رفتار سیاسی آیه الله مدرس از منظر امام خمینی

رفتار سیاسی آیه الله مدرس از منظر امام خمینی
ابراهیم برزگر
۱۹ بهمن ۱۳۹۳
سیاست, سید حسن مدرس,

یافته این نوشتار آن است که برای فهم اندیشه امام خمینی باید به دنبال شناخت سرمشق های امام یا به تعبیر دیگر شخصیت هایی بود که امام آمال خود را در اندیشه و رفتار آنان متجلی می دید. یکی از بارزترین این شخصیت ها، آیه الله مدرس است که به موارد قابل مقایسه زیادی در این دو شخصیت می توان رسید. با توجه به تقدم زمانی مدرس می توان شواهدی دال بر تاثیرپذیری امام از ایشان دست یافت. به نظر می رسد یافته این مقاله برای درک عمیق تر اندیشه و رفتار امام خمینی مناسب باشد.

مقدمه

متفکر سیاسی از رهبران عصر خود و نیز رخدادهای زمانه خویش عبرت می گیرد، به گونه ای که این عبرت آموزی بر اندیشه، رفتار و تصمیم گیری سیاسی او تاثیر می گذارد. البته آنان خود نیز بر اندیشمندان پس از خود و نیز حوادث بعدی تاثیر می گذارند. این تاثیرپذیری و تاثیرگذاری در شخصیت های گوناگون متفاوت است؛ همچنان که درباره امام خمینی به طور قطع غلبه با کفه تاثیرگذاری است. نقش امام خمینی در ایجاد و پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در زمینه شناخت و معرفی ابعاد سیاسی اسلام و احیای دینی از بعد اندیشه ای، بیانگر تاثیرگذاری عظیم ایشان بر قرن حاضر است. اندیشه عملی امام خمینی همچنان در واپسین سال های قرن بیستم بر جهان سایه افکنده و با چنین دستاوردی جهان وارد قرن بیست و یکم شده است.

مقایسه اندیشه و رفتار سیاسی امام و مدرس

در تحلیل گفتار و نوشتار امام خمینی درباره شخصیت های مختلف تاریخ ایران و جهان به اظهار نظرها و قضاوت های گوناگونی برمی خوریم. گاه افرادی مورد تایید قرار گرفته و در مواردی تکذیب و نکوهش شده اند و در هر مورد، به چگونگی موضع گیری زمان آنها استشهاد کرده اند. اعمال و رفتار سیاسی چنین شخصیت هایی محتوای بیانات و پیام های امام را تشکیل می دهد و در واقع نوعی «کنش گفتاری»(2) محسوب می شود. نکته حایز اهمیت و برجسته در این «تحلیل محتوا»، جایگاه و شخصیت ممتاز آیه اللّه سیدحسن مدرس در نگاه امام خمینی است؛ همچنان که ایشان بر «مدرس شناسی» تاکید می کنند: «بر ماست که ابعاد روحی و بینشی سیاسی، اعتقادی او را هرچه بیشتر بشناسیم و بشناسانیم».1

مقاله حاضر در مقام اثبات این ادعاست که شخصیت و رفتار سیاسی سیدحسن مدرس پیوسته در کانون توجه امام خمینی است و گویی این که امام در رفتار سیاسی خویش از ایشان به عنوان الگویی مناسب در قرن حاضر تاثیر می پذیرند، و سرمشق می گیرند یا آن که با «تقریر» خود مهر تایید بر این گونه رفتارها می نهند. الگوی مدرس و خاطرات مستقیم و غیرمستقیم امام از مدرس اشتغال خاطر وی در وضعیت های گوناگون سیاست است؛ همچنان که عنایت خاصی به رفتار سیاسی مدرس دارند.

در مقایسه رفتارهای سیاسی آن دو به مشابهت های اصولی فراوانی برمی خوریم؛ کیفیت مبارزات امام و مدرس و تفاوت و در مواردی تضاد آن دو با نخبگان سیاسی داخلی و خارجی و نحوه زندگی سیاسی و اجتماعی و انتخاب زی طلبگی نمونه هایی از این وجوه تشابه است. امام در طرح بسیاری از مسائل از تجربه مدرس الهام می گیرند. صرف نظر از موارد بی شمار در شباهت های رفتار سیاسی، امام در 37 مناسبت در بیان و پیام های مکتوب خود با ذکر نام مدرس، از او به عنوان الگویی جهت بلندپایگان سیاسی جمهوری اسلامی ایران یا استشهاد در مورد موضع گیری و رفتار سیاسی خود و یا برای بیان منظور خویش یاد می کنند و گاهی در تحلیل سیاسی رویدادها از نقل قول های وی مدد می گیرند؛ به طور مثال در جهت تشویق روحانیت به دخالت در امور سیاسی یا برای اثبات دخالت و نقش کلیدی روحانیون در طول تاریخ مثال زنده ایشان مرحوم مدرس است. در موارد دیگری نیز بدون این که نامی از مدرس ببرند، با بهره گیری از رفتار سیاسی و خاطرات مربوط به او، در تصمیم گیری الهام می گیرند.

