امام خمینی، اصول و ارزشها

امام خمینی، اصول و ارزشها
محمدتقی رهبر
۰۸ بهمن ۱۳۹۳
وصیت نامه, مطبوعات و رسانه‌ها, جمهوری اسلامی,

 در این فضای مسموم فرهنگی! «وصیت این جانب به وزارت ارشاد در همه عصرها خصوصا عصر حاضرکه ویژگی خاص دارد، آن است که برای تبلیغ حق مقابل باطل وارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی کوشش کنند. ما اکنون در این زمان که دست ابرقدرت ها را از کشور خود کوتاه کردیم مورد تهاجم تبلیغاتی تمام رسانه های گروهی وابسته به قدرت های بزرگ هستیم.چه دروغ ها و تهمت ها که گویندگان و نویسندگان وابسته به ابرقدرت ها به این جمهوری نوپا نزده و نمی زنند. مع الاسف، اکثردولت های منطقه اسلامی که به حکم اسلام باید دست اخوت به مابدهند به عداوت با ما و اسلام برخاسته اند و همه در خدمت جهان خواران از هر طرف به ما هجوم آورده اند و قدرت تبلیغی مابسیار ضعیف و ناتوان است و می دانید که امروزه، جهان روی تبلیغات می چرخد و با کمال تاسف نویسندگان به اصطلاح روشنفکرکه به سوی یکی از دو قطب گرایش دارند، به جای آن که در فکراستقلال و آزادی کشور و ملت خود باشند، خودخواهی ها وفرصت طلبی ها و انحصارجویی ها به آنان مجال نمی دهد که لحظه ای تفکر نمایند و مصالح کشور و ملت خود را در نظر بگیرند.» «وصیت نامه سیاسی - الهی صحیفه نور، ج 21، ص 191»

پیش از آن که به ابعاد مهم و سرنوشت ساز این بخش از وصیت نامه حضرت امام خمینی -سلام الله علیه- که منشور انقلاب اسلامی برای همه زمان ها و نسل ها است، بپردازیم، تاکید مجدد بر این نکته ضروری است که در سال امام خمینی (ره) که یکصدمین سال ولادتش گرامی داشته می شود، مهم ترین مسئولیت ما بازنگری به اندیشه های والای آن حضرت و تعهد عملی و تکیه بر خط مشی ترسیم شده، توسط آن بزرگ معمار اندیشه انقلاب اسلامی است; یعنی پاسداری ازآرمان های جاوید، خدشه ناپذیر اسلام و انقلاب و مبارزه با کژی ها وکج روی ها و افشای چهره منافقانه مدعیانی است که اخیرا بال وپرگشوده و بزرگ ترین خطر برای نظام اسلامی اند. کوتاهی در این مسئولیت خیانتی است آشکار به اسلام و آرمان های حضرت امام وخون های پاک و مطهری که به پای درخت انقلاب اسلامی طی بیست سال وبیشتر نثار شده و می شود، اما اینک بازیچه فرصت طلبان قرارگرفته است. این کار قبل از هر چیز ایمان خالص و اعتقاد راسخ غیرت و حمیت و تقوا و طهارت نفس می خواهد که اگر این شرط تحقق نیابد، ظاهرسازی ها و ریاکاری ها و فرصت طلبی ها سرابی است که تشنه کامان را سیراب نمی کند و نه تنها در این دنیا و درپیشگاه خدا و خلق مستوجب کیفر است که عقوبت اخروی را نیزهمراه دارد. اینک، مروری و توضیحی بر تذکرات بسیار مهم بنیان گذار انقلاب اسلامی در فراز وصیت نامه:

وصیت به وزارت ارشاد

