داوری منصفانه

داوری منصفانه
محمود لطیفی
۱۹ فروردین ۱۳۹۴
وصیت نامه, جوانان,

متن:

و این جانب در این جا یک وصیت به اشخاصی که به انگیزه ی مختلف با جمهوری اسلامی مخالفت می کنند و به جوانان، چه دختران و چه پسرانی که مورد بهره برداری منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اند، می نمایم که بی طرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینید؛ و تبلیغات آنان که می خواهند جمهوری اسلامی ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با توده های محروم و گروه ها و دولت هایی که از آنان پشتیبانی کرده و می کنند و گروه ها و اشخاصی که در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانی می کنند و اخلاق و رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضع هایشان در پیش آمدهای مختلف را با دقت و بدون هوای نفس بررسی کنید؛ و مطالعه کنید حالات آنان که در این جمهوری اسلامی به دست منافقان و منحرفان شهید شدند؛ و ارزیابی کنید بین آنان و دشمنانشان. نوارهای این شهیدان تا حدی در دست، و نوارهای مخالفان شاید در دست شماها باشد، ببینید کدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند.

برادران! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمی خوانید. ممکن است پس از من بخوانید، در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرت با قلب های جوان شما بازی کنم. من برای آن که شما جوانان شایسته ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت دو جهان را دریابید. و از خداوند غفور می خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند؛ و از گذشته ی ما و شما با رحمت واسعه ی خود بگذرد. شماها نیز در خلوت ها از خداوند همین را بخواهید، که او هادی و رحمان است.

شرح:

حضرت امام(ره) در ضمن تبیین کارآمدی نظام، وجود مردمی یکپارچه، مصمم و با اراده، آگاه، مشتاق به ایثار و فداکاری، دارای روحیه ی تعاون و مددکاری، قانع و شاکر و در یک کلام؛ مومن و عاشق خدا را نشانه ی کارآمدی و ضامن موفقیت نظام شمردند و در ادامه. نگرانی خود را نسبت به دو موضوع مهم ضمن دو توصیه بیان نمودند و در نهایت به انگیزه ی خود برای طرح این دغدغه ها اشاره کردند.

نگرانی اول ایشان نسبت به کسانی است که بالقوه می توانند مورد سوء استفاده ی دشمن قرار گیرند و در بدنه ی این مجموعه ی الهی خدشه وارد نمایند. اینان را حضرت امام(ره) در دو گروه جداگانه مورد خطاب قرار می دهد: 1. آنان که به انگیزه های مختلف عادت به مخالف خوانی نموده اند و برای سوء ظن و چشم بدبین خود هزاران توجیه عقلی و شرعی و عرفی دارند. گاهی پرچم های برافراشته در زمان غیبت را مستوجب لعن و نفرین دانسته و وظیفه ی خود را مبارزه با آنان می شمرند و گاهی قلم را دشمن دیرینه ی قدرت شمرده و آزادی قلم را منحصر در کوبیدن و چنگ انداختن بر چهره ی قدرت می دانند! چنین کج اندیشانی همواره چون خوارج نهروان زمینه ساز نفوذ دشمن می شوند.

حضرت امیرالمومنین(ع) در فرازی بسیار پر معنا و زیبا می فرماید: ولا تطیعوا الادعیء الذین شربتم بصفوکم کدرهم و خلطتم بصحّتکم مرضهم؛ مبادا از این مدعیان دروغین ـ تازه به دوران رسیده های بی اصل و نسب ـ پیروی کنید، همانان که تیره گی هایشان را با صفای خود نوشیده اید و بیماری هایشان را با سلامتی خود درآمیخته اید.