هیچ شخصیت معاصری همچون مدرس مورد تعظیم و تایید امام واقع نشده است و حتی پس از براندازی رژیم پهلوی و در دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی نیز مدرس همچنان در کانون توجه امام است. این نکته از آن رو حایز اهمیت است که ویژگی های شخصیتی برخی از افراد متناسب انجام اقدامات انقلابی است؛ اما فاقد مهارت و توانایی لازم جهت دوران سازندگی هستند؛ حال آن که در کلام امام، الگوی رفتار سیاسی مدرس موضوعیت خویش را در هر دو دوره حفظ کرده است.

مقایسه رفتار سیاسی امام خمینی و شهید مدرس را می توان در دو بخش، یعنی تحلیل رفتار سیاسی در مورد براندازی رژیم سابق و نیز رفتار سیاسی در دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی، مورد بحث قرار داد. بخشی از استشهاد امام به مدرس مربوط به زمانی است که پهلوی دوم، محمدرضاشاه، بر سریر قدرت است. ابتدا به ذکر این موارد می پردازیم:

1. موضوع اولتیماتوم دولت روسیه به ایران، یکی از قصه های مکرر امام است. دولت روسیه با تهدید دولت ایران به دخالت نظامی و اشغال ایران و تحت فشار قرار دادن نمایندگان مجلس شورای ملی وقت، قصد اخذ امتیازاتی را داشت. مدرس که در این زمان در مجلس حضور دارد با شجاعت بی نظیر خود سکوت مرگبار نمایندگان را می شکند و برای مخالفت با اولتیماتوم به آنان دل و جرات می دهد و با شکستن جوّ رعب و وحشت، نمایندگان را به بی اعتنایی به تهدید روسیه تشویق می کند و روسیه نیز عملاً هیچ گونه اقدامی انجام نمی دهد. امام از این موضوع برای تبیین موضع گیرهای متعددی بهره می گیرند.

امام در گفتار بسیار تند خود در مخالفت با طرح احیای کاپیتولاسیون در 4/8/1343 با ذکر ماجرای اولتیماتوم روسیه به ایران و مقاومت مدرس در برابر آن می فرمایند:

علما موظفند ملت را آگاه کنند، دولت اعتراض کند که چرا یک همچنین کاری کردید؟ چرا ما را فروختید؟ مگر ما بنده شما هستیم. شما که وکیل ما نیستید. وکیل هم بودید اگر خیانت کردید به مملکت، خود به خود از وکالت بیرون می روید. خدایا اینها خیانت کردند به مملکت ما. خدایا دولت به مملکت ما خیانت کرد، به اسلام خیانت کرد... اگر یک ملا تو این مجلس بود توی دهن اینها می زد. نمی گذاشت این کار بشود، من به آنان که به ظاهر مخالفت کردند این حرف را دارم به آنها، چرا آقا خاک تو سرتان نریختید؟ چرا پا نشدید یقه آن مردک را بگیرید؟ همین! من مخالفم [و [سر جای خود بنشینید و آن همه تملق بگویید؟ مخالفت این است؟ باید هیاهو کنید؟2

ملاحظه می شود که در اوج طرح مساله کاپیتولاسیون امریکایی، کانون توجه معطوف به قضیه اولتیماتوم روسیه و نحوه برخورد مدرس با آن است و این که نمایندگان مجلس مزبور بایستی همچون مدرس عمل کنند تا چنین طرحی به تصویب نرسد. امام آن جوشکنی را که مدرس در مجلس شورای ملی انجام داد در اجتماع مردمی در سال 1343 انجام می دهند و در اوج قدرت شاه، بی سابقه ترین حمله را متوجه دربار می کنند و علما و مردم را به اعتراض فرا می خوانند. در این روز از سوی رجال حکومتی به امام توصیه شده بود که به امریکا حمله نکنند، به اسرائیل کاری نداشته باشند و به شاه نیز حمله نکنند؛ اما امام دقیقا برعکس، همین سه موضوع را محور سخنرانی خود قرار می دهند. به دلیل همین سخنرانی است که در سیزده آبان 1343 به ترکیه تبعید می شوند. امام خمینی سیزده سال بعد در سخنرانی دیگری پس از شهادت فرزندش سیدمصطفی، پس از ذکر مبارزه مستمر روحانیت و تاکید بر ضرورت شدت بخشیدن آن علیه رژیم، به مدرس و رفتار سیاسی وی در ماجرای اولتیماتوم روسیه و حضور یک روحانی در صف اول صحنه مبارزه سیاسی استشهاد می کنند و تاکید می کنند که نباید از واکنش های خشن و هیاهوها ترسید:

[مدرس گفت:] حالا که ما بناست از بین برویم چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟ رای مخالف داد و بقیه جرات پیدا کردند و رای مخالف دادند، رد کردند اولتیماتوم را، آنها هم هیچ غلطی نکردند. بنای سیاسیون هم همین است که یک چیزی را تشر می زنند ببینند طرف چه جوری است. اگر چنانچه طرف ایستاد مقابلشان، آنها عقب می روند و اگر چنانچه نه، آن بیچاره عقب رفت اینها جلو می آیند... این نهضت آخری هم که منتهی شد به پانزده خرداد و این همه کشته دادند مردم، این هم در صف اولش اهل علم بود، علما بودند. تا حالا هم دنباله اش کشیده شده است.3

مشاهده می شود که امام در کوران انقلاب و در آستانه پیروزی انقلاب برای تاکید ورزیدن بر نقش روحانیت در مبارزه از نحوه رفتار سیاسی مدرس در برخورد با قضیه اولتیماتوم استفاده می کنند:

آنوقتی که اولتیماتوم کرد روسیه به ایران،4 تنها کسی که خود اینها نوشتند و کلاً همه نشسته بودند و هیچ حرف نمی زدند... [مدرس [گفت: حالا که بناست ما از بین برویم چرا به دست خودمان از بین برویم؟ نه ما رد می کنیم... آنها هم هیچ کاری نکردند، اینها می خواهند ما را بترسانند... می نویسند کارتر... که ما پشتیبان شما [شاه] هستیم... چند روز پیش از این وزیر خارجه انگلستان مساله را همان طوری که بود گفت ایشان حافظ منافع ماست... ما باید حالا پشتیبانی از او بکنیم... این حرف ها را که آنها لشکر بیاورند از آن طرف، نه خیر اینها همه شعر است... این حرف ها را می زنند برای ترس [ترساندن] ما، آن وقت هم یک آخوند ایستاد و گفت نه، منتها خوب مردم همراه نبودند.5

به نظر امام در خصوص رفتار سیاسی نباید در جوّ ساختگی رعب و وحشت رقیبان و دشمنان تصمیم گیری کرد، بلکه باید جوشکنی کرد. امام با تاسی به مدرس در مبارزه با شاه اعلام می کنند که پشتیبانی و حمایت حامیان شاه طبل تو خالی است و برای تهدید و ترساندن و منصرف کردن مردم است. سخنان امام در قضیه تسخیر لانه جاسوسی «امریکا طبل تو خالی است» مشهور است. بسیاری از تهدیدها عملی نیست و بین «واقعیت» و «تصور از واقعیت عملی» تفاوت زیادی وجود دارد.

2. مقطع بعدی استشهاد امام به موضع گیری های سیاسی مدرس در برابر رضاشاه است که گویی نسخه دوم رویارویی امام با محمدرضا شاه است. اظهار نظر شجاعانه مدرس در قبال سردار سپه و مبارزه او علیه رضاخان پیوسته جایگاه خاصی در کانون توجه افکار امام دارد. امام در پی کشتار نوزده دی 1356 با الهام از قول مدرس به تحلیل واقعه می پردازند:

در زمان رضاخان، مرحوم مدرس به رضاخان، پدر این خان، گفته بود که من شنیدم که شیخ الرئیس گفته من از گاو می ترسم برای این که اسلحه دارد و عقل ندارد. این حرف اگر از شیخ الرئیس هم ثابت نباشد یک حرفی است حکیمانه که اسلحه وقتی در دست اشخاص غیرصالح افتاد چه مفاسدی دارد.6

با قرار دادن گفتار در متن واقعیات روشن می شود که منظور امام، نظامیان مسلح رژیم شاه است که دست به قتل عام مردم بی دفاع زده بودند. آن گاه ایشان این تحلیل را در خصوص کل تاریخ بشر، تمامی جنگ ها و جنایت های پنجاه ساله سلطنت پهلوی صادق می دانند. امام با تعمیم این نظریه بر کل روابط بین الملل و نخبگان سیاسی و قدرت های بزرگ از مسائل منطقه ای و بین المللی بر اساس این نقل قول مدرس برداشت می کنند: اگر فرد مهذب نشده باشد و این فرد به قدرت و اسلحه مسلح شود از این قدرت خویش در جهت فساد بهره می گیرد. مدرس بر همین اساس، رضاشاه را «قدرتمندی شاخدار» می دانست.

