بصیرت امام خمینی رحمه الله

بصیرت امام خمینی رحمه الله
۲۷ اسفند ۱۳۹۳
بصیرت, سیره امام,

اشاره

در ادبیات دینی ما «بصیرت» برابر با بینش، فهم عمیق، درک قلبی و آگاهی است و همان گونه که در احکام شرعی نیز وارد شده است یکی از شرائط مرجع تقلید به نحو خاص و از جمله شرائط رهبری و پیشوایی به نحو عام، بصیرت و آگاهی کامل از مسائل عبادی ـ سیاسی است. این مطلب به گونه شفاف و روشن، ضرورت و اهمیت موضوع را می رساند.

قرآن کریم نیز به این موضوع به عنوان ویژگی یک رهبر و داعی به خیر و هدایت اشاره دارد؛ آنجا که می فرماید: «قُلْ هذِهِ سَبیلی اَدْعُوا إِلَی اللّهِ عَلی بَصیرَهٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی»؛ «بگو این راه من است. من و پیروانم با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم.»

با توجه به مطالب فوق، می توان گفت: امام راحل رحمه الله بعد از امامان معصوم علیهم السلام یکی از مصادیق کامل بصیرت و هوشیاری در رهبری ملت ایران و دنیای اسلام بودند. در این مقال، به ذکر چند نمونه از بصیرت در روش و منش سیاسی آن پیر سفر کرده از زبان برخی بزرگان اشاره می کنیم.

1. زکاوت و تیزبینی

«در تمام عمرم فردی با زکاوت تر و هوشیارتر از حضرت امام ندیده ام. در همین زمینه، نقل می کنند امام آن قدر از هوش و زکاوت برخوردار بودند که از آنچه در ضمیر و ذهن انسان مترتب می شد، آگاه بودند و در مقابل ایشان هیچ چاره ای به جز توسل به صداقت کلام نبود.»

2. روشن بینی

«روزی دو نفر از شاگردان و مشاهیر برای زیارت امام به محل اقامتشان، شهرستان محلات، آمده بودند. در آن ایام گروه خاصی مطرح بودند که در راس آنها مصدق بود که توجه مردم را به خود جلب کرده بود و آنها می پنداشتند که ضد امپریالیسم و ضد رژیم کسی است که وابسته به آنان باشد. آن روز امام سخنی در رد آن گروه بیان فرمودند. آن آقایان گفتند: «از شما بعید نیست که بر علیه این جمعیتی که چنین و چنان هستند، صحبت کنید. اینان مردم وطن دوست و انقلابی هستند.» ولی امام که این چهره های دروغین را از آن دوران می شناختند و انحراف آنها برای امام نمایان بود، علی رغم دفاع آن آقایان و بسیاری از مردم که ندانسته آنها را مورد ستایش قرار می دادند، آنها را رد می کردند و در هر صورت گذشت زمان بصیرت و بینش امام را برای آن آقایان روشن ساخت.»

3. نظارت بر فیلمهای تلویزیون

«حضرت امام علاوه بر اخبار، فیلمهای تلویزیون را نیز گاهی مشاهده می فرمودند تا خط مشی مسئولان برای ایشان روشن شود. گاهی از بعضی برنامه ها تعریف می کردند و گاهی نیز شدیدا از نمایش برخی برنامه ها انتقاد می فرمودند؛ مثلاً وقتی که مسئولان صدا و سیما نزد ایشان آمده بودند، حضرت امام فرمودند که شما در خلال سریال با آنکه زن گریم شده داشتید، اما در تیتراژ و در معرفی گریم کنندگان فقط مرد گریم کننده بود.»

