آقای گورباچف! باید به حقیقت روی آورید

آقای گورباچف! باید به حقیقت روی آورید
۱۸ فروردین ۱۳۹۴
صدور انقلاب, انقلاب و نتایج آن, دین, سنت‌های تاریخی,

 

بدون تردید طی قرون اخیر، رهبری مانند امام خمینی در عرصه جهان، منادی رجعت دوباره بشر به تعالیم انبیای الاهی و ارزش های وحیانی نگردید و «هیچ صدایی همانند صدای امام خمینی، قرن بیستم را به لرزه در نیاورد».(1) او سیاست را از نو معنی کرد و طرحی نو برای اداره جوامع بشری در انداخت و با سر دادن ندای توحید و یکتا پرستی«جهان بینی مذهبی را احیا و نور ایمان را روشن کرد»(2) و تمدن مادی و الحادی معاصر را در تمامی ابعادش به چالشی جدی کشید.

گرچه امام خمینی پیام آور تازه ای نبود، اما او از یادآوران بود و از مخاطبان «انت مذکر» (3)که عهد فطری مردمان را به آنان یادآوری می کرد.(4)

در 13 دی ماه سال 1367 ارسال نامه ای غیر مترقبه به همراه هیئتی عالی رتبه، از سوی بزرگترین رهبر مسلمانان و مستضعفان جهان به کادر رهبری شوروی، کنجکاوی همگان را پیرامون محتوای آن برانگیخت؛ نامه ای که با ابلاغ و آشکار شدن مضمون آن، رهبران شوروی مبهوت و ناظران بین المللی شگفت زده و تحلیل گران رسانه های گروهی جهان غافلگیر و متحیر گشتند؛ نامه ای که بر خلاف عرف دیپلماسی رایج بین الملل، محور اصلی اش دعوت موءکد از رهبری اتحاد جماهیر شوروی برای آشنایی بامعارف بلند توحیدی و اسلامی به عنوان یگانه راه خروج از مشکلات پیچیده آن کشور و هشدار نسبت به عواقب مخاطره آمیز گرفتار آمدن در دام تمدن پوشالی غرب بود.

امام انقلاب اسلامی را یک پدیده فرامرزی و فراملی می دانستند و از همین رو با اتخاذ استراتژی صدور انقلاب اسلامی، همواره بر وجه جهانی انقلاب اسلامی و ماموریت جهانی انقلابیون تاکید کرده، تصریح می نمودند که ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین المللی اسلامی خود بارها اعلام نموده و گفته ایم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و از بین بردن سلطه جهان خواران هستیم (5) بدون شک دعوت از رهبری شوروی برای آشنایی با اعتقادات توحیدی از سوی امام، در راستای اجرایی نمودن همین سیاست اصولی و راهبردی صورت پذیرفت؛ گویا آن عبدصالح خدا و رهبر کبیر و فرزانه، فراتر از زمان می اندیشید و در بعد مکان نمی گنجید.

او با نگاه اشرافی خود، مسیر تحولات جوا مع بشری را به خوبی مشاهده می کرد و پیشاپیش، روند روزافزون مطالبات دینی و معنوی انسان معاصر را درک نموده، از سال ها قبل با طرح موضوعاتی چون عطش دینی و معنوی بشر معاصر و التهاب و گرایش جوامع بشری به ارزش های وحیانی، رسالت علمای بلاد را در این زمینه گوشزد کرده بودند(6) و در واپسین ماه های عمر مبارکشان در یک حرکت غیر منتظره، رسالت الاهی خود را بادعوت رهبری ابرقدرت شرق به اسلام و معنویت تکمیل نمودند. امام با صلابت همیشگی خود از موضع یک دعوت گر ایمانی در آن نامه نوشتند:

«جناب گورباچف! باید به حقیقت روی آورد. مشکل اصلی شما، مسئله مالکیت و اقتصاد نیست؛ مشکل شما، عدم اعتقاد واقعی به خداست؛ همان مشکلی که غرب را به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید؛ مشکل اصلی شما در مبارزه طولانی و بیهوده با خدا، مبدا هستی و آفرینش است. اولین مسئله ای که مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد، این است که در سیاست اسلاف خود دائر بر خدازدایی و دین زدایی از جامعه تجدید نظر کنید...». اکنون، سال ها پس از صدور و ابلاغ آن پیام الاهی و غفلت نابخشودنی رهبران وقت ابرقدرت شرق از درک و پذیرش مقصود اصلی امام و مضامین بلند نامه ایشان، سیر شتابان تحولات جهانی، اتفان اعجاب آور متن نامه و مطابقت غیر قابل انکار فرازهای مختلف نامه با واقعیت های دنیای امروز را بیش از پیش آشکار نموده، این ادعا را به خوبی مبرهن ساخته است. امام خمینی، دعوت گری از نسل انبیا و اصفیا بود که پیش گویی های سیاسی ایشان، بدون اغراق از معجزات سیاسی این قرن می باشد و از لحاظ علمی نیز لازم است تا پیش گوئی های امام در مورد تمام بشریت و حرکت مستضعفان، جدی گرفته شود.(7)

