شایعه سازان و منتقدان به انقلاب در دادگاه تاریخ

شایعه سازان و منتقدان به انقلاب در دادگاه تاریخ
محمود لطیفی
۱۹ فروردین ۱۳۹۴
وصیت نامه,

متن:

«و اساس مساله آن است که بسیاری از آنان که این مسایل را می شنوند و باور می کنند اطلاع از وضع دنیا و انقلاب های جهان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتاری های عظیم اجتناب ناپذیر آن ندارند ـ چنانچه اطلاع صحیح از تحولاتی که همه به سود اسلام است، ندارند ـ و چشم بسته و بی خبر امثال این مطالب را شنیده و خود نیز با غفلت یا عمد به آنان پیوسته اند.

این جانب توصیه می کنم که قبل از مطالعه ی وضعیت کنونی جهان و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با وضعیت کشورها و ملت هایی که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه می گذشته است، و قبل از توجه به گرفتاری های این کشور طاغوت زده از ناحیه ی رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طول چپاول گری هایشان برای این دولت به ارث گذاشته اند، از وابستگی های عظیم خانمان سوز، تا اوضاع وزارت خانه ها و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراکز عیاشی و مغازه های مسکرات فروشی و ایجاد بی بند و باری در تمام شوون زندگی و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستان ها و دانشگاه ها و اوضاع سینماها و عشرت کده ها و وضعیّت جوان ها و زن ها و وضعیت روحانیون و متدیّنین و آزادی خواهان متعهّد و بانوان عفیف ستم دیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگی به پرونده ی اعدام شدگان و محکومان به حبس و رسیدگی به زندان ها و کیفیت عملکرد متصدیان و رسیدگی به مال سرمایه داران و زمین خواران بزرگ و محتکران و گران فروشان و رسیدگی به دادگستری ها و دادگاه های انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستری و قضات و رسیدگی به حال نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای دولت و استاندارها و سایر مامورین که در این زمان آمده اند و مقایسه با زمان سابق و رسیدگی به عملکرد دولت و جهاد سازندگی در روستاهای محروم از همه ی مواهب حتی آب آشامیدنی و درمان گاه و مقایسه با طول رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدهای آن از قبیل آوارگان میلیونی و خانواده های شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادی و توطئه های پی در پی آمریکا و وابستگان خارج و داخلش اضافه کنید فقدان مبلّغ آشنا به مسایل به مقدار احتیاج و قاضی شرع و هرج و مرج هایی که از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و حتی دوستان نادان در دست اجرا است و ده ها مسایل دیگر، تقاضا این است که قبل از آشنایی به مسایل، به اشکال تراشی و انتقاد کوبنده و فحاشی برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستم گری قلدرها و جهل توده ها امروز طفلی تازه پا و ولیده ای است محفوف به دشمن های خارج و داخل، رحم کنید».

شرح:

حضرت امام قدس سره در این فراز علت اصلی گسترش شایعات علیه انقلاب اسلامی را سه نکته می دانند:

1. بی خبری از معادلات سیاست جهانی و تحولات سیاست داخلی.

2. بی خبری از مفهوم انقلاب و گرفتاری هایی که در اثر به هم ریختن یک تشکیلات سیاسی و تاسیس تشکیلات جدید به طور طبیعی پیش می آید و پیش گیری بسیاری از آن ها ممکن نیست.

3. پیش بینی نکردن تحولاتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جهت گسترش اسلام و حاکمیت دینی در جهان به وجود آمده و می آید.

طبیعی است کسی که عظمت انقلاب اسلامی را درک نکرده و از مشکلات اجتناب ناپذیر انقلاب ها خبر ندارد و از شعاع تاثیر پیروزی دین نیز بی خبر است، در برخورد با چند مشکل مهم یا غیر مهم توان ارزیابی را از دست داده و در برابر شایعات از پا در می آید.

