جلوه هایی از حضور مردم در نهضت امام خمینی (ره)

جلوه هایی از حضور مردم در نهضت امام خمینی (ره)
رحیم روحبخش
۱۵ فروردین ۱۳۹۴
قم, نهضت امام خمینی(ره), نقش زنان در نهضت,

بخشی از یک گزارش ساواک:

«اطلاعات واصله از منابع مختلف حاکیست وضع عزاداری در سال جاری [محرم 1342] در تهران بسیار بی سابقه بود و در دستجات و مجالس روضه خوانی تعداد زیادی جمعیت شرکت می کرد که شاید در ده سال اخیر بی سابقه بود... در میان مردم منتشر می شد وعاظی که شدید حمله می کردند عبارتند از: فلسفی، محلاتی، حجازی، شیرازی، اعتمادزاده، شیخ جعفر خندق آبادی، شیخ باقر نهاوندی که اینها سردسته و بقیه در حدودی حمله می کردند...»(1)

مقدمه

سوال بنیادین این مقاله این است که نهضت امام خمینی چه تاثیری از قیام کربلا پذیرفته است؟ کدام مولفه ها در این ارتباط نقش داشتند؟ و امام خمینی به عنوان رهبر نهضت از کدام سازوکارها برای این منظور سود جسته است؟

هنوز چند ماهی از نهضت امام خمینی نگذشته بود که محرم 1383 هـ . ق برابر با خرداد 1342 هـ . ش فرارسید. بطور عام شروع نهضت امام را از اواسط سال 1341 شمسی و در جریان مخالفت مراجع با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی می دانند. بعد از پیروزی نهضت در لغو لایحه، مبارزه روحانیت در مراحل بعدی شامل تحریم رفراندم اصول ششگانه انقلاب سفید در ششم بهمن 1341 و همچنین تحریم عید نوروز 1342 تداوم یافت. تشدید این رویاروییها باعث شد که رژیم درصدد سرکوب مرکز و ثقل اصلی نهضت یعنی حوزه علمیه قم برآید. برای این منظور در روز دوم فروردین 1342 برابر با مراسمهای عزاداری سالروز شهادت امام صادق(ع) به مدرسه فیضیه قم حمله کرده و تعدادی از طلاب و سوگواران مجلس عزاداری را به شهادت رساندند یا زخمی کردند. از اینرو امام خمینی به عنوان رهبر نهضت درصدد برآمد که برای مقابله با نظام از مجالس عزاداری و پرشکوه ماه محرم برای افشاگری علیه هیات حاکمه و بسیج توده های مومنین مذهبی بهره جوید.

در این مقاله راهکارهای استفاده فعالان نهضت و بویژه امام خمینی از مجالس محرم برای آگاه ساختن توده ها و فراخوان آنها به عرصه مبارزه مورد بازکاوی قرار می گیرد.

قم، کانون هیاتهای مذهبی

شهر قم از محلات قدیم و جدید مختلفی تشکیل شده است. محلات قدیمی شامل محله چهل اختران، کوچه حکیم و کوچه آذر (مسجد جمعه)، به لحاظ حفظ انسجام مذهبی و ساختار سنتی خود از جایگاهی مقدس گونه برخوردار هستند، بگونه ای که برخی از مقدسین معتقدند برای حفظ سلامت دینی لازم است در آن محلات زندگی کنند. هیاتهای سوگواری محرم عمده ترین نهادهای مذهبی این محلات هستند که عاملی برای حضور در عرصه مراسم دینی و متمایز ساختن هر محله از دیگری تلقی می شوند. تعداد اعضای هر یک از این هیاتها می تواند دال بر برتری آن محسوب شود. شاهدان مراسم سینه زنی هیاتهای مذکور در ماه محرم معترفند که طول دسته های سینه زنی برخی از آنها در روز عاشورا در جریان حرکت از محله به طرف حرم حضرت معصومه(س) به چندین کیلومتر می رسد.

امام خمینی و هیاتهای مذهبی قم

امام به فراست به این نکته واقف بود که پیشبرد نهضت در قم بدون فراخوان و جلب حمایت این هیاتها میسر نیست. از اینرو در محرم سال 1342 با تدابیری سنجیده در هر یک از شبهای عزاداری با قرار قبلی به دیدار هر یک از این هیاتها می رفت. در جریان این دیدارها، تجمع عظیمی از مستقبلین در کوچه پس کوچه های تاریک و باریک محلات قدیمی قم صورت می گرفت که با شور و شوق و هیجان فراوانی همراه بود. متولیان هیاتها پیشاپیش به میمنت ورود یک مرجع به محله و مسجد آنها، تمهیداتی برای استقبال باشکوه فراهم می کردند. قربانیهایی چند در مسیر ورود امام به محله انجام می شد و بوی اسپند فضای محله را عطر آگین می کرد.(2)

روضه خوانها و منبریها و حتی مداحان فرصت را غنیمت شمرده و «روضه فیضیه» را در مذمت حمله و تهاجم عمال رژیم به مدرسه فیضیه قم و به شهادت رساندن طلاب دانشگاه امام صادق(ع) می خواندند. جمعیت عظیم سیاه پوش بر سر و سینه می کوبید و اینچنین محفلی مذهبی ـ سیاسی شکل می گرفت. این دیدار رهبری فرهمند از توده های بیشمار هوادارانش در محلات دورافتاده همواره بر خاطره ها نقش می بست.