مدرس پرچمدار مبارزه با رضاشاه بود. او در موارد متعدد، از جمله امور کشورداری، تلاش رضاشاه برای احراز مقام ریاست وزرایی و نیز در جریان اعلام جمهوری به جای سلطنت، همه جا با صراحت و شجاعت با رضاشاه به مخالفت پرداخت. یکی از مواردی که امام خمینی به آن اشاره می کنند رویارویی مدرس و رضاشاه در ماجرای جمهوریت است. وی متذکر می شود رضاشاه قصد داشت به تقلید از آتاتورک رژیم سلطنتی ایران را به جمهوری تبدیل کند و مخالفِ قاطع وی کسی جز مدرس نبود. مدرس در پاسخ به ایراداتی که درباره مخالفتش با رژیم جمهوری می شد، می گوید:

من با جمهوری واقعی مخالف نیستم و حکومت صدر اسلام هم تقریبا و بلکه تحقیقا حکومت جمهوری بوده است، ولی این جمهوری که می خواهند به ما تحمیل کنند بنابر اراده ملت نیست، بلکه انگلیسی ها می خواهند به ملت ایران تحمیل نمایند، و رژیم حکومتی را که صددرصد دست نشانده و تحت اراده خود باشد در ایران برقرار کند و از همه مهم تر به واسطه مخالفت احمدشاه با قرارداد و خواسته های انگلیسی ها می خواهند از او انتقام بگیرند. اگر واقعا نامزد و کاندیدای جمهوری فردی آزادی خواه و ملی بود، حتما با او موافقت می کردم و از هیچ نوع کمک و مساعدت با او دریغ نمی نمودم.7

مبارزه قاطع مدرس در این زمینه به درگیری وی با نمایندگان رضاخان در مجلس انجامید. بر سر تصویب اعتبارنامه وکلای ولایات که با نظر رئیس الوزاء انتخاب شده بودند کشمکش و مجادله سختی رخ می دهد. در وقت تنفس مجلس بین مدرس و بهرامی مشاجره ای رخ می دهد و بهرامی احیاءالسلطنه سیلی به صورت مدرس می زند که موجب هیجان عمومی مردم و تنفر نمایندگان از مخالفانِ مدرس می گردد.8

از این سیلی ولایت پرصدا شد    دکاکین بسته و غوغا به پا شد

پس از این ماجرا به واسطه مظلومیت مدرس، چند نفری از موافقان جمهوری نیز به دسته مخالفان و بی طرفان ملحق می شوند و همین حرکت بزرگ ترین عامل بازدارنده و برهم زننده جمهوری می گردد. رضاخان خود گفته بود که این احیاءالسلطنه با یک سیلی اساس جمهوری ما را برهم ریخت.9 امام خمینی از این ماجرا نیز چنین نتیجه گیری می کنند که اگر انسان ساخته شود می تواند به تنهایی به جای یک گروه مفید باشد:

اینها از انسان می ترسند. اینها دیدند که یک مدرس در زمان رضاخان بود نمی گذاشت رضاخان آن وقت که جمهوری درست بکند. مدرس نگذاشت ولو برخلاف مصالح شد و اگر درست شده بود بهتر بود، لکن آن وقت اینها نظر سوء داشتند. یعنی او به سلطنت که نرسیده بود می خواست رئیس جمهور شود و بعدش هم کارهای دیگری بکند و کسی که جلو او را گرفت مدرس بود که نگذاشت این کار عملی شود... و بالاخره هم جانش را از دست داد.10

امام هنگامی که در صدد اثبات نقش عینی روحانیان در تحولاتِ سیاسی و اجتماعی ایران معاصر و در پاسخ به ایجاد شبهه های گروه هاست بار دیگر از مدرس و داستان جمهوری سخن می گویند:

مرحوم مدرس یک کسی بود که در مقابل همه می ایستاد و مع الاسف اینها می گویند روحانیون نقشی نداشتند. یک روحانی در یک مجلس که رضاخان می خواست که جمهوری درست کند و مدرس مخالفت می کرد، می دانست که می خواهد حقه بزند و مردم را بچاپد فقط مدرس ایستاد و جلو او را گرفت.»11

3. آن گاه که سخن از انسان سازی و نقش تاثیرگذار او در سرنوشت خود و جوامع و محیط است، نمونه بارز در نظر امام الگویی به نام مدرس است:

این رژیم ها از انسان می ترسند. در هر رژیمی یک انسان اگر پیدا بشود متحول می کند کارها را، رضاشاه از مدرس می ترسید. آنقدر که از مدرس می ترسید از تفنگ دارها نمی ترسید.12

امام درباره چگونگی وضع حوزه ها و دانشگاه ها و نقش روشنفکری آنها نیز مرحوم مدرس را شاهد مثال می آورند که به رغم زندگی ساده و طلبگی خود به خوبی بر روند تحولات سیاسی اثرگذار بود:13