این وزارت یکی از نهادهای پرمسئولیت فرهنگی و هنری و تبلیغی وارشادی کشور است، در کنار وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم ودیگر نهادهای تبلیغی و سایر سازمان ها و یا وزارت خانه ها، چون صدا و سیما و وزارت خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات و دفترتبلیغات اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی، که هر کدام به نوعی درساختار فضای فرهنگی کشور برای داخل و خارج از کشور مسئولیت دارند و بدون تردید سالم سازی فضای فرهنگی برای توده ملت وافکار و ناظران جهانی، هم دلی و هم سویی همه نهادهای یاد شده، ومسئولیت شناسی مسئولان و دست اندرکاران ذی ربط را طلب می کند. وبنابراین، تنها یک سازمان، نهاد یا وزارت خانه را نمی توان عهده دار کل مسئولیت فرهنگی تلقی کرد و در قانون و سخنان و دروصایای حضرت امام و نیز تذکرات و رهنمودهای مقام معظم رهبری به تناسب مقام با هر یک از اعضای خانواده فرهنگی و تبلیغی کشور وظائفی مطرح شده که توجه به آن ها، برای هر یک از مخاطبان ضروری و سرنوشت ساز است. بنابراین هرگاه سخن از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی به میان می آید، به معنای توجه دادن تمام مسئولیت به سوی این وزارت خانه و رفع مسئولیت از دیگران نیست، در عین حال سنگینی و گستردگی کار این وزارت و مسئولیت آن در فضاسازی اجتماعی کشور و جهت دهی فرهنگ و هنر و مطبوعات و... حساسیت فراوانی را ایجاب کرده است، به ویژه با وضع نامطلوب و غیرقابل قبولی که اخیرا در فضای فرهنگی و مطبوعاتی و هنری کشورپیش آمده انتظارات و توقعاتی را در افکار عموم برانگیخته است و چنان که شاهدیم اعتراض حوزه ها و مراجع معظم تقلید را نیز به همراه داشته است. که در نهایت به مجلس شورای اسلامی در قالب بحث و استیضاح کشیده شده است. در این گفتار، بر آن نیستیم که در باره این ماجرا موضع گیری کنیم، چنان که معتقدیم نباید به شیوه پاره ای از جرائدفتنه انگیز، این گفت و شنودها را به مسائل جناحی و خطی ربط دادو آن را به عرصه زورآزمایی قدرت تبدیل کرد و درصدد تخلیه روانی و انتقام برآمد که نه تنها برای طرفین سودی ندارد، بلکه برای نظام و انقلاب ضربه ای است شکننده و این همان چیزی است که دشمنان ما می خواهند و با انواع ابزارها و شیطنت ها روی آن سرمایه گذاری می کنند و هوشیاری جناح ها می تواند خنثی کننده این توطئه ها باشد. حال فراتر از تفکر جناحی و با واقع نگری بایدگفت: آنچه در این جا اهمیت جدی دارد، همان نکته ای است که حضرت امام -قدس سره- بر آن تاکید فرموده اند:«وصیت این جانب به وزارت ارشاد در همه عصرها خصوصا عصر حاضرکه ویژگی خاص دارد آن است که برای تبلیغ حق مقابل باطل وارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی کوشش کنند».

