امام خمینی هر انسانی را دگرگون می ساخت

امام خمینی هر انسانی را دگرگون می ساخت
ماریا دولدر
۰۵ بهمن ۱۳۹۳
استکبار جهانی, صدور انقلاب, جایگاه و حقوق زن, اسلام, انقلاب اسلامی ایران,

اشاره

خانم ماریا دولدر دارای تحصیلات عالی (تا مقطع دکترای زبانشناسی) از فرانسه است. وی که در یک خانواده مذهبی کاتولیک فرانسوی متولد شده تحصیلات دانشگاهی را پاسخگوی سئوالات خود نمی بیند و آنچه را در جستجویش بوده در آن نمی یابد. او پس از تحقیق و بررسی فراوان دین اسلام و مذهب شیعه را برمی گزیند و اسلام می آورد. پس از اسلام آوردن با یک مسلمان ایرانی ازدواج می کند و راهی ایران می شود تا به گفته خودش در مسیر انقلاب اسلامی گام بردارد.

ایشان پس از مدتی تدریس در دانشگاههای ایران به حوزه علمیه می روند و در حال حاضر مشغول تحصیل قرآن و علوم حوزوی هستند. مصاحبه حضور با این بانوی مسلمان ذیلا به نظر خوانندگان گرامی می رسد.

خانم دولدر چه شد که به اسلام گرایش پیدا کردید و از چه زمانی این دین مبین را پذیرفتید؟

من از کودکی با مشکلات فکری روبرو بودم و خیلی از سئوالها که داشتم برایم بی جواب مانده بود. مهمترین آنها که هر روز برایم مشخص تر می شد اینها بود:

اول: سه گانگی خدایی در تعریف مسیحیت دوم: نادیده گرفتن فطرت انسانها در آئین مسیحیت سوم: این که مسیحیت امروز، دین را بنا بر میل انسانها تفسیر می کند.

تحقیق و بررسی من در مورد دین از همان زمانی که جهان اطراف خود را شناختم شروع شد. با توجه به اینکه در یک خانواده کاتولیک معتقد متولد و بزرگ شده ام، در مدرسه کاتولیکها تحصیل کرده ام و در مورد مسائل مذهبی حساس بودم در پی تحقیقات عقیدتی به دین مقدس اسلام رو آوردم و در سن 19 سالگی مسلمان شدم.

تا آنجا که ما می دانیم ناتوانی آئین مسیحیت از پاسخگویی به مسائل فکری و مسائل دیگر در اروپا اسباب گرایشهای ضد مذهبی شده است چطور شد که شما از دین و مذهب دور نشدید بلکه در پی یافتن دین کامل بودید؟

همانطور که گفتم من در یک جو مذهبی بودم. از کودکی زندگی حضرت مریم را می خواندم و به عظمت خداوند فکر می کردم. مسئله مهم دین این است که انسانها فطرتا در پی حقایق هستند. البته در غرب یکی از نتایجی که بر اثر وضعیت مسیحیت بوجود می آید گرایشهای ضد مذهبی است. برای من جای سئوال بود که مگر مسیحیت چه چیز کم دارد که اینگونه گرایشها ببار می آید. تا این که در جمع دانشجویان مسلمان در دانشگاه دریافتم که دین اسلام اصول جامعی دارد، یک دین اصولی است و اصولش کامل، جامع و قاطع است. بعدا با خواهرانی از کشورهای برزیل، آمریکا، کره، مکزیک، کانادا، سوئد، اتریش و . . . آشنا شدم که مسلمان شده اند و همه خود را از یک امت واحده می دانیم و همه اینها لطف و اراده خداوند است.

چطور شد که شما مسلمان شیعه شدید و به مذهب شیعه گرایش پیدا کردید؟

با توجه به موقعیت و تبلیغات سنی ها در خارج از کشور وقتی کسی در اروپا درباره دین تحقیق می کند و اسلام را می پذیرد در واقع سنی می شود. من خوشحال هستم که از همان ابتدا مسیر حقه شیعه را پیدا کردم.

