اصول و شاخصه های کارآمدی دولت در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)

اصول و شاخصه های کارآمدی دولت در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)
محسن رضوانی
۱۶ بهمن ۱۳۹۳
سیاست, حکومت اسلامی, وحدت,

مقدمه

کارآمدی دولت از مباحث بسیار مهم در اندیشه سیاسی است و دولت ها با وجود داشتن مشروعیت، اگر کارآمد نباشند، این امر موجب بحران کارآمدی و در نهایت بحران مشروعیت می شود. از جمله بحران های جدی و تهدید کننده کشور ما، بحران کارآمدی است.

متاسفانه در کشور ما هنوز درباره این مفهوم کاری علمی صورت نگرفته است و تنها کتابی که در این زمینه نوشته شده،1 در عین برخورداری از غنای علمی، تنها به جنبه های تئوریک مساله پرداخته و تئوری های مهم کارآمدی را مورد ارزیابی قرار داده است. طرح و تبیین دیدگاه های اندیشمندان و فیلسوفان سیاسی اسلام در این زمینه راهکارهای مهم و اساسی را پیش روی محققان می گذارد.

در این بیان، دیدگاه های امام خمینی با عنایت به تصدی ده ساله مسوولیت رهبری جمهوری اسلامی، می تواند بسیار راهگشا باشد و مقاله حاضر به این موضوع پرداخته است. در این مقاله، دولت به مفهوم عام و گسترده مد نظر است و واژه کارآمدی در مفهوم کلان آن به معنای «موفقیت» به کار رفته و نه صرفاً به معنای اقتصادی آن.

حکومت اسلامی حکومتی کارآمد

در حکومت اسلامی، رفاه و سعادت دنیا و آخرت برای همه بشر تضمین شده است، اما شرط آن اجرای اسلام به تمام معنا، یعنی آن گونه که بر پیامبر اکرم نازل شده و توجه مسوولان نظام و مردم به همه ابعاد آن است:

ان شاءالله اگر حکومت اسلامی جریان پیدا بکند، برای همه رفاه هست، برای همه سعادت است، برای همه رفاه و سعادت دنیا و آخرت است.2

حکومت اسلامی اگر همه ان شاءالله پیاده بشود، به آن طوری که بر پیغمبر اسلام نازل شده است، سعادت دنیا و آخرت ملت ها را ضمانت کرده است.3

این امر به سبب وجود و گرد آمدن شاخصه های همه جانبه و کم نظیر در حکومت اسلامی است. عمده این شاخصه ها به گونه ای هستند که به تنهایی قادرند کارآمدی حکومت اسلامی را تضمین کنند. برخی از این شاخصه ها عبارتند از:

1. حکومت اسلامی مساوی تمدن و ترقی است: «حکومت اسلامی مساوی با پیشگرایی و تمدن و ترقی است، نه مخالف با آن است»؛4

2. حکومت اسلامی مبتنی بر رعایت حقوق بشر است: «حکومت اسلامی مبتنی بر حقوق بشر و ملاحظه آن است. هیچ سازمانی و حکومتی به اندازه اسلام ملاحظه حقوق بشر را نکرده است»؛5

3. آزادی و دموکراسی به تمام معنا در حکومت اسلامی وجود دارد: «آزادی و دموکراسی به تمام معنا در حکومت اسلامی است»؛6

4. در حکومت اسلامی بین دولت و ملت رابطه سلطه و تسلط وجود ندارد: «اسلام در رابطه بین دولت و زمام دار و ملت ضوابطی و حدودی معین کرده است و برای هر یک بر دیگری حقوقی تعیین نموده است که در صورت رعایت آن هرگز رابطه مسلط و زیر سلطه به وجود نمی آید»؛7

5. فضای حکومت اسلامی فضای محبت است: «در حکومت اسلام جوّ، جوّ محبت است. بین شخص اول مملکت با ادنی فردی که به حسب نظر مردم ادنی حساب می شوند فرق اساسی مربوط به دنیا نیست»؛8

