نسیم عشق/مروری بر برخی از اندیشه های اجتماعی امام خمینی(ره)

نسیم عشق/مروری بر برخی از اندیشه های اجتماعی امام خمینی(ره)
محمد حسن مقدس جعفری
۰۱ اسفند ۱۳۹۳
تعلیم وتربیت، اهمیت و جایگاه, وحدت و ضرورت آن, وحدت و فقدان آن, عدالت,

به من نگر که رخی همچو کهربا دارم

دلی به سوی رخ یار دلربا دارم

ز جام عشق چشیدم شراب صدق و صفا

به خم میکده، با جان و دل وفا دارم

مرا که مستی عشقت ز عقل و زهد رهاند

چه ره به مدرسه یا مسجد ریا دارم

غلام همت جام شراب ساقی باش

که هر چه هست از آن روی با صفا دارم

نسیم عشق به آن یار دلربا برگو

ز جای خیز که من درد بی دوا دارم

چه رازهاست در این خمّ و ساقی و دلبر

به جان دوست ز درگاه کبریا دارم

سخن ز تخت سلیمان و جام جم نزنید

که تاج خسرو کی را من گدا دارم

1- مقدمه:

سخنان گهربار، پیامهای آموزنده، سخنرانیهای دلنشین، مبارزات حق طلبانه، تفکرات استکبارستیزی، جهت گیری مردمی، جانبداری از حقوق محرومین، اشعار عرفانی، اطلاعیه ها، زندگی ساده و در نهایت وصیت نامه امام خمینی(ره) این پیر دانای قرن و این رهبر فرزانه و فرمند، دارای آنچنان جاذبه ایست و آنچنان آتشی را در دلها برافروخته که ما در گیتی چنین خاطراتی را حد اقل در ایران زمین سراغ ندارد. بواقع، قلم را یارای این نیست که بحث را چگونه بیاغازد و از کجا و چطور و در چه زمینه ای شروع نماید. امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، فیلسوف الهی، مرجع تقلید مسلمانان، مجتهد عالیمقام، رهبر اندیشمند، حکیم فرزانه، شاعر عارف، انسان با تجربه و مربی و معلم پیر، نه تنها برای ایرانیان و مسلمانان، که برای همه بشریت تشنه معنویت و آزادی، الگویی کامل است. این خردمند فرزانه، در قرن بیگانگی انسانها از ارزشهای انسانی و در برهه تاریکی اندیشه ها و زمان فراموشی معنویت، ندای وحدت، برابری، برادری، استقلال، آزادی، آزادگی، معنویت، علم، تفکر، تعهد، خداشناسی، خدا پرستی، انقلاب و... را آنچنان فریاد گونه و رسا به گوش بشریت خفته در ظلمتکده صنعت و مادّیت رسانید که همه را از خواب جهل و غفلت بیدار کرد.

اگر بگوییم قصد آن داریم که سخنان و نوشته ها و پیامهای معظم له را تفسیر و تحلیل نماییم، سخن به گزاف گفته ایم، که این امر بضاعت و توان افزون می طلبد. امّا با توشه اندک و با توان محدود، هدف آنست که کاهی از کوه سر به فلک کشیده تفکرات و قطره ای کوچک از دریای موّاج و بی انتهای اندیشه های این بزرگ مرد عصر و این امام راحل همیشه زنده را به رسم وظیفه مختصراً معرفی نموده و به تحلیل گونه ای گذرا پرداخته باشیم...

2- تعلیم و تربیت:

حضرت امام خمینی(ره) از جمله شخصیت های نادر تاریخ است که قبل از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد، به تعلیم و تزکیه خویشتن همت می گماشت، از این رو هم با سیره و روش عملی خود و هم با گفتار و نصایح خویش، دیگران را تربیت می نمود. بهمین جهت در این راستا توفیق فوق العاده ای هم نصیب ایشان گردیده است.

مبانی و اصولی که امام بر آن تکیه داشت، چیزی غیر از اصول و مبانی اسلام نبود، لذا مجموعه تعالیم ایشان بر گرفته از قرآن کریم و سنت و سیره پیامبر(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام بوده است. حضرت امام تربیت را هدایت می داند و آنرا وسیله ای برای خارج شدن انسان از قوّه به فعل و در واقع شکوفا کردن فطرت و استعدادهای نهفته انسان، چنانکه می فرماید: «این تربیت هاست که فطرت را شکوفا می کند.»