با توجه به این که همسر شما ایرانی است، بفرمائید چگونه با ایشان آشنا شدید و چند فرزند دارید؟

ایشان در فرانسه از دانشجویان مسلمان و فعال بودند و من بعد از مسلمان شدن با ایشان ازدواج کردم و در حال حاضر سه فرزند دارم به نامهای سیدمحمد حسین روح الله و سیدمحمدرضا روح الله که هر دو در دبیرستان تحصیل می کنند و سیده زینب که در کلاس پنجم ابتدایی است. افتخار می کنم که نام اولین فرزندم حسین است و در بسیج فعالیت می کند. امیدوارم روز قیامت جدش مرا شفاعت کند.

آیا از همسر خود راضی هستید؟

همین قدر که اجازه دادند بروم حوزه درس بخوانم بسیار متشکر هستم. ایشان از من انتظار ندارد که کمک خرجش بشوم و از درس خواندن من خیلی خوشحال است.

چرا از ادامه فعالیتهای علمی خود در فرانسه صرف نظر کردید و چرا تدریس در دانشگاههای ایران را کنار گذاشتید؟

اولا چون مسلمان شده بودم نمی توانستم در فرانسه بمانم و ادامه دهم ثانیا در ایران برای رشته ی تازه ای مثل زبانشناسی (فرانسه) وجود نداشت لذا مدت کمی در دانشگاههای ایران تدریس کردم و بعد هم به علت بچه دار شدن و لزوم تربیت فرزندانم فرصت چندانی برای تدریس نداشتم.

قدری هم از مطالعات خود بگوئید.

الان فارسی و قرآن می خوانم. یک سری کتابهای امام شناسی هم خوانده ام. همینطور کتاب مصباح الهدایه. اوایل برای من که با زبان فارسی و عربی چندان آشنا نبودم خیلی مشکل بود. کتاب الغدیر، تاریخ اسلام و فروغ ابدیت را نیز خوانده ام و کتابهای دیگر. فکر می کنم مهمترین کار یک مسلمان این است که قرآن را بشناسد. اینکه فقط بدانیم مسلمان هستیم و قرآن را در کتابخانه خود داشته باشیم کافی نیست. هدف من از آمدن به حوزه این است که قرآن را بیشتر بشناسم و بدانم قرآن چه می گوید. همه چیز در قرآن هست، قرآن زنده است. همچنین می خواستم با خواهران مسلمان باشم.

با آثار و اندیشه های امام خمینی چقدر آشنایی دارید؟

اوایل به کتابهای امام دسترسی نداشتم ولی عمل امام برای من مهم بود. وقتی عمل شخصی درست است طبعا سیستم فکری اش هم درست است. حضرت امام برای من الگوست، در اندیشه و در عمل.

شنیده ام ملاقاتی هم با حضرت امام داشته اید. مشتاق هستیم که خاطره این دیدار را بشنویم.

من امام را در پاریس دیدم. وقتی ایشان برای نماز و سخنرانی تشریف می آوردند همراه عاشقان امام می رفتیم تا بتوانیم از محضر ایشان استفاده کنیم. من امام را دیدم و پشت سر ایشان نماز خواندم. اولین بار که امام را دیدم خیلی منقلب شدم و گریه کردم. از خود می پرسیدم در وجود او چیست که هر فردی را دگرگون می کند. الان هم هر موقع خاطرات ایشان بیادم می آید گریه می کنم. وقتی آمدیم ایران سعی کردیم در مسیر انقلاب قدم برداریم. شوهرم شبانه روز برای انقلاب خدمت می کند و دیر به خانه می آید ولی من راضی هستم و این رضایت را همکاری با انقلاب می دانم و همه مشکلات را نادیده می گیرم.

با توجه به سوابق علمی و مطالعاتی شما و این که با انقلاب فرانسه و سایر انقلابهای اجتماعی جهان آشنایی دارید، انقلاب اسلامی ایران را در مقایسه با آنها چگونه ارزیابی می کنید؟

انقلاب فرانسه حالا دیگر برای فرانسویان یک چیز قدیمی و از مد افتاده است. یعنی دیگر اهداف این انقلاب برای فرانسه مهم نیست. در حال حاضر خیلی از فرانسویان نمی دانند اهداف انقلابشان چه بوده. البته بطور جزئی یک چیزهایی می دانند، مثلا شاهی بوده و سرنگون شده، مردم فقیر بوده اند، در این حدود.