6. در حکومت اسلامی همه چیز برای رفاه مردم است: «در حکومت اسلامی، اداره اش برای رفاه مردم است، نظامش برای رفاه مردم است، رئیس جمهورش برای رفاه مردم است، نخست وزیرش برای رفاه مردم است، و محیط، محیط محبت، [است]».9

بنابراین حکومت اسلامی اقتضائات لازم و ضروری برای کارآمدی همه جانبه را داراست؛ اما شانیت و اقتضا کافی نیست، بلکه حکومت اسلامی باید نگاهی صحیح به حکومت داشته و سپس اصول و شاخصه هایی را که دولت اسلامی را کارآمد می کند به خوبی شناسایی کند و در مرحله بعد آنها را بدون کم و کاستی به اجرا در آورد.

ماهیت دولت و حکومت در اسلام

در اندیشه سیاسی امام خمینی، ماهیت دولت و حکومت در اسلام، خدمت گزاری به مردم است. هر میزان که دولت ها بتوانند خدمت گزار باشند، به همان میزان خواهند توانست پشتیبانی ملت را به خود جلب کرده، کارآمد باشند و جلو هر گونه شکست و ناکامی را بگیرند.10 در دیدگاه امام، این مساله آن قدر اهمیت دارد که اساساً معتقدند اسلام حکومت به معنای متعارف ندارد؛ بلکه آنچه در اسلام مورد تاکید است «خدمت گزاری به مردم» است: «اسلام حکومت به آن معنا ندارد، اسلام خدمت گزار دارد. شما خودتان را حاکم مردم ندانید، شما خودتان را خدمت گزار مردم بدانید. حکومت همان خدمت گزاری است».11

خدمت گزاری مردم فضیلتی آنچنان والاست که حتی انبیا و اولیای بزرگ خدا نیز خود را خدمت گزار مردم می دانستند:

انبیا خودشان را خدمت گزار می دانستند، نه این که یک نبی ای خیال کند حکومت دارد بر مردم، حکومت در کار نبوده، اولیای بزرگ خدا، انبیای بزرگ همین احساس را داشتند که اینها آمدند برای این که مردم را هدایت کنند، ارشاد کنند، خدمت کنند.12

در نظر امام؛ مفهوم مقابل خدمت گزاری، فرمانفرمایی است. دولت ها تا زمانی می توانند ادعای خدمت گزاری به مردم کنند و کارآمد باشند که خود را واقعاً نوکر مردم قلمداد کنند: «دولت ها خدمت گزار مردم هستند، نه فرمانفرما»13 «دولت مال مردم است، نوکر مردم است، دولت ها خدمت گزار مردمند».14 «دولت ها اقلیتی هستند که باید برای خدمت این ملت باشند. دولت خدمت گزار ملت باید باشد نه حاکم بر ملت».15

دولت کارآمد باید بتواند خدمت گزاری خویش را هم در مقام بیان و هم در مقام عمل به ملت نشان دهد. «حکومت باید در خدمت مردم باشند و به مردم حالی کنند که ما خدمتگزاریم، حالی کنند لفظاً، حالی کنند عملاً».16

این نوع نگاه به دولت، اصول و شاخصه های خاصی را برای کارآمدی ارائه می دهد که مختص «دولت خدمت گزار» است. در این جا اصول و شاخصه های کارآمدی دولت بر اساس اندیشه سیاسی امام خمینی را تبیین می کنیم.

اصول و شاخصه های کارآمدی دولت

در اندیشه سیاسی امام خمینی، اصول و شاخصه های کارآمدی دولت را می توان در چند بخش تقسیم بندی کرد که کارآمدی اخلاقی، حقوقی، اقتصادی، مدیریتی و سیاسی از جمله موارد مهم آن به شمار می روند. البته تقسیم بندی مذکور بدان معنا نیست که مباحث زیرمجموعه آن به طور کامل و دقیق مرتبط با همان بخش هستند، بلکه اساساً برخی از مباحث در ارتباط با چند حوزه هستند که در این جا تنها در یکی از بخش ها ذکر شده است.