از طرف دیگر حضرت امام(ره) می فرماید: «کوشش کنید این آموزشی که به مردم می دهید، جهت دار باشد.» اعمالی که مربی انسان را به انجام آن دعوت می کند باید عمل صالح بوده و با فطرت و طبیعت انسانی هماهنگ و سازگار باشد. به این ترتیب تعلیم و تربیت انسان زمانی ثمربخش است که او را در جهت کمال واقعی سوق بدهد نه کمال اعتباری و پنداری. بنابر این، آنچه که انسان را به این نوع کمال سوق می دهد، تعلیم و تربیت جهت دار است. تعلیم و تربیتی که در جهت تحقق فضایل اخلاقی و اجتناب از رذایل آن باشد. بدین وسیله است که انسان به کمال مطلق دسترسی پیدا می کند.

حضرت امام(ره) بواقع فیلسوفی است دل آگاه که به مسائل واقعی انسان احاطه کامل دارد، او نه تنها مسائل فردی انسانی، که مسائل اجتماعی را نیز بخوبی می شناسد ایشان معلمی است که مراتب و مراحل رشد و تعالی انسانی را به خوبی طی کرده است و از این حیث مفهوم «تعلیم و تربیت» را نیک می داند. کلاس درس او جامعه انقلابی است و آموزش وی جهت دار و هدفمند است. برای مثال می فرماید: «عالم مدرسه است و معلمین این مدرسه، انبیاء و اولیاء هستند و مربیان این معلمین، خدای تبارک و تعالی است.»

امام خمینی(ره) تعلیم و تریبت را جریانی همه جانبه و زندگی مدار و در اوج و قلّه تصور می کند. حضرت علی(ع) در مورد شدت نیاز انسان به تربیت تشبیه گویایی دارد، ایشان می فرمایند: «انّ بدوی العقول من الحاجه الی الادب کما یظما الزّرع الی المطر»یعنی به راستی که خردمندان نیازمند ادب هستند، بدانسان که کشت زار نیاز مند و تشنه باران است.

3- عدالت اجتماعی:

عدالت اجتماعی واژه ای پرمعنی و بسیار سنگین است. همان معنی و مفهومی است که مولای متّقیان علی بن ابیطالب(ع) برای اجرای آن در جامعه حکومت تشکیل داد و افتخار شیعیان به همین حکومت کوتاه مدت است که حدود پنج سال بیشتر طول نکشید و نا مردمان و مستکبران با هزاران حیله و نیرنگ و در نهایت با به شهادت رساندن مولا در محراب خونین به این حکومت پر افتخار خاتمه دادند. تمامی ائمه اطهار علیهم السلام، فرزندان راستین مولا علی(ع) بعد از شهادت ایشان، با همین هدف راستین زندگی کردند و اکثر آنها شهادت را در جهت نیل به این هدف مقدس برگزیدند.

از جمله مسائلی که در این مبحث باید به آن توجه داشت، حقوق دیگران است. همانطور که می دانیم یک تقسیم بندی در خصوص حقوق در اسلام شده است، به این ترتیب 1- حق الله 2- حق الناس 3- حق النفس. مساله حقوق دیگران یعنی همان حق الناس یا حق مردم، از آنچنان اهمیتی برخوردار است که اگر خداوند متعال در جایی از حق خود بگذرد، از حق دیگران در برابر ما نخواهد گذشت. پس باید انسان جوابگوی حقوق دیگران باشد. اگر در صراط مستقیم گام نهاده ایم، باید خیلی مواظب باشیم که ذرّه ای لغزش نداشته باشیم و باز هم در بحث جامعه شناختی این مساله را باید متذکر شد که جای بسی تاسف است که با این همه سفارشات بزرگان و تاکیدات امام امت(ره) و مقام والای ولایت در مورد عدالت اجتماعی، و رعایت و اجرای آن در مورد اقشار مختلف مردم در جامعه، دیده می شود که در عمل به این مساله کمتر توجه می شود.

در هر دوره ای از زندگی انسان و در هر جامعه ای بویژه در جامعه خودمان، مسئولینی که بیشتر بار این مساله متوجه آنها می شود، باید همواره در برنامه ریزی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و همچنین در اجرای این برنامه ها، اهداف اصلی قیام انقلابی امام خمینی(ره) و خون مطهر و پاک شهدای این مرز و بوم را مدّ نظر داشته باشند و حد اکثر تلاش و کوشش نمایند تا حقوق اقشار مختلف مردم رعایت شود و خدای نکرده حقی از کسی ضایع نگردد. آنها باید تلاش کنند که فقر، این پدیده مذموم اجتماعی و کمبودها را از جامعه اسلامی و انقلابی بزدایند. چرا که اگر چنین نباشد، فقر علاوه بر آنکه خود بعنوان یک مساله و مشکل اجتماعی مطرح است، عامل بروز مشکلات اجتماعی بزرگتر و مهمتر خواهد شد، چنانکه بزرگان دین می فرمایند: «از یک در که فقر وارد شود، از در دیگر ایمان خارج خواهد شد البته همانگونه که بیان شد عدالت در ابعاد گوناگون مورد توجه و نظر اسلام است.

حضرت علی(ع) این مفهوم را به ابعاد سیاسی و قضایی نیز تعمیم داده و می فرمایند: «اِنّ من العدلِ اَن تُنْصِفَ فی الحکمِ و تَجتَنِبَ الظّلمَ.»یعنی براستی که از دادگری و عدل انسان آنست که به هنگام حکم کردن با انصاف باشد و از ستمکاری دوری گزیند. همچنین در این خصوص فرموده اند: «اِنَّ اللهَ سُبحانُه اَمَرَ بالعَدلِ و الاحسانِ و نهی عنِ الفحشاء و الظّلمِ.»یعنی براستی که خداوند سبحان بندگان را دستور داده است که به عدل و احسان کار کنند و از زشتی ها و بیدادگریها و ستمکاری نهی فرموده است. بنابراین چنانکه ملاحظه می شود عدالت اجتماعی و پرهیز از نابرابری در تمام ابعاد و زمینه ها از جمله ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قضایی، سیاسی و... یکی از اصول مطرح شده و موکد در دین مبین اسلام است. پس برای رسیدن به یک جامعه سالم و دور از انحرافات اخلاقی و آسیب های اجتماعی باید همه دست به دست هم دهیم و در اجرای نقش ها و مسئولیت هایی که به عهده داریم بکوشیم و در واقع در جهت به عمل در آوردن اندیشه های رهبر بزرگ و امام عزیزمان بکوشیم و در انجام این امر مهمّ توجّه خاصی مبذول نمائیم. بنابر این مساله عدالت اجتماعی و بیت المال و استفاده بهینه و مناسب از این بیت المال از اهداف عمده امام خمینی(ره) است. چنانکه معظم له فرموده اند: «عدالت را اجرا کنید، عدالت را برای دیگران نخواهید [ برای] خودتان هم بخواهید.»و یا در همین زمینه می فرمایند: «خروج از اعتدال و عدالت الهی و صراط مستقیم، انحراف است...»

وقتی صحبت از عدالت اجتماعی می شود، بلافاصله مساله دفاع از حقوق محرومین و ستمدیدگان مطرح می شود از این طریق نیز می توان به عمق اندیشه های عدالت خواهانه امام(ره) پی برد. ایشان در این مورد می فرماید: «گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.»چنانکه ملاحظه می شود روحیه عدالت خواهی عمیقاً در وجود امام متبلور است و آنرا به وضوح می توان دریافت. در همین زمینه فرموده اند: «به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم، که خیر دنیا و آخرت شما هم (در) رسیدگی به حال محرومان جامعه است.»نیک مشاهده می شود که دفاع از حقوق محرومین و طبقات ستمدیده جامعه، قویاً مدّ نظر امام است و چه مناسب و بجا به ایشان لقب «رهبر مستضعفان» داده شده است.

4- وحدت و انسجام اجتماعی:

مساله وحدت در جامعه یکی از مهمترین اموری است که انسانها جهت داشتن یک زندگی سالم و شرافتمندانه باید به آن عنایت و توجه خاصی داشته باشند. هیچ جامعه ای نمی تواند بدون داشتن وحدت به اهداف خود دسترسی حاصل نماید. دورکیم جامعه شناس مشهور فرانسوی اساس نظریه اجتماعی خویش را بر انسجام اجتماعی و در نتیجه نظم اجتماعی ناشی از آن بنا نهاد.

اگرچه در هر گروه اجتماعی و یا در هر جامعه ای اختلاف سلیقه و گوناگونی افکار و اندیشه ها وجود دارد ولی این یک امر طبیعی و حتی لازمی هم می باشد، زیرا بسیاری از پیشرفت های بشری در سایه این تفاوت افکار و اندیشه ها بوجود می اید. امّا گاهی دیده شده است که در برخی از جوامع انسانی اهداف عمده و کلی جامعه تحت الشعاع این اختلافات جزئی قرار گرفته، بنابراین کم کم وحدت و انسجام اجتماعی در این جوامع از بین رفته و دشمنان نیز از این مساله به نفع خویش و در جهت مقاصد خود بهره برداری نموده اند.

امام خمینی (ره) با اتکاء و ایمان به نیروی لایزال الهی قیام کرده و بر علیه ظلم و ستم و استبداد و استکبار مبارزه نموده است. ایشان نه تنها دست ظالمین و مستبدین و مستکبرین و صاحبان زر و زور و تزویر را از جامعه ایران کوتاه کرد، بلکه شعور سیاسی و اجتماعی مردم در ایران و کلیه کشورهای اسلامی و حتی جوامع در حال رشد را نیز ارتقاء بخشید، که این خود یک انقلاب فرهنگی جهانی محسوب می شود. امام(ره) در عمل ثابت کرد که با وحدت و انسجام و برادری و با اتّحاد و اتّفاق می توان به هدف، هر چند بعید و مشکل باشد، رسید. ایشان بارها در پیامها و سخنرانیهای خویش به این امر مهمّ اجتماعی اشاره فرموده و بر اجرای آن سفارش اکید می ورزیدند. وحدت، در واقع مصداق عملی این ایه شریفه قرآن کریم است که می فرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» یعنی همگی به ریسمان خداوندی چنگ بزنید و متفرق نشوید.

امام خمینی(ره) نه تنها مردم را به اتحاد و همبستگی و وحدت و برادری دعوت می فرمود، بلکه در اغلب سخنان خود به زمینه های آسیبی اجتماعی و آفت زائی ناشی از تفرقه و عدم توجه به وحدت اجتماعی اشاره داشتند. چنانکه می فرمایند: «همه می دانیم وحدت ملت چه اثرهای معجزه آسایی داشته است و دارد و در مقابل، تفرقه و تنازع چه نکبت هایی به سر مسلمین در طول تاریخشان آورده است.» و یا در جای دیگر فرموده است: «این وحدت و توجه به خدا و الله اکبر بود که شما را بر آن قدرتها پیروز کرد.»چنانکه ملاحظه می شود امام به نتایج و اثرات معجزه آسای وحدت و انفاق اشاره نموده و جامعه را از نتایج سوء و پی آمدهای آسیبی تفرقه آگاه می نمایند.

در اندیشه های امام(ره)، وحدت و برادری نه تنها در میان ایرانیان و مسلمانان جهان، بلکه در میان همه مستضعفان و محرومین و مظلومین و شلاق خوردگان تاریخ لازم است. امام خطاب به نویسندگان و شعرا و اهل قلم چنین می فرماید: «کسانی که اهل قلم هستند باید این مسائل را برای مردم توضیح دهند و اسلام را به مردم معرفی کنند و بگویند که اسلام برای ملیت خاصی نیست و ترک و فارس و عرب و عجم ندارد. اسلام متعلق به همه است و نژاد و رنگ و قبیله و زبان در این نظام ارزش ندارد، و آن کتاب همه است و این تبلیغات که این عرب، آن تُرک است و یا فارس یا کُرد تبلیغاتی است که اجانب برای چپاول مخازنی که در این ممالک است آن را رواج می دهند که مسلمانان را از هم جدا کنند، مسلمین باید هوشیار باشند که تحت تاثیر این تبلیغات واقع نشوند.» همانطور که ملاحظه گردید امام این رهبر اندیشمند و تیزبین به گونه ای دقیق و ظریف به علل و عوامل کلان استکباری ایجاد تفرقه و آفت های شوم وحدت و همبستگی اشاره می نمایند. بعلاوه در این پیام بسیار ارزشمند حضرت امام(ره) به اهمیت نقش نویسندگان و شعرا و هنرمندان و قلم آنها اشاره نموده و اندیشمندانه راه را به آنها می شناساند. در این پیام حضرت امام(ره) نه تنها نویسندگان و شعرا و اهل قلم را به وحدت و انسجام و اتّحاد دعوت می کند، بلکه هدف عمده را که مبارزه با چپاولگران امپریالیستی و استکباری است به وضوح به آنها نشان داده و از آنها می خواهد که قلم خود را جهت دار و مومنانه برای آگاهی دادن به مردم و دعوت آنها به وحدت و انسجام اجتماعی و سیاسی در مقابل غارتگران جهانخوار به کار گیرند. از این پیامهای آموزنده می توان نتیجه دیگری هم گرفت و آن اینکه قلم بدون ایمان و هنر بدون تقوی و هنرمند فاقد جهت و هدف نمی تواند مثبت و ثمربخش باشد. به همین دلیل است که در اسلام قلم و نقش آن از خون شهید برتر است: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء.»یعنی قلم دانشمندان از خون شهیدان برتر است.

