند، دعوت از افراد مذهبی، سخنرانی های سرودگونه ای مثل آیات قرآن، هزاران دست شکرگزار، علامت V نشانه پیروزی، هزاران مرد و زن که با فریادهای الله اکبر از رهبر خود استقبال می کنند. [امام] خمینی از ایوان حوزه علمیه فیضیه با مردم صحبت می کند (عملی پرمعنا) در همین جا بود که سالها پیش سخنرانی کرده بود که باعث تبعید او شد. در پشت بام کنگره دار حوزه و گنبدهای طلائی مناره های اطراف، مراقب هایی دائماً گوش به زنگ بودند. [امام] به شهر محبوب خودش قم، به کوثر خود و بهشت خود رسیده بود.

اما انقلاب اسلامی ایران از زمان آغازش در 5 ژوئن 1963 تا پیروزی نهایی در 11 فوریه 1979، و از آن موقع تا حالا، دائماً هدف حملات توطئه ها و تهاجمات آنهایی بوده است که همیشه دشمن استقلال، حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت مردم، صلح و عدالت بوده اند: امپریالیسم امریکا.

در 2 آوریل [1979] جمهوری اسلامی ایران از طریق همه پرسی و با 2/98 درصد آرای رای دهندگان مرد و زن ایرانی، بعد از 2500 سال خودکامگی پادشاهان، تاسیس می شود. اینک بعد از سالها تحمل انواع جنایات غیرقابل ذکر، اهانت ها، جراحتها، غارتها، سرقت دارایی ها و تکه تکه نمودن تمامیت ارضی در نتیجه خودکامگی و تکبر؛ و تجملات افراطی و سرسپردگی خاندانهای مختلفی که ملت را چاپیدند و به قدرتهای خارجی تسلیم کردند، زمان استقلال فرامی رسد. در طول مدت پادشاهی پهلوی آخر، در سالهای 1979 ـ 1963، بیش از نود هزار انسان به دلیل مخالفت با رژیم پادشاهی به قتل رسیدند و سیصد هزار نفر شکنجه، زندانی و قطع عضو شدند. در غرب این جنایات ضدبشری طی سالیان به تغافل گذشت و اندک چیزهایی گفته شد و یا هیچ گفته نشد. انقلاب اسلامی ایران، خیزشی حقیقتاً مردمی و خودجوش بود که هدایت مذهبی آن ملهم از اسلام و قوانین قرآن کریم بود و از اولین لحظه، تحت رهبری امام خمینی، خواستار مقاومت و مقابله با سرکوب وحشیانه نیروهای قتل عام شاهنشاه، بدون دست یازی به خشونت و صرفاً با استفاده از دست و بازوی خالی و فریاد «الله اکبر» بود و این نمونه ای بی سابقه در تاریخ سیاسی جهان به وجود آورد. که از سوی خود مخالفان انقلاب اسلامی به رسمیت شناخته می شد. اما... ضدانقلاب هیچ گاه از تلاش برای ضربه زدن به انقلاب دست برنداشت.

چند نمونه را ملاحظه می کنیم؛ در 2 می 1979 آیت الله مطهری، از بزرگترین متفکران انقلاب اسلامی، در یکی از خیابانهای تهران به دست فردی از سران تروریست به شهادت رسید. در 28 ژوئن 1981 در نتیجه سوءقصد به وسیله مواد منفجره در مقر حزب [جمهوری] اسلامی در تهران، رئیس دیوان عالی و عضو شورای عالی قضایی، آیت الله محمد حسینی بهشتی به همراه چهار وزیر و برخی مسئولان دولتی و چندین نماینده مجلس که کلاً 72 نفر می شدند شهید شد. در 31 آگوست 1981 اقامتگاه نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران حجت الاسلام جواد باهنر با بمب آتش زا منفجر شد و او به همراه خود رئیس جمهور ملت محمد علی رجایی در آتش سوختند. در 5 سپتامبر 1981، یک حمله تروریستی دیگر به شهادت دادستان کل کشور، قدوسی و رئیس نیروهای انتطامی، سرهنگ دستگردی انجامید. دانشمند برجسته، دکتر محمد مفتح نیز به شهادت رسید. می توانستم بیشتر بنویسم ولی لیست ما به انتها نمی رسد.

در 3 ژوئیه 1988 ناو امریکایی «وینسنس» با شلیک یک فروند موشک سطح به هوا به طرف هواپیمای مسافربری متعلق به شرکت ایران ایر، موجب انفجار هواپیما و کشته شدن تمام مسافران و خدمه می شود: صدها زن و مرد و کودک. تنها بهانه دولت ایالات متحده «اشتباه تصادفی موشک» بود.

به طور خلاصه، از 1979 تا بدین تاریخ بیش از 15 هزار نفر بیگناه، در ایران، در نتیجه اقدامات تروریستی کشته شده اند. اما مردم ایران همیشه در مقابل این کشتارها عکس العمل نشان داده و صفوف را فشرده تر کرده و انقلاب اسلامی مستحکم تر شده است.