کارآمدی اخلاقی

1. فتح قلوب مردم: در اندیشه امام خمینی، «فتح قلوب» از اهمیت بالایی برخوردار است. دولت ها اگر چه به راحتی می توانند مملکت و ملتی را زیر سلطه خویش بکشانند، اما هرگز نمی توانند دل های آنان را متوجه خویش کنند. «ای دولت ها، فتح مملکت که چیزی نیست، فتح قلوب مهم است».17

حکومت بر دل ها تنها راه اقتدار دولت هاست و کارآمدی و پایداری دولت ها نیز در صورتی است که ملت با تمام وجودش موافق با آن باشد «وقتی حکومتی پایه قدرتش به دوش ملت نباشد و ملت با قلبش با آن موافق نباشد، هر چه قدرتمند باشد هم نمی تواند پایداری کند».18

امام معتقدند در صدر اسلام، رمز چیرگی حکومت اسلامی بر امپراتوری های بزرگ، حکومت بر قلوب مردم بوده است. «حکومت صدر اسلام، حکومت بر قلوب بود و لهذا با جمعیت های کم بر امپراتوری های بزرگ غلبه کردند».19

اما این که چه حکومت هایی بر قلوب مردم حکومت دارند، بنا بر دیدگاه امام، حکومت های مردمی، ملی، خدمت گزار، الهی، اسلامی و عادلانه همگی حکومت هایی هستند که حکومت بر قلوب مردم دارند.20

2. تزکیه دولتمردان: در حکومت اسلامی، حاکم و کارگزاران باید از نظر اخلاقی خود را تزکیه کرده باشند. اصلاح و افساد کشور و حتی کشورها بستگی به رعایت یا ترک این اصل مهم دارد. تزکیه دولتمردان اهمیت بیشتری نسبت به تزکیه افراد عادی دارد.

تزکیه برای دولتمردان، برای سلاطین، برای روسای جمهور، برای دولت ها و برای سردمداران بیشتر لازم است تا برای مردم عادی. اگر افراد عادی تزکیه نشوند و طغیان پیدا کنند، یک طغیان بسیار محدود است. لکن اگر طغیان در کسی شد که مردم او را پذیرفته اند، این گاهی یک کشور و گاهی کشورها را به فساد می کشد.21

معیار نامیدن حکومتی با عنوان «حکومت اسلامی»، عمل و پای بندی به این اصل است، به طوری که شخصی یا اشخاصی که در راس حکومت قرار دارند باید خود را از حیث اخلاقی تزکیه کنند.

اگر آن کسی که در راس حکومت است، خودش را اصلاح نکند و تابع قوانین اسلام نباشد، قوانین اسلام را در مملکت وجود خودش اجرا نکند، این نمی تواند حکومت اسلامی باشد و حاکم اسلامی باشد.22

کارآمدی حقوقی

3. حاکمیت قانون: قانون محور وحدت یک نظام سیاسی محسوب می شود. همه ادیان، به ویژه دین مبین اسلام، برای ارائه و اجرای قانون در جامعه آمده اند و به سبب اهمیت آن، همه انبیا، پیامبر اسلام، ائمه علیه السلام و خلفای اسلامی خود را در برابر آن خاضع و تسلیم می دانستند. «از صدر عالم تا کنون تمام انبیا برای برقرار کردن قانون آمده اند و اسلام برای برقرار کردن قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفای اسلام تمام برای قانون خاضع بوده اند و تسلیم قانون بوده اند».23

عمل به قوانین جلو هرگونه اختلاف و بی نظمی را گرفته و جامعه را به سمت اهداف تعیین شده سوق می دهد. بنابر دیدگاه امام، وجود اختلافات در جامعه ناشی از قانون شکنی هاست. «اگر همه اشخاص و همه گروه ها و همه نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند به قانون خاضع بشویم و قانون را محترم بشماریم، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اختلاف از راه قانون شکنی ها پیش می آید».24