علاوه بر این انقلابی نظیر انقلاب فرانسه مخالف دین بوده است. در حال حاضر دو مسئله اقتصاد و سیاست جهانیان را به خود مشغول کرده. برای حکام چیزی به نام دین مهم نیست. دین را یک امر شخصی می دانند، هر کس خواست عمل کند، هر کس نخواست عمل نکند. مشکل خواهران محجبه ی فرانسه ناشی از همین عدم توجه به دین در غرب است. سال پیش شاهد آزار و اذیت آنان توسط دولت فرانسه بودیم. آنها می خواهند دین در هیچ جا ظاهر نشود و معتقد هستند که همان رفتن به کلیسا کافی است، در سیاست و جای دیگر لازم نیست. حکومتها ظاهرا در این امر موفق شده اند; ولی انقلاب اسلامی یک انقلاب اصولی است و برای همه چیز در حد متعال ارزش قائل است و با سایر انقلابها قابل مقایسه نیست.

در اروپا هر ایدئولوژی که پیدا می شود می روند دنبالش. آنها در واقع در یک توفان شدید هستند و هیچ جایی ندارند بروند. مسئله جدایی دین از سیاست در غرب دویست سال طول کشیده و هنوز هم مشکلشان حل نشده است. بر اثر این توفان نسلها از بین می روند. عده ای که به کمونیسم گرایش پیدا کرده بودند الان می بینند که عمرشان از بین رفته. آنها به پوچی رسیده اند. ولی انقلاب اسلامی چیز دیگری است چون اصول انقلاب اسلامی ساخته کسی نیست، اصولش اصول اسلام است و طبق دستورات الهی است. برنامه انقلاب اسلامی گسترده و همه گیر است.

البته انقلاب اسلامی فراگیر است، اسلام محدود به زمان و مکان خاص نیست. اما پیشبرد انقلاب اسلامی نیاز به ایمان و ایثار دارد. به نظر شما چه چیزهایی در تثبیت و گسترش انقلاب اسلامی نقش اساسی دارد؟

ما باید به دستورات دین عمل کنیم و منتظر این نباشیم که چه کسی خوشش می آید و چه کسی بدش می آید، یا فلان مجمع بین الملل چه چیزی مد نظرش است. اینها مهم نیست. ممکن است بیست سال یا بیشتر طول بکشد تا این مسائل جا بیفتد. ما باید به تمام دستورات قرآن عمل کنیم. ما باید همانطور که امام عمل می کرد و هیچ توجهی به تبلیغات دیگران نداشت عمل کنیم و پیش برویم و دستورات اسلام را که همان اصول انقلاب است پیاده کنیم و نتیجه را بگذاریم به عهده زمان. البته ما نباید از تبلیغات دشمنان غافل شویم مانند تبلیغات سو که در مورد زنان و مردان بعمل می آورند. حضرت امام در مورد فعالیت زن مخالف نبودند. ایشان معتقد بودند زن می تواند هم در خانه و هم در جامعه وجود داشته باشد. ولیکن باید به اولویتها توجه کرد. در مورد یک زن، یک مادر چه چیز اولویت دارد. این که زن پزشک باشد یا هر کار دیگری حضرت امام مخالف نبودند ولی ایشان اولویت را نیز در نظر داشتند.

در غرب خلاف اولویتها و فطرت زن عمل می شود. در آنجا توجهی به مادر بودن یا همسر بودن او نمی شود. زنان کودکان خود را به امید مهدها رها می کنند و به دنبال خواست خود هستند. در این حال دیگر نمی توان توقع داشت چنین بچه هایی که در غرب دور از خانواده و تربیت پدر و مادر رشد می کنند در آینده انسانهای سالمی باشند.

هر چند در نظامهای غربی از حقوق مساوی زن و مرد حرف می زنند و در این مورد شعار می دهند ولی واقعا به نوع خلقت زن و ظرافت و ارزشهای او توجهی ندارند; به ارزش نقش همسر بودن و مادر بودن او توجه ندارند. من به عنوان یک زن باید به توانائیها و محدودیتهای خودم آگاهی داشته باشم. قبل از انقلاب در ایران هم مثل جاهای دیگر زن حالت تجاری و اقتصادی داشت اما انقلاب اسلامی ارزش واقعی زنان را به ایشان باز گرداند. حالا ممکن است زنی بر اثر تبلیغات سو متوجه ارزشهای خود نشود و نخواهد آنها را بدست آورد. می خواستم شما با توجه به تبلیغات غرب در مورد موقعیت زنان در ایران و با توجه به اینکه شما سالها در اروپا بوده اید و اینک حدود هفده سال است که در ایران هستید تحلیلی از جایگاه زن در غرب و در ایران بیان بفرمائید.

