برترین فریضه­‌ی الهی

برترین فریضه­‌ی الهی
محمود لطیفی
۱۹ فروردین ۱۳۹۴
وصیت نامه, حفظ اسلام,

متن:

اینک که به توفیق و تایید خداوند، جمهوری اسلامی با دست توانای ملت متعهد پایه‌ریزی شده، و آنچه در این حکومت اسلامی مطرح است اسلام و احکام مترقی آن است؛ بر ملت عظیم الشان ایران است که در تحقّق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ اسلام در راس تمام واجبات است؛ که انبیای عظام، از آدم(علیه السلام) تا خاتم النبیین(صلی‌الله علیه و آله) در راه آن کوشش و فداکاری جانفرسا نموده‌اند، و هیچ مانعی آنان را از این فریضه‌ی بزرگ باز نداشته؛ و هم‌چنین پس از آنان، اصحاب متعهد و ائمه اسلام، علیهم صلوات الله، با کوشش‌های توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن کوشیده‌اند. و امروز بر ملت ایران خصوصاً، و بر جمیع مسلمانان عموماً واجب است این امانت الهی را، که در ایران به طور رسمی اعلام شده و در مدتی کوتاه نتایج عظیمی به بار آورده، با تمام توان حفظ نموده، و در راه ایجاد مقتضیات بقای آن و رفع موانع و مشکلات آن کوشش نمایند. و امید است که پرتو نور آن بر تمام کشورهای اسلامی تابیدن گرفته، و تمام دولت‌ها و ملت‌ها با یکدیگر تفاهم در این امر حیاتی نمایند، و دست ابرقدرت‌های عالم خوار و جنایت کاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان جهان کوتاه نمایند.

توضیح:

حضرت امام خمینی(قدّس السرّه) در این فراز به مباحث بسیاری پیرامون جایگاه انقلاب اسلامی پرداخته‌اند، که ما به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1. این‌که گفته می‌شود انقلاب اسلامی معجزه‌ای الهی و تحفه‌ای غیبی و یا هدیه‌ای آسمانی است، به این معنا نیست که امری ماورایی بوده و خارج از خواست و اراده‌ی مردم است. اساساً و برخلاف تفکر غربیان و غربزدگان در فرهنگ قرآن و اسلام، اراده‌ی خداوند در نظام تشریع و روابط انسانی با قدرت و اراده‌ی انسان در عرض و تعارض با یکدیگر نیست، بلکه در این باور اراده‌ی انسان در عین آزادی و انتخاب، اجرا کننده‌ی خواست و مشیت الهی است و اراده‌ی تشریعی حق در طول اراده‌ی انسان است. در بیانی ساده آنچه را که خدا اراده کرده است، مردم عملی می‌کنند و آنچه را که مردم عمل می‌کنند با حول و قوه و اذن الهی است.

در آیه‌ی شریفه‌ی: ... إنّ اللهَ لاَ یُغیّرُ مَا بِقومٍ حتّی یُغیّروا مَا بِانفُسِهِم...(1)؛ می‌فرماید: آنچه که مردم اقدام می‌کنند؛ برآیند سنتی الهی و تغییر ناپذیر است. بنابراین: مّا اصابَکَ مِن حَسَنهٍ فَمِنَ اللهِ ...(2) هر حرکت و اقدامی که منطبق بر امر و دعوت الهی باشد، گرچه دستاورد اندیشه و رفتار آزاد انسان است، اما ناشی از اراده‌ی حق تعالی و هدیه از جانب اوست؛ از این‌رو حضرت امام(قدّس سرّه) که می‌فرماید: انقلاب اسلامی به توفیق و تایید الهی و با دست توانای ملت متعهد پایه ریزی شده است، فهم صحیح این معنا را با دقت در دعای همیشگی مومنان به هنگام قیام از سجده می‌توان به دست آورد، دعایی که از امیرالمومین(علیه السلام) نقل شده است که وقتی از سجده بر می‌خاست، می‌فرمود: بحول الله و قوته اقوم و اقعد، نشستن و برخاستن از بنده است، اما قدرت و توانایی او بر این اقدام، به اراده‌ی الهی است.

2. توجه به این معنا نیز لازم است که اگر حفظ اسلام و دفاع از کیان آن برتر از تمامی واجبات دینی و مقدم بر همه‌ی احکام الزامی عقلی است و همه‌ی مسلمانان موظف به دفاع از اسلام و دین مقدسی هستند که توسط پیامبر عظیم الشان آخر الزمان(صلی‌الله علیه و آله) به جهان بشریت عرضه شده است، در این نکته نیز تردیدی نیست که انقلاب اسلامی ایران یک حرکت سیاسی و مشابه دیگر حوادث روزمره‌ی سیاسی نیست، بلکه هدف اصلی آن تجدید حیات اسلام است، همان اسلامی که در هزار و چهارصد سال پیش توسط پیامبر خاتم(صلّی الله علیه و آله) عرضه شد و پس از مدتی اندک در حمله‌های پی در پی جاهلیت عربی و صلیبی غربی و مغولی شرقی جز نامی از آن باقی نماند.

بنابراین باید دست‌ها و زبان‌های خائنی را که در پی القای جدایی بین دین اسلام و حکومت اسلامی که توسط حضرت امام خمینی(قدّس سرّه) در ایران پایه گذاری شده است، می‌باشند، شناسایی نمود و شیطنت آنان را افشا کرد. و نیز باید تمامی قدرت و توانی را که مسلمانان در جهت حفظ اسلام و این دین مقدس الهی و قرآن کریم به کار می‌برند در حفظ و حراست از انقلاب اسلامی به کار برد؛ زیرا به تعبیر حضرت امام: اگر این نقطه خدای نخواسته رکود پیدا بکند یا شکست بخورد، شکست همه‌ی مستضعفین جهان و همه‌ی مسلمین جهان و شکست اسلام در تمامی ممالک اسلامی خواهد شد.(3)

و در مرحله‌ی سوّم تاکید بر این نکته نیز لازم است که حفظ مصالح انقلاب اسلامی و حرکت در جهت پیروزی این حرکت الهی بر تمامی مصالح ملی و فردی و منطقه‌ای مقدم و از تمامی واجبات شرعی و عقلی بالاتر است؛ زیرا به فرمایش حضرت امام(قدّس سرّه): هان ای ملت عزیز ... به هوش باشید و به عهد خود به پیشگاه مقدس خداوند پا بر جا باشید که شکست اسلام خدای ناکرده در ایران، دفن معنویات و احکام مقدس اسلام است.(4) و دلیل این سخن نیز روشن است؛ زیرا آنچه در این حکومت اسلامی مطرح است اسلام و احکام مترقی آن است، و مخالفان نیز از همان روز اول با شبهه در احکام قصاص اسلام، و تا ناکارآمدی احکام آن و تا به امروز که کینه توزی خود را به شکل مستقیم متوجه جسارت به ساحت مقدس پیامبر خاتم(صلی‌الله علیه و آله) نموده‌اند، معترفند که انقلاب اسلامی ایران سرآغاز حیات مجدد اسلام ناب محمدی (صلی‌الله علیه و آله) است.

3. آنان‌که به وظیفه‌ی خود در حفظ اسلام و انقلاب قیام می‌کنند و در حراست از آن جان و مال و آبروی خویش را فدا می‌کنند، الگو از انبیای عظام از آدم تا خاتم(صلی‌الله علیه و آله) و از اولیا و اوصیای آنان گرفته‌اند و پا به پای آنان در پی تحقق حاکمیت الهی از هیچ مشکلی هراس ندارند و هیچ مانعی آنان را از این فریضه‌ی بزرگ نمی‌تواند باز دارد. نویسندگان کتب تاریخ و گزارش‌گران زندگی جوامع بشری از گذشته تا به امروز همیشه در پی گزارش قتل و غارت شاهنشاهان و تصویر چهره‌ی کریه ستمگران و ثروت اندوزان بوده‌اند. آنان روزی آدم کشی‌های نمرود و نسل کشی‌های فراعنه را می‌نوشتند و دیگر روز لشکرکشی استعمارگران را ثبت می‌نمودند. و امروز نیز امپریالیسم خبری و شبکه‌های بین المللی اطلاع رسانی با شمارش فتوحات صنعتی و فوق مدرن ابر قدرت‌های اقتصادی، گوش مردمی را که در اثر ظلم و ستم آنان و از فرط گرسنگی به زباله دان‌ها پناه می‌برند که با پیدایش توده‌ای هوای سرد، از گوشه‌ی خیابان‌ها و خرابه‌ها به گورستان‌ها منتقل می‌شوند، کر نموده‌اند.