چنان که یک دهه پس از واقعه ماندگار ابلاغ تعالیم حکیمانه امام (قدس سره) به رئیس جمهوری شوروی، وی که اکنون در کسوت یک سیاستمدار باز نشسته و فارغ از مشغله های سیاسی و اجرایی، فرصت بهتری برای تعمق در آن پیام مهم را یافته است، با تصریح به این که «من اگر امروز مجدداً به ریاست جمهوری روسیه انتخاب شوم، اولین کاری که می کنم بازخوانی مجدد این نامه است»،(8) اعتراف می نماید: «اگر ما پیش گویی های آیت اللّه خمینی را در آن پیام جدی می گرفتیم، امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی (فروپاشی شوروی و ضعف روز افزون روسیه) در عرصه بین المللی نبودیم».(9)

معاون مجلس دومای روسیه نیز در همین ارتباط اظهار داشت: «مهم ترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران برای ما روس ها، نامه امام به گورباچف بود که در آن به رهبر شوروی تذکرداده شده بود که در فرآیند بروستریکا مواظب باشید در باتلاق غرب گرفتار نشوید و اگر گورباچف به این نصایح توجه می کرد، دچار این گرفتاریها نمی شد».(10)

به هر حال آنچه حضرت امام به عنوان عدم اعتقاد واقعی به خدا در پیدایش بحران تمدن جدید و لزوم تجدید نظر در مبارزه با اعتقادات دینی مردم و تاکید بر ابتذال روزافزون و بن بست تمدن غرب، در فرازهای مختلف نامه خود به گورباچف گوشزد نمود و او را به تعمق پیرامون آن فراخواندند، امروزه به نحوی فزاینده به سرفصل بسیاری از پروژه های تحقیقاتی در مراکز علمی دنیا مورد بحث بسیاری از اندیشمندان و تحلیل گران در شرق و غرب عالم مبدل گشته است.

تحلیل گران غربی، بین المللی تلویحاً یا تصریحاً باتایید نظرات بلند امام راحل و با بیان این که بازی قدرت که در دهه های آینده پدید خواهد آمد، بدون در نظر گرفتن قدرت روزافزون اسلام و... قابل درک نیست، (11)به صراحت اعلام کردند: جهان امروز به شدت، دینی است و نمی توان آن را ـ چنان که بسیاری از تحلیل گران نوگرا اعلام کرده اند ـ جهان سکولار نامید.(12) فصل مشترک تمام خیزش های مختلف دینی در انتقاد از سکولاریسم این است که هستی بدون بهره مندی از تعالی دینی، جز یک هستی فقیر و حتی سست بنیاد نیست. (13)

امروز بسیاری از نخبگان و صاحب نظران دنیا(به ویژه در غرب) به بررسی تفصیلی موضوع بن بست تمدن غرب و افول حتمی مرکز ثقل آن، یعنی ایالات متحده پرداختند؛ موضوعی که سال ها قبل، حضرت امام در نامه مورد اشاره، از آن به عنوان یک واقعیت یاد کرده بودند.

نظریه پردازان سرشناس جهان کنونی با بیان این که مدنیت غربی به بن بست خواهد رسید و به جایش تمدن اسلامی خواهد نشست (14) و آمریکا و همه دنیا به چنان بن بستی دچار شده اند که مانند آن در تاریخ سابقه نداشته است، (15) به صراحت اعلام کردند: قرائن متعدد حاکی از آن است که این جمهوری امپراتوری ساز، پس از رسیدن به اوج، روبه افول می رود(16) و آمریکا درحال سقوط و فروپاشی می باشد.(17)

امروز ظرفیت جهان برای فهم پیام نبوی، از گذشته خیلی بیشتر است.(18) و آن چه مقصود اساسی امام از صدور نامه تاریخی اش بوده است، به صورت چشم گیری حاصل گردیده، به شرق و غرب عالم انقلاب ما صادر شده است و در همه جا اسم اسلام است. (19) تنها طی سال های اخیر، ده ها هزار نفر در روسیه و جمهوری های غیر مسلمان آسیای میانه، مسلمان گردیدند و این روند به سرعت ادامه دارد. در غرب نیز میلیون ها نفر ندای حقیقت جویی امام خمینی را لبیک گفته، به اسلام مشرف گردیده اند.

خانم تانیا پولینگ تازه مسلان آلمانی و متولد هامبورگ، یکی از خیل عظیم اجابت گران دعوت جهانی حضرت امام است. وی در جواب سوءال خبرنگاری که پرسید: شما برای پذیرش اسلام خیلی قربانی داده اید و از آن همه آزادی ها و دوستان گذشته صرف نظر کرده اید؛ در قبال این فداکاری ها چه به دست آورده اید، می گوید:

من هر چه را از دست داده باشم در عوض خودم را به دست آورده ام؛ من همیشه احساس پوچی و بن بست و درماندگی می کردم و امروز خودم را که بیش از بیست سال گم کرده بودم و خدا را که اصلاً از آن بیگانه شده بودم، هر دو را یافته ام و همه چیز و همه کس را دوباره در اسلام به دست آورده ام؛ آزادی معنوی، آرامش روحی، داشتن یک امام و رهبر خوب و نجیب و دوست داشتنی؛ حضرت آیت اللّه خامنه ای و خواهران و برادران دینی در هامبورگ و آلمان و اروپا؛ حتی سراسر دنیا (20) و بعد اضافه می کند:

من از یک شب طولانی بیست ساله به طلوع خورشید روز رسیده ام و خورشید اسلام، مرا یک درخت بهاری کرده است و از خواب بیست ساله زمستانی بیدار کرده است.(21)