حضرت امام(ره) به این دو گروه که صفای باطن دارند و گاهی فریب ناپاکان را می خورند، تذکر می دهد که مگر نه این است که شما علاقه مند صداقت و عدالت و آزادی و آزادگی و صفا و فضیلت هستید! پس لحظه ای بیندیشید تا مبادا با تناب همین اصطلاحات شما را در دام اندازند و فریب دهند؟ شما اگر کمی با دقت بنگرید؛ خواهید دید که آنان در پوشش این واژه های زیبای دل پسند و در سایه ی کلمات مهر و عاطفه و صداقت و صفا جان هایی درنده و پلید و دست هایی آغشته به خون هزاران بی گناه دارند. شما به اعمال آنان بنگرید که با کشورهای جهان سوم چه رفتاری دارند و درون این کشورها برای بیرون راندن رقیب از صحنه ی قدرت و به هنگام بازی سیاست نه تنها هیچ حقی را مراعات نمی کنند، بلکه از ارتکاب بدترین جنایت ها ابایی ندارند. اینان که دم از مردم و محرومان و محبت و عاطفه می زنند در حیف و میل اموال مردم و تصرف غیر مجاز در آن و بی اعتنایی به جان و مال و ناموس مردم حد و مرزی نمی شناسند. و باز بنگرید به حامیان و یاران این مدعیان و ببینید که چه کسانی از اینان حمایت می کنند؟ چه کشورهایی و چه گروه هایی و چه باندها و جناح هایی یاور اینان می شوند؟! و باز بنگرید خودشان در برخورد با یکدیگر چه می کنند و آن گاه که به هم کینه می ورزند، چگونه ریشه ی همدیگر را می سوزانند. و باز بنگرید به تغییر مواضع و تبدیل حالات و نظرات آنان که هر روز شعاری نو و سخنی و موضع گیری جدیدی دارند.

حضرت امام(ره) می فرماید شما جوانان که دلی پاک و روحی با صداقت دارید، نگاهی به شعارهای منافقانه ی دشمن و اعمال و رفتار و موضع گیری های آنان نموده و آن ها را با شعارها و اعمال و رفتار کسانی که مورد حمله ی آنان واقع شده و به دست آنان به شهادت رسیده و ترور شده اند مقایسه کنید، ببینید کدام دسته واقعاً طرفدار محرومان و مظلومان بوده اند، و به راستی خوب است امروز مقایسه ای بین شهید بهشتی که مورد بدترین تهمت ها و توهین ها از سوی منافقان قرار گرفت و مخالفان او که امروز در دامن استکبار به زندگی نکبت بار خود ادامه می دهند، بشود تا معلوم شود صداقت و فضیلت در کجاست؟!

حضرت امام(ره) پس از دعوت جوانان و دیگر افرادی که تحت تاثیر تبلیغات دشمن قرار گرفته اند به دقت در رفتار و گفتار دشمنان و منافقان و مقایسه ی آن با رفتار و گفتار کسانی که در راه تحقق و پیروزی انقلاب اسلامی به شهادت رسیده اند به انگیزه ی خود از این دعوت می پردازد و ذهن مخاطبانش را از منفعت طلبی های متداول سیاستمداران آسوده خاطر داشته و بر قصد خویش در هدایت و سعادت دو جهانی آنان تاکید ورزیده است.

یکی از تفاوت های اساسی میان انسان های الهی و وارسته با سوداگران سودجو و قدرت طلب در انگیزه هایی است که اینان برای فعالیت های خویش دارند. خطاب حضرت امام(ره) به جوانان و بلکه تمامی قیام و قعود او در رهبری انقلاب اسلامی یک رسالت و تکلیف الهی انسانی بود، نه یک حرفه و فعالیت سیاسی. میان طبیعت رسالت و طبیعت حرفه فاصله ی بسیاری است. روح رسالت، انسان را از سرگرمی به امور جزیی و زودگذر و قضایای محدود به زندگی به سمت چشم اندازی وسیع و تعالی بخش متحول می سازد. روحیه ی انسان متعهد و رسالتمند به گونه ای است که می خواهد اهداف رسالت خود را بر اعماق دل ها نفوذ دهد و در اندیشه و جان ها جلوه کند، اما حرفه و شغل، حرکت و هدف را محدود می کند. شخص حرفه ای به زندگی خصوصی خویش می اندیشد و محور تمام فعالیت هایش قضایای خصوصی و مصالح شخصی است و از قانون عرضه و تقاضا پیروی می کند و پیش از آن که به کیفیت بیندیشد، کمیت را محاسبه می نماید. طبیعت این افراد، طبیعت مادی است و علایق مادی چنان در نهاد آنان رسوب می کند که همه ی قضایای کلان و وسیع و متعالی را منجمد می سازد. افرادی که از منظر حرفه و شغل به قضایا می نگرند، همه ی حرکت ها و تلاش ها را در یک سطح و به صورت افقی می بینند و همه ی تلاش گران را چون خود می شمرند و با عینک سودجویی و منفعت طلبی ارزیابی می کنند و دیگران را نیز به چنین نگرشی متهم می سازند. آنان به دلیل این که از سیاست و مردم داری و هدایت و مدیریت و خدمت به مردم، جز سروری و قدرت طلبی و سالارگری چیزی نمی دانند؛ از این رو تلاش انسان های کامل را نیز جنگ قدرت و دیکتاتوری و فزون طلبی ارزیابی می کنند. بخشی از گرفتاری انسان های رسالتمند و متعهد، رفع این تهمت و برافکندن این حجاب هایی است که مانع ظهور حقایق برای جویندگان است.