هیچ تدبیری به اندازه سازوکارهای مبارزاتی امام در جلب و جذب توده ها به نهضت موثر نبود. امام در آن شبها از هیاتهای مختلف در مساجد و تکیه های قم دیدار کرد و هیاتهای محلات مختلف از جمله کوچه حکیم، محله عشق علی، محله چهل اختران، کوچه آذر، تکیه ملامحمد و... مورد بازدید امام و هیات همراه قرار گرفت.(3) در این میان دیدار از سه هیات اهمیت ویژه ای داشت. از بررسی دیدارهای امام از هیاتها چنین برمی آید که ایشان سه شب اصلی محرم یعنی تاسوعا، عاشورا و شب شام غریبان را برای دیدار از سه هیات اصلی و ریشه دار در محلات قدیمی قم به ترتیب محله آذر (مسجد جمعه)، محله چهل اختران و محله کوچه حکیم انتخاب کردند. ناگفته پیداست که اگر ماه محرم ماهی پرشنونده برای وعاظ تلقی می شود، سه شب مذکور از زمره «پرشنونده ترین» شبهای آن ماه است. در این نوشتار این دیدارها بررسی می شود:

1ـ دیدار امام از هیات مسجد جمعه در محله آذر: هیات اول که مورد دیدار امام قرار گرفت هیات قدیمی مستقر در مسجد جمعه محله آذر بود. ماجرای این دیدار در خاطرات یکی از اعضای هیات مذکور آمده است. در آستانه ورود امام به آن محله، انبوه جمعیت در کوچه محله و پشت بامهای مسیر حرکت امام موج می زد. استقبال کنندگان از امام با شور و شوقی وصف ناپذیر همراه ایشان وارد مسجد جمعه شدند. تا پاسی از شب امام با همراهان در مسجد نشستند و در مراسم و برنامه های آنان شرکت جستند، سپس با بدرقه گرم اعضای هیات به منزل مراجعت کردند. در روز بعد جوانان هیات مذکور نقش اصلی را در تهیه تدارکات مراسم سخنرانی عظیم روز عاشورای امام در مدرسه فیضیه ایفا کردند. آنان حتی با تمهیدات قبلی و پیش بینی قطع برق مدرسه در جریان سخنرانی از سوی مقامات مسئول شهر، باطری های بزرگی تهیه کرده بودند که به محض قطع برق، توانستند بلندگوهای مدرسه و خیابانهای اطراف را به کار اندازند همچنین با تهیه ضبط صوت، سخنرانی مشهور امام را ضبط کردند که گویا تنها نوار موجود از آن سخنرانی توسط آنان تهیه و تکثیر شد. (4)

2ـ هیات محله چهل اختران: هیات محله قدیمی دیگری که مورد بازدید امام قرار گرفت هیات محله چهل اختران بود. این محله نیز چون دو محله دیگر قدیمی، در منطقه پایین شهر قرار داشت از اینرو در اصطلاح عام مردم قم به مجموع هیاتهای مذکور، هیات پایین شهری نیز اطلاق می شد. بازدید امام از این هیات بنا به دعوت حاج سیدعلی چهل اخترانی (رئیس هیات مذکور) بعمل آمد. انتخاب شب عاشورا برای دیدار با هیات مذکور، بیانگر اهمیت و جایگاه ویژه این هیات در قم می باشد. فرزند نامبرده (حجت الاسلام عبدالحسین چهل اخترانی) در خاطرات خود این دیدار را دارای شکوه خاصی توصیف می کند. وی از اهالی محله چهل اختران به عنوان افراد مومن و متدین یاد کرده که در آن شب در محضر امام تا نیمه های شب بر سر و سینه خود زدند «و از همان موقع علاقه خاصی به امام خمینی پیدا کردند.» (5) یکی دیگر از دست اندرکاران آن هیات در خاطراتش از شکوه عزاداری مردم در شب عاشورای مذکور چنین یاد کرده است:

«آن شب این جمعیت، در صحن چهل اختران، زیر خیمه امام حسین(ع) چه کرد: صدای حسین حسین این مردم، نیمی از شهر را پر کرده بود. امام بزرگوار از این فریادهای یا حسین مردم، بسیار منقلب شد و آنچه را که باید، از علاقه مردم محله چهل اختران و نیز از علاقه حاج آقا چهل اخترانی و پسرانش نسبت به خود دریافت کرد.»

وی درباره چگونگی بدرقه امام در آن شب اضافه می کند: «وقتی حضرت امام می خواستند تشریف ببرند باز هم مردم مهلت نمی دادند و از روی علاقه می خواستند دست آقا را ببوسند. پای آقا را ببوسند. لذا با زحمت بسیار، جمعیت را این طرف و آن طرف کنار زدند، تا از صحن چهل اختران خارج شدند.» (6)

3ـ هیات کوچه حکیم: هیات کوچه حکیم نیز یکی دیگر از هیاتهای قدیمی قم است. دو تن از سران این هیات پیش از آن با امام آشنا و با ایشان انس و الفتی پیدا کرده بودند. سیدمحمد ورامینی رئیس هیات کوچه حکیم از دست اندرکاران امور بیت امام محسوب می شد. حسین کشور نیز یک روز پیش از دیدار امام از هیات محله مذکور، با سازماندهی قریب سیصد نفر از جوانان هیات، ماموریت حفاظت از امام را در مراسم سخنرانی مشهور عاشورا در مدرسه فیضیه به عهده گرفته بود. اهمیت این بازدید بدلیل زمان انجام آن بود که بعد از سخنرانی معروف عاشورای امام صورت گرفت. همین سخنرانی بود که هیات حاکمه نظام شاهنشاهی را دچار هراس کرد و برای مقابله با نهضت امام در دو روز اقدام به دستگیری ایشان کردند.

بازتاب عین آن سخنرانی برای اهالی قم و بخصوص اعضای هیات کوچه حکیم، آشکار شدن روحیه تحسین برانگیز شجاعت و قاطعیت امام در قبال اصول جنبش بود. از اینرو در این دیدار ابعاد باشکوهی از شور و شوق مردم در استقبال از امام به چشم می خورد. انبوه جمعیت مستقبلین از میدان پامنار تا کوچه حکیم موج می زد. جمعی از جوانان هیات، برای حفاظت از جان امام، دستهای خود را به هم زنجیر کردند و یک صف انسانی طویل تشکیل دادند که امام از داخل آن حرکت می کرد. گویا این تدبیر با عنایت به سخنرانی شدیداللحن امام و خطر حضور و حمله غافلگیرانه نیروهای امنیتی به ایشان اتخاذ شده بود. برخی نیز افراد مشکوکی را در جمع استقبال کنندگان مشاهده کرده بودند. (7) از ابراز هیجانات و شوق عمومی از زبان یکی از شاهدان به عنوان اعلام «آمادگی خاص اعم از جانی و مالی در میان مردم» برای حمایت و پشتیبانی از امام تعبیر شده است. (8)