گزارش‌گران تاریخ دیروز و حوادث امروز هیچ گاه برای شرافت انسانی و انسان‌های با فضیلتی که در غم محرومان و گرسنگان سوخته‌اند و با شمشیرهای آخته و سخنان آتشین خود بر کاخ فرعونیان مستکبر و استعمارگران متکبّر تاخته‌اند، نه تنها سخنی نگفته‌اند و گزارشی ننوشته‌اند، بلکه با سانسور اخبار مربوط به آنان خواسته‌اند وجود آنان را نیز منکر شوند و مردم را در قرنطینه‌ی اطلاعاتی خود محبوس نمایند. اگر این گزارش‌گران، مبارزات حق طلبانه‌ی انبیای عظام الهی با مستکبران زمان خود را که در جهت رهایی محرومان از قید و بند اسارت بود، همان گونه که می‌دیدند، می‌نوشتند و تلاش آنان را برای رشد استعدادهای بشری و علم و فرهنگ و سعادت ثبت می‌نمودند و با تحریف حقایق و تشویق تحریف گران عیسای روح الله را بر سر سفره‌ی شراب نمی‌نشاندند و از پیامبر جهاد و عدالت، مظلومی قابل ترحّم معرفی نمی‌کردند و ... و امروز نیز حزب الله لبنان را در کنار القاعده اردن و عربستان، و سید حسن نصرالله را همراه با صدام و بن لادن قرار نمی‌دادند، مردم دلسوزان واقعی خود را می‌شناختند و گرفتار ستمگران مکّار و غدّار و بی عقل و بی رحم نمی‌شدند.

قرآن کریم مسلمانان را دعوت می‌کند تا همچون عیسی و حواریّون او به یاری دین خدا برخیزند و بر کافران چیره شوند، همچنان که می‌فرماید: یا ایّها الّذینَ ءامَنوا کُونُوا انصارَاللهِ کَما قالَ عِیسیَ‌ابنُ مریمَ للْحواریّنَ مَن انصارِی إلیَ اللهِ قالَ الحواریّونَ نحنَ انصَارُاللهِ فامَنَت طّائِفَهٌ مّن بَنی إسرائیلَ وکَفرَت طّائِفهٌ فایّدْنا الّذینَ ءامَنوا علی عَدوِّهِم فاصْبحُوا ظاهِرینَ.(5) آیا پیروزی بر کافران لجوج و غلبه‌ی بر آنان با گرفتن طرف دیگر صورت برای خوردن سیلی تناسب دارد؟! با مطالعه تاریخ انبیا در قرآن پیامبری یافت نمی‌شود؛ مگر این‌که با ستمگران زمان خود درگیر بوده است. از حضرت آدم(علیه السلام) که درگیر شیطان بود و با انحرافات فرزندانش مقابله می‌نمود تا زمانی که آیه شریفه‌ی: ... الیَوْمَ یَئِسَ الّذینَ کَفروا مِن دینِکُم فَلاَ تَخْشَوْهُم ....(6) بر پیامبر خاتم(صلّی الله علیه و آله) نازل شد و نیز از آن روز تا زمانی که وجود مقدس خاتم الاوصیا از دست همین زورگویان مجبور شد تا پنهان شود و در شرایطی مناسب برای ستمدیدگان عالم چاره‌ای بیندیشد و نجات بشریّت را از ستم ستمگران نوید دهد.

