توجه امام راحل به ائمه اطهار(ع)

توجه امام راحل به ائمه اطهار(ع)
۲۲ فروردین ۱۳۹۴
سیره امام,

امام برای زیارت خانه خدا (1)و زیارت کربلای امام حسین(ع)کتابهای خود را فروختند. (2)

امام...تقریبا ًهر شب در ساعت معینی به حرم حضرت امیر-علیه السلام-مشرف می شدند و در اوقات زیارتی حضرت سید الشهدا(ع)به کربلا می رفتند و این عمل یک برنامه مرتب همیشگی بود.  (3)

امام سه روز در فاطمیه دوم برای حضرت زهرا (س)مجلس روضه می گرفتند.ایشان به ذکر مصیبت فاطمه زهرا حساسیت خاصی داشتند و هنگامی که از حضرت زهرا(س)و سید الشهدا(ع)نام برده می شد بیش از همه گریان می شدند. (4)

بعد از ظهر روز عاشورای 1342که امام بری سخنرانی به مدرسه فیضیه تشریف می بردند(به احترام عزای سید الشهدا)تحت الحنک انداخته بودند(عمامه ایشان باز بود)و قسمت جلوی عماه شان را قدری گل زده بودند. (5)

در دیداری که فرماندهان کمیته ها و سپاه خراسان در مورخه 12/8/58 با امام داشتند رسماً از محضر امام برای سفر به مشهد و زیارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)دعوت به عمل آمد.امام فرمودند:«زیارت امام هشتم (ع)آرزوی من است،لکن با وجود گرفتاریهایی که دارم و از طرفی ملاقاتهای اجتماعی،برایم امکان ندارد و نمی توانم مسافرت کنم.امیدوارم که این توفیق نصیبم گردد» (6)

در مورخه58/4/14 که یک زوج مسیحی در محضر امام به دین مبین اسلام مشرف شدند از امام خواستند نام آنها را تغیییر دهند،امام آن دورا علی و فاطمه نام نهادند. (7)

یکی از برادران تعریف می کرد«روزی نزدیک ظهر احساس کردم که صدای ضجه و ناله می آید.کمی که جستجو کردم دیدم امام به پشت بام منزلشان رفته و زیارت عاشورا را می خوانند و اشک می ریزند». (8)

پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی،فرزند ارشد امام،وارد نجف اشرف شدم،(9)رفقا گفتند:خوب به موقع آمدی،امام را دریاب که هر چه ما کرده ایم در مصیبت حاج آقا مصطفی گریه کنند از عهده بر نیامده ایممگر تو کاری بکنی،اما م اجازه دادند،هر چه نام مرحوم حاج آقا مصطفی را بردم تا با آهنگ حزین امام را منقلب کنم که در عزای پسر اشک بریزند،امام تغییر حال پیدا نکردند و همچنان ساکت و آرام بودند؛ولی همینکه نام حضرت علی اکبر-علیه السلام-را بردم هنگامه شد،امام چنان گریستند که قابل وصف نبود. (10)

علاقه و عشق امام به اهل بیت در حد وصف ناشدنی است،امام عاشق اهل بیت بودند،عاشقی که تا صدای یا حسین-علیه السلام-بلند می شود و بی اختیار اشک می ریختند،امام با اینکه در برابر مصیبتها صابر بودند و حتی در برابر مصیبت شهادت حاج آقا مصطفی اشک نمی ریختند؛اما به مجرد اینکه یک روضه خوان بگوید:«السلام علیک یا ابا عبد اللّه»قطره های اشک از دیدگان امام فرو می چکید. (11)

روزی یکی از طلاب در مدرسه رفاه(محل اقامت حضرت امام در روزهای قبل از پیروزی)به امام عرض می کند که شما چرا در بین صحبتهایتان از امام زمان-علیه السلام-کمتر اسم می برید؟امام به محض شنیدن این سخن در جا ایستادند و فرمودند:چه می گویی؟مگر شما نمی دانید ما آنچه داریم از امام زمان-علیه السلام-است،و آنچه از انقلاب داریم از امام زمان-علیه السلام-است. (12)

[امام]از روزی که به نجف اشرف وارد شدند تا روزی که مهاجرت کردند،هر شب سه ساعت بعد از غروب آفتاب در حرم مطهر حضرت علی-علیه السلام-زیارت جامعه کبیره را می خواندند،حتی زمانی که به دنبال کودتایی در نجف حکومت نظامی برقرار شد،دیدند آقا توی اتاق نیستند به دنبال ایشان گشتند،و امام را بالای پشت بام رو به روی گنبد مطهر دیدند که ایستاده اند و مشغول خواندن زیارت جامعه هستند. (13)

آیا این یک امتیاز نیست که حدود پانزده سال در نجف اشرف،حتی یک شب تشرف ایشان به حرم ترک نشده باشد؟!از مرحوم استاد حاج آقا مصطفی نقل شده که یک شب طوفانی بود و بیرون رفتن از خانه بسیار سخت ،من به معظم له گفتم :امیر المومنین-علیه السلام-دور و نزدیک ندارد،زیارت جامعه را که در حرم می خوانید،امشب در خانه بخوانبد،امام فرمودند:مصطفی!تقاضا دارم روح عوامانه را از ما نگیری،و همان شب بالاخره به حرم مشرف شدند و زیارت جامعه را در حرم مطهر خواندند. (14)