همانطور که گفته شد دو تن از سران هیات در تدارک این برنامه و همراه ساختن اهالی محله با نهضت نقش اصلی را ایفا کردند. نفر اول حاج حسین کشور بود که شغل اصلی او معماری ساختمان بوده و از زمره پهلوانان برجسته قم نیز محسوب می شد. او از پایگاه مردمی زیادی برخوردار بود و به امام ارادت ویژه ای داشت. (9) وی در خاطراتش از نقش خود در تدارک مراسم استقبال از امام سخن رانده است. (10) در جریان قیام 15 خرداد از او به عنوان «سردسته قیام پایین شهری های قم» یاد شده است. پیش از آن نیز از نقش وی در حفاظت از جان امام در مراسم سخنرانی عاشورا سخن گفته شد. (11)

اما نفر دوم سیدمحمد ورامینی بود که در راس هیات محله کوچه حکیم قرار داشت. تقرب وی به امام به حدی بود که از جانب ایشان در صبح روز دستگیری امام، متن وصیت نامه ایشان را خطاب به انبوه جمعیت خاص در صحن حرم حضرت معصومه(س) قرائت کرد. (12)

مجالس سوگواری محرم در منزل امام خمینی

بدون تردید ابتکار عمل امام در خلق چنین صحنه هایی در ارتباط با توده های مذهبی، نقش مهمی در وقوع قیام باشکوه 15 خرداد در قم ایفا کرد. قیامی که در آن همین توده های مذهبی محلات نقش اصلی را ایفا کردند. واقعیت امر اینکه بواسطه حضور فیزیکی امام در قم و در نتیجه فراهم بودن زمینه ارتباط مستقیم ایشان با مردم و اهالی شهر، شرایط و امکان آگاهی بخشیدن به مردم آنجا برای ایشان به سهولت میسر می شد، کاری که اگر بدرستی از سوی روحانیون طرفدار امام در سایر شهرها مورد توجه قرار می گرفت، می توانست نقش مهمی در تبلیغ آموزه های نهضت ایفا کند.

از جمله این تدابیر حضور انبوه مردم و اهالی قم در مراسم سوگواری ایام محرم در منزل امام بود، مراسمی از این نوع در منزل امام با حضور هزاران نفر تشکیل می شد. در گزارشی از ساواک از مراسم سوگواری روز اول محرم (3/3/1342) در منزل امام آمده است: «از ساعت 7 صبح روز جاری مجلس ختمی در منزل خمینی برگزار گردید و ساعت 05/9 دقیقه خمینی در آن شرکت نمود... جمعیت در حدود 3000 نفر بود... حیاط، اتاقها و کوچه مجاور مملو از جمعیت شد» (13) یکی از بازاریان قم که در آن ایام در مراسم سوگواری منزل امام شرکت می کرد، نقل می کند که مردم در حین عزیمت به منزل امام برای شرکت در مراسم سوگواری و همچنین در هنگام مراجعت از آنجا، بصورت دسته جمعی حرکت کرده و در مسیر راه، شعارهای انقلابی سرمی دادند.(14)

در خصوص مراسم صبح روز تاسوعای منزل امام دو گزارش از شهربانی و ساواک وجود دارد که این امر بیانگر کنترل و نظارت شدید برنامه های منزل امام از سوی نهادهای امنیتی می باشد. چنین به نظر می رسد که این تدابیر با نزدیک شدن به عاشورا و احتمال سخنرانی امام در آن روز، شدت پیدا کرده است. به هر حال گزارش مامور اطلاعاتی شهربانی از مراسم آن روز حاکی است که در آن روز قریب دو هزار نفر در مراسم سوگواری منزل امام شرکت کرده و وعاظی چون: برقعی، تهرانی، شیرازی، سیدجواد جزایری دزفولی و علی اصغر مروارید به ایراد سخن پرداختند. در این گزارش تاکید شده است که وعاظ مذکور در خلال سخنرانیهای خود به شدت علیه دستگاه و حکومت سخن راندند و به دلیل نقش هیات حاکمه در ایجاد فاجعه مدرسه فیضیه، از امام درخواست کردند که حکم جهاد صادر نماید. (15)

اما در گزارش مامور ساواک از آن مراسم از حضور قریب سه هزار نفر در آن مراسم سخن به میان آمده است و خاطرنشان گردیده که برخی از شرکت کنندگان در مراسم از اهالی قراء اطراف قم از جمله جمکران و سراچه بوده و برخی نیز از تهران برای شرکت در آن مراسم به قم سفر کرده اند. (16)

نقش هیاتهای مذهبی محلات قدیمی قم در قیام 15 خرداد

از بررسی اسناد موجود و بحث های قبلی چنین می توان نتیجه گرفت که مولفه عمده برای بررسی نهضت روحانیت در قم، علاوه بر حضور مرجعیت به عنوان رهبری نهضت و حوزه علمیه قم به عنوان پایگاه جنبش، ساختار و عملکرد هیاتی محلات قدیم قم قابل تامل است. بر این اساس از آنجا که هیاتهای قدیمی و سرشناس قم منتسب به محلات مذهبی و دیرینه آن شهر بود، نه تنها حضور و عضویت افراد در آن هیاتها، می توانست یک نقش هویتی مذهبی و اجتماعی به اعضا بدهد بلکه خود هیاتها نیز در ایجاد هویت دینی محلات قم نقش مهمی داشتند و در نهایت خود این محلات، هویت بخش شهر قم در جایگاه یک شهر مذهبی بودند. آنچه که در این میان برجسته می نمود، محله بود. زیرا شناخت افراد، مساجد، تکیه ها، حسینیه ها، مدارس دینی و هیاتهای مذهبی از نام و عنوان محله منشا می گرفت.

بدون تردید این تدبیر (دیدار از هیات های عزاداری) در رویکرد سیاسی هیاتهای مذهبی قم به نهضت نفس وافری ایفا کرد. این رویکرد امام باعث می شد که ایشان بیش از پیش با توده های مردم و نیز مردم با ایشان انس و الفتی مضاعف پیدا کنند. بر این اساس به سهولت می توان دریافت که دستگیری امام چه بازتابی در میان مردم ایجاد کرد.