امام همچنین خطاب به شعرا می فرماید: «در طول تاریخ باید بنویسند این امور را به شعر مردم را بیدار کنند و نویسندگان اگر می توانند در نطق ها و نوشته های خودشان، در مجامعی که می روند در شهرهای خودشان، در کشورهای خودشان مسائل ایران را ابلاغ کنند و اگر نمی توانند در کتب و رساله های خودشان ثبت کنند که بعدها وقتی که مردم در نسل های بعد می ایند، ببینند که دشمن های آنها کی هستند و دوستان آنها کی، و تکلیف آنها با دوستانشان و دشمنانشان چیست. اگر ما در تبلیغ قصور کنیم، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همه نحو نوشتن و گفتن قصور کنیم، ما مدیون نسل های اینده هستیم که ممکن بود با نوشته های شما، با نوشته های نویسندگان عزیز و با اشعار آنان، بیدار بشوند و مطلع بشوند بر اینکه بر این ملت ها در این زمان چه گذشته است و...»چنانکه ملاحظه می شود امام در این پیام به اهمیت قلم و بیان و شعر و ادبیات و همچنین وظیفه و نقش مهمّی که هنرمندان و نویسندگان و شعرا در مقابل جامعه و نسل های اینده آن دارند اشاره نموده و اهمیت و وظیفه هنر و ادبیات را به صورت انقلابی مطرح می نمایند و بر این شعار پوچ و تو خالی که پرچمداران استکبار جهانی و صاحبان زر و زور و تزویر همواره آنرا مطرح می نمایند که «هنر برای هنر» و یا «ادبیات برای ادبیات» خط بطلان کشیده و آنها را محکوم می نماید و بطور ضمنی شعار

انقلابی «هنر برای انسان» و یا «ادبیات برای جامعه» را به خوبی و با بیانی ساده و روشن و زیبا مطرح نموده اند. آری واقعاً اگر هنر و ادبیات و قلم در خدمت خدا و خلق ستمدیده خدا نباشد، پشیزی ارزش ندارد، آنها که مدعی شعار «هنر برای هنر» و «ادبیات برای ادبیات» و یا «علم برای علم» هستند در طول تاریخ کوشیده اند تا با تلاشی مذبوحانه هنر و ادبیات و علم را بی هدف و بی محتوا و خالی و عاری از نقش مردمی و اجتماعیش بنمایند.

بنابر این چنانکه ملاحظه می شود در جای جای پیامهای امام خمینی(ره) و در اندیشه های این بزرگمرد جهان معاصر نشانه های بارزی از اعتقاد به وحدت و انسجام اجتماعی و یگانگی آحاد افراد جامعه دیده می شود. ایشان نه تنها به وحدت و اتفاق اجتماعی اعتقاد دارند، بلکه معتقدند که جامعه باید از همه امکانات و وسایل مانند کتاب، نشریه، نوشته، شعر، بیان، هنر، ادبیات، سخنوری، وسایل ارتباط جمعی و... در جهت نیل به این وحدت و انسجام هر چه بیشتر اجتماعی و سیاسی تلاش نماید.

5- انسانشناسی:

انسان از دیدگاه مکاتب و ادیان مختلف به گونه های مختلفی تعریف و تفسیر شده است، به همین جهت تعاریف متفاوت و متعدد و حتی گاهی متضادی از وی بعمل آمده است. نگرش اسلام به انسان این است که او موجودی است با ابعاد گوناگون. یک بعد انسان معنویت اوست، از این رو انسان می تواند تا بی نهایت سیر کرده و به تکامل و تعالی برسد، در اینصورت است که خلیفه الله خواهد شد. یعنی آنچنان در مسیر الهی پیش می رود که جانشین خدا در روی زمین می گردد. زمینه دیگری که در انسان وجود دارد و با زمینه قبل در تضاد است، بعد غریزی اوست، جنبه حیوانیت یا بعد حیوانی.

انسان باید بین این دو بعد تعادل ایجاد کند. اگر او نتواند بین دو بعد یاد شده تعادل بوجود بیاورد، انسانی نا متعادل خواهد شد. به همین سبب افرادیکه به مسائل و جنبه های معنوی و روحی و اخلاقی آنچنان اهمیتی می دهند که نیازهای مادّی و زیستی را کاملاً به بوته فراموشی می سپارند، عده بسیار معدودی هستند و این کار هم بسیار مشکل است و این افراد انسانهای فوق العاده ای هستند، اگر چه همانا هم به حداقلی از نیازهای زیستی نیازمند می باشند. دسته دوم انسانهایی هستند که تنها نیازهای مادّی و حیوانی بر ایشان مطرح است و به زمینه های اخلاقی و معنوی و روحی و انسانی کاملاً بی توجه هستند. خوردن، خوابیدن، آشامدیدن، تولید مثل، ثروت اندوزی و... به یک زندگی کاملاً حیوانی و زیستی می پردازند. این امر برای جامعه بسیار خطر ناک هم هست.

امام خمینی(ره) در مورد مسائل ذکر شده به بیان یک جمله پرداخته اند که گویای مسائل بسیار و بیشماری است. ایشان می فرماید: «مبدا همه خطرها برای انسان خود آدم است، و مبدا اصلاح هم از خود آدم باید شروع شود.»چنانکه ملاحظه می شود، با لحظه ای تامل و تفکر در این جمله کوتاه دو بعد الهی و شیطانی انسان به صورت بسیار جالب و پر مغزی مطرح شده است. توجه و عنایت انسان به بعد معنوی الهی و انسانی، او را به اصلاح و کمال و پیشرفت رهنمون می نماید و توجه به جنبه حیوانی و شیطانی و جسمانی زمینه انحراف را به صورت خطر آفرین در او پرورش می دهد. این خطر نه تنها برای فرد که برای جامعه نیز خواهد بود. زمینه های آسیبی و انحرافی در بُعد اجتماعی و اخلاقی انسان به واسطه همین جنبه حیوانی و شیطانی فراهم می گردد. خودبینی، خودخواهی، حبّ نفس، شهوت طلبی، تجاوز، زیاده خواهی و... زمینه ساز این خطرهاست. حال اگر انسان بخواهد راه راست را بپیماید، باید بین نیازهای جسمانی و اخلاقیات و ارزشهای اجتماعی اعتدال بوجود بیاورد. مسلماً اگر گفته شود که اسلام مخالف برآورده کردن نیازهای مادّی انسان است، سخنی خطا و نادرست است. در اسلام توجه به نیازهای مختلف بشری از نیازهای مادّی و حیوانی گرفته تا نیازهای عالی، در چهارچوب مقررات و اصول و ارزشها، نه تنها ایرادی ندارد که لازم و ضروری است، بطوریکه انسان حتی در شرایط ویژه می تواند برای ادامه حیات و زندگی خود و دیگران به برخی از محرمات عمل نماید، برای مثال استفاده از گوشت حیوان مرده و یا حرام گوشت در صورت ضرورت و در شرایط ویژه برای حفظ حیات و رهایی از هلاکت بلامانع است. پس می بینیم که در این مکتب و در این دین انسان ساز به هر دو جنبه انسان توجه شده است. امّا باید توجه نمود که اگر در شرایط عادی به نیازهای حیوانی و جنبه زیستی و غریزی چنان توجه شود که زمینه های معنوی و فکری و ارزشی و اخلاقی به بوته فراموشی سپرده شود، در این صورت انسان خود را به ظلمت و هلاکت و نابودی و گمراهی کشانده است و جامعه را نیز به این جهت سوق داده است. امام می فرماید: «راه مستقیم الهی است که می تواند انسان را از نقص رو به کمال ببرد.»مسلماً این راه مستقیم الهی توجه به یک جنبه و بی اعتنایی به جنبه دیگر نیست، بلکه ایجاد تعادل و هماهنگی بین دو جنبه انسانی است، جنبه زیستی و حیوانی از یکطرف و جنبه معنوی و الهی از طرف دیگر، بطوریکه بین آنها هماهنگی لازم و منطقی بر قرار گردد.