حضرت امام قدس سره در این بخش یک طرح تفصیلی برای مطالعه ی تاریخ معاصر و تحلیل انقلاب اسلامی ارایه می دهند و توصیه می نمایند تا همه ی آن کسانی که قصد اعتراض به نقایصی را دارند، نخست آگاهی خود را مستند نموده و انتقادهایشان را مستدل و منطقی طرح کنند. حضرت امام قدس سره می فرماید: آنان که می خواهند انتقاد کنند، اگر در ادعای خود صادقند و قصد توطئه ندارند؛ اولاً: تاریخ انقلاب های بزرگ جهان را مطالعه کنند، و با وضع کشورها و ملت ها در شرایط انقلابی آشنا شوند، و ثانیاً: گرفتاری ها و مشکلات کشور ایران را قبل از پیروزی انقلاب مطالعه کنند، مخصوصاً مواردی چون: وابستگی سیاسی ساختاری به ابرقدرت ها، نظام اداری انگلی ـ بوروکراسی ـ که جز مصرف درآمدهای نفتی هیچ سودی برای مردم نداشت. اقتصاد وابسته به نفت و تابع فراز و فرود اقتصاد امپریالیستی، فرهنگ رفاه و لاابالی گری و عیاشی و گسترش عشرت کده ها، آموزش و پرورش وابسته و نابود کننده ی استعدادها و توانایی ها، دانشگاه های بی دانش و مقلد بیگانگان، وضع اسفبار روحانیون و مساجد و مراکز مذهبی که باید پاسداران فرهنگ انسانی و دینی باشند، وضع رقت بار مومنان متعهد و بانوان عفیف و ستم دیده و … صدها از این قبیل موارد. و در مرتبه ی سوم مطالعه مستند اتهام ها و اشکالاتی که به جمهوری اسلامی نسبت داده می شود؛ مثل: پرونده ی اعدامیان و زندانیان و شیوه ی کار دادگاه ها در رسیدگی به پرونده ی آنان، یا رسیدگی به تخلف سرمایه داران و زمین خواران و سپس مطالعه ی وضع ادارات برخاسته از انقلاب اسلامی و نهادهایی همچون؛ جهاد سازندگی و سپاه و نیز مطالعه ی مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی و هجوم آوارگان افغانی و عراقی و محاصره ی اقتصادی و … و در آخر نشستن و مقایسه کردن بین ادارات پیش از انقلاب و پس از آن و نیز مقایسه بین انقلاب اسلامی و مشکلات آن با دیگر انقلاب ها و مشکلاتشان و بالاخره داوری و قضاوت نمودن.

دادخواهی از تاریخ

حضرت امام قدس سره پس از شمارش انبوهی از مشکلات پیش از پیروزی و پس از آن احساسات پاک مخاطبان را به یاری طلبیده و می فرماید: «به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستم گری قلدرها و جهل توده ها، امروز طفلی تازه پا و ولیده ای است محفوف به دشمن های خارج و داخل رحم کنید».

در توضیح این دادخواهی و یاری طلبی سه نکته را باید توجه نمود:

1. ضرورت مطالعه ی دقیق تاریخ و مرور ستم هایی که بر اسلام و مسلمانان و حق طلبان رفته است و نیز نگاهی فراگیر به وضع امروز اسلام و مسلمانان در دنیا و در نهایت رسیدن به این پرسش که به راستی با این سابقه ی دردناک و با توجه به وضع رقت بار، امروز ما به عنوان یک مسلمان چه می کنیم، در چه موضعی هستیم و چه باید بکنیم؟!