دیدار امام با انبوه جمعیت محله کوچه حکیم چنان شوق وصف ناپذیری در بین اهالی ایجاد کرده بود که هیچکس تصور نمی کرد ساعاتی بعد از آن صحنه های باشکوه، امام را یکه و تنها دستگیر و به تهران منتقل کنند. امام تا ساعتی از شب در میان اهالی آن محله ماند و با بدرقه گرم مردم رهسپار منزل خود شد. اما هنوز ساعاتی از شب نگذشته، هنگامیکه برای خواندن نماز شب بیدار شده بودند که ماموران امنیتی در منزل امام حاضر شدند و در زدند و از ایشان خواستند که همراهشان برود.

ماجرای اطلاع اهالی آن محله از دستگیری امام و حضور آنان در صحنه در خاطرات حسین کشور سردسته محله کوچه حکیم بطور کامل آمده است. وی در خاطرات تفصیلی خود بعد از یادآوری دیدار امام از هیات محله آنها و بدرقه ایشان تا منزل خاطرنشان می سازد که قریب ساعت پنج صبح از واقعه دستگیری امام مطلع شده و بلافاصله اهالی کوچه حکیم و همچنین اهالی محله آذر و بخصوص افرادی را که برای کشاورزی عازم صحرا بودند با خبر کرده و با مخاطب ساختن کشاورزان با عبارت: «امروز روز امتحان است. امام حسین ما را گرفته اند و می خواهند بکشند.» آنها را برای حضور در صحنه تظاهرات فراخوانده است. بعد از مدت کوتاهی که اهالی محلات مذکور جمع شدند، جمعیت با تدابیر و برنامه ریزی وی بطرف صحن حرم حرکت کردند.

یکی از بازاریان قم که صحنه تظاهرات و حرکت خشمگین اهالی این محله را مشاهده کرده در خاطراتش نقل می کند این دسته از پایین شهر قم با قمه و قداره حرکت می کرد. حاج حسین کشور که زخمی شده بود به همراه سید محمد ورامینی سردسته آنها بشمار می رفتند. (17) چنین به نظر می رسد که بسیاری از اهالی قم که از شعارها و تحرکات اهالی این محله به هیجان آمده بودند در طول مسیر حرکت آنها، به جمع تظاهرکنندگان پیوستند و هرچه آنان به حرم نزدیک می شدند جمعیت افزایش می یافت. یکی از طلاب که حرکت این موج انسانی را در خیابان منتهی به حرم مشاهده کرده از آن بعنوان یک «راهپیمایی عظیم» نام برده است. (18) شاید باشکوه ترین لحظه این حرکت، موقعی بود که آنان وارد صحن حرم حضرت معصومه شدند. به نظر می رسد که این گروه نخستین جمعیت تظاهرکننده ای بود که وارد صحن شدند بنا به نقل از حسین کشور، وی از اینکه هنوز مراجع و علما به صحن نیامده و تحرکی از خود نشان نداده اند ناراحت شده و برای نشان دادن وفاداری خود به امام و نهضت در قبال بی توجهی مراجع، مجدداً به منزل برگشته و پسران خردسال خود را نیز به حرم آورده که اشاره یکی از گزارشهای شهربانی از مراجعت وی به منزل، مربوط به همین واقعه می باشد. به هر حال بعد از حضور در حرم هنگامیکه حاج آقا مصطفی خمینی از دستگیری امام و فراق پدر سخن می گفت، وی از میان جمعیت برخاسته و رو به آقا مصطفی با صدای بلند گفت: «آقا جان، غصه نخورید! پنج تا از بچه هایم را آوردم قربانی تو کنم.» (19) و سپس اضافه نمود: «برای شهادت، اینها که از حضرت علی اصغر عزیزتر نیستند.» (20) این سخنان تاثیر شدیدی بر حاضرین گذاشت. همه به هیجان آمدند و به گریه افتادند. حرکت اهالی محله کوچه حکیم، نخستین حرکت متشکل و منسجم بخشی از اهالی یک محله قم برای اعتراض به دستگیری امام بود. اما در این میان، نقش سیدمحمد ورامینی همکار و همراه حسین کشور از محله کوچه حکیم، حائز اهمیت و بررسی است. وی و بسیاری از افراد سرشناس محلات قم بخصوص بعد از واقعه مدرسه فیضیه قم و عکس العمل امام نسبت به آن به امام انس و الفت بیشتری پیدا کرده بودند. وی به همراه حسین کشور در جمع آوری و حرکت اهالی کوچه حکیم و محله آذر بطرف حرم سهم بسزایی داشت. (21) هنگامیکه این جمعیت به صحن حـــرم رسیدند، وی پشت میکروفــون قرار گرفت و با ایراد سخنان و ایجاد هیجانات، مردم را به مقابله و اعتراض و اعتصاب فرامی خواند.(22) خود وی در خاطراتش از حضور مراجع در صحن حرم یاد کرده و درباره نقش خودش می گوید: «بعد از اینکه جمعیت به حرم رسیدند مراجع به من دستور دادند که بالای منبر بروم و به مردم بگویم که مراجع قصد دارند در صحن متحصن شوند تا آیت الله خمینی آزاد بشود و برگردد. در این موقع که صحن بزرگ و کوچک و میدان آستانه پر از جمعیت شده بود جمعیت عظیمی از محله «پایین شهر» قم آمدند که همه مسلح به سلاح سرد بودند. اسلحه شان هم بیشتر شمشیر و قداره بود آنان خیلی جوش و خروش داشتند. زنان «پایین شهری» هم مشغول شعار دادن و سینه زدن و تهییج مردم شدند... مردها تهییج شدند و با همان وضعیتی که وارد شده بودند، حرکت کردند، شمشیرها و قداره ها را دور سرشان می چرخاندند. بعد با جوش و خروشی بیادماندنی از قسمت جنوبی فشار آورده و خارج شدند. جمعیت پایین شهر به طرف تهران راه افتادند... آیت الله مرعشی نجفی از طریق یکی از اطرافیانش به من گفت کـــــه چــون مــــردم شما را مـــی شناسـنـــد. برو دنبال جمعیت و آنها را برگردان، ممکن است خونریزی بکنند. من از منبر پایین آمدم. سر چهارراه غفاری خودم را به آنها رساندم. با دست و زبان اشاره کردم که به طرف پل سمت مسجد امام حرکت کنند. خلاصه جمعیت را به طرف شهر برگرداندم.» (23) نامبرده در ادامه راجع به وقوع درگیری خونین در حین مراجعت مردم توضیح داده است که در بحث بعدی به آن می پردازیم. ناگفته نماند که برای من، اسناد ساواک حسین کشور تا سال 1348 به اتهام شرکت در قیام 15 خرداد مورد تعقیب بود. (24)