و صد البته مبارزه این گروه بر خلاف مستکبران معاصر خود برای احراز قدرت و اعمال خشونت و تحقیر و تحمیل بر مردم و تکبر و اقتدار فردی و زورگویی نبوده و نیست، بلکه هدف آنان استقرار حاکمیّت و ربوبیّت الهی و عدل و قانون فطری بر جامعه و رشد و شکوفایی استعدادهایی است که در اثر سرکوب و ستم خاموش گردیده است. آنان برای احراز قدرت و سلطه، انسا‌ن‌ها را می‌کشند و اینان برای تحقق عدالت و توزیع قدرت و ثروت، کشته می‌دهند. آنان انسان‌ها را وسیله‌ی ترقّی و پلّکان اقتدار خود می‌خواهند و اینان خود را فدای ترقّی و اقتدار جامعه‌ی بشری می‌نمایند. و اگر براساس تحلیل برخی از همین تاریخ نویسان و گزارش‌گران، کار پیامبران فقط تذکر اخلاقی بود و معرفی خدایی برای روزهای نومیدی قبر و قیامت، قطعاً این همه رنج و ستم از دشمنان نمی‌دیدند و ستمگران علیه آنان بسیج نمی‌شدند و با انواع شکنجه‌ها آنان را نمی‌آزردند.

4. حضرت امام(قدّس سرّه) در فراز پایانی، باز هم بر جهانی بودن انقلاب اسلامی و محدود نبودن آن به ایران و نگاه به ایران به عنوان زمینه ساز و پیشاهنگ حکومت جهانی اسلام تاکید نموده، نه تنها مردم ایران، بلکه همه‌ی دوستداران حق و عدالت و مسلمانان پیرو شریعت را بر حفظ و حراست از انقلاب اسلامی دعوت می‌نماید.

5 . و در مرحله بعد حکومت اسلامی را امانتی الهی شمرده‌اند و پس از اشاره به نتایج عظیم آن، بر تلاش در راه ایجاد مقتضیات حفظ و بقای انقلاب و رفع موانع و مشکلات آن تاکید می‌نمایند. در فرهنگ سیاسی اسلام حاکمیت و حکومت جامعه امانتی الهی است که باید از آن چونان حقیقتی گرانسنگ نگه‌داری کرد و آن را به اهلش سپرد. قرآن کریم می‌فرماید: إنّ اللهَ یامُرُکُم ان تُودُّوا الامَاناتِ إلی اهلِهَا و إِذا حَکَمْتُم بَیْنَ النّاسِ ان تَحْکُمُوا بِالعَدْلِ...(7)

وجوبی که حضرت امام خمینی(قدّس سرّه) در این بخش اشاره فرمود؛ حفظ امانت الهی انقلاب و زمینه سازی تداوم آن و کوشش در رفع موانع و مشکلات تحقق آن را واجب و بلکه مهم‌ترین واجب شرعی می‌شمرد، وجوبی نیست که در یک حکم فرعی فقهی از آن یاد می‌شود. حفظ اسلام و دفاع از آن و ایجاد عوامل تداوم آن در حد توانایی از ضروریات اولیه‌ی دین مقدس اسلام و مقدم بر تمامی احکام و اصول است.

و سخن آخر این‌که همت بلند و والای حضرت امام(قدّس سرّه) و باور او نسبت به حقّانیت و اصالت حرکت اسلامی و نیز باور او به عزّت و شجاعت فرو خفته‌ی جامعه‌ی اسلامی و مردم مسلمانی که در یکی دو قرن گذشته، در اثر خیانت مسوولان و حاکمان کشورهای اسلامی، توسط غرب استعمارگر تحقیر شده است، او را به آینده‌ انقلاب اسلامی امیدوار می‌نمود و همواره سعی داشت تا این نور امید را در برخوردها و تصمیم‌ها و گفتار و کردار خود بر دل همه‌ی مخاطبان بتاباند و به همین دلیل است که امروز و پس از سال‌ها دوری او و تلاش دشمن برای فراموشی او، روز به روز بر عظمت نام و راه و مرامش افزوده می‌شود.