ابن عربی از منظر امام خمینی

ابن عربی از منظر امام خمینی
محمد بدیعی
۲۲ بهمن ۱۳۹۳
عرفان, ابن عربی,

امام خمینی بنیانگذار "عرفان متعالی" است، همان گونه که مرحوم ملاصدرا نام فلسفه خویش را حکمت متعالیه نهاد . امام خمینی در آثار عرفانی خود چون شرح دعای سحر، مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه و سر الصلاه و ... بسیار عمیق و لطیف به شرح یا نقد نگرشهای اهل عرفان می پردازد . او در آثار عرفانی خود از محیی الدین به عظمت یاد می کند . (1)

امام تدریس کتب فلسفی و عرفانی را در سال 1347 هجری قمری که بیش از 27 سال نداشت آغاز نمود، ضمنا همزمان با تدریس فلسفه برای افراد شایسته و مورد اعتماد، به طور خصوصی و سری بحثی از علوم عرفان را نیز شروع کرد . (2)

امام خمینی برخی متون عرفانی مانند شرح فصوص الحکم ابن عربی را به طور خصوصی در طول مدت هفت سال از محضر سالک واصل و عارف کامل آیت الله میرزا محمد علی شاه آبادی که خود از شاگردان دو حکیم و عارف بزرگ میرزا جهانگیرخان قشقایی و میرزا هاشم اشکوری بود، فرا گرفت . (3) چنانکه امام خود می گوید: "آقای شاه آبادی شرح فصوص که می گفتند فرق می کرد با شرح فصوص قیصری، ایشان از خودش خیلی مطلب داشت" . در حقیقت امام خمینی را می توان یکی از حلقات سلسله شارحان ابن عربی به شمار آورد . (4)

گویا معظم له شاگرد منحصر به فرد آیت الله شاه آبادی بوده اند . (5) به روایت خود حضرت امام خمینی آمده است: "عمده استفاده در علوم معنوی و عرفان نزد مرحوم آقای آقا میرزا محمدعلی شاه آبادی بوده است ... و از مدتها قبل از آمدن آقای بروجردی به قم، عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود . " (6)

ایشان درباره آیت الله شاه آبادی می گوید: شیخ بزرگوار ما حقا حق حیات روحانی به اینجانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش برنمی آیم . (7)

علامه شهید مطهری درباره آیت الله شاه (8) ایشان ریاضیات را به خوبی می دانست . در علوم غریبه همچون جفر، رمل، اسطرلاب مهارت کامل داشت . همچنین به زبان فرانسه تسلط داشت . (9) آن مرحوم علاوه بر مقام علمی و عرفانی، یک مجاهد خستگی ناپذیر و جدی بود و در مسیر مبارزه با رضاخان پهلوی حدود یازده ماه در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شد . (10) در حقیقت وی از عرفان منزوی، عرفان حماسی ساخت .

امام خمینی درباره اولین ملاقات خود با آیت الله شاه آبادی این چنین بیان کرده است:

"مقداری با هم صحبت کردیم و یکی دو تا سوال از مرحوم آقای شاه آبادی بزرگ پرسیدم، وقتی جواب مشروح و کاملی شنیدم، مطلع شدم که ایشان اهل فلسفه و عرفان است . " (11)

سرانجام پس از گفت و گوی بسیار، حضرت امام، آقای شاه آبادی بزرگ را برای تدریس عرفان راضی می کنند و شرح فصوص الحکم ابن عربی را به مدت شش سال نزد ایشان می خوانند . (12)

حضرت آیت الله سبحانی می گوید: از نظر مسائل عرفانی تحت تاثیر استاد بزرگوارشان مرحوم شاه آبادی بوده اند و نسبت به ایشان خیلی عشق می ورزیدند . حدود شش سال خدمت ایشان شرح فصوص الحکم را می خواندند و در حاشیه فصوص حواشی و تعالیقی دارند . ایشان سالیان متمادی استاد بلامنازع حوزه علمیه قم بودند . (13) استاد سبحانی در جای دیگر می نویسد: امام در قلمرو عرفان آثار ارزنده ای از خود به یادگار گذارده که متاسفانه بر اثر کمبود استاد این فن، افکار بلند ایشان به مجامع علمی عرضه نشده است . ایشان در این علم ذوق سرشار و اندیشه بلندی داشت که تنها آگاهان این فن از لطافت فکر وی باخبرند . (14)