شخص دیگری که از همین محله نقش مهمی در تحریک و تجمع مردم و بخصوص اهالی «پایین شهر» ایفا کرد، سیدمحمد بهاءالدینی بود. وی در خاطراتش نقل می کند که: «به محض اطلاع از واقعه دستگیری امام از طریق سیدمحمد ورامینی، کسانی را به پایین شهر فرستادم تا خبر را برسانند» پس از آنکه اهالی پایین شهر جمع شدند به طرف صحن حرکت کردیم. وی سپس در ادامه خاطراتش خاطرنشان می سازد که از همان عصر روز پانزده خرداد مورد تعقیب نیروهای امنیتی قرار گرفت و ناچار به مدت نه ماه متواری گردید ولی در نهایت دستگیر شد. (25) همچنین بر اساس گزارش ساواک از همین خاندان، شخصی بنام علی اکبر بهاءالدینی به اتهام فعالیت در پانزده خرداد مورد تعقیب قرار گرفته و در خرداد سال 1345 دستگیر شد. (26)

این نکته نیز ناگفته نماند که منظور از محله «پایین شهر» قم، همان محلات قدیمی و مذهبی آن شهر می باشد که محلات کوچه حکیم، چهل اختران و... در آن قرار داشتند و چون در منطقه جنوبی شهر قرار گرفته بودند اهالی قم به آن مناطق محله «پایین شهر» می گفتند.

زنان محلات کوچه حکیم و چهل اختران

نقش و فعالیت زنان در نهضت روحانیت در این مرحله امری هنگفت بنظر می رسد. نقش و حضور زنان در نهضت آنهم در بحبوحه تشدید تبلیغات رسانه های دولتی مبنی بر مخالفت روحانیت با حضور زنان در عرصه سیاست و اجتماع، از اهمیتی خاص برخوردار است. در منابع، اسناد و خاطرات مربوط به نهضت تا این مرحله سخنی از حضور نقش زنان به میان نیامده است. از همین روی بازکاوی این حضور لازم به نظر می رسد. حسین کشور در خاطراتش نقل می کند در زمانیکه در حال خبررسانی به اهالی محله کوچه حکیم و جمع آوری آنها برای حرکت بسوی صحن بود، مشاهده کرد که زنان محله نیز بصورت خودجوش تجمع و به همراه مردان حرکت کردند. گزارش شهربانی خاطرنشان می سازد که وقتی زنان به حرم رسیدند آنان به اتفاق زنان محله چهل دختران، ابتدا در مسجد اعظم اجتماع نمودند(27) سپس وارد صحن شدند و ناگهان از زیر چادرهای خود قمه ها و قداره ها را بیرون کشیدند و به مردان حاضر در صحن دادند. از اینرو مردان سلاح به دست صحن حرم را به طرف خیابان تهران ترک کردند. وی یادآوری می کند که وقتی ماموران امنیتی رسیدند و خواستند مانع حرکت جمعیت شوند من فریاد زدم: بچه قمه ها را بکشید. برق قمه ها زیر نور خورشید کماندوها را ترساند. (28) یکی از طلاب نقش زنان را که برخی از آنها چادرها را به کمر بسته و بعضی نیز به چادرهایشان گل مالیده بودند، وصف ناپذیر تلقی کرده و اضافه نمود: «وقتی زنهای چادر مشکی را کوچه حکیم... وارد صحن شدند، ورودشان هیجان زیادی ایجاد کرد»(29) یکی از گزارشهای ماموران شهربانی حضور و نقش زنان را اینگونه بیان کرده است. وقتی که سردسته های محلات در آنها [اهالی محلات] را به طرف صحن مطهر حرکت می دهند، زنها را به دنبال آنها حرکت می دهند و تعدادی قمه و قداره و شمشیر و چوب زیر چادرهای زنها و تعدادی در یک کیسه شکری ریخته و پس از عبور از کلانتری، قمه و قداره و شمشیرها را بین افراد خود تقسیم... وارد صحن مطهر می شوند»(30)

این تکاپو نقطه عطفی در حضور خودجوش پایین ترین لایه توده ها در این مرحله از نهضت می باشد. در میان اسناد و مدارک مورد دومی که حاکی از اعلام حضور زنان در نهضت و در اعتراض به دستگیری امام است، مخابره تلگرافی از سوی «بانوان استان خوزستان» خطاب به شاه می باشد که در آن ضمن درخواست آزادی امام، تصریح شده است: «زنان مسلمان ایران افتخار دارند که در پرتو تعالیم مقدسه اسلامی از حقوق و مواهبی برخوردارند که زنان اروپایی هنوز به عشری از اعشار آن نائل نگردیده اند و بنا به حکم محکم قرآن مجید و تعلیمات پیشوایان جلیل القدر روحانی از هر عملی که خارج از حدود شرع مطهر اسلام و تقلید بیجا از جوامع اروپایی و غیرمسلمان باشد اظهار نفرت و انزجار می نمایند. در پایان این تلگراف در پاسخ به تبلیغات رسانه ها و هیات حاکمه درباره معرفی نهضت روحانیت بعنوان حرکتی علیه آزادی زنان، تصریح شده است: «هیاهوی چند زن بیکار و بی اطلاع از حقوق زن در اسلام دلیل خواست اکثریت زنان مسلمان ایران نیست.» (31)

خاطرات بجای مانده از حجت الاسلام عبدالحسین چهل اخترانی فرزند حاج سیدعلی چهل اخترانی سردسته و فرد سرشناس محله چهل اختران بازگوکننده نقش این محله در قیام 15 خرداد می باشد. بازدید امام در شب عاشورا از هیات «پایین شهر» در محله چهل اختران حاکی از اهمیت این محله از منظر عظمت هیات و یا حضور توده های مومنین این محله در صحنه و نهضت می باشد. به هر حال این دیدار علائق و محبت اهالی محله چهل اختران را به امام مضاعف کرد. بنابر خاطرات نامبرده صبح روز پانزده خرداد حاج علی چهل اخترانی از طریق یکی از نیروهای انتظامی متدین از ماجرای دستگیری امام مطلع شد. سپس به محض اینکه خبر در محله پیچید، مردم محله چهل اختران به منزل نامبرده هجوم برده و از وی کسب تکلیف کردند حاج علی چهل اخترانی با عنایت به فاجعه مدرسه فیضیه قم و احتمال درگیری، از اهالی محل درخواست کرد که هر یک به همراه خود یک اسلحه بردارند. وقتی جمعیت به سلاحهای سرد مثل شمشیر، قداره، قمه، چوب و... مسلح شدند ایشان دستور حرکت به سوی حرم حضرت معصومه را صادر کرد. ایشان در جلو و اهالی محل نیز پشت سرشان به طرف حرم حرکت کردند. تعدادی زن نیز در بین جمعیت به چشم می خورد. آنان نیز سلاحهایی را زیر چادرهای خود مخفی کرده بودند. (32) وقتی جمعیت به در صحن حضرت معصومه رسید، یکی از آقایان از آن دور گفت: «از چهل اختران و پایین شهر هم آمدند» هیجانی در مردم به وجود آمد، برای مردمی که آنجا بودند این خبر مثل این بود که کمک به آنها رسیده باشد دیگر فریاد «یا مرگ یا خمینی» صحن حضرت معصومه را فراگرفت.

در حین ورود اهالی محله چهل اختران به صحن حرم، حاج آقا مصطفی خمینی در حال سخنرانی بود. او وقتی سیل جمعیت را دید به گـــریه افتاد و خطاب به آنها گفت: مــردم پــدرم را بردند. جمعیت به هیجان آمد و طنین شعار «یا مرگ یا خمینی» در فضای شهر پیچید. بعد از لحظاتی جمعیت از حرم خارج شد و در مسیر حرکت با نیروهای نظامی مواجه گردید. درگیری شدت گرفت و اولین فردی که شهید شد از محله چهل اختران بود به هر حال بعد از تشدید درگیریها، مردم از خیابانها بسوی منزل خود فرار کردند. نیروهای امنیتی که حاج علی چهل اخترانی را شناسائی کرده بودند و همچنین به حضور و نقش اهالی چهل اختران واقف شده بودند. در تعقیب آنان، محله چهل اختران را محاصره کردند و مدتی نیز در آن محله به تیراندازی ادامه دادند. (33) قریب دو هفته بعد از این واقعه مامورین اطلاعات شهربانی گزارش دادند: «...اشخاص مشروحه ذیل آقای حاجی سیدعلی چاوشی و پسرانش، سیدزین العابدین، سیدمهدی، سیداحمد و حسن چاوشی، اهالی پایین شهر را جمع آوری و تحریک به بلوا و تظاهرات نموده و با دادن شعار «یا مرگ یا خمینی» آنها را بطرف صحن مطهر حرکت دادند(34) که گویا اشتباهاً بجای چهل اخترانی، چاوشی آمده است. از همین رو حاج علی چهل اخترانی بعد از قیام 15 خرداد مخفی شد. هرچند ماموران به وی دست نیافتند ولی دو تن از اعضای این خاندان به نامهای حسن و زین العابدین چهل اخترانی را دستگیر کردند. (35) خود حاج علی بعد از مدتی زندگی مخفی از ایران خارج شد و بطور قاچاق از منطقه مرزی خرمشهر به عراق رفت. یکی از اسناد ساواک نشان می دهد که تکاپوهای آن سازمان برای دستگیری متهمین قیام 15 خرداد در قم از جمله: علی چهل اخترانی، مهدی چهل اخترانی و احمد چهل اخترانی تا خرداد 1345 ادامه داشته است. (36) در این میان در مرداد 1348 برای مهدی چهل اخترانی حکم منع تعقیب صادر شده است. (37)

وقوع درگیریهای خونین و اوجگیری قیام

از بررسی خاطرات چنین برمی آید که اهالی قم بخصوص اهالی محلات مذکور همگی در صحن حرم تجمع کردند. در واقع حرم وعده گاه عمومی تجمع اولیه و اعتراض به دستگیری امام بود. وانگهی مراجع نیز آنجا حضور به هم رساندند و مردم برای کسب تکلیف ضرورتاً باید در آن مکان حاضر می شدند. علاوه بر اینها حرم حضرت معصومه مامن و ماوی امنی تلقی می شد که در این مرحله مردم برای ارزیابی مواضع نیروهای امنیتی و مقابله و یا عدم مقابله آنها با تظاهرکنندگان، برای لحظاتی می توانستند در آنجا تجمع کنند تا تصمیم لازم برای ادامه برنامه های اعتراض آمیز گرفته شود. سوال مهمی که ممکن است مطرح شود این است که چرا تظاهرکنندگان از صحن حرم خارج شدند؟ بدون تردید تا زمانیکه مردم در آنجا باقی می ماندند نیروهای انتظامی و نظامی به مردم حمله می کردند و قداست حرم ایجاب می کرد که در آن شرایط حرمت آن حفظ شود. در واقع درگیریها زمانی شروع شد که جمعیت انبوه تجمع کننده از صحن خارج شدند و در خیابانها به تظاهرات و شعار دادن پرداختند.

از برخی اسناد و گزارشها چنین برمی آید که تا قبل از دستگیری امام، کارگزاران امنیتی، تدابیری برای مقابله با تظاهرات احتمالی مردم اتخاذ نکرده بودند. در تلگرافی که در صبح پانزده خرداد سرهنگ بدیعی (ریاست ساواک قم) به ریاست ساواک مخابره کرد، با اشاره به دستگیری خمینی در شب گذشته و احتمال تظاهرات مردمی «به نفع خمینی» تصریح شده است که اولاً «یک گروهان سرباز گاردی که فعلاً در قم هستند اجازه هیچگونه اقدامی را ندارند» که این درخواست بطور ضمنی به مفهوم درخواست صدور مجوز مقابله با تظاهرکنندگان می باشد. همچنین «استعداد [نیروهای] شهربانی قم نیز برای جلوگیری از حوادث بسیار کم است»(38)که مفهوم این تقاضا، اعزام نیروهای امنیتی برای مقابله با تظاهرات احتمالی است. به نظر می رسد که عزیمت سپهبد مبصر به قم برای سرکوب قیام در پاسخ به همین درخواست صورت گرفته باشد.

وی در خاطراتش نقل می کند که بعد از سخنرانی عصر عاشورای خمینی و مراجعت از ماموریت قم به مدت دو روز بخاطر تعداد زیاد قرصهای مسکنی که خورده بود در منزل بستری شد تا اینکه در صبح زود روز پانزدهم خرداد از طریق تلفن و توسط تیمسار نصیری (ریاست ساواک) احضار شد و مجدداً به وی از طرف شاه ماموریت داده شد که به قم عزیمت نماید و تظاهرات اجتماعی مردم آن شهر را سرکوب نماید. وی در ادامه خاطرنشان می سازد که در این ماموریت سرتیپ پرویز خسروانی، سروان کاویانی و سرهنگ پرتو (ریاست شهربانی قم) همکار وی بودند. (39)

با این مقدمات دو نیروی متخاصم هر لحظه به هم نزدیک شده و شرایط درگیری خونین فراهم آمد. از لابلای خاطرات متعدد چنین برمی آید که خشم و کینه مردم حاضر در صحن با فراخوان گاه به گاه برخی افراد از طریق تریبون تسکین پذیر نبود. وانگهی این هیجانات هر لحظه با ورود اهالی محلات و نیروهای جدید تشدید می شد. واقعیت امر اینکه تجمع و شعارها در حرم نمی توانست رضایت مردم خشمگین قم را جلب کند، همه منتظر دستوری بودند که برای آزادی امام دست به کاری بزنند، ولی مراجع و علمای حاضر در حرم بخاطر ممانعت از خونریزی حاضر به صدور دستوری مبنی بر تظاهرات در خیابانها و یا حمله به مراکز انتظامی و غیره نبودند. لذا به نظر می رسد که مردم در حالتی از ـ بلاتکلیفی و سرگردانی ـ بسر می بردند. در همین حال طیف تندرو و افراطی اهالی محلات که مسلح به سلاحهای سرد بودند صحن حرم حضرت معصومه را به طرف خیابان تهران ـ قم ترک کردند. و سیل جمعیت به دنبال آنان جاری شد. هدف این حرکت چه بود؟ صرف نظر از اینکه این حرکت اقتضای هیجانات و احساسات خشمگینانه مذکور بود به نظر می رسد اهداف اولیه سردسته های این عناصر یکی تصرف مراکز حساس دولتی نظیر اداره ساواک و کلانتریها و دیگر عزیمت به تهران برای آزادی امام بوده باشد. اما هیچ تردیدی وجود نداشت که این حرکت به درگیری و مقابله با نیروهای امنیتی می انجامد.

سیدمحمد ورامینی که از نقش وی به عنوان یکی از افراد سردسته محله کوچه حکیم سخن رفت، در خاطراتش با اشاره به خروج مردم از صحن جهت عزیمت به تهران و ممانعت وی با این اقدام، خاطرنشان می سازد که وقتی جمعیت از سر چهارراه غفاری به طرف حرم برگشت، در همان حین ماشینهای روباز شهربانی سررسیدند و به طرف مردم تیراندازی کردند، تعدادی از آنان شهید و زخمی شدند مردم نیز شهدا را بر دست گرفته و به طرف حرم راه افتادند و داخل صحن مطهر شدند. مراجع حاضر در صحن وقتی وضعیت را چنین دیدند دستور دادند مردم به منازل خود بروند و خودشان هم صحن را ترک کردند. (40)

صحنه دیگری از این رویارویی بنا به نقل از یکی از طلاب حاضر که منجر به دخالت نیروهای نظامی و ارتشی گردید، از این قرار است که مردم تجمع کننده در حرم ناگهان بطرف در جنوبی صحن هجوم بردند. آنان به طرف پل آهنچی و خیابان تهران حرکت کردند و هنگامیکه شعار «یا مرگ یا خمینی» سر می دادند از سه راه موزه گذشته و در کوچه آبشار با ماشینهای نظامی ارتش مواجه شدند که بر روی همه آنها مسلسل سوار شده بود. در حالیکه مردم خشمگینانه شعار می دادند یک دفعه نظامیان شروع به تیراندازی هوایی کردند تا مردم متفرق شوند ولی مردم اعتنایی نکردند و داخل کوچه آبشار رفتند. نظامیان هم پشت سر آنها وارد کوچه شده و مردم را در تنگنا قرار دادند بسیاری از مردم وارد منازل داخل کوچه شدند اما برخی دیگر نتوانستند و با درهای بسته مواجه شدند، این افراد گیر افتادند و بسیاری از آنها شهید شدند. (41) به نظر می رسد که سپهبد مبصر و نیروهای تحت امرش عامل این کشتار بودند. (42)

با همه این خشونت و درگیری خونین سیل جمعیت از نقاط مختلف شهر به طرف محل درگیریها جریان داشت. چنین به نظر می رسید که محلات قدیمی قم همچون پایگاههای ذخیره نیروی انسانی عمل می کردند که از صبحگاهان همچنان جمعیت از آن مناطق به طرف مرکز شهر در حرکت بود. در چنین مواقعی خروج مردم از منازل غالباً صرف نظر از کنجکاویهای شخصی، برای کسب اطلاع از وضعیت اقوام و خویشان و نزدیکان می باشد. به هر حال شرایط بگونه ای بود که نه تنها توصیه ها و درخواستهای مکرر مراجع که از بلندگوهای حرم پخش می شد بلکه تیراندازی و کشتار مردم نیز، باعث رفتن آنان به منازلشان نمی شد.