4. هادی همیشگی

«امام به دلیل هوشیاری هیچ گاه خود را در مسیر موجها و نسیمهای مقطعی و انحرافی قرار ندادند و همیشه نقش ناظر یا هادی و کنترل کننده حوادث را به عهده داشتند. ایجاد تشکیلات و گروههای سیاسی و تولد یافتن سازمانهای به ظاهر انقلابی و نفوذ آنان در اقشار مختلف و قبضه کردن فرهنگ جامعه در چهره ملی گرایی و یا به اسم مجاهدین خلق و طرفداران اسلام راستین که در صورت بروز یک موج انقلابی و تغییر رژیم و سیاست مجددا بتوانند از کانال آنهاحکومت را قبضه کنند و راه را برای استعمار جدیدی هموار سازند؛ لذا حتی از پیش، روسای جمهور و وزراء را نیز تعیین می کردند.

مسلما تشخیص این چهره های پلید و منافق صفت کار آسانی نبود، بلکه از بزرگ ترین مشکلات بود. نمونه بارز آن جریان منافقان در نجف بود که آنها با ایجاد زمینه های کاملاً مساعد و حساب شده و بدون مطرح کردن شناخت خود از مبدا و معاد و رسالت، در سطح عموم مردم موفق شده بودند حمایت اکثریت قریب به اتفاق شخصیتها و رجال علمی و سیاسی در متن مبارزه را به خود جلب کنند و آنان می خواستند از این طریق در جلب حمایت امام از آنان سند اعتبار و پشتیبانی دریافت کنند؛ اما امام با تامل و بصیرت با آنان برخورد می کنند و چهره زشت آنان را از لابه لای دهها پرده فریب و نیرنگ و از متن نوشته و آثار آنان کشف می کنند و بعد از آن همه کوشش و تلاش و این طرف و آن طرف زدن منافقان، با یک جمله کاخ آمال و آرزوهای کثیف آنان را در هم می ریزد و آن اینکه: «شما به همین اندازه که من در طرد و نفی شما سخن نمی گویم، راضی باشید!»

از مرحوم علامه شهید آیه الله مطهری نقل شده است که فرمود: اگر امام آن روز در تایید و حمایت آنان سخنی فرموده بودند، ما امروز هیچ چیز نداشتیم. به خوبی روشن است که اکثر چهره ها از آنان حمایت می کردند و تنها امام باقی مانده بودند که امید آنها را به یاس و حرمان مبدل ساختند تا انقلاب پیروز شد.»

5. حساسیت نسبت به تصویب قوانین

در سال 1342 ش که انقلاب آغاز شد، حضرت امام در عین اینکه شبانه روز حداقل دو ساعت درس می فرمودند و برای این دو ساعت درس، حدود پنج ساعت مطالعه لازم داشتند و غالبا تا نیمه شب برای پاسخ به نامه ها، تلگرافها و پاسخ به کسب تکلیف کنندگان نمی خوابیدند که همه این مسائل اعصاب را خسته و هر فرد عادی را خیلی زود از پا در می آورد و به خصوص در درس و بحث و برخورد با مردم انسان را با عصبانیت مواجه می سازد، ایشان با کمال اطمینان خاطر و آرام، مسائل را مطرح می فرمودند و هیچ گاه در مسائل عادی عصبانیت از معظم له دیده نمی شد؛ اما عصبانیت امام موقعی آشکار می شد که قوانین خلاف اسلام به تصویب می رسید و استقلال کشور در معرض خطر قرار می گرفت که هر چه فریاد داشتند، بر سر جیره خواران استعمار می کشیدند و به مصداق «اَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ»؛ نسبت به شاگردان، به خصوص مهمانان و کسانی که به منزل ایشان وارد می شدند، نهایت تواضع را داشتند.»