استاد سید جلال الدین آشتیانی می نویسد: حق متعال به لطف خاص خود، مرحوم مغفور امام را موفق به تحصیل در علوم منقول و معقول نزد اساتید بزرگ و نخبه نمود و بعد از شهریور بیست آن مرد بزرگ استاد (15) بی مناسبت نیست اشاره ای به جو حاکم ضد فلسفه و عرفان آن زمان از زبان فرزند امام حاج احمد آقا بشود . وی در این باره می گوید: مقدس م آبهای متحجر حتی در زمینه دروس عرفان و فلسفه، تحمل بینش امام را نداشتند، آنها شرایط را جوری مهیا ساختند که وقتی می خواستند کتاب منظومه را از جایی بلند کنند، از انبر استفاده می کردند و لمس کردن آن را نجس می دانستند یا به فرض اگر کسی فلسفه می خواند او را بی دین می دانستند . (16)

خود حضرت امام خمینی درباره جو مسموم آن روز، با اشاره به خون دلهایی که در آن سالها از متحجرین خورده، با سوز و گداز چنین نقل کرده است: "یادگرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان گناه و شرک به شمار می رفت . در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم مرحوم مصطفی از کوزه ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می گفتم . تردیدی ندارم اگر این روند ادامه می یافت، وضع روحانیت و حوزه ها وضع کلیساهای قرون وسطی می شد . " (17)

در پایان این نکته قابل ذکر است که عرفان تا جایی که توجه به نکات مثبت و سازنده داشته و همردیف سایر امور ارزشی مانند علم و تفکر و جهاد و ... قرار دارد، مورد تایید و تاکید امام خمینی می باشد . اما اگر عده ای خود را از شریعت جدا نموده و مشغول آداب اختراعی مخالف اسلام ساخته از تزکیه و تهذیب غافل گشته اند آنها را حجاب و مانع از تعالی انسان دانسته . (18)

نظر امام خمینی درباره ابن عربی

در حوزه عرفان نظری، دو اثر بنیادین (19) در نگاهی کوتاه به سیر تکوین و بسط مکتب عرفان شیخ اکبر محیی الدین نام امام خمینی به عنوان یکی از شارحان و مروجان این مکتب به نظر می آید . و آنگاه با تاملی افزون، در اوج دوباره ای که مدرس عرفانی ابن عربی در یک قرن اخیر داشته، جایگاه امام خمینی به عنوان یکی از بزرگترین مدرسان عرفان و شارحان اندیشه ابن عربی در این سلسله مورد توجه قرار می گیرد . (20)

لازم به ذکر است که به طور کلی اصل مباحث ابن عربی برای امام قابل قبول بوده، ولی در بعضی جاها با او اختلاف نظر دارند . تعلیقه ای هم بر فصوص نگاشته اند . (21)

استاد آشتیانی می نویسد: تعلیقات آن بزرگوار پر بها و دلرباست و حاکی از ذوق سرشار ایشان است . آن جناب دارای قلمی روان و جذاب است و در ذوقیات قریحه ای کم نظیر دارند . ایشان برخی مطالب شارح قیصری را نقد کرده اند و در برخی مباحث پاره ای از مطالب شیخ اکبر، ابن عربی را نیز (22) امام خمینی در آثار عرفانی خود مانند شرح دعای سحر، مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه، تعلیقه علی الفوائد الرضویه، سر الصلوه، آداب الصلاه و چهل حدیث، در موارد متعدد از محیی الدین به عظمت یاد کرده است . و تحت عناوین با شکوهی مانند: شیخ کبیر، شیخ عارف، شیخ محقق، بزرگمرد، از او نام برده و به عنوان یکی از "بزرگان مشایخ ارباب عرفان" او را ستوده است و به نقل برخی از آرا و نظرات وی در آثار عرفانی خود پرداخته و در عین حال در مواردی هم که با نظر او موافق نبوده به نقد عالمانه نشسته است . (23) به ویژه در کتاب تعلیقات علی شرح فصوص الحکم .