دو نکته اساسی در این قسمت به چشم می خورد:«تبلیغ حق مقابل باطل » «ارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی » در مقام تبلیغ حق آن چه در مرحله نخست اهمیت دارد، تشخیص حق است و آن گاه تبلیغ آن . معیار ما در تشخیص حق، کتاب خدا وسنت و سیره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام و دیدگاه صاحب نظران دین و کارشناسان اسلام; یعنی فقهای والا مقام است. حق یک امر نسبی نیست بلکه یک حقیقت ثابت است و آیین حق همان چیزی است که خدای حکیم برای رسول عظیم خود (ص) فرستاده: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله; اوست آن که پیامبر خود را با مشعل هدایت و آیین حق فرستاد تاآن را بر همه ادیان پیروز گرداند.» اما آن چه از تاریخ می دانیم بسیار اتفاق افتاده که باطل لباس حق، در بر کرده وهواهای نفسانی در تشخیص حق و باطل دخالت کرده است، چنان که علی علیه السلام فرمود:«برخی نام دانشمند دارند، اما عالم نیستند و مشتی جهل ونادانی و سخنان گمراه کننده از این جا و آن جا گرفته و باسخنان باطل برای مردم دام غرور و فریب گسترده اند. کتاب خدا رابر آرای خود تطبیق می دهند و حق را به هوس ها و خواهش های دل تفسیر می کنند.» بدین ترتیب شخص باید مراقب باشد، حق بازیچه هواهای این و آن قرار نگیرد و جو سازی و غوغاسالاری معیار ناخت حق وباطل نشود!ملاکهای ما در شناخت مسائل سیاسی و اجتماعی نیز باید بر این اساس باشد، ما که در نماز و روزه و حج و زکات پیرو فقهاهستیم، در مسائل اجتماعی سیاسی چون آزادی و تساهل و تسامح وحلال و حرام و مانندآن نیز باید ملاک را رای و فتوای فقیه آگاه به زمان و اسلام قرار دهیم و این نه استبداد و سلطنت فقیه است که برخی کج اندیشان گستاخ گفتند، بلکه ولایت دینی و حاکمیت الهی است که اساس این انقلاب بوده و برای همیشه خواهد بود وهرگاه این ملاک و معیار تحت الشعاع جوسازی و غوغاسالاری رسانه ای قرار گیرد، همان لحظه است که زنگ خطر به صدا درآمده و مرگ انقلاب و نظام را ندا می دهد و از همین جا می توان به عمق توطئه گسترده ای دست یافت که از سوی دشمنان اسلام و نظام اخیرا باهم دستی عوامل خارج و داخل سازمان دهی شده و لبه تیز آن متوجه ارزش های مسلم دینی و چهره های مقدس اسلامی گردیده است. مسئولان امر وکارگزاران امور فرهنگی و سیاسی باید بدانند حیات و هویت نظام اسلامی ما در فقاهت و ولایت نهفته و آن روز که این اصل بنیادین خدشه پذیرد، تمام آرمان ها بر باد رفته است وبنابراین از این عمود انقلاب; یعنی «فقاهت » و «ولایت » باتمام وجود باید حمایت کرد و هیچ چیز نمی تواند آن را متزلزل کند. بنابراین، اگر چند رنگین نامه که با خون و پول این ملت زجر دیده تغذیه می شوند، بصدد آنند که با فضاسازی اجتماعی وغوغاسالاری به قول خودشان جامعه مدنی را از فقاهت جدا کنند ومیان «جمهوریت » و «اسلامیت » جدایی بیندازند و اندیشه سکورالیسم و لائیک را به فضای سیاسی ایران اسلامی بکشانند،کورخوانده و سخت در اشتباهند. کارگزاران امور فرهنگی و سیاسی نباید فریب اینان را بخورند و برای رضایت اینان که مشتی عناصرورشکسته اند و روز حادثه به پشیزی نمی ارزند، از پشتیبانی ملت وحوزه های علمی و سنگرهای اعتقادی خود را محروم کنند که تجارب گذشته برای خردمندان و خردورزان کافی است: «فاعتبروا یا اولی الابصار». لابه لای برخی از این ورق پاره های رنگین که این روزها هم چون مارخوش خط و خال ظاهر شده اند، زهر هلاهل نهفته و شگفت آنکه دغدغه آزادی بیش تر از این را دارند تا با سم پاشی و کینه توزی که خصلت فطری نویسندگان این ها است همه چیز را دگرگون کنند، بر مقدسات اسلام بتازند و اگر فریادی به اعتراض برآورند آن را برچسب انحصارطلبی و سلب آزادی بزنند و برخی ساده دلان به تماشاایستاده و به تیراژ میلیونی مطبوعات دل خوش دارند! بدون این که به محتوا و نتیجه و خط مشی و استراتژی و ترفندها و نیرنگ هافکر کنند و بر ملاک ها و معیارهای تعیین شده در نظام اسلامی وقانون اساسی برای آزادی مطبوعات توجه کافی داشته باشند. به هر رو، حق باورانی که بار مسئولیت سنگینی را در این نظام به عهده گرفته اند، قبل از هر چیز باید به حق بیندیشند و داوری روز جزا را لحاظ کنند و به دور از حب و بغض ها و تصفیه حساب هاو با کیاست و فطانت که ویژگی مومنان است، توطئه دشمنان وعوامل دور و نزدیکشان را بخوانند و به معیارهای دین و تذکرات کارشناسان دین تن در دهند و تا فرصت از دست نرفته پیوندشان رابا اصول و ارزش های دینی مستحکم تر کنند و فریب هیاهوها ورسانه های امپریالیستی و صهیونیستی را نخورند و در یک سخن حق وباطل را خلط نکنند.

نکته دوم: نکته دوم بخش یادشده سخن امام راحل (ره) «ارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی » است. می دانیم که پس از قرن ها فترت و محرومیت جهان اسلام، حکومت اسلامی، در عاصمه تشیع، ایران عزیز پا به عرصه وجود نهاده است و اگر در همان قالب اصلی و به شیوه درست هدایت شود و به تدریج مسخ نگردد وبه دست بدخواهان استحاله نشود و توطئه های خزنده و خودکامگی های فرهنگی مجال دهد، این حکومت در پرتو معارف عالیه آسمانی وقوانین راقیه اسلامی می تواند، در صحنه بین المللی ظهوری قدرت مندداشته باشد، چنان که علائم آن را در سراسر قاره های جهان مشاهده می کنیم و این همان چیزی است که قدرت های شیطانی و ایادی آنان از آن هراس دارند. اگر دولت فرانسه که مدعی دموکراسی و آزادی است از ورود چنددانش آموز محجبه به مدارس مانع می شود، و رژیم امریکایی لائیک ترکیه نیز به همین منوال دانش آموزان و دانشجویان و آموزگاران محجبه را از فضای فرهنگی دور می کند و از ورود یک بانوی نماینده محجبه به پارلمان جلوگیری می نماید، همه این ها از وحشت و هراس این رژیم ها از اسلام و اندیشه های انقلابی است، همان گونه که سران استکبار بارها به این مطلب تصریح کرده و هول و هراس خود را پنهان نداشته اند. چندی پیش رئیس انجمن سیاسی امریکا درخاورمیانه در یک کنفرانس که در استانبول برگزار شده بود گفت:«امکان ندارد که روزی امریکا با مسلمانان تندرو سازش کند،چرا که آنان نه تنها قصد عقب راندن ما را از خاورمیانه ازجنبه نظامی دارند، بلکه دفع فرهنگی ما را نیز در سرمی پرورند.» امروزه ملت های در بند جهان با صاعقه آسمانی که برسر جنایت کاران فرو باریده و چشم انداز روشنی را در منظرمحرومان گشوده است، از خواب بیدار شدند و چشم انتظار رهایی ونجات از قدرت های فاسد و سلطه گرند، و فجر پیروزی مستضعفان برمستکبران را انتظار می کشند. به هر حال، این حقیقت برای غربی ها (اروپایی و امریکایی) محرزشده که جهان اسلام، بلکه جهان مستضعفان از خواب صدها ساله بیدار گشته و دیگر حاضر نیستند، سلطه استعماری را تحمل کند وقهرمان این جنبش جهانی نیز از دید آنان کسی جز حضرت امام خمینی، و تداوم خط رهبری حضرتش نیست و همه توطئه ها وشیطنت هایشان تاکنون بر سنگ خورده و بالاخره تمام توان خود رادر صحنه فرهنگی و تبلیغی به کار گرفته اند و این ماییم که هدف پیکان هجمه و حمله ناجوانمردانه غرب در صحنه فرهنگ قرارگرفته ایم تا بدان جا که بخشی از مطبوعات داخلی; یعنی همان هاکه عده ای سنگ دفاع از آزادی شان را بر سینه می کوبند و اعتراضات جبهه حق و عالمان و آگاهان را نوعی سانسور و محدود ساختن آزادی می دانند، علنا و بی پروا کارگزار اهداف پلید غربی ها شده و می کوشند، چهره اسلام را مسخ کنند و بر ارزش ها بتازند