6. خرید روزنامه مقدم بر خرید نان و پنیر

«حضرت امام از ابتدا فردی انقلابی و آگاه به مسائل روز بودند. در دوره طلبگی که حجره ای در مدرسه فیضیه داشتند، همه می دانستند که از ساعت 11 صبح به بعد کسی حق ندارد با ایشان ملاقات کند؛ زیرا در این ساعت می بایست روزنامه های منتشره را مطالعه کنند. ایشان با اینکه روزی یک ریال شهریه می گرفتند، یعنی ماهی سه تومان، ولی با این پول خرید روزنامه را مقدم بر خرید نان و پنیر و غذای روزانه می دانستند و تا ظهر مشغول مطالعه مطالب سیاسی بودند و بدین وسیله، در جریان مسائل روز قرار می گرفتند؛ لذا زمانی که کاپیتولاسیون یا مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح شد، ایشان دارای موضعی روشن بودند؛ یعنی جنگ با استکبار. و لذا ضربه مهلک را در زمان مناسب به سر استکبار جهانی فرود آوردند.»

7. گوش دادن به رادیوهای بیگانه

«من در دفتر حضرت امام کار می کردم. ایشان در ایوان منزلشان نماز می خواندند. در ایام تابستان وقت اخبار رادیو B.B.C یک ربع به هشت شب بود که دقیقا بین نماز مغرب و عشا واقع می شد. خودم دیدم که حضرت امام همین که اخبار مربوط به ایران و مسائل آن تمام شد، رادیو را بستند و نماز عشا را شروع کردند. با آنکه ایشان به نماز اول وقت و تعقیبات و مستحبات آن بسیار مقید بودند، اما از شنیدن اخبار رادیوهای بیگانه هم غافل نبودند. آری، این چنین بود که حضرت امام به اوضاع سیاسی کشور مسلّط بودند و از سخنان مسموم دشمن آگاه می شدند و به موقع پادزهر لازم را می ریختند و تبلیغات دشمن را خنثی می کردند.»

8. صدای انقلاب اسلامی

«به یاد دارم روزهای اول پیروزی که تازه رادیو و تلویزیون را فتح کرده بودیم، گوینده ها از طریق صدا و سیما اعلان می کردند: «اینجا صدای انقلاب راستین ایران است.» ما خوشحال بودیم؛ زیرا رادیویی که مرتب کلمه شاهنشاهی می گفت، حال حرف از انقلاب راستین ملت ایران می زد. اصلاً به فکرمان نمی رسید که این عبارت غلط است؛ ولی حضرت امام ما را خواستند و با قاطعیت فرمودند: این انحراف است، باید بگویند: «صدای انقلاب اسلامی.» و به ما فرمودند: «می فرستید و خودتان هم می روید و یک نفر از خودتان آنجا می گذارید؛ حتی اگر درگیری هم شد، اگر تعداد زیادی هم کشته شدند، مانعی ندارد. آنجا را تصرف کنید تا در خط انقلاب اسلامی حرکت کنند.» لذا من و آقای مطهری و آقای بهشتی و بعضی از دوستان دیگر مامور شدیم به آنجا برویم و کار را اصلاح کنیم. ... این هوشیاری و توجه امام به حفظ خط و جهت انقلاب برای حیات و تداوم انقلاب خیلی مهم بود.»

9. اطلاع از اخبار زودتر از مسئولان

«بسیاری از مواقع خبرها از طرف دفتر به مسئولان داده می شد؛ مثلاً در جریان فرار بنی صدر، آقای فکوری (فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی که به شهادت رسید) آمد خدمت امام. از ایشان سوال شد: هواپیمایی که دیشب رفت، چه بود و کجاست؟ آقای فکوری گفت: طبق اطلاع دقیق، الآن هواپیما روی آبهای مدیترانه حرکت می کند و معلوم نیست که کجا فرود می آید. امام فرمودند: «یک ساعت قبل هواپیما در پاریس نشسته است و بنی صدر و رجوی هم در آن بوده اند.» از این نوع حوادث خیلی زیاد بود که مسئولان خواسته اند خبری به امام بدهند، اما حضرت با هوشیاری، کامل تر از آن را به اطلاع آنان رسانیده اند.»