در این مورد توضیحات زیادی باید بیان شود ولی مختصرا این که: در آئین مسیحیت دیدگاه بسیار منفی نسبت به زنان دارند. در کتابهای مسیحی گفته شده است که زن مانند عقربی است که حاضر به نیش زدن است. در کتابهای انجیل قدیم گفته اند زن عقلش کم است و همیشه آماده ضربه زدن است. این زیربنای اعتقاد یهودی و مسیحی است. آنها اعتقاد دارند که چون "حوا" آمده و "آدم" را گول زده اگر گناه وارد بر بشر شده از طرف زن است. راجع به حضرت مریم می گویند چون او شوهر نداشت پاک و منزه است. یعنی می گویند اگر شوهر داشته باشد بد است و اگر نداشته باشد خوب است. آنها آمدند ضایعات فکری خود را درست کنند خرابتر کردند. مثلا در کتاب فمینیست نوشتند استغفرولله "خدا زن است" و یا گفتند زن تا بحال بازیچه مردها بوده و از این قبیل حرفها. آنها با افکار منفی خود موجب شدند ازدواج که یک سنت الهی است ارزش خود را از دست بدهد. لذا تصمیم گرفتند زن را وارد جامعه کنند و به خیال خودشان پنجاه، پنجاه زن و مرد در جامعه باشند. آنها برای بهره برداری از وجود زن دست به تبلیغات زدند. با تمام اینها زنان در غرب برخلاف تبلیغاتی که می شود رقابت کمتری دارند. این عدم رقابت همان وجود بچه است. برای این که زنان بتوانند با مردان رقابت کنند سعی می کنند کمتر بچه بیاورند یا اصلا بچه دار نشوند و این امر موجب شده که غرب دچار کمبود نیروی انسانی بشود.

حق و حقوق زنان برخلاف تبلیغاتی که غربیها توی بوقهایشان می دمند ضایع شده است. بچه ها در غرب ساعتها در طول روز در مهد می مانند و بعد از مدرسه در مراکز مختلف نگهداری می شوند تا آخر وقت که اولیائشان بیایند. تکنولوژی و بی برنامگی غرب را با بحران روحی و عاطفی مواجه ساخته است. زنان متوجه وظایف اصلی خود نیستند و این ناشی از تبلیغات غلط سیاستهای حاکم بر کشورشان است. نمونه کمبود جمعیت در فرانسه وارد کردن نیروی انسانی است که این به نوبه خود موجب مشکلاتی شده است.

با این توضیحات که فرمودید در واقع مفهوم حقوق مساوی زن و مرد در غرب و آزادی زنان در آنجا یعنی نابود کردن ارزشهای واقعی زن و استثمار آنان به نفع حکومتها و سیاستهای آنان است.

در واقع همینطور است. و این امر با یک تبلیغات گسترده همراه بوده است. مثلا تبلیغ این که در خانه ماندن و بچه بزرگ کردن کار کم ارزشی است. یک زمانی گفته می شد زنان در خانه کار بسیار مهمی انجام می دهند و مراقب نسلهای آینده هستند. این شعار هم بخاطر امنیت کودکان و حقوق زنان نیست بلکه می خواهند به این ترتیب یک مقدار از مشکلات اقتصادی خود را حل کنند. اخیرا من شنیدم وقتی دولت با بیکاری روبرو می شود پیشنهاد می دهد زنان در خانه باشند و حقوق برای آنان در نظر گرفته شود. آنها انسانها و خانواده ها را مطابق با شرایط سیاسی و اقتصادی در نظر می گیرند و عمل می کنند. اگر توجه شود بعد از پایان جنگ جهانی و این که درصد مردها از زنها کمتر بود لازم دیدند که زنها را به عرصه کار بکشند; در این موقع است که شیر خشک طراحی و عملا وارد بازار مصرف شد. تا آن موقع زنان خودشان به بچه شان شیر می دادند.

زنان در غرب عموما کارهای بسیار پائین انجام می دهند و درسطح کارمند و مزدبگیر هستند. به خاطر تبلیغات است که می بینیم تعدادی از زنها پست های بالایی مثلا وزارت و غیره را عهده دارند. آنهم به خاطر این است که آبرویشان را حفظ کنند.

حالا که گفتگوی ما به مسائل زنان رسید و قدری در این باره صحبت شد، بهتر است در مورد وضعیت زنان در جمهوری اسلامی ایران نیز بیشتر صحبت کنیم و نظر شما را در این مورد بدانیم.

بررسی کامل وضعیت زنان در یک کشور نیاز به مطالعه و بررسی علمی دارد و کاری نیست که من بتوانم درباره آن چیزی بگویم. من چندین زن بیشتر نمی شناسم ولی بهر حال آنچه در غرب دیده بودم با اینجا متفاوت است.

وقتی در فرانسه تدریس می کردم مدیر و ناظم مدرسه که در جنگ الجزایر شرکت کرده بودند وقتی شنیدند می خواهم با یک مسلمان ایرانی ازدواج کنم با من صحبت کردند که در ایران به زنان خیلی ظلم می کنند; آنها هیچ آزادی به زن نمی دهند; صبح که می روند بیرون در را به روی زنان قفل می کنند. ممکن است چند تا زن داشته باشند و به شما نگویند و نظیر این حرفها. ولی وقتی آمدم ایران دیدم اینطور نیست. دیدم زنان بسیار فعالیت می کنند و کارشان مثبت است.

من حسرت می خوردم که زنان در ایران چقدر مثبت انجام وظیفه می کنند. به خانه و زندگی و جامعه اشان خوب توجه دارند. آنها برای ما الگو هستند. زنان ایران در محیط کار بسیار با ارزش هستند. در صورتی که در خارج از کشور چنین نیست. زنان در غرب هیچ امنیت کاری و اخلاقی ندارند. طبق آمار 42 درصد زنان آمریکایی می گویند در محیط کار مورد مزاحمت همکارانشان واقع شده اند. در حالیکه خیلی از آنان نیز بعلت ترس از دست دادن کار واقعیت را نمی گویند.

شما که دین اسلام و حجاب اسلامی را با آگاهی و مطالعه و بررسی پذیرفته اید و یک بانوی محجبه هستید، حجاب را چگونه توصیف و تحلیل می کنید؟

حجاب وجه تمایز زن مسلمان و زن غربی است. در آئین مقدس اسلام، در قرآن کریم خیلی به آن توجه شده است. زن غربی نمی فهمد که چرا باید حجاب داشته باشد. زن غربی در یک حالت تروریسم جنسی زندگی می کند و این مسئله را در هر جا که هست احساس می کند. آنها معمولا این وضع را نمی پسندند ولیکن راه حل مشکل را نمی دانند. طبق دستور قرآن با رعایت حجاب مشکل در جامعه حل می شود.

زنان خیلی ناراحت هستند که به خاطر تبلیغات از زنان استفاده می شود. برای زنان خیلی ننگ آور است که برای به فروش رسیدن هر چیزی از آنان استفاده می کنند. وقتی من با حجاب شدم دقیقا دیدم که این حجاب راه حل اصلی و مهم این مشکلات است. یعنی اگر حجاب رعایت بشود دیگر با مشکل اخلاقی مواجه نخواهیم شد. چهل درصد زنان در غرب بی سرپرست هستند چون ازدواجهایشان قانونی نبوده. دیده می شود که یک زن با یکی دو بچه دارد زندگی می کند. خیلی هم مشکل دارند. اگر این مسئله به صورت قانون و با ارزش در چارچوب خانواده و سرپرست انجام می گرفت هیچ مشکلی در بین نبود. بر اثر تبلیغات مغرضانه در غرب و عدم وجود قانون برای حفظ آبروی زن و مشخص نبودن حدود و مرز برای عفت زن چنین مشکلاتی در غرب بوجود آمده. زن غربی واقعا نمی داند چه بکند. مثلا آنجا جا افتاده که موی سر زینت زن است بدون اینکه به عواقب این زینت بیاندیشند.