تا ضدارزش ها را احیا کنند و با گورکنی فراماسونرها آنان را سرمشق سازند و قهرمان سازی کنند تا قهرمانان اسلام و انقلاب را ازخاطره ها، به ویژه نسل جوان که تجارب انقلاب را ندیده است دورسازند و نظام اسلامی را از آرمان های مقدسش جدا نمایند و با یک کودتای خزنده فرهنگی زیر پای اندیشه های انقلاب را که در متن اسلام ریشه دارد، خالی کنند و ارزش ها را بی رنگ سازند و باالقای خط فکری سازش و تسلیم جای پایی برای استکبار غربی، به ویژه امریکایی ها دست و پا کنند و از یک سو از درون بر ما ضربه زنند و از سوی دیگر چهره بیرونی و جهانی انقلاب اسلامی را که آرمان ساز ملل دربند است، مخدوش سازند و کشور و نظام ما را که دژ استوار امت و ام القرای جهان اسلام است از بعد ارزش و اگربتوانند در همه ابعاد در هم بکوبند تا «نه از تاک نشانی بماندو نه از تاک نشان » این نقشه آخرین استکبار غربی و امپریالیسم خبری تبلیغی صهیونیستی است که بدون کم ترین مبالغه در حال اجرامی باشد و برخی جرائد داخلی کارگزار آن ها شده اند.حال در چنین فضایی کدام مسئولیت بالاتر از آن چه حضرت امام دروصیت نامه خود بدان تاکید فرموده اند که وظیفه همگان، به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی «ارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی است ». میدان این مسئولیت نیز عرصه فرهنگ، هنر، مطبوعات، ورسانه هاست (و البته صدا و سیما و مانند آن را نیز نباید ازیاد برد) این توصیه امام راحل که خواست همیشگی ملت و علمای امت است با آن چه امروزه و طی سال های اخیر در فضاهای مطبوعات و پاره ای جشنواره های هنری می گذرد ابدا همخوانی ندارد. این فریاد اعتراض همه دلسوزان با ایمان نظام است که در محافل ومجالس و نوشتارها و بیانیه ها و توضیح خواستن ها عنوان می شود ونباید آن را محصول حرکت های جناحی دانست. هر انسان آگاه وباوجدانی درک می کند که حضور هنرمندان بیگانه در جشنواره های اخیر با آن وضع نامطلوب، حرکت بر ضد ارزش های اسلامی است! چه کسی باید به این ها پاسخ بگوید؟ جز کارگزاران فرهنگی کشور ووزارت ارشاد؟ و کدام قانون اجازه داده پاره مطبوعات، مبانی دینی و ارزش های اسلامی جلو چشم نسل انقلابی که پیکر پاره پاره عزیزانشان را به پای این انقلاب در خون دیده اند، مورد هجوم قرار بدهند و گروهک های غیر قانونی قلم فرسایی کنند و برخی دیگرچهره های وابسته به رژیم معدوم پیشین را زنده سازند و پول ویارانه این ملت که زیر بار تورم و گرانی روزافزون به ستوه آمده است، در اختیار این عناصر بی تعهد قرار گیرد تا آشکارا وبا غرور و افتخار بر ارزش های اسلامی بتازند و مسئولان امر نظارت شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنند؟!

به کجا می روید؟ به کعبه یا ترکستان؟!