10. هوشیاری در ملاقاته

«از جمله کسانی که با امام در پاریس ملاقات کردند، مهندس بازرگان و دکتر سحابی، گردانندگان اصلی نهضت آزادی بودند که هر کدام با هیاتی آمده بودند. امام فرمودند: «من کسی را با عنوان حزب ملاقات نمی کنم. اگر آقایان با عنوان یک فرد ایرانی مثل تمام کسانی که با من ملاقات می کنند، می خواهند بیایند، مانعی ندارد.» آنها قبول کردند و به ملاقات امام آمدند. جالب اینکه در هر باری که هر کدام از آقایان می خواستند با امام ملاقات کنند، امام دستور می دادند که ما چند نفر در جلسه باشیم تا این موضوع در ذهنها نیاید که فلان گروه خصوصی با امام ملاقات کرده اند. و وقتی که سید جلال تهرانی عضو شورای سلطنت به پاریس جهت دیدار با امام آمد، امام فرمودند: «تا وقتی که عضو شورای سلطنت است، با او ملاقات نمی کنم، مگر استعفا بدهد و مثل یک فرد عادی بیاید.» و او مجبور به استعفا شد تا بتواند با امام ملاقات کند.»

«یکی از خصوصیات امام این بود که با هیچ کس خصوصی ملاقات نمی کردند؛ چرا که می فرمودند: «بعضی از اینها حرفهای مرا کم و زیاد می کنند.» لذا همیشه دو یا سه نفر از آقایان و شاگردان خودشان را در جلسه حاضر می کردند.»

«ایشان هرگز هیچ یک از ملاقاتها را در جای خلوت نمی پذیرفتند و در این موقع می فرمودند: «ما جای خلوت نداریم.» این مطلب بدان جهت بود که آنان نتوانند مطالبی را بر خلاف اظهار کنند و چند نفر، شاهد صحبتهای آنان باشند.»

11. تصمیم آگاهانه

«گاهی اوقات ممکن است تردید در تصمیم گیری موجب شکست شود. حضرت امام همیشه به موقع و به جا تصمیم می گرفتند؛ مثلاً زمانی که رژیم طاغوت تصمیم گرفت که ساعت 5/4 بعد از ظهر روز 21 بهمن را حکومت نظامی اعلان کند، امام به موقع، یعنی حدود نیم ساعت بعد از اعلان خبر، فرمودند: «حکومت نظامی لغو شود و همه مردم به خیابانها بیایند!» چنین شد و به دنبال آن سر و صدا و درگیری آغاز شد. انقلابیون به کمک بلند گو و با موتور و ماشینهای شخصی در خیابانهای تهران به راه افتادند و همه مردم را مطلع کردند تا علی رغم اعلان رژیم در خیابانها حضور جدی داشته باشند. البته بعد از انقلاب روشن شد که اگر این تصمیم به موقع گرفته نمی شد، همان شب محل اقامت امام و جاهای حساس دیگر بمباران می گردید.»

12. طلبه های سرباز

«به یاد دارم روزی که احتمالاً عید غدیر بود، با پدرم به حضور امام رسیدیم. علما و روحانیون نیز جمع بودند. من دیدم عده ای سرباز با موها و ریشهای تراشیده و کلاه به دست به محضر امام آمدند و زانو زدند و دست امام را بوسیدند و نشستند. معلوم شد که اینها طلابی هستند که توسط رژیم طاغوت از لباس روحانیت خارج شدند و به اجبار آنان را به سربازی برده اند. حضرت امام با لحنی بسیار محکم بدون اینکه تغییری در قیافه شان پیدا شود، فرمودند: «شما وظیفه تان که عوض نشده، فقط قیافه و لباستان تغییر کرده. هر جا که هستید، به وظیفه خود عمل کنید! در آنجا هم وظیفه از شما سلب نمی شود. فنون نظامی را فرا بگیرید که در آینده به دردتان خواهد خورد. هیچ مسئله ای پیش نیامده است. روحیه خودتان را حفظ کنید!» طوری حضرت امام با آنان صحبت کردند که آنان احساس قدرت و قوت کردند. برخورد بسیار هوشیارانه و مدبّرانه حضرت امام قضیه ای را که می توانست موجب رخوت و ضعف شود، به یک نقطه قوت و اعتماد به نفس تبدیل کرد.»