از یک سو بنگرید به رنج هایی که در مکه بر مسلمانان رفت، شکنجه هایی که تحمل کردند، شهادت در زیر شلاّق و سنگ، محاصره اقتصادی شعب، زندگی در زیر تابش مستقیم خورشید حجاز، حتی نداشتن لباسی برای نماز و مهاجرت ها و آوارگی ها. آن گاه که حضرت علیع به قبا رسید، تمام پایش زخم و خون بود و او و دیگر مهاجران نه خانه ای در مدینه داشتند و نه سرپناهی. و پس از آن ده سال مبارزه و جهاد؛ در حالی که هنوز یک نسل از رحلت پیامبرص نگذشته بود، کسی بر مسند سیاست گذاری و صحنه گردانی قدم نهاد که در طول 23 سال، 22 سال از آن را با اسلام جنگید و آن روز به نام اسلام در برابر کسانی ایستاد که سال ها از دست او رنج کشیدند و شهید دادند. آن روز سمیه و یاسر زیر شکنجه ی ابوسفیان کشته شدند و امروز فرزند آنان عمار به دست فرزند ابوسفیان به شهادت رسید و بعد همو امیرالمومنین! شد و تا سال های سال نام اهل بیت پیامبرص مساوی با کفر و بلکه بدتر از اظهار کفر گردید و ...

و از سوی دیگر مطالعه ی رنج هایی که مسلمانان در تاریخ معاصر از دست سرسپردگان به اجانب کشیده اند، دل انسان را می شکافد. مردم برای عدالت و عدالت خانه قیام کردند و حرکت از مسجد شروع شد، امّا ناگهان مشروطه از سفارت انگلیس سر برآورد و شیخ فضل الله نوری بر سر دار رفت، و بعد چه شد؟! تنها یک نمونه: نصرت الدوله فرزند فرمان فرما ـ که یکی از پایه های سه گانه قدرت رضاخان بود ـ مورد خشم شاه قرار گرفت، پزشک معروف ـ علیم الدوله ـ را برای خلاص کردنش فرستاد و نصرت الدوله که خود از نوادگان ستمگران قجری بود، قهوه قجری را شناخت و در یک چشم به هم زدن استکان خود و قاتلش را عوض کرد و علیم الدوله را به دیار عدم فرستاد. این بار سرپاس مختار رفت و نصرت الدوله را در خانه ای حبس نمود و درش را گل گرفت و پس از پانزده روز که دیوار را خراب کردند، قبل از مرگش نصف کفش چرمی خود را خورده بود».(1)

این ها و هزاران حادثه دل خراش تر از این ها را پشت سر نهادیم و در اثر صبر و پایداری و ایمان به ولایت حق در بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت حکومت حق و عدالت با عنوان جمهوری اسلامی معجزه ای بود که در غیر ممکن ترین شرایط تاریخ و بدون هیچ امید و انتظاری تجلی یافت و بار دیگر امتحانی بزرگ پیش پای انسان نهاده شد و فرصتی گران بها و بی نظیر در برابر مدعیان و منتظران حکومت عدل و صداقت پدید آمد تا همه ی شهیدان شاهد تاریخ و مظلومان در خون غلطیده ی عدالت، صداقت ما را بار دیگر بیازمایند.

و آن گاه؛ از همان روز اول پیروزی انقلاب تحریک قومیت ها و بالا بردن سطح مطالبه ها و انتظارهای به جا و بی جای اقلیت ها و شیطنت منافقین و ترورهای پی در پی کسانی چون شهید مطهری قدس سره، شهدای محراب، هفتاد و دوتن از مسوولان رده بالای نظام و به ویژه شهید بهشتی و شهیدان رجایی و باهنر و نیز جنگ تحمیلی هشت ساله و آن همه مشکلات و رنج ها وکمک همه جانبه به عراق از سوی همسایه و غیر همسایه و مسلمان و کافر و مسیحی و یهودی و ... شروع شد. راستی برای چه؟! وَمَانَقَمُوا مِنْهُمْ إلاَّ ان یُوْمِنُوا بِاللهِ الْعزِیزالْحمید (2)؛ «و بر آنان عیبی نگرفته بودند جز این که به خدای ارجمند ستوده ایمان آورده بودند».