اسلام از آن جا که دین مترقی ای است، پیشرفته ترین قوانین را نیز دارد و عمل به این قوانین معیار اسلامی بودن یک کشور به حساب می آید و در مقابل، مخالفت با آن قوانین مخالفت با اسلام محسوب می گردد. «در کشوری که قانون حکومت نکند، خصوصاً قانونی که قانون اسلام است، این کشور را نمی توانیم اسلامی حساب کنیم، کسانی که با قانون مخالفت می کنند، اینها با اسلام مخالفت می کنند».25

بنابراین امام معتقدند، هر کشوری که به قوانین اسلام عمل نماید بدون شک از پیشرفته ترین کشورها خواهد شد».26

کارآمدی اقتصادی

4. اجرای برنامه اقتصادی اسلام: اجرای درست برنامه اقتصادی اسلام، ملت را در رفاه و آسایش قرار می دهد. اگر ملت ایران تسلیم احکام اسلام شوند و از دولت ها بخواهند برنامه مالی اسلام را با نظر علمای اسلام اجرا کنند. تمام ملت در رفاه و آسایش زندگی خواهند کرد».27

5. ریاضت اقتصادی مسوولان: این مساله در اندیشه امام از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ایشان در سیره، عمل و گفتارشان، همیشه در تلاش بودند مسوولان را به این نکته توجه دهند که زندگی شخصی خویش را باید با کم درآمدترین قشر جامعه سازگار کنند؛ شیوه ای که کاملاً منطبق با گفتار و عملکرد حضرت علی علیه السلام است.

ما آرزوی همچو حکومتی [حکومت حضرت امیر علیه السلام ] داریم. یک حکومت عادل که نسبت به افراد رعیت علاقه مند باشد، عقیده اش این باشد که باید من نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من زندگی اش پست باشد، گرسنگی بخورد.28

اقناع و رضایت مردم یکی از نتایج مهم این رفتار است. اگر مردم در کمبودها و مشکلات مسوولان را نیز همراه و شریک خود بدانند طبیعتاً قانع شده و دست از شورش و عصیان بر می دارند. با رعایت همین اصل می توان کارآمدی دولت را تضمین کرد. «اگر یک حکومت و دستگاه های حکومت زندگی شخصی شان جوری باشد که مردم ببینند نزدیک به زندگی آنهاست، مردم قانع می شوند، مردم راضی می شوند، عصیان تمام می شود».29

توجه و عمل نکردن به این اصل، از عوامل مهم انحطاط و زوال دولت هاست.

آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم.30

6. توجه به قشر کم درآمد: تمرکز دولت در برنامه ریزی اقتصادی باید در طبقه ضعیف و کم درآمد و اقشار پایین جامعه باشد. «ما باید برای این طبقه کارگر و کارمند، که ضعیف هستند، طبقه ای که شما اینها را پایین می دانید در حالی که اینها از همه شما بالاتر و بلند مقام تر هستند، باید دولت ها برای اینها کار بکنند».31

دولتی که بر اساس مدل حکومتی امام علی علیه السلام اداره می شود، باید با تمام قدرت برای این قشر دلسوزی و خدمت کند؛ امری که متاسفانه همیشه دولت ها به جهت رعایت نکردن اصل «ریاضت اقتصادی مسوولان» از آن غفلت می کنند. «دولت واقعاً باید با تمام قدرت آن طوری که علی علیه السلام برای محرومین دل می سوزاند، دل بسوزاند. مثل یک پدری که بچه هایش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال این می رود که آنها را سیر کند».32

7. پرهیز از فشار بر مردم: اگر اسلام برای تامین زندگی دنیا و آخرت مردم است، باید نظام اسلامی به گونه ای باشد که مردم در آن احساس آرامش کنند. سختگیری و فشار، به ویژه در مقوله های اقتصادی، باعث دلسردی مردم و در نتیجه خارج شدن آنها از صحنه می شود. «اگر دولت بخواهد مردم را در فشار قرار دهد، بازار را در فشار قرار دهد، بداند که فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد».33 «ما باید بسیار به فکر مردم باشیم و بر آنان سخت نگیریم که از صحنه خارج شوند».34

در مقابل فشار و سختگیری، جلب نظر مردم از جمله امور لازم و ضروری است. «جلب نظر مردم از اموری است که لازم است. پیغمبر اکرم جلب نظر مردم را می کرد، دنبال این بود که مردم را جلب کند».35

8. دولت محدود: اگر دولت بخواهد کارآمد باشد باید از گسترش حوزه دولتی پرهیز کند. دولت با مشارکت دادن مردم در امور، می تواند به عنوان نهاد نظارت کننده بر تمامی امور عمل کند. بر اساس دیدگاه امام، کشوری که در آن مالکیت دولتی فراگیر باشد، به گونه ای که مردم از صحنه مالکیت کلان حذف شوند، آن کشور به بیماری مهلکی دچار شده است.

دنبال این نباشید که هر چیزی را دولتی کنید، دولتی کردن در یک حدودی است که معلوم است، لکن مردم را شرکت بدهید، بازار را شرکت بدهید.36

دولت بی شرکت ملت و توسعه بخش های خصوصی جوشیده از طبقات محروم مردم و همکاری با طبقات مختلف مردم با شکست مواجه خواهد شد. کشاندن امور به سوی مالکیت دولت و کنار گذاشتن ملت، بیماری مهلکی است که باید از آن احتراز شود.37

9. امنیت اقتصادی: دولت اسلامی باید امنیت سرمایه گزاری های اقتصادی، تجاری و تولیدی مردم را تامین کند.

دولت اسلامی باید مردم را در همه چیز مطمئن کند، در سرمایه هایشان، در کسبشان، در کارخانه هایشان، در همه چیز مردم در آرامش باشند و دولت ابداً نمی تواند به آنها تعدی بکند و نباید تعدی بکند و اگر کسی تعدی کرد، تادیب خواهد شد.38

کارآمدی مدیریتی

10. شایسته سالاری: بی شک کارآمدی دولت در پرتو شایسته سالاری آن به دست می آید و در دیدگاه امام نیز تنها راه شایستگی ملت و کشور، شایستگی دولت آن است.

بدبختی و خوشبختی ملت ها بسته به اموری است که یکی از مهمات آن صلاحیت داشتن هیات حاکمه است. اگر چنانچه هیات حاکمه، کسانی که مقدرات یک کشور در دست آنهاست، اینها فاسد باشند، مملکت را به فساد می کشند، همه بعدهای مملکت را رو به نیستی و فساد می برند.39

تا دولت صالح نباشد مملکت صلاحیت پیدا نمی کند.40

یکی از راه های شایسته سالاری، گزینش مسوولان از طبقات متوسط و پایین جامعه است.

اساس ادامه یک پیروزی و انقلاب در امری است که به نظر می آید در راس امور واقع است، و آن این که دولت، مجلس و کسانی که در ارتش و سپاه هستند از طبقه متوسط و مادون باشند. مادامی که مجلس و ارگان های دولتی از این طبقه تشکیل بشود، امکان ندارد یک دولت و قدرت بزرگ اوضاع را به هم بزند.41

از دیگر راهکارهای شایسته سالاری، گزینش نیروهای متعهد و متخصص در دولت است. دولت برای کسب کارآمدی لازم در همه امور، باید از افراد متعهد و متخصص در رشته های گوناگون استفاده کند. گزینش مدیران در دولت یا هر نهاد دیگری باید کاملاً منطبق بر اصول و ضوابط باشد. در دیدگاه امام می توان به برخی از این موارد، از جمله کاردانی، تعهد، خدمت بهتر و در خدمت منافع ملت بودن اشاره کرد. اگر گزینش ها بر اساس روابط دوستی، آشنایی... باشد، طبیعتاً موجب ناکارآمدی دولت و آن نهاد می گردد؛ البته دوستی و آشنایی ای موجب ناکامی و ناکارآمدی می شود که بر اساس منطق، فکر و تامل نباشد.