زمان رضاشاه غیر از زمان محمدرضاشاه بود. آن وقت یک قلدری بود که شاید تاریخ ما کم مطلع بود. در مقابل او همچو ایستاد و در مجلس در خارج که یک وقت گفته بود سید چه از جان من می خواهی؟ گفته بود که می خواهم تو نباشی...14 و فریاد می زند که زنده باد خودم، مرده باد رضاخان، در آن وقتی که قدرت داشت رضاخان.15

4. امام حتی در پاسخ پرسش خبرنگاران خارجی درباره این که نظر شما در خصوص بازگرداندن شاه به ایران چیست؟ از نقل قول مدرس در خصوص «دعای خیرش برای سلامت رضاخان» مدد می گیرد:

من مایلم که او بیاید [محمدرضاشاه] به ایران، بیاورندش ایران و ما محاکمه کنیم [خطاب به مترجم]. بگویید به او که مرحوم مدرس که با شاه سابق دشمن سرسخت بود، یک وقتی که شاه به سفر رفته بود وقتی آمده بود مرحوم مدرس گفته بود که من به شما دعا کردم. خیلی او خوشش آمده بود که چطور یک دشمن دعا کرده بود. گفته بود نکته این است که اگر تو مرده بودی اموالی که از ما غارت کرده بودی و به خارجیها داده بودی همه از بین رفته بود و من دعا کردم تو زنده باشی برگردی بلکه بتوانیم ما مالها را برگردانیم. حالا ما هم همینطور هستیم و این پسر [محمدرضا] هم بیشتر از او اموال ما را برده است به خارج.»16

سرانجام این که امام خمینی در یک جمع بندی کلی می فرمایند:

«او [رضاخان] با مرحوم مدرس روزگاری گذراند و تماس خصوصی داشت و فهمید که با هیچ چیز نمی توان او را قانع کرد. نه با تطمیع، نه با تهدید و نه با قوه منطق، از او حال علمای دیگر را سنجید.17

در این بیان امام آسیب ناپذیری رفتار سیاسی را در سه محور تطمیع ناپذیری، تهدیدناپذیری، قدرت استدلال، منطق قوی و بازی نخوردن می دانند.

5. امام در برخورد با نخبگان سیاسی فاسد داخلی و نیز نمایندگان قدرت های طاغوتی از مرحوم مدرس درس هایی نقل می کند. حتی در زمان فروپاشی نظام پادشاهی و استقرار جمهوری اسلامی رفتار سیاسی مدرس در اندیشه امام کارآیی دارد، و آن ذکر ظرافت های سیاست اسلامی است که در رفتار سیاسی یک مجتهد و مسلط به قواعد اسلامی جلوه گر شده است. امام با یاد کردن از مدرس تاکید می کنند که در برخورد با نخبگان سیاسی داخلی و نمایندگان قدرت های خارجی نباید خود را باخت، بلکه باید از همان اول مقاومت کرد. شخصیت مغرور آنان را خرد و تحقیر کرد. این جاست که رمز و راز رفتار سیاسی امام در قبال نخبگان سیاسی داخلی و ابرقدرت ها روشن می شود. ایشان خطاب به «سفرا و کارداران» دولت جمهوری اسلامی ایران نیز همین توصیه را دارند:

مرحوم مدرس هم این عادت را داشت، توی حیاطش یک فرشی انداخته بود و آن جا می نشست. قلیان هم وقتی می خواست، پا می شد خودش شروع می کرد درست کردن، در این خلال فرمانفرما وارد می شد، فرمانفرمای آن وقت را شما شاید نمی دانید چه مساله ای بود. ایشان می گفت که قلیان را دستش می داد می گفت که شما آبش را بریز تا من آتشش را روشن کنم... این برای این بود که برخورد با این مغزهای فاسد گاهی باید طوری باشد که از اول طمع نکند به آن طرف، اگر چنانچه با تواضع، خضوع و آن طوری که آن وقت ها متداول بود رفتار می کردند او طمع می کرد، اگر چنانچه مطلبی دارد تحمیل کند.18

این رفتار مدرس در برخورد با مقامات عالی سلطان عثمانی نیز دیده می شود؛ به طور مثال هنگام ملاقات رسمی با پرنس سعید حلیم پاشا و طلعت پاشا وزیر جنگ و دیگر وزرای عثمانی در هیات وزرا (باب عالی)، با این که اتاق مبله بود، مدرس روی زمین می نشیند و تمام وزرا به احترام وی مجبور می شوند صندلی ها را ترک کنند و روی زمین بنشینند.19 امام خمینی به منظور آموزش نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی، در اوج تبلیغات رسانه های گروهی جهان و رژیم عراق مبنی بر تلفات گسترده ایران در جنگ و تهدیدهای روزافزون آنان، ضمن یاد کردن از مدرس تاکید می کنند که از این تبلیغات و هیاهوها و تهدیدها هراسی به خود راه ندهید:

خوب ما اینها را می شناسیم که اینها هیاهوشان زیادتر است، یعنی اصل بنای استعمار از اول این بوده است که با هیاهو کارش را پیش ببرد. با تَشَرْ کارش را پیش ببرد... روسیه یک وقتی اولتیماتومی داده بود... یک چیزی از مجلس می خواستند هیچ کس جرات نمی کرد صحبت کند، مرحوم مدرس گفت... رای بر خلاف دادند و هیچی هم نشد.20

6. امام آن گاه که می خواستند به گونه قلّ و دلّ صحبت کنند و به مردم برای شرکت در انتخابات نمایندگی مجلس رهنمود دهند، برای این که همه معیارهای مثبت و بایسته را بیان کرده باشند به مردم توصیه می کردند:

سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید. البته مثل مدرس را که به این زودی ها پیدا نمی شود. شاید آحادی مثل مدرس باشد، کسانی را که انتخاب می کنید باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادی باشند که اگر روس یا امریکا تشری زد بترسد، باید بایستد مقابله کند.21

7. امام خمینی هنگام سخن با نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی از مدرس به عنوان الگویی شایسته یاد می کنند. ایشان از یک سو، از نقش برجسته و شخصیت ممتاز و تعیین کننده و شجاعت مدرس در مجلس سخن می گویند و از سوی دیگر، ریشه چنین رفتار سیاسی را در ساده زیستی، تقوا و خداجویی و در قدرت عالی روحی وی می دانند. یکی از دلایل حضور فعال در امور سیاسی، بریدن رشته تعلقات است. امام از حضور قاطع مرحوم مدرس در صحنه های سیاسی چنین یاد می کنند:

برای این که وارسته بود. وابسته به هواهای نفسانی نبود... این برای مقام و برای جاه و برای وضعیت کذا نمی رفت عمل بکند. او برای خدا عمل می کرد و کسی که برای خدا عمل کند وضع زندگی اش هم آن است. دیگر از آن وضع بدتر که دیگر نمی شود برایش، برای چه بکند، از هیچ کس هم نمی ترسد...22

شما می دانید و ما هم می دانیم مدرس یک ملایی دیندار بود. چندین دوره زمامداری مجلس را داشت و از هرکس برای استفاده مهیا بود. بعد از مردن چه چیزی به جای گذاشت جز شرافت و بزرگی.23

8. امام حتی وقتی می خواهند کاندیداهایی را که در انتخابات رای نیاورده اند تشویق به ماندن در صحنه کنند، از مدرس شاهد می آورند:

این طور نباشد که حالایی که مطابق میل من نشده من کنار بروم... مرحوم مدرس گفته بود که من با جمهوری مخالفم... لکن اگر جمهوری شد کنار نمی روم، من در میدان هستم.24

9. یکی دیگر از موارد جالبی که امام در زمان استقرار نظام جمهوری اسلامی، در خصوص رفتار سیاسی مدرس به آن اشاره می کنند نحوه برخورد با گروه های مخالف داخلی است که در دانشگاه ها و مراکز فرهنگی و آموزشی سرگرم آشوب و تبلیغات بودند. در این خصوص نیز امام در دیدار دانشجویان دانشگاه تهران از مدرس شاهد مثال می آورد:

آقا نشسته اید که چهار تا کمونیستی بیایند در دانشگاه و قبضه کنند دانشگاه را؟ شما کمتر از آنها هستید؟ عده شما بیشتر از آنهاست. حجت شما بالاتر از آنهاست. مرحوم مدرس خدا رحمتش کند مردی بود که ملک الشعرا گفته بود،25 از زمان مغول تا حالا مثل مدرس نیامده. می گفت بزنید که بروند از شما شکایت کنند نه بخورید و بروید شکایت کنید. من رفتم پیشش. اخوی به ما نوشته بود که یک نفری است این جا رئیس غلّه است... به من نوشت که بروید به مدرس بگویید که این مرد فاسدی است، دو تا سگ دارد. یکی اش را اسمش را سید گذاشته و یکی اش را شیخ... [مدرس] گفت بکشیدش، گفتم آخر چطور بکشیم... اینها [گروهک ها] تودهنی می خواهند آقا!26

امام در وصیت نامه سیاسی، الهی خود نیز از مدرس و اولتیماتوم روسیه برای نصیحت به عدم تمایل و گرایش هواداران گروه های شرق و غرب یاد می کنند.27