آیا رواست امروز برای یک اختلاف سلیقه! ـ آن چنان که برخی ادعا می کنند و بعضی خوش باوران ـ این همه بدبینی نسبت به انقلاب و شهدا و امام قدس سره و دفاع مقدس و عملکرد مسوولان ایجاد شود؟ به خدا سوگند فردا که در برابر شهدا قرار می گیریم، نه تنها شفاعت نخواهیم شد، بلکه به ما خواهند گفت: از آن همه وصیت به پیروی از امام و راه امام قدس سره و اسلام و دین و قرآن تا چه اندازه عمل کردید و چند گام به پیش برداشتید؟

ای همه ی رادمردان و شیرزنان پیرو حضرت امیر و سید شهیدان کربلا و فاطمه و زینب:! مگر نمی بینید لاشخورهای رذل پیرامونتان را که حتی به برادران خودشان هم رحم نمی کنند، حتی به یاران و همراهان خودشان نیز ترحم ندارند؟! و مگر نمی بینید گرگ ها و کفتارهای پلید خوار را که نه از دور و آن سوی دریاها که از درون خلیج فارس و دریای خزر و از همه ی اطراف در کمین نشسته اند و تنها به بهانه ای چشم دوخته و یا به غفلتی دل بسته اند؟! آری! ای خواهران و ای برادران کربلایی و عاشورایی مراقب باشید که مبادا آهنگ گوش نواز غربیان و غربزدگان شما را فریب داده و گام به گام تا سرزمین شام و تا کاخ یزید و ابن زیاد پیش ببرد!!

انتقاد یا عیب جویی؟

متن:

«و شما اشکال تراشان به فکر بنشینید که آیا بهتر نیست به جای سرکوبی، به اصلاح و کمک بکوشید؛ و به جای طرفداری از منافقان و ستم گران و سرمایه داران و محتکران بی انصاف از خدا بی خبر، طرفدار مظلومان و ستم دیدگان و محرومان باشید؛ و به جای گروه های آشوب گر و تروریست های مفسد و طرفداری غیر مستقیم از آنان، توجهی به ترور شدگان، از روحانیون مظلوم تا خدمت گزاران متعهد مظلوم، داشته باشید».

شرح:

در توضیح این فراز به دو نکته اشاره می کنیم:

1. رفتار و گفتار انسان همواره از مکنونات درونی او خبر می دهد. عداوت و کینه توزی و حقد و حسادت در شیوه ی نگرش و رفتار و گفتار شخص بروز می کند و محبت و دل سوزی و مهربانی و ایثار و از خودگذشتگی در بیان و رفتار انسان نیز تجلّی می کند.

آن کس که دلی پر از کینه و آلوده دارد، هرچند از آسمان، باران زلال ببارد، آن را موجب زحمت و رنج می شمرد و اگر ابرها عقیم شوند، باز هم به آسمان و زمین نفرین می کند. «مرّ عیسی مع الحواریین علی جیفه فقال الحواریون: ما انتنّ ریح هذا الکلب، فقال عیسی: ما اشدّ بیاض اسنانه(3)؛ حضرت عیسیع همراه با حواریون بر لاشه ی مرداری گذشتند، آنان گفتند: چه قدر این لاشه ی سگ بدبو است؟ و عیسی فرمود: چه دندان های سفیدی دارد؟» ـ اصولاً بد دیدن و بدی ها را برجسته نمودن و بر زبان آوردن، نشان از روح پلید و نابسامان شخص دارد و آنان که چشم از خوبی ها می بندند و جز نقایص و کمبودها و تاریکی ها چیزی بر زبان نمی آورند، نمی توانند افرادی دل سوز و مورد اعتماد و خودی و آشنا و محرم باشند. آنان؛ همچون بعضی حشرات تنها در فضاهای آلوده امکان رشد و خودنمایی می یابند و همراهی و هم پروازی با آنان برای زنبور عسل ـ که در تعبیر احادیث، شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارتند(4) ـ ناشایست و غیر قابل تحمل و بلکه ننگین است.

دوستان انسان باید همانند آینه صاف و زلال و شفاف عیب هایش را به او گوشزد نموده و همانند چشم و دستی مهربان، دوست خود را از آلودگی ها پاک نمایند.

آنـان کـه دل ز کـینه سبـک بال کرده انـد بالیـن و بـستر از گل بی خار کـرده انـد

یکسان به خوب و زشت جهان می کند نظر آن را که همچو آینه هموار کرده اند(5)

2. نکته دیگر این که قصد حضرت امام قدس سره مقابله با انتقاد و پنهان نمودن ضعف ها و نقص ها نیست، بلکه بر عکس! امام قدس سره این سخن حضرت صادقع را باور دارد که یکی از هفت حق مومن بر مومن این است که: «ان یکون عینه و دلیله مرآته»(6) واگر کسی این حقوق را رعایت نکند، از برادری مسلمانان ساقط و از جرگه ی آنان بیرون است. و نیز این سخن آن حضرت را شنیده و باور کرده است که: «احب إخوانی من اهدی إلیّ عیوبی»(7) ولی باید توجه داشت که این سخنان در مقام سرزنش متملّقان و چاپلوسان است و انسان باید دوستان صادق و صمیمی خود را از متملّقان، با این ویژگی ها تمیز دهد و از هم بازشناسد، اما آن کسانی که حتی یک گام برای اظهار دوستی برنداشته و از اظهار دشمنی نیز پروایی نداشته اند و جز ایراد و اشکال و بدبینی هیچ امتیازی ندارند، نامحرمانی بی رحمند که از هیچ طعن و توهین ابا ندارند، کدام دین و اخلاق و انسانیت و عقل حکم کرده است که باید نشست و عیب ها و انتقادهای آنان را شنید و تحمل کرد، تا شاید روزی بنشینند و ما را برای بی تفاوتی و بی غیرتی هامان تمجید کنند! که هیچ گاه چنین روزی هم نخواهد رسید.

احادیث زیادی در کتاب های روایی، ما را از هم نشینی و همراهی با عیب جویان منع می کند؛ همچنان که به صراحت قرآن شریف نیز می فرماید: وَإذَا رَایْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی ءَایَاتِنَا فَاعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ ... (8)؛ «و چون ببینی کسانی (به قصد تخطئه) در آیات ما فرو می روند، از ایشان روی برتاب، تا در سخنی غیر از آن درآیند...». و در ذیل همین آیه پیامبر گرامی اسلامص می فرماید: «مَنْ کَان یومن بالله والیوم الآخر فلایجلس فی مجلس یسبّ فیه إمام او یغتاب ـ یعاب ـ فیه مسلم(9)؛ هرکه به خدا و روز قیامت باور دارد، در مجلسی که به رهبری جامعه اسلامی ناسزا گفته می شود و یا غیبت و بدگویی از مسلمانی می شود، نباید بنشیند». و در حدیثی دیگر حضرت صادقع می فرماید: «مجلساً ذِکْرُ اعدائنا فیه جدیدٌ و ذکرنا فیه رثٌّ(10)؛ یکی از مجالس که خداوند از آن متنفر است مجلسی است که یاد دشمنان ما در آن شاداب و تازه و یاد ما در آن کم رنگ و کهنه است». و حضرت باقرع می فرماید: «إنّ اقرب ما یکون العبد إلی الکفر ان یواخی الرّجلُ الرّجلَ علی الدّین فیحصی علیه عثراتِهُ و زلاّته لیُعَنِفُّه بها یوماً م(11)؛ نزدیک ترین حالت انسان به کفر آن است که انسان با شخصی دوستی نماید و لغزش های او را جمع آوری نماید تا روزی به آنان بر او طعنه زند». و حضرت امیرالمومنینع می فرماید: «تتبع العیوب من اقبح العیوب و شرّ السیئات(12)؛ عیب جویی بدترین عیب و زشت ترین بدی هاست».