دولت بدون گزینش اشخاص متعهد و متخصص در رشته های مختلفه موفق نخواهد شد و دولتمردان در گزینش همکاران به کاردانی و تعهد آنان و بهتر خدمت کردن آنها به کشور و در منافع ملت بودن تکیه کنند تا در پیش حق تعالی و ملت رو سفید باشند، نه بر دوستی و آشنایی و حرف شنوی بی تفکر و تامل که این رویه موجب ناکامی در خدمت به کشور است. دوست خوب برای دست اندرکاران آن است که در پیشرفت امور محوله به آنان موثر باشد و در خدمت ملت باشد، نه در خدمت آنان. هر که و هر چه خواهد بود. دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد کنند تا راز موفقیت را به دست آورند.42

11. وجدان کاری: در حکومت اسلامی، دولتمردان، کارمندان، روحانیان، بازاریان، همه باید وظایفی را که به آنان محول شده، به خوبی انجام دهند و در این صورت است که مشکلات کشور حل می شود.

اگر یک مملکت کارمندش و دولتش و ملتش و روحانیتش و بازارش و همه چیز، وقتی هر کدام به آن وظایفی که خدای تبارک و تعالی محول کرده بر آنها، خوب عمل کردند، این مملکت بعد از چندی همه اش درست می شود.43

وجدان کاری از عوامل مهم پشتیبانی ملت از دولت است، چون «وقتی دولت خوب کار کند برای ملت، آنها هم پشتیبان اند».44

استعفای مدیران ناکارآمد، عملی صالح و عبادت به شمار می رود.

ای متصدیان و دولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پایین، به هوش باشید که در دو راهی سعادت و شقاوت قرار دارید. اگر به واسطه سوء مدیریت و ضعف فکر و عمل شما، به اسلام و مسلمین ضرری و خللی واقع شود و خود می دانید و به تصدی ادامه می دهید، مرتکب گناه عظیمی و کبیره مهلکی شده اید که عذاب بزرگ دامنگیرتان خواهد شد. هر یک در هر مقام احساس ضعف در خود می کند، چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده، از مقاومت در راه هواهای نفسانی، بدون جو سازی، دلاورانه و با سرفرازی نزد صالحان از مقام استعفا کند که این عمل صالح و عبادت است.45

12. رسیدگی سریع به امور مردم: تجمل پرستی، اسراف و کاغذبازی اداری، یکی از عوامل مهم ناکارآمدی دولت محسوب می گردد. این عمل باعث طولانی تر شدن رسیدگی به امور مردم شده و در نتیجه مردم را به پشتیبانی از نظام و دولت دلسرد می کند. «باید تمام ادارات از تجمل پرستی و اسراف و کاغذبازی بپرهیزند و کار مردم را سریعاً انجام دهند».46

13. اصلاح اداری: دولت برای بالا بردن رشد کارآمدی خویش نیازمند اصلاح اداری در مقاطع مختلف است. این عمل از جمله اموری است که انجام ندادن به موقع آن باعث رشد معکوس کارآمدی دولت است. «اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازی، همه اینها بر دوش شما آقایانی است که در راس امور هستید و چنانچه همت نگمارید چه بسا که ما قدم را به واپس برداریم».47

14. فساد زدایی: وجود فساد در جامعه و تعقیب و ترمیم نکردن آن یکی از عوامل مهم زوال و انحطاط دولت است. «دولت و همه موظفند، وقتی فسادی واقع شد، اغماض نکنند، و همان یک مورد را از بین ببرند تا سرایت نکند تا این که یک جمهوری به فساد کشیده بشود و یا در دنیا بد نام شود».48

15. پرهیز از برخورد تکلیفی با مردم: حکومتِ بر اساس تکلیف و تکلف بر مردم یکی از عوامل جدایی مردم از دولت و مسوولان است.