10. از اظهارات امام خمینی در چهار مناسبت صریحا یا تلویحا چنین برمی آید که مرحوم مدرس را از نزدیک دیده است: یک مرتبه در مجلس شورای ملی که امام به عنوان تماشاگر رفته بودند؛ مرتبه دوم، در مدرسه سپهسالار (استاد مطهری فعلی)؛ مرتبه سوم که حامل نامه ای از سوی برادرش به مدرس بوده اند؛ نوبت چهارم، زمانی که فردی در حضور ایشان نامه ای به مدرس داده است. بنابراین علاوه بر آنچه از دور در باره ایشان شنیده اند از نزدیک نیز با مرحوم مدرس ملاقات هایی داشته اند و رفتارهای ایشان را مشاهده کرده و از ایشان الهام گرفته اند. امام همواره با عظمت و به گونه ای تاییدآمیز از مدرس سخن می گویند:

مدرس یک انسان بود، یک نفری نگذاشت پیش برود کارهای او را، تا وقتی که کشتندش. یک نفری غلبه می کرد بر همه مجالس، بر اهالی که در مجلس بودند غلبه می کرد. یک نفری،... من آن وقت مجلس رفتم برای تماشا، جوان بودم، مجلس آن وقت تا مدرس نبود مثل این که چیزی در آن نیست، مثل این که محتوا ندارد.

امام با اشاره به قضیه اولتیماتوم روسیه و نقش مدرس می گویند:

یک انسان وقتی در یک ملت پیدا بشود می تواند که مجرای امور را از آن طریقی که آنها می خواهند برگرداند. آن چیزی که آنها می خواهند نگذارد بشود.28

در سخنرانی دیگری از دیدار خود با مدرس در مدرسه سپهسالار (استاد مطهری فعلی) یاد می کنند و از «قدرت روحی بالا» ساده زیستی و وارستگی و مبرا بودن از هوا و هوس او با عظمت یاد می کنند:

من درس ایشان یک روز رفتم. می آمد در مدرسه سپهسالار که مدرسه شهید مطهری است درس می گفت. من یک روز رفتم درس ایشان. مثل این که هیچ کاری ندارد فقط طلبه ای است دارد سخن می گوید. این طور قدرت روحی داشت، در صورتی که آن وقت در کوران آن مسائل سیاسی بود که حالا باید برود مجلس و آن بساط را درست کند... آن وقت هم که می رفت مجلس یک نفری بود که همه از او حساب می بردند... این برای چه بود؟ برای این که یک آدمی بود که نه به مقام اعتنا می کرد و نه به دارایی و امثال ذلک هیچ اعتنا نمی کرد. نه مقامی او را جذبش می کرد.29

ذکر این موارد مبنی بر ملاقات حضوری امام با مدرس از این جهت است که گفته شود آشنایی و شناخت امام از مدرس صرفا با تکیه بر مسموعات یا «مطالعه کتابخانه ای» نبوده است، بلکه با دستمایه ای از «تحقیق میدانی» نیز آمیخته است.

11. در مطالعه رفتارهای سیاسی امام خمینی و مدرس به رفتارهای سیاسی گوناگونی برمی خوریم. مدرس در طول حیات خود با رخدادهای سیاسی گوناگونی نظیر انقلاب مشروطیت، استبداد صغیر، کودتای رضاخان، جنگ جهانی اول، دوره های نمایندگی مجلس شورای ملی، اقدامات رضاشاه و انعقاد قراردادهای خارجی مواجه بوده است. مسائلی که تقریبا به گونه جدی تری در حیات امام خمینی نیز تکرار می شود. در رفتار سیاسی مدرس گونه های زیر مشاهده می شود:

مشارکت در انقلاب مشروطیت، نطق های منطقی و کوبنده ایشان به ویژه در مجلس، نمایندگی از سوی مراجع به عنوان یکی از علمای طراز اول برای نظارت بر مصوبات مجلس شورای ملی، نمایندگی مجلس شورای ملی در پنج دوره (دوره های دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم)، ریاست یا نایب ریاستی مجلس به طور مکرر، مخابره تلگراف های متعدد در موضوع های گوناگون، تحصن در حضرت عبدالعظیم، مرقومه به روزنامه ها (از جمله روزنامه برق و اطلاعات)، تایید حرکت های انقلابی (نظیر حرکت علمای اصفهان)، انتشار بیانیه ها به مناسبت های مختلف (از جمله درباره کودتای رضاخان)، ملاقات های سیاسی داخلی و خارجی، فعالیت های گسترده سیاسی در مجلس و خارج از آن و ارائه پیشنهادهای ابتکاری، استیضاح رئیس الوزرا و مهاجرت از تهران به قم، کاشان و کرمانشاه و تشکیل حکومت موقت مقارن با جنگ جهانی، مخالفت های سرنوشت سازی همانند مخالفت با اولتیماتوم روسیه، مخالفت با قرارداد 1919، مخالفت با طرح جمهوری رضاشاه.