در چنین شرایطی تعدادی هواپیمای جنگی در آسمان قم ظاهر شد و به مانور هوایی پرداخت. این هواپیماها چندین بار دیوار صوتی را شکستند تا مردم را بترسانند. (43)گویا این ترفند تا حدودی کارساز شد و بتدریج مردم عقب نشینی کردند و خیابانهای شهر به تصرف نیروهای نظامی و انتظامی درآمد. مبصر در خاطراتش می افزاید که بعد از تخلیه خیابانها از مردم، وی بلافاصله دستور داد که مسوولین شهر اوضاع بهم ریخته و مغشوش را سر و سامان دهند و از جمله دستوراتی به شرح ذیل برای این منظور صادر نمود:

1. پیش از هر کار درباره جمع آوری اجساد و فرستادن زخمیها به بیمارستان و زدودن آثار درگیری، به فرماندار و شهردار قم آموزشهای لازم داده شد.

2. نقشه شهر قم را از شهردار خواسته تا ترتیب امر حفاظت از اماکن و چهارراههای حساس شهر را بدهد.

3. دستور دادم دربهای حرم را ببندند و جز چند خادم شناخته شده کسی را به داخل حرم راه ندهند. (44)

به نظر می رسد با توجه به حضور نظامیان در خیابانهای شهر و بستن درهای حرم، تجمع مجدد مردم قم در ساعت پنج بعدازظهر منتفی شد از اینرو ساواک پیروزمندانه از این تدابیر گزارش داد: «چون قرار در ساعت 17 امروز [15 خرداد] در مسجد فیضیه جمع شوند بعلت بسته بودن دربها و مراقبت از مدخلها توسط نیروهای انتظامی اجتماعی صورت نگرفت و وضع آرام است» (45) مبصر بعدها برای حفظ امنیت شهر، حکومت نظامی اعلام کرد. (46)

نکته پایانی درباره تعداد شهدای این واقعه است. بنابر معمول بین گزارشهای رسمی و گزارشهای غیررسمی یا خاطرات، ارقام ارائه شده در این مورد فاصله زیادی دارد. چنانچه ساواک از 23 نفر کشته و 36 نفر زخمی (47) خبر داد.مد. و همچنین سپهبد مبصر تعداد کشته ها را 27 نفر ذکر کرد. (48) در خاطرات از سیصد (49)و همچنین در جای دیگر از پانصد (50) نفر شهدای این واقعه سخن به میان آمده است. در این واقعه همچنین تعدادی از نیروهای امنیتی مجروح شدند. (51)

چنین به نظر می رسد که بعد از وقوع قیام 15 خرداد در قم و درگیریهای خونین تا مدت یک هفته فضای حاکم بر شهر نظامی بود از یک سو نظامیان در تمام نقاط حساس شهر و خیابانها و همه کوچه ها و منازل مراجع حضور داشتند و از سوی دیگر بازار قم نیز در اعتراض به حادثه مذکور مدتی تعطیل شد و بازاریان اعتصاب کردند. گزارش ساواک حاکی از آن است که در روز بیست و یکم خرداد فقط تعدادی از مغازه ها که مایحتاج عمومی می فروختند، باز بود. (52) استاد علی دوانی معتقد است که این اعتصاب تا اواخر خرداد ماه تداوم یافت. (53)

حاصل سخن اینکه قم بعنوان یکی از شهرهای پیشگام در قیام 15 خرداد، ایفای نقش کرد. پیشگامی این شهر در قیام از یک سو به دلیل حضور مستقیم مرجعیت در آن شهر و جایگاه آن در میان اهالی و از سوی دیگر اطلاع سریع مردم از واقعه دستگیری امام و نشان دادن واکنش نسبت به آن بود. ولی آنچه که این قیام را از انسجام و سازماندهی نسبی بهر ه مند ساخت، حضور متشکل هیاتهای محله های مذهبی قم بود. اعضای این هیاتها از یک هویت مشخص محله ای بهره می بردند که بر اساس آن همه اهالی محله، برای نیل به خواسته خود (آزادی امام) دست به قیام زدند و حتی شاکله اصلی تظاهرات در مرحله خروج از صحن حرم و وقوع درگیری نیز همچنان محله ای بود. ناگفته پیداست که مردمی که از نقاط مختلف شهر در صحن حرم حضور یافته بودند با این دسته ها همراهی می کردند ولی رهبری تظاهرات و اتخاذ موضع در قبال نیروهای نظامی و انتظامی بعهده سردسته های همین محلات نظیر حسین کشور بود. اما هنگامیکه تیراندازی شروع شد و درگیریها شدّت یافت، علی رغم اینکه عده ای از همان افراد محلات توانستند به مقابله بپردازند و تعدادی از ماشینهای ارتشی را چپ نموده و برخی از نیروهای انتظامی و نظامی را نیز زخمی نمایند، اما با عقب نشینی و فرار مردم، این مقابله و مبارزه به شکست انجامید و نظامیان با کمک پرواز هواپیماهای جنگی بر فراز شهر، بر خیابانها تسلط یافتند.

از این دوره نه تنها خاطرات، بلکه اسناد ساواک و شهربانی نیز گزارشی کامل از فضای حاکم بر شهر و رفتار اهالی ارائه نمی دهد. سرانجام در شرایط اختناق و سلطه نظامی بتدریج، نیروهای امنیتی با دستگیری برخی عوامل قیام، به شناسائی نیروها و عناصر اصلی و بخصوص سران هیاتهای محلات نظیر: چهل اخترانی ها، ورامینی ها، بهاءالدینی ها و... پرداخته و به جز آن عده از افرادی که از شهر فرار کردند و در شهرهای مقدس عراق پناه جستند، بقیه را دستگیر کردند. تداوم این تعقیب و گریزها در ماهها و حتی سالهای بعد بیانگر نقش منحصر به فرد آنان در قیام 15 خرداد می باشد.