اگر این احساس پیش بیاید که من آن بالا هستم و دیگران باید از من اطاعت بکنند و یک تکلیفی است، و بخواهید با تکلیف و تکلف به مردم حکومت کنید، این باز به حالت سابقه بر می گردد و مردم از شما جدا می شوند.49

کارآمدی سیاسی

16. وحدت دولت و ملت: پای بندی به اصل وحدت موجب سلامت و استحکام کشور می شود و این اصل زمانی فرو می پاشد که دولت کارنامه نامطلوبی داشته باشد. و در برابر، سلامت یک کشور در صورتی تضمین خواهد شد که همه اقشار جامعه، حکومت کنندگان و حکومت شوندگان، با یکدیگر تفاهم و همدلی داشته باشند و از کار یکدیگر پشتیبانی و بر آن نظارت کنند. چنین کشوری طبیعتاً شکست ناپذیر خواهد بود.

اگر یک کشور بخواهد یک کشور سالمی باشد، باید بین دستگاه حاکمه با ملت تفاهم باشد.50

اگر یک مملکتی دولت و ملتش، ارتش و ملت، قوای انتظامی و ملت با هم شدند و هر دو احساس کردند که باید خدمت به هم بکنند، یک همچو مملکتی و کشوری شکست نخواهد خورد.51

منشا همه گرفتاری ها در کشور، جدایی میان دولت و ملت است. در صورت تحقق این امر، فساد اقتصادی، اخلاقی، اداری، سیاسی و ...، هم در میان مردم و هم در میان دولتمردان رشد یافته و باعث پوسیده شدن بدنه اصلی نظام می گردد.

جدایی دولت ها از ملت ها منشا همه گرفتاری هایی است که در یک کشوری تحقق پیدا می کند.52

دولت و مردم نبایستی از یکدیگر جدا باشند، اگر جدا شدند، ملت از گرفتاری دولت خشنود می شود و مردم از مالیات و کار می دزدند، ولی هرگاه یکی باشند، مردم گلیم زیر پای خود را در مواقع لزوم می فروشند و به دولت می دهند تا رفع نیاز دولت بشود.53

در اندیشه امام، حل مشکل جدایی ملت و دولت، در دست دولت هاست.

جدایی ملت از دولت بلکه رو در رو قرار گرفتن آنها، موجب ضعف آنها و گرفتاری دولت و ملت شده است، و تا این مشکل راخود دولت ها رفع نکنند روی سعادت را نخواهند دید و همیشه گرفتار دست خیانتکاران و اجانب خواهند بود.54

اساساً قدرت ملی و مردمی، بالاترین قدرت هاست.

این یک اشتباهی از حکومت ها بوده است که خیال می کردند که اگر قدرت های بزرگ را به دست بیاورند، بهتر از این است که قدرت ملت خودشان را به دست بیاورند، و این علاوه بر این که یک خیانت به ملت ها بوده است، آن کامیابی که باید برای یک انسان باشد و آن ارزشی که باید برای یک انسان باشد اینها از دست داده بودند.55

17. مشارکت مردم: رمز موفقیت و کارآمدی دولت، برخورداری از مشارکت و حمایت همه جانبه تمام اقشار مردم است. دولت به تنهایی هرگز قادر به انجام دادن همه وظایفش نیست.

من از شما خواستارم که به دولت کمک کنید، و فقط این نباشد که منتظر باشید دولت همه کارها را بکند، دولت نمی تواند همه کارها را انجام بدهد، شماها باید پشتیبانی کنید.56

نمی شود که ملت کنار بنشیند و بگوید دولت همه کارها را بکند، یک همچو خرابه بزرگی را دولت به این زودی ها، اگر قدرت ملت نباشد، نمی تواند آباد کند.57

مشارکت و حمایت مردمی از عوامل مهم انحطاط ناپذیری حکومت هاست. «اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد. اگر یک ملت پشتیبان یک رژیمی باشند، آن رژیم از بین نخواهد رفت».58

دولت ها در صورتی که به ملت خویش بها و اعتبار ندهند، طبیعی است که از حمایت مردمی برخوردار نخواهند بود. امروزه تنها راه موفقیت و کارآمدی دولت ها، برخورداری از حمایت مردمی و جلب رضایت آنان است.