خداوند متعال بارها با تعبیرات گوناگون در مورد پیامبرانش می فرماید: (اتَّبِعُوا مَن لاَّیَسْئلُکُمْ اجراً وَهُم مُّهتَدُونَ)؛ از کسانی که پاداشی از شما نمی خواهند و خود[نیز] بر راه راست قرار دارند، پیروی کنید.

و از زبان پیامبرانش ـ نوح، هود، صالح، لوط و شعیب: ـ می فرماید: (وَمَا اسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اجْرٍ إنْ اجْرِیَ إلاَّ عَلَی رَبِّ الْعَالَمِینَ)؛ و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمی کنم. اجر من جز بر عهده ی پروردگار جهانیان نیست. و از زبان پیامبر اسلام(ص) می فرماید: (قُلْ مَاسَالْتُکُمْ مِّنْ اجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إنْ اجْرِیَ إلاَّ عَلَی اللهِ ...)؛ بگو: هر مزدی که از شما خواستم از آن خودتان و به سود خودتان است! مزد من جز بر خدا نیست،.... حضرت امیرالمومنین(ع) برای رفع این اتهام دست برادرش را با آهن گداخته می نوازد. و مخارج زندگی خود را از باغ هایی که با دست خود در ینبع، آباد کرده است، تامین می نماید و به مردم می گوید: یَا اهل الکوفه إن خرجت من عندکم بغیر رحلی و راحلتی و غلامی فانا خائن، و کانت نفقته تاتیه من غلّته بالمدینه من ینبع؛ ای مردم کوفه اگر من از شهر شما با وسایلی بیش از زیرانداز و مرکب و غلام خویش بازگشتم، خائن خواهم بود. هزینه ی زندگی آن حضرت از درآمد گندم ینبع در مدینه تامین می شد.

حضرت امام(ره) در این فراز، صادقانه با جوانان سخن می گوید و رسالت خود را به گوش همه ی جوانان ابلاغ می فرماید و اقرار می نماید که برای کسب چند رای و حضور چند نفر بیشتر در باشگاه ها و سالن های معارفه یا تودیع و کسب مقام و قدرت و اقتدار، با قلب پاک جوانان بازی نمی کند، بلکه برای انجام رسالت و تعهدی که خدا و دین و تاریخ و صدها هزار و بلکه میلیون ها مظلوم ستم دیده تاریخ بر دوش او نهاده است، می خواهد تا جوانان نقد عمر و جوانی را نه در راه هوس قدرت طلبان، بلکه در راه خدا و اسلام و حاکمیت اسلامی و به تعبیری دیگر؛ در راه عزت و سربلندی و اقتدار جامعه ی اسلامی صرف کنند. او نگران است که مبادا طلحه ها و زبیرها و ابوموسی اشعری ها و عمر وعاص ها و بلکه نزدیک ترین یاران پیامبر(ص)، راه پیامبر(ص) را به سمت تبار و انبار خود جهت دهند. حضرت امام(ره) با پیروی از امیرالمومنین(ع) می فرماید: لیس لانفسکم ثمن إلاّ الجنه فلا تبیعوها إلاّ بها؛ حیف جوانی است که در راه هوس هوسبازان عقده ای فقط به راه شکم و شهوت سر نهد و از دل و عقل بی نصیب باشد و سعادت دو جهان را به چند شعار دروغین و توخالی بفروشد.

همچنین حضرت امام(ره) در این فراز شیوه ی رفتاری خود را با همگان و به ویژه با جوانان بیان می فرماید و به دیگران می آموزد که در روابط خود، صفا و صداقت و بلند همتی را ملاک قرار دهند و از سودجویی و منفعت طلبی پرهیز نمایند و در پایان مهربانی خود را با مهر الهی که در دل همگان است، همراه می نماید و درخواست دعا برای هدایت و بخشش الهی و شمول رحمت حق همراه می نماید.