13. دقت در عملکرد مسئولین

«روز رای گیری برای وزیر نفت و وزیر برنامه و بودجه بود و برای آقای مهندس محمد جواد تندگویان به عنوان وزیر نفت و مهندس موسی خیر به عنوان وزیر برنامه و بودجه رای گیری به عمل آمد و آنان به وزارت انتخاب شدند. پس از اعلان نتیجه رای گیری، ضمن تبریک گفتن به این دو برادر و آرزوی توفیق برای آنان، گفتم: اینکه در اثنای جلسه من چند دقیقه از جلسه خارج شدم، به این خاطر بود که از من خواسته بودند با دفتر امام تماس بگیرم؛ زیرا با من کار مهمی داشتند. من در تماس با دفتر حضرت امام با حاج احمد آقا صحبت کردم. ایشان از سوی امام تذکری داد که مرا شدیدا تحت تاثیر قرار داد؛ زیرا فهمیدم که همه لحظاتی که ما در مجلس هستیم و همه تصمیماتی که می گیریم، همه و همه زیر نظر امام است و از دقتهای حسابگرانه ایشان خارج نیست.»

14. شناختن نقطه ضعف دشمن

«وقتی که از حضرت امام سوال شد که چه عاملی و چه انگیزه ای ایشان را بر آن داشت تا از پاریس به ایران بیایند؟ ایشان فرمودند: «من دیدم مقامات آمریکا مستقیم یا غیرمستقیم تهدید می کنند که از آمدن به ایران خودداری کنم؛ لذا دریافتم که اینها از رفتن ما به ایران نگران هستند.»

این تیزبینی و ژرف نگری حضرت امام است و توجه دارند که نقطه ضعف دشمن در کجاست و دشمن در چه موقعیتی قرار دارد و چگونه باید به او ضربه زد و این واقعا از ویژگیهای مهم و اساسی ایشان است.»

همچنین روزی که به مدرسه فیضیه حمله شد (فروردین سال 1342)، امام به پا خاست و این توطئه را خنثی کرد. هنوز یک هفته از فاجعه نگذشته بود و هنوز درب خانه بسیاری از علما و مراجع باز نشده بود و بسیاری از روحانیون و طلاب جرئت نمی کردند با لباس روحانیت در خیابانها ظاهر شوند و مردم جرئت نداشتند به منزل علما نزدیک شوند و هنوز همه جا وحشت و رعب و ترس حکمفرما بود که یکباره دیدیم اعلامیه ای از سوی حضرت امام صادر شد به نام «شاه دوستی یعنی غارتگری». این اعلامیه بسان آبی بود که بر آتش ریخته شد.»

15. اهتمام به کسب خبر

«توجه حضرت امام [همواره] به مسائل ظریف [بوده است] از جمله شنیدن اخبار که برای اکثر افراد هنوز جا نیفتاده است و فکر می کنند اگر اتفاق بیفتد، بالاخره خبردار می شوند؛ اما حضرت امام علاوه بر شنیدن اخبار ایران که مرتب در جریان آن بودند، سر ساعت اخبار کشورهای دیگر را که به زبان فارسی پخش می شد، می شنیدند. برادرانی موظف بودند تمام روزنامه هایی که در خارج کشور در مورد ایران مطلبی می نوشتند، ترجمه کنند و همان شب به دست امام برسانند و ایشان وقت می گذاشتند و مطالب را می خواندند.»