اکنون مناسب است برای آگاهی از دیدگاه حضرت امام درباره ابن عربی به عنوان نمونه به چند مورد اشاره شود:

یکی از مواردی که امام خمینی از کتاب فصوص الحکم محیی الدین یاد نموده در نامه ای است که خطاب به خانم طباطبایی مرقوم شده و در ابتدای آن آمده است: "یاد روزی که در ایام جوانی کتاب فصوص الحکم و دیگر کتب عرفانی را که بزرگان مشایخ ارباب عرفان به یادگار گذاشته اند در خدمت بعضی از مشایخ اهل عرفان (24) رضوان الله تعالی علیه استفاده نمودم ... باید بگویم که کتب مذکور با همه قدر و منزلتی که دارند و کمکهای بسیار ارزنده ای به معرفت قرآن - سرچشمه فیاض معرفه الله و کتب ادعیه ائمه معصومین، صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین، که آنها را حقا قرآن صاعد باید خواند و احادیث آن بزرگواران - می کنند، حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهی را ندارند . فی المثل سوره مبارکه حمد مشتمل بر جمیع اسرار معارف الهیه است که تحمل آن از عهده این نویسنده دست و پا بسته خارج است، همین قدر بدان ای دختر عزیزم که در بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدالله رب العالمین معارف و اسرار غیر قابل تحمل برای ماست . و اگر عارف صاحب سری در الحمدالله باقدم صاحب ولایت غور کند، می یابد که در عالم هستی غیر از الله چیزی و کسی نیست که اگر بود، حمد مختص به ذات الوهی نبود (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود ورای او هستند . تو نیز ای عزیز کتب عرفا و اولیا را بخوان به قصد فهمیدن یا ذوق کردن همین کلمه شریفه جامعه" . (25)

از محتوای این نامه نظر حضرت امام درباره ابن عربی آشکار می شود، با این حال:

1 . امام خمینی تحصیل و فراگیری فصوص الحکم محیی الدین را به عنوان خاطره خوشی از ایام جوانی خود بیان نموده است .

2 . از محیی الدین ، با عنوان یکی از "بزرگان مشایخ ارباب عرفان" یاد شده است .

3 . حضرت امام از مباحث مطرح شده در فصوص الحکم استفاده علمی نموده است .

4 . کتاب فصوص الحکم یک اثر ارزشمند از ابن عربی معرفی شده که از او به یادگار مانده است .

5 . از نظر ایشان کتب عرفانی و از جمله فصوص الحکم دارای قدر و منزلت بسیار است و کمکهای ارزنده ای به معرفت قرآن و کتب ادعیه و احادیث ائمه علیهم السلام می کنند .

6 . امام خمینی خواندن کتب عرفا و اولیا را به مخاطب خود سفارش کرده است که در آغاز نامه فصوص الحکم یکی از آنها به شمار آمده است .

7 . ایشان خواندن و فراگیری کتب عرفانی را به قصد فهمیدن یا ذوق کردن اسرار معارف الهی سفارش و توصیه نموده است . .

نمونه دیگر: از مواردی که اشاره به نظر (26) (27) نظر امام خمینی درباره ابن عربی در فراز مذکور نیز به خوبی روشن است، در عین حال به چند نکته اشاره می شود:

1 . آنچه بیش از همه جلب توجه می کند این است که حضرت امام کتب عرفانی محیی الدین را به عنوان یکی از منابع شناخت اسلام معرفی نموده است که می تواند خلا عقیدتی و فرهنگی حاصل از سقوط مارکسیسم را پر نماید .

2 . از شخص محیی الدین ابن عربی با عنوان "بزرگمرد" یاد شده است .

3 . به نظر امام خمینی مباحث کتب محیی الدین برخوردار "از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت" است .

4 . سطح علمی مباحث کتب عرفانی ابن عربی به گونه ای است که فقط خبرگان تیزهوش که در مسائل عرفانی قویا دست دارند می توانند از آنها آگاه گردند تا یک جامعه جدید مبتنی بر حقیقت و عدالت بنا کنند .

5 . فهم و درک مباحث مطرح شده توسط محیی الدین با مطالعه تنها امکان پذیر نبوده و حتما نیازمند استاد می باشد .

جالب توجه است که تاریخ هر دو نامه که قسمتی از آنها نقل شد درآخرین سال عمر حضرت امام خمینی به فاصله چند ماه قبل از فوت ایشان بوده است .