آقایان مسئولان فرهنگی! به خود آیید و از میان جمعی متملق وحصاری که به دور شما کشیده اند، به میان خلق قدم بگذارید، میان همان مردمی که استخوان بندی کشور و نظام را تشکیل می دهند و درفراز و نشیب همراه اسلام و انقلابند و همواره ایستاده اند. وشماها به برکت وجود اینان زنده اید و نان می خورید و اگر اینان در عسرت اند شما بحمد الله در رفاه و آسایش اید! بیائید به اینان فکر کنید نه مشتی ورشکسته سیاسی و قلم به مزد بی حاصل که روزحادثه پای گریز دارند و چهره عوض می کنند و دلشان جای دیگر است و دغدغه دین و مردم را ندارند. این همه از آزادی شیوه غربی حرف نزنید. مگر کسی از شما سلب آزادی کرده است؟ پدیده مبارک آزادی را بیست سال پیش، انقلاب اسلامی به ملت مسلمان ما هدیه کرد و امروز میوه اش را گروهی نااهل برمی دارند! نوجوانان وطن بستر زخاک و خون گرفتند تا که در بر شاهد آزادی و قانون گرفتند رایگان در پای نامردان دراندازی ندانی کاین همایون گوهر از کام نهنگان چون گرفتند این پدیده ارزشمند را به لباس نامقدس و نامیمون غربی و بر وفق خواست ورشکستگان سیاسی و گروهکی آلوده نکنید. شما در فرانسه وترکیه زندگی نمی کنید که با ملاک های غربی و لائیک به ارزش سنجی آزادی و مفاهیمی از آن قبیل، بپردازید! ولی نعمت شما مردمی هستند که بیش از ده سال است هنوز از فرزندان گمشده و یا دربندخود خبر ندارند و چشم کودکانشان به راه پدران مفقود الاثر واسیر دوخته است. به حال این ملت فکر کنید و هزینه هایی که به پای جشن های فرهنگ و هنر آنچنانی می ریزید و صرف پذیرایی ازمیهمانان ناشناخته و جاسوسان غربی می کنید و یا به مطبوعات بی تعهد و عمله استکبار یارانه می دهید که نمک بخورند و نمکدان بشکنند، بخشی از آن را برای مستضعفان و ولی نعمت هایتان اختصاص دهید و آرامش روانی مردم را فراهم آورید و عقده های کودکان یتیم را بگشایید، راستی به کجا می روید به کعبه یا ترکستان؟! به هر حال در این آزمایش تاریخی، مسئولان فرهنگ و هنر کاری کنند که پیش ملت سربلند و نزد خدا سربلند باشند. چهره جمهوری اسلامی را آن گونه که هست، نه آن گونه که دلخواه گروهی بی تعهد است، جلوه دهند.

نکته سوم: نکته سوم از سخن حضرت امام، اشاره به تهاجم تبلیغاتی و رسانه ای قدرت های بزرگ و دروغ ها و نارواهایی است که نثار جمهوری نوپای اسلامی کرده و می کنند و ضعف تبلیغات دربرابر آن. در این خصوص، هرچند همه نهادهای تبلیغی مسئولند،اما فراز پیشین سخن امام متوجه وزارت ارشاد است که باید باخلوص نیت و امانت و صدق و قدرت و قاطعیت و بر اساس مبانی واصول انقلاب و الهام گرفتن از رهنمود رهبران دین پاسخگوی حملات دشمنان باشد و به کارگزاران داخلی شان مجال آتش افروزی وفتنه انگیزی ندهد و این امر سیاست گذاری صحیح و حساب شده و منظم در تبلیغات و مقابله با نارواهای دشمنان انقلاب را می طلبد وچنان که اشاره کردیم در سال های اخیر و با سوء استفاده عناصرناصالح از فرصت ها، یک هماهنگی دقیق میان رسانه های غربی(اروپایی و امریکایی و صهیونیستی) با گروهی از نویسندگان وگردانندگان مطبوعات داخلی به چشم می خورد که هرگاه یک ندای مخالف نظام، از سویی بلند می شود صدای دیگر آن در سوی دیگرمی پیچد و از داخل و خارج به ارزش ها و مقدسات هجمه می شود ویاس آفرینی می کند و این به قدری واضح و روشن است که انکار آن گویی انکار بدیهیات است. در چنین فضایی آگاهی، دلسوزی ، مسئولیت شناسی وزارت فرهنگ وارشاد فوق العاده سرنوشت ساز است و به همین دلیل حضرت امام مسئولیت را متوجه این وزارت نموده اند. بدین ترتیب کم ترین تساهل و تسامح گناهی نابخشودنی و در پیشگاه خلق و خالق محکوم.