«حضرت امام در به دست آوردن اخبار حتی از رادیوهای بیگانه اهتمام فراوانی داشتند تا جایی که اگر قبل از اذان صبح و بعد از مناجاتها و راز و نیازهای شبانه و نماز شب وقتی باقی می ماند که می توانستند از بولتنهای خبری مختلف استفاده کنند، این کار را می کردند. حتی سه روز پس از عمل جراحی که حال حضرت امام رو به بهبودی گذاشته بود، دستور دادند تلویزیون بیاورند تا از آن استفاده کنند.»

16. بینش اسلامی عمیق

«خاطره ای از بینش اسلامی عمیق ایشان است که شاید رمز موفقیتشان در نهضت اسلامی هم همین بود. متاسفانه در مورد شناخت اسلام و حقایق اسلامی انحرافاتی به وجود آمده و هر کس یک بُعد از اسلام را چسبیده و فکر کرده اسلام در همان خلاصه می شود. برخی اسلام را در عبادت، نماز، روزه، خلاصه کرده اند و در مقابل هم عده ای اسلام را در مسائل سیاسی خلاصه کرده اند که اسلام یعنی سیاست یعنی مبارزه با ظلم، حالا نماز نخواندیم هم نخواندیم. دسته ای هم اسلام را در خدمت به خلق خلاصه کرده اند و می گویند که عبادت به جز خدمت خلق نیست. و حال آنکه اسلام همه اینها را دارد. اسلام نماز، سیاست، خدمت به خلق، مبارزه و جهاد و... دارد. رهبر انقلاب این ویژگی را داشتند که در سیاست در حد اعلای مهارت و تخصص بودند، از مسائل عبادی غافل نبودند و در همان شرائطی که در مسائل عبادی و نیایش و توجه به مسائل معنوی و روحانی بودند، از مسائل اجتماعی و علوم اسلامی غافل نمی شدند.»

17. آینده نگری

«امام همواره تلاش می کردند در نظر دادن و در پاسخ به سوالات به خصوص سوالات اجتماعی و سیاسی آن قدر دقیق باشند که دشمن نتواند در خلال پاسخ امام سوء استفاده بکند و شخصیت صنفی یا جمعیت خاصی را آسوده کند. امام اولین شخصیت روحانی در جهان اسلام بودند که با قاطعیت و با روشنی کامل اجازه فرمودند که از مبارزان فلسطینی حمایت شود و در صنوف مبارزات آنها، مسلمانان در صورت تمکن شرکت کنند و اگر مالی ندارند، از وجوه شرعیه (عمدتا زکات) کمک کنند. این فتوا صریح ترین و روشن ترین و شاید اولین فتوا از نوع خودش بود که امام بیان فرمودند. این فتوا در وقتش در ایران انعکاس مثبتی داشت. مبارزین ایرانی با شور و هیجان، آماده پاسخ به این ندا و انجام وظیفه شدند. در همان زمان شخصی فرصت طلب که در کسوت لباس روحانی بود و مسجدی را در تهران اداره می کرد، مدعی شد که من شخصا از طرف امام مامورم و نوشته ای و یا پیغامی دارم که وجوه شرعیه مردم را به نفع فلسطینیها جمع و ارسال کنم. عده ای از دوستان در تهران از طرفی خوشحال بودند که امکان دست رسی با واسطه به امام فراهم آمده و این وجوه جمع آوری می شود و به مردم فلسطین خواهد رسید و از طرفی هم تعجب می کردند که چطور این شخص با وجود افراد دیگر انتخاب شده است. در صدد بر آمدند از امام سوال کنند. جناب آقای کروبی نامه ای نوشتند و توسط آقای احسانی به نجف فرستادند. از امام سوال کرده بودند: شخصی به این نام مدعی است که از طرف شما اجازه دارد کمکها را برای فلسطینیها جمع آوری کند. آیا واقعیت دارد؟

من نامه را خدمتشان بردم. امام نامه را خواندند و گفتند: «من این نامه را جواب نمی دهم؛ زیرا نام شخص در آن برده شده و ایشان با یکی از شخصیتهایی که در صراط مرجعیت است، در ارتباط می باشد. طبیعی است با پاسخ منفی من هم این شخص و هم آن شخصیت روحانی در مسیر مرجعیت لطمه خواهند خورد و از حیثیت ساقط می شوند. شما به صورت کلی سوال طرح کنید که آیا کسی تا به حال از طرف شما دستوری برای جمع آوری کمکها داشته یا نه؟ من هم پاسخ خواهم داد.» حضرت امام تا این حد آینده نگر بودند و به آینده اصناف و نوع شخص یا شخصیتها حتی با چند واسطه در پاسخگویی به سوالات هوشیاری داشتند.»

18. توطئه بزرگ

«قبل از واقعه 15 خرداد سال 1342 که رژیم شاه به دنبال بهانه هایی برای پرونده سازی علیه امام می گشت، شخصی که خود را دیپلمات در لبنان معرفی می کرد، با وساطت یک روحانی ایرانی با امام ملاقات کرد و اظهار داشت که از طرف جمال عبد الناصر مامورم که مراتب سپاسگزاری و قدردانی ایشان را از مبارزاتی که علیه اسرائیل در ایران به عمل می آورید، محضر شما ابلاغ کنم. ضمنا خدمت شما عرض می کنم که رئیس جمهور جمال عبد الناصر آماده اند هر گونه کمک و مساعدتی که در این راه بدان نیازمند می باشید، اعم از پول و اسلحه و غیره در اختیار شما قرار دهند و شما را در ادامه این راه مقدس تا رسیدن به پیروزی یاری دهند. امام پاسخ دادند: «مبارزات ما مربوط به امور داخلی کشور ماست و در انجام و ادامه آن به هیچ گونه مساعدت و دخالت دیگران نیازی نداریم.» بعدها که امام در زندان بودند، متوجه شدیم شخصی که خود را دیپلمات مصری معرفی کرده بود، فرستاده رژیم شاه بوده که بدین وسیله می خواسته بهانه ای علیه امام به دست بیاورد که با بینش و آگاهی امام توطئه خنثی شد.»

19. دقت در جزئیات

«بنده اول انقلاب سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام بودم و در همان لانه جاسوسی پشت صفحه تلویزیون بارها با یک اورکت آمریکایی ظاهر می شدم؛ اما متوجه این قضیه نبودم تا اینکه یک مرتبه امام فرموده بودند: «چیزی که ایشان می پوشد، چیست؟ آیا ساخت وطن است؟» این چیزی بود که خود من متوجه نشده بودم، ولی امام تا این حد در مسائل دقیق بودند.»

20. پیش بینی وقایع

«در ایامی که وزیر امور خارجه بودم، پس از شهادت شهید رجایی و باهنر در شهریور سال 1360 خدمت امام رفتم و گفتم: برای اولین بار ما می خواهیم در سازمان ملل شرکت کنیم. امام فرمودند: من با اصلش موافقم و مخالف نیستم؛ ولی پیش بینی کرده اید که آیا به شما اجازه می دهند یا نه؟ گفتم: آنچه ظاهر امر نشان می دهد، اطمینان آور نیست. امام فرمودند: مثلاً شما فکر کرده اید که اگر شما بروید پشت تریبون بایستید، ممکن است یک باره بلندگوها را خاموش کنند و شما را تحقیر بکنند؟ این نکته ها برای من تکان دهنده بود که تا این حد امام پیش بینی وقایع را می کنند.»

21. مخالفت هوشیارانه

«زمانی بود که من اصرار داشتم امام بر کتاب حجاب مرحوم شهید مطهری تقریظی بنویسند تا معلوم شود این کتاب مورد تایید ایشان است و به این ترتیب، در جامعه خوب جا بیفتد؛ ولی امام با نظر من مخالفت کردند و فرمودند: اگر من تایید کنم، کسانی که ایشان را تخطئه می کنند، فعال تر می شوند و مسئله جنبه سیاسی پیدا می کند.»