انسان همواره باید مراقب اعمال و رفتار خویش باشد که به ورطه هلاکت و نابودی سقوط ننماید. توجه نا متعادل به نیازهای جسمانی و جنبه حیوانی نتیجه ای جز سقوط و گمراهی انسان ندارد.

این مراقبت و مواظبت باید مستمر و همیشگی باشد. به بیان دیگر انسان باید خود قاضی و داور اعمال خویش باشد و همواره به کنترل درونی خویش بپردازد. امام در این مورد فرموده اند: «به مجرد اشتباه و خطا، از آنان برگردید و اقرار به خطا کنید، که آن کمال انسانی است.»به راستی که انتقاد از خود و اقرار به اشتباه نیازمند شهامت اخلاقی است، چنانکه امام فرموده اند اگر انسان دچار خطا و اشتباه گردد، باید این خطا و اشتباه را شناخته و آنرا مرتفع نماید، زیرا هر انسانی جایز الخطاست و امکان اشتباه برای هر شخصی وجود دارد، مهمّ نیست که فرد مرتکب اشتباه شود، بلکه مهمّ این است که این اشتباه را شناخته و به آن اقرار نموده و در نهایت آنرا اصلاح کند.

مسلماً برنامه ریزی و ارائه یک نظام تربیتی صحیح و منطقی تنها بر اساس شناخت انسان امکان پذیر است. زیرا تعلیم و تربیت و همه برنامه های آن برای انسان و به خاطر اوست. بر همین اساس شناخت انسان بعنوان بنیادی ترین مساله باید قبل از هر اقدام دیگری نظیر تعیین هدف، تبیین روش ها و یا پرداختن به محتوای آموزشی و... مورد توجه قرار گیرد. امام خمینی رضوان الله تعالی در این مورد هم فرموده است: «هر اصلاحی نقطه اولش خود انسان است.»

همانگونه که گفته شد، انسان بدلیل داشتن قابلیتهای انسانی و ویژگیهای خاص خود نظیر عقل، اراده، شعور، آگاهی، مسئولیت و... نسبت به بقیه حیوانات ممتاز است. امّا در زمینه غرایز و نیازهای زیستی با دیگر حیوانات دارای اشتراک است.

از دیدگاه امام خمینی(ره) انسان فطرتاً نیک آفریده شده است و در عین حال می تواند بوسیله تربیت های نامساعد و نامطلوب به اسفل السافلین سقوط نماید و یا با تربیت صحیح و مناسب به اعلی علیین صعود کند. همانطور که مولوی این معنی را در قالب نظم به زیبایی بیان کرده است:

«در حدیث آمد که یزدان مجید خلق عالم را سه گونه آفرید

یک گروه را جمله عقل و علم و جود آن فرشته است و نداند جز سجود

نیست اندر عنصرش حرص و هو نور مطلق زنده از عشق خدا

یک گروه دیگر از دانش تهی همچو حیوان از علف در فربهی

او نبیند جز که اصطبل و علف از شقاوت غافلست و از شرف

این سوم هست آدمی زاد و بشر نیم او از فرشته و نیمش ز خر

نیم خر خود مایل سفلی بود نیم دیگر مایل عقلی بود...

بطور کلی می توان گفت که بر اساس اندیشه های حضرت امام خمینی(ره) نه تنها تعلیم و تربیت، بلکه هر اقدام دیگری باید نقطه آغازینش انسان باشد. انسان در نظر امام موجودی است فطرتاً پاک و برخوردار از کیفیاتی ذاتی که وظیفه بالندگی و شکوفایی او به عهده نظام تعلیم و تربیت جامعه است. هدف غایی تربیت، شکوفایی استعدادها و کیفیات فطری انسانی به منظور تقرب به کمال مطلوب و خداوند است که باید مورد توجه برنامه ها و برنامه ریزان آموزشی و اجتماعی واقع شود.