مطبوعات و نویسندگان وابسته

نکته چهارم: و اما نکته چهارم از فراز یادشده وصیت امام راحل، ابرازتاسف آن بزرگوار از عملکرد نویسندگان به اصطلاح روشنفکر است که با گرایش به بیگانگان مصالح کشور را در نظر ندارند و اسیرخودخواهی ها شده و استقلال و آزادی کشور را به بازی گرفته اند.توجه داشته باشیم که مطبوعات و نویسندگان مورد اشاره در حیات حضرت امام بسیار محدود بود و شاید آن رهبر روشن ضمیر، امروزمطبوعات و نویسندگان کذایی را می دیده اند و گویا برای امروز ماهشدار داده و اعلام خطر فرموده اند. و در این جا نیز مسئولیت رامتوجه وزارت فرهنگ و ارشاد کرده اند. فضای مطبوعاتی کشورامروز، انصافا آلوده و مسموم است و این همه سوء استفاده ازآزادی است که لجام آن گسیخته شده است. و شگفت آن که برخی ازاین نویسندگان مطبوعاتی از حماسه باشکوه دوم خرداد سخن می گویند و سوء استفاده از این مجال، در حالی که اینان، نه به دوم خرداد اعتقادی دارند و نه به پانزده خرداد و نه هفده شهریور نه بیست و دوم بهمن. اینان با استفاده از سیاست ماکیاولی و پیراهن عثمان معاویه،بر موج ها می نشینند و از آن جا که به هیچ چیز اعتقاد ندارند درپی صید ماهی مقصود خودند که جز ارضای خاطر اربابان خارجی شان چیزی نیست. در این مجال نیز مسئولیت ناظران مطبوعات و وزارت ارشاد بسیارسنگین است. آقایان که مکرر از آمار میلیونی و تیراژ مطبوعات با افتخار دم می زنند، قدری هم به ارزیابی بنشینند که این همه سرمایه ملی چه ره آورد فرهنگی به همراه دارد. چه کسانی قلم می زنند و چه قلم هایی تشنج آفرینی می کنند؟ به هر حال، امروزصیانت از اعتقادات مردم در برابر آفات تهاجم وظیفه شرعی و ملی همه صاحبان اندیشه از علما و مراجع عظام گرفته تا کارگزاران امور فرهنگی و قوای سه گانه و سایر کسانی است که می توانند درعرصه فرهنگ حرکتی سودمند داشته باشند. بنابراین، هرگز نبایدبه غوغاسالاری مطبوعاتی و فشار تبلیغاتی وقعی گذاشت و مهر سکوت بر لب زد و اگر مسئولان قانونی در وظیفه خود را در آیینه تساهل و تسامح ببینند، از رهبران اسلام پاسداران ارزش های انقلاب تکلیف ساقط نیست و آن چه برای علما و حوزه ها و مسلمانان دلسوز وصاحبان اندیشه و قلم و توده ملت اهمیت دارد، حفظ ارزش ها وحراست از آرمان های حضرت امام و پیمودن خط آن حضرت است که امروزه در مشی رهبری انقلاب تبلور دارد و هرچه جز این باشد،محکوم به فنا است و آزمایش های گذشته تاییدی است بر این مدعاو آن چه در گذشته به تجربه رسید، بار دیگر آزمایش نکنند که «من جرب المجرب حلت به الندامه ».