و آخرین حدیث در این قسمت را از ذیل آیه ی: وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُّمَزَهٍ(13)؛ «وای بر طعنه زن عیب جو»، نقل می کنیم که رسول اعظمص فرمود: «در شب معراج گروهی را دیدم که گوشت پهلوهایشان را تکه تکه می کنند و در دهانشان می گذارند و به آنان گفته می شود: گوشت برادرتان را بخورید! به جبرئیل گفتم: اینان کیانند؟ فقال هولاء الهمّازون اللمّازون من امّتک(14)؛ اینان طعنه زنان و عیب جویان امت تو هستند».

بنابراین نه تنها به انتقاد و ایراد عیب جویان بددل نباید اعتنا کرد، بلکه باید همچون قرآن کریم بر دهان آنان کوبید که: وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُّمَزَهٍ(15) و نیز تَبَّتْ یَدَآ ابِی لَهَبٍ وَتَبَّ(16) و تنها به انتقادهایی باید گوش جان سپرد که حداقل شرایط زیر را دارا باشد:

1. صداقت منتقد معلوم باشد و انتقادش از روی محبت و دل سوزی بیان شود. آنچه در اسلام موظف به قبول آن هستیم، پند ناصح مشفق است، نه عیب و ایراد عیب جویان. دوستی که نصیحت می کند دل سوز است، اما دشمنی که عیب می گیرد کر و کور است.

2. تا کسی از یک موضوع و جوانب گوناگون آن آگاهی ندارد، نمی تواند انتقاد کند؛ زیرا: بَلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ...(17)؛ «بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند...». و حضرت امیرع می فرماید: «من جهل شیئاً عابه»(18) و نیز: «مَنْ قَصَّر عن معرفه شیءٍ عابَهُ(19)؛ کسی که چیزی را نشناسد از او عیب می گیرد». و این امری طبیعی است که: «النّاس اعداء ما جهلوا» وقتی که دشمن شد، جز زشتی نمی بیند.

3. هدف منتقد اصلاح و هدایت باشد، نه تخریب و طعن و عقده گشایی و چه بسا که: «ذوالعیوب یحبّون إشاعه معایب الناس لیتسّع لهم العذر فی معایبهم(20)؛ عیب داران، برملا نمودن عیوب مردم را دوست دارند تا راهی برای توجیه عیوب خود داشته باشند».

و در پایان مناسب است مروری بر سخنان حضرت امام قدس سره در موضوع نقد و انتقاد داشته باشیم. حضرت امام قدس سره در پیام بهمن ماه سال 63 در توصیه به نمایندگان مجلس می فرماید:

«در نطق های قبل از دستور و در مباحثات در حال دستور با کمال دقت مواظب جملات خود و کیفیت ادای آن باشید که خدای نخواسته به مسلمان، بلکه انسانی توهین نشود و شخصیتی ساقط نگردد و کسی مظلوم واقع نشود، البته انتقاد سالم و سازنده بدون اغراض شخصیه و خدای نخواسته انتقام جویی، لازم است و مفید و موجب رشد و تعالی است. و هرکس در نزد وجدان خود، تشخیص رفتار و گفتار و نوشتار خود را می دهد و همه چیز در محضر مقدّس حق تعالی واقع می شود».(21)

و باز در تیرماه 64 خطاب به جامعه ی محترم مدرسین می فرماید: «مساله ی نصیحت یک مساله است، انتقام گیری مساله ی دیگر».(22) و در دیدار با هیات دولت در سال 65 می فرماید: «وقتی که انسان ـ فرض کنید ـ از یک کسی گله دارد و یا می بیند نقیصه ای در کار هست، این نصیحت می تواند بکند، اما لسان نصیحت غیر لسان لجن کردن و ضایع کردن است».(23)

و در نامه ای که به آقای انصاری در رابطه با جریان های سیاسی می نویسد، می فرماید: «انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت دو جریان می شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرّای از انتقاد ببیند، البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آن که به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است».(24)