حجاب راه حل چنین مشکلات جامعه است; برای شناختن زن هم هست اگر او شناخته نشود ارزشش دانسته نمی شود. این که زن فکر کند چقدر خوشگل هست و چقدر زیبایی دارد فکرش محدود می شود. تبلیغ چنین چیزهایی او را محدود می کند و نمی گذارد زن به یک جایی برسد. آیه 57 سوره احزاب در مورد حجاب بسیار زیبا گفته است.

همانطور که می دانید انقلاب اسلامی از آغاز مورد تهاجم وسیع و همه جانبه استکبار جهانی قرار گرفته. انواع ترفندها، نفاق افکنی ها، طرحهای کودتا، ایجاد مشکلات داخلی، محاصره اقتصادی، تهاجم نظامی و . . . علیه انقلاب اسلامی ایران بویژه از طرف آمریکا اجرا شد ولی به قدرت لایزال الهی نتیجه عکس گرفتند و انقلاب اسلامی هر روز قویتر و شادابتر گسترش یافت که والله متم نوره ولوکره الکافرون. اینک استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا امید به تهاجم فرهنگی بسته است و تمامی تلاش و تبلیغات خود را صرف نابودی اسلام انقلابی یا به تعبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران اسلام ناب محمدی می کند. شما در این باره چه نظری دارید و برای مقابله با این توطئه عظیم فرهنگی چه راهها و روشهایی را پیشنهاد می کنید؟

غربیها می خواهند به هر طریق فرهنگ خودشان را به دیگران القاء کنند، مثلا از طریق فیلم حتی فیلمهای کارتون. آنها القاء می کنند که رشد تکنولوژی رفاه از همه چیز مهمتر است. آنها روی آزادی جنسی تاکید می کنند. روی آنچه دارند تبلیغ می کنند تا بخورد دیگران بدهند. آنچه آنان را در تبلیغاتشان قویتر می کند وجود ابزار و وسایل ارتباطی و تبلیغی است، مانند امکانات تلویزیونی، ماهواره ای، مطبوعات و . . . این عوامل باعث گسترش فرهنگ غرب شده است. برای افراد مادی و دور از معنویت چنین چیزهایی جذابیت دارد و روی افرادی که فکر می کنند با تغییر ظاهر خود مثل غربیها می شوند تاثیر منفی و مخرب می گذارد. متاسفانه کشورهای عقب نگه داشته شده از نظر سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مشکلاتی دارند که به هموارتر شدن راه تهاجم فرهنگی غرب کمک می کند. ما باید چندین جبهه داشته باشیم تا بتوانیم با تهاجم فرهنگی غرب مبارزه کنیم. با دشمنی که وسیله قوی دارد و از زمینه های موجود استفاده می کند اگر جبهه های مختلف ما قوی نباشد توان مقابله نخواهیم داشت. یکی از جبهه های ما جبهه عقیدتی است. باید از نظر عقیدتی آنقدر قوی باشیم که به جوانان خود فرق دنیا و آخرت را بفهمانیم. یعنی جوانان را از نظر ایمان تقویت کنیم. علاوه بر آن مشکلات جوانان را در نظر بگیریم. آزادی جنسی که غرب تبلیغ می کند بسیار جاذبه دارد. برای اینکه بتوانیم این جاذبه را خنثی کنیم باید ازدواج را که یک امر الهی، طبیعی و فطری است جا بیاندازیم و راه آن را هموار کنیم. هموار کردن راه ازدواج آسان گرفتن آن از طرف خانواده ها و جوانان است. باید جوانان بدانند مهریه سنگین یا توقعات زیاد مشکلات را حل نمی کند. باید جوانان خود تلاش کنند و با تلاش خود به نتیجه برسند. باید شیرینی تلاش خود را بچشند. وقتی همه چیز از اول وجود داشته باشد و جوان احساس کمبودی نکند لذت نعمت را نخواهد چشید و قدرش را نخواهد دانست. جوانان باید به دنبال اخلاق و انسانیت باشند.

من متاسف می شوم وقتی می بینم بعضی از دخترها از ابتداء به جای بررسی مسئله اصلی که ایمان و انسانیت مرد است در پی ماشین و چیزهای مادی هستند و از جوان آنچه را ندارد یا ارزش واقعی ندارد می خواهند. به نظر من یکی از راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی ازدواج است. البته جوانان نباید از پدر و مادر خود توقع زیادی داشته باشند چون آنان تلاش خود را کرده اند و دوران پیری دوران استراحت آنان است.