اکنون در پایان به برخی ابعاد فلسفی و مذهبی آیت الله خمینی توجه می کنیم: امام خمینی نمونه واقعی و کامل یک رهبر اسلامی بود. تمام سخنان و پیامهای این شخصیت عظیم آموزنده و هوشیاری بخش بود. دهها سال از زندگی مالامال از برکتش را وقف ایمان و تهذیب نفس و تقریب به خالق و کسب علم و مبارزه در مسیر آزادی توده های مظلوم از زنجیر استکبار کرد. مردمی با قلب آتشین که مثل پروانه ای در آتش عشق اسلام ناب محمدی(ص) سوخت.

تمام سخنان و پیامهای این شخصیت عظیم که آموزنده و هوشیاری بخش بود خطاب به همه مسلمانان جهان است. و حاوی مهم ترین اصول اسلامی و انقلابی به صورتی جامع است. «خدا نور آسمان ها و زمین است» [34 و 24] او باور داشت که تمام خوبی ها از جانب اوست و هر آنچه تحسین می کنیم تجلیات او هستند و تمام اشیا دو جنبه دارند که یکی جنبه وجودی و کمالی است و دیگری جنبه نقص آن، که یک جنبه از وجود نور است و فارغ از نقص و هرچه نقص است از جانب ماست. و هیچ کس شر را ستایش نمی کند و فقط خیر و کمال ستایش می شود.

آیت الله [امام خمینی] برای ما الگوست. با او می فهمیم که در عالم تنها یک جمال وجود دارد و آن خداست. آخرین وصیت نامه امام خمینی جایی است که ارزش متافیزیک تفکر ایشان مشخص می شود: ما مفتخریم و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پا و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاند نجات دهد.

ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا موسس آن به امر خداوند تعالی بوده.» (1)

«و ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی کشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی شناسند و در راس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سر تا سر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می شود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند و خیال ابلهانه «اسرائیل بزرگ» آنان را به هر جنایتی می کشاند.»(2)

«کدام افتخار بالاتر و والاتر از اینکه امریکا با همه ادعاهایش و همه ساز و برگهای جنگی اش و آن همه دولتهای سرسپرده اش و به دست داشتن ثروتهای بی پایان ملتهای مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه های گروهی... آنچنان وامانده و رسوا شده است که نمی داند به که متوسل شود! و رو به هر کس می کند جواب رد می شنود! و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری تعالی ـ جلت عظمته ـ که ملتها را به ویژه ملت ایران اسلامی را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نموده.» (3)

کشور ما، همانند ایران دچار نفرت بی پایان امپریالیسم امریکایی شده است. در مقابل ما قانون Helms – Burton و در مقابل ایران قانون da Amato – Kenndy . ولی در مقابل آنها ملتهای جهان قرار دارد؛ قانون کرامت و عزت. فرمانده کل ما، فیدل کاسترو، در رابطه با جمهوری اسلامی گفته است: «مبارزه ملت ایران برای آزادی و استقلال باید الگوی ملتهای جهان باشد. نه تنها ملت کوبا بلکه تمام انقلابیون جهان باید روز پیروزی انقلاب اسلامی ایران را جشن بگیرند.» و چه کسی بهتر از آیت الله خمینی به عنوان سمبل ابدی این پیروزی بزرگ. «از خداییم و به سوی خدا برمی گردیم.» این همیشه نشان حضور او بود، چراغ نورانی و عقلی که مسیر حضور او را روشن کرد. اما او همیشه اهل عمل بود و می گفت: «وصیت من به همه مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نباید بنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان یا قدرتهای خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند.» (4) کلام پایانی او را در وصیت نامه اش به گوش جان بشنویم که می فرمود:

«ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان به پاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عمال سرسپرده آنان نترسید. و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم می کنند از کشور خود برانید، و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید، و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن، همه مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند. به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است.» [همان، ج 21، ص 448] می فرمود: «وصیت من به همه مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نباید بنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان یا قدرتهای خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند.»

آیت الله خمینی حس عمل گرایی عمیقی داشت و وصیت نامه نهایی او در اوج تواضع، عشق و اعراض از دنیا نوشته شده است: «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم. و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم. و از خدای رحمان و رحیم می خواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد... و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سدّ آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند والله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است.»  (5)

امروز 15 سال است که او از میان ما رفته است. اما زندگی، افکار و آموزه هایش بیش از هر زمان دیگر زنده تر هستند. هنوز هم امروز، به نظر من، همیشه؛ در قلب هر مسلمان و مظلوم جهان، وقتی از آیت الله خمینی صحبت می شود توده ها برمی خیزند و فریاد می زنند و یک صدا خروش برمی آورند: خمینی خمینی خمینی. در پرجنب و جوش ترین، پرنشاط ترین و شگفت انگیزترین قدردانی ممکن.

در پایان، آنهایی که ممکن است در موقعیت هایی درباره سیاست ایران تردید کنند به یاد بیاوریدکه وقتی روزنامه نگار خارجی این سوال را از او کرد، او جواب داد: «من به شما همان چیزی را می گویم که شهید مدرس می گفت: سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست.»

بسیار دور از شهر محبوب او، اینجا در هاوانا، کوبا؛ از یک کشور دوست، بیست و پنجمین سالگرد انقلاب اسلامی و پانزدهمین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را برادرانه گرامی می داریم و فریاد می زنیم:

پاینده باد شهدا و قهرمانان ایران!

پاینده باد آیت الله خمینی!

پاینده باد پیام الهی اسلام!