دولت ها خودشان را فرمانفرما و ولی امر و همه چیز می دانند و برای ملت هیچ اعتباری قائل نیستند، از این جهت از پشتیبانی ملت محرومند.59

ملت ها اگر با یک چیزی مخالفت کردند، دولت ها نمی توانند اجرا بکنند. امروز مثل سابق نیست که یک دولتی بیاید هر غلطی می خواهد بکند، خیر، باید موافق امیال صحیحه ملت عمل بکند، نوکر ملت باید باشد، نه آقای ملت.60

یکی از جلوه های مشارکت مردمی، مشورت و مشاوره دولت با مردم و نمایندگان مردم است. تصمیمات دولت هنگامی کارآمد است که همراه با مشورت و مشاوره با مردم یا نمایندگان آنان باشد. «در حکومت به طور قطع باید زمام داران امور دائماً با نمایندگان ملت در تصمیم گیری ها مشورت کنند و اگر نمایندگان موافقت نکنند نمی توانند به تنهایی تصمیم گیرنده باشند».61

18. عدالت پروری: حکومت عادل مردم عادل پرورش می دهد.

اگر حکومت ها عادل باشند، کم کم مردم را به صورت خودشان در می آورند.62

آن کسی که به یک ملتی حکومت دارد، چنانچه عدالت پرور باشد، دستگاه او عدالت پرور خواهد شد، قشرهایی که به او مرتبط هستند به عدالت گرایش پیدا می کنند، تمام اداراتی که تابع آن حکومت است، خواه نا خواه به عدالت گرایش پیدا می کنند و عدالت گسترده می شود.63

باید دولتی به وجود بیاید که با همه قشرها به عدالت رفتار کند، و امتیاز بین قشرها ندهد، مگر به امتیازات انسانی که خود آنها دارند.64

حکومت عادل می تواند تمام مصالح کشور را تامین کند، در حالی که حکومت ظالم عامل تمام بدبختی های کشور است. «مفاسد از حکومت ها سرچشمه می گیرد، حکومت عدل تمام مصالح کشور را تامین می کند و حکومت ظلم تمام بدبختی ها را برای یک ملتی ایجاد می کند».65

19. انتقاد پذیری: حکومت اسلامی باید انتقادات را تحمل و از آن استقبال کند. انتقادات از دولت و عملکردهای آن باعث رشد و بالندگی کارآمدی دولت خواهد بود «کوچک ترین فرد می تواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتی انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد».66

20. پرهیز از سیاست بازی های گروهی: برای رسیدن به کارآمدی باید از سیاست بازی های گروهی پرهیز کرد. سیاست صحیح اسلامی آن است که در کشور شیوه و فکر واحد حکومت کند.

دولتمردان با رویه و فکر واحد برای رسیدن به آنچه صلاح اسلام و کشور است به پیش روند و این سیاست صحیح اسلامی است و خدای نخواسته در سیاست بازی های گروهی وارد نشوند که با ناکامی مواجه می شوند.67

من از همه ارگان های دولتی و ملی و همه گروه ها می خواهم که از گروه گرایی و دسته بندی و فرصت طلبی و هواهای نفسانی احتراز کنند و خود را در راه خدمت به ملت و خلق مستضعف قرار دهند و از راهی که ملت می رود منحرف نشوند.68

علاوه بر این، وحدت و همدلی میان دولتمردان، کارآمدی و موفقیت دولت را بالا می برد.

سفارش دوم آن است که بین خودتان، بین وزرا، بین دولتی ها برادری باشد. شما برای اسلام می خواهید خدمت کنید، نمی خواهید که برای خودتان کاری بکنید، شما می خواهید برای این ملت محروم در طول تاریخ خدمت بکنید، نمی خواهید که جیب خودتان را پر کنید.