مطلب دیگر پیرامون نظر حضرت امام خمینی درباره محیی الدین ابن عربی، سخن استاد سید جلال الدین آشتیانی است که در انتهای مقدمه مبسوط خود بر کتاب مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه چنین مرقوم نموده است: "مرحوم امام رضوان الله علیه از کثیری از اکابر ارباب عرفان به "خلص شیعیان امیر مومنان علیه السلام " تعبیر کرده اند . نمونه آن بیانات ابن عربی است در جواب 153 سوال حکیم ترمذی در مسائل مختلف که برخی از آن مسائل از عویصات است . شیخ اکبر سالیان متمادی بعد از رحلت ترمذی در فتوحات مکیه (28) به این (29) نکته مهم در آثار عرفانی امام این است که بیشتر از همه به بزرگانی چون ابن عربی، ملاصدرا و دیگران که از نظر اهل ظاهر کافر محسوب می شدند و کسی جرات ذکر نام آنها را نداشت، امام با شهامت، عقاید و اندیشه های آنها را نقل کرده و پذیرفته است . (30)

در اینجا ذکر این نکته نیز لازم است که یکی از ویژگیهای شخصیت عرفانی حضرت امام، استقلال فکری است که حاکی از تسلط و پختگی ایشان است . ایشان در مواجهه با نظرات دیگران همواره مانند صاحب نظری آگاه از مسائل و مباحث مربوطه ضمن حفظ استقلال فکری و مبانی مذهبی و آزاداندیشی به نقد و بررسی پرداخته و هیچ گاه مقلد و پیرو صرف نبوده است .

امام در آثار عرفانی خود اغلب اقوال متکلمین، فلاسفه و عرفای پیشین را نقد و بررسی نموده و مشکلات آنها را با ابتکار و نوآوری برطرف می سازد . (31)

آنچه در زیر می آید نظر یک دانشمند غربی است درباره این ویژگی امام خمینی .

در میان آثار عرفانی حضرت امام کتاب "تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس" جایگاهی ویژه دارد . این تالیف این اثر علمی که اندکی بعد از دیگر آثار عرفانی نوشته شد، نشان دهنده پختگی بیشتر و استقلال فزاینده تفکر نویسنده آن است . وی آگاهانه تعلیقه های خود را محدود به موضوعاتی کرده است که در متن شرح فصوص طرح شده است . این تعلیقات مختصر و اکثرا مربوط به موضوع بوده و راهنمای مفیدی برای خواننده است . به نظر می رسد که وی با اصطلاحات بغرنج و مرموزی که توسط پیروان مکتب ابن عربی ساخته و پرداخته شده کاملا آشنا بوده است . او در بسیاری از موارد تفسیرهای قیصری را تصحیح کرده است . منابع و مستنداتی که در تعلیقات امام خمینی بر شرح فصوص نقل شده کمابیش شبیه همانهایی است که در متن اثر دیگر ایشان مصباح الهدایه آورده شده است . بیشتر منابع کتاب، یا از آثار ابن عربی و یا آثار مکتوب پیروان مکتب ابن عربی می باشد . (32)

یکی از پژوهشگران، اندیشه اصلاح اجتماعی امام خمینی را منبعث از بعد عرفانی ایشان دانسته می گوید: او مسائل عرفانی را از انزوا و قلب سالک به همه عالم هستی تسری داد و عرضه مباحث عرفانی را به جامعه نه تنها موجب تحقیر ندانست، بلکه نیاز جامعه را به عرفان از هر علومی بیشتر می دانست . بدین ترتیب عارف کامل یک مصلح اجتماعی نیز هست . (33) وی سپس می گوید: جوهر اندیشه حضرت ا مام دو عنصر محضر شناسی و مظهر شناسی است یعنی عارف وقتی در اثر ریاضت و سیر و (34) در اینجا مناسب است اشاره ای به بعد عرفانی شخصیت علمی حضرت امام بشود .

استاد سید احمد فهری در این باره می نویسد: در میان ابعاد روحی امام، بعد عرفانش از دیرزمان برای این ناچیز خیره کننده بود . و موقعی که آوازه شجاعت، درایت، قاطعیت و دیگر فضایلشان زبانزد همه بود، مرا حالت تاثر و تاسفی بود که چرا بعد عرفانی امام همچنان از مردم پوشیده است؟ و بارها این تاسفم را به دوستان اظهار کرده بودم . (35)

با اینکه حضرت امام مدرس بزرگ فلسفه در عصر اخیر بود، مذاق عرفانی او غالب بر مذاق فلسفی اوست . چنانکه از رساله های عرفانی او این امر هویداست . (36)