مرحوم مدرس هزینه سنگینی بابت این مشارکت های سیاسی پرداخت کرده است:30 تحمل رنج مهاجرت و هجوم تبلیغاتی و فیزیکی دشمنان حتی در مجلس شورای ملی که در دو سه نوبت تکرار شده، از جمله کتک خوردن او در جریان جمهوریت. سوءقصد و ترور وی که در سه نوبت تکرار شد و هر سه نوبت نافرجام ماند. دستگیری های متعدد از سوی جناح های گوناگون، تبعید و سرانجام «شهادت» ایشان.

در رفتارشناسی سیاسی امام خمینی نیز تقریبا همه این موارد جز تحصن و شهادت مشاهده می شود. به علاوه موارد متعدد دیگری در رفتارهای سیاسی امام خمینی دیده می شود که در مورد مدرس تحقق نیافته است. همچنین قابل ذکر است که درصد توجه امام خمینی به مسائل جهان اسلام به مراتب بیشتر از مدرس است، در حالی که درصد ملاقات های مدرس با مقامات رسمی و حکومتی گسترده تر از ملاقات های بسیار نادر امام خمینی با زمام داران حکومتی رژیم پهلوی است.

نتیجه گیری

با توجه به آنچه مورد بحث قرار گرفت می توان مبانی نظری رفتار سیاسی امام خمینی و مرحوم مدرس را در دو مقوله زیر بیان کرد:

الف) مرحله براندازی رژیم شاه

در این مرحله کیفیت مقابله مدرس با رضاخان بر دیدگاه امام خمینی در رویارویی با محمدرضا تاثیر گذاشت. هرچند مبارزه مدرس با قدرت های بزرگ روس و انگلیس در مقایسه با مقابله و مبارزه امام با امریکا و شوروی بسیار کوچک است، اما امام بارها از ماجرای اولتیماتوم یاد می کنند و در موضع گیری های سیاسی و اجتماعی، آن را شاهد مثال می آورند. هرچند که امام در مواردی به تفاوت های نشات گرفته از مقتضیات زمانی اشاره دارند. از جمله این که قدرت رضاشاه را به مراتب قلدرتر و سرکوبگرتر از پسرش می داند و نیز از همراهی نکردن مردم با رهبری مدرس سخن به میان می آورند، در حالی که قدرت سرکوبگری محمدرضا کمتر بود و از آن مهم تر همراهی کم نظیر مردم یکی از رموز موفقیت امام به شمار می آید. فراتر از آن، میزان ستیز، مبارزه و برخورد امام خمینی بنیادی تر از مرحوم مدرس است، زیرا مدرس خواستار «حفظ وضع موجود و نظام سلطنتی» بود. او در پنج دوره، نماینده مجلس شورای ملی بود. امام گاه تجارب سیاسی مرحوم مدرس را در یک چارچوب نظری سیاسی مورد توجه قرار می دهند و زمانی یک رفتار سیاسی مقطعی وی در مجلس علیه اولتیماتوم روسیه یا عکس العمل ایشان در قبال فرمانفرما را به عنوان الگوی مناسبی در وضعیت های مشابه و برخورد با نخبگان سیاسی مغرور داخلی یا نمایندگان قدرت های خارجی در نظر می گیرند و خود نیز عملاً چنین رفتارهایی را از خود بروز می دهند؛ از جمله می توان به اعتراض علیه کاپیتولاسیون و نیز قضیه اشغال لانه جاسوسی اشاره کرد.

ب) مرحله سازندگی و استقرار نظام جمهوری اسلامی

تاثیرپذیری امام از آرا و رفتار سیاسی مدرس همچنان پس از پیروزی انقلاب نیز موضوعیت خویش را در اندیشه امام حفظ کرد. امام در این مرحله نیز از شخصیت و رفتار او در مرحله سازندگی سخن می گویند. در این مرحله امام از انسان سازی، کمال و قوت روحی مدرس، شجاعت و نهراسیدن از تهدید قوای خارجی، ساده زیستی طلبگی و جذب قدرت سیاسی و مقام و ریاست نشدن وی یاد می کنند. از الگو قرار دادن مدرس برای نخبگان سیاسی و نمایندگان مجلس به منظور پرهیز از دنیاطلبی یاد می کنند و ضمن ذکر اهمیت انسان سازی اندیشه های او برای مراکز آموزشی، خاطرنشان می سازند که با تربیت انسان، او می تواند مسیر حوادث یک ملت یا حتی جهان را تغییر دهد. بدین ترتیب ضمن بررسی مبانی نظری مشابه رفتار سیاسی این دو متفکر، تاثیر آن در شناخت اندیشه و رفتار سیاسی امام خمینی آشکار می شود.