طراوت عبادت در سیره امام خمینی -قدس سره-

طراوت عبادت در سیره امام خمینی -قدس سره-
غلامرضا گلی‌زواره
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۴
عبادت, سید مصطفی خوانساری,

باطن نماز

عزت اندر طاعت آمد ای فهیم شو معزز نزد خلاق کریم

نماز ارتباطی صمیمانه و عاشقانه بین عبد و معبود است که رایحه روان بخش آن دل های نگران را سرشار از آرامش و صفا می کندو جان های خسته را طراواتی دیگر می بخشد.

حکیمان عارف و سالکان راستین طریق حق به رازها و رمزهای نمازتوجه داشته اند، از جمله حضرت امام خمینی در برخی نوشته های خودو از جمله کتاب «آداب الصلوه » بر این نکته تصریح و تاکیدنموده که نماز غیر از این ظاهری که دارد و آداب مخصوص خودش راباید رعایت کرد معنایی ژرف و باطنی شگفت دارد. و می افزاید:

همان گونه که وقتی موازین شرعی را در خصوص ظاهر نماز رعایت نکنیم به آن خلل وارد ساخته ایم مراعات نکردن آداب باطنی نیزحالت معنوی این عبادت را که برترین و مهمترین واجبات است وپایه و ستون دین شمرده می شود و بدون آن اعمال دیگر پذیرفته نمی باشد، زایل خواهد ساخت.

امام به خواننده شیفته عبادت چنین آگاهی می دهد که به صورت وحالات ظاهری نماز اکتفا نکند و خود را از کمالات باطنی و برکت عمقی آن، که سعادت ابدی او را تضمین می کند، بی نصیب ننماید.

انسانی که جوهر عبودیت را دریافت و به عزت مقام ربوبیت پی بردخودبینی، خودخواهی و گردن کشی را به کناری می نهد و خاکساری وفروتنی و خوش خویی را پیشه خویش می سازد.

از حضرت امام صادق(علیه السلام)روایت شده که آن حضرت فرموده اند اگر کسی نماز را سبک بشمارد از شفاعتشان محروم می شود.

روزی خدمت ایشان(امام خمینی)عرض شد: سبک شمردن نمازشاید به این معنا باشد که شخص یک وقت نمازش را بخواند و وقتی دیگر در خواندن آن اهمال ورزد. امام در جواب فرمود: این که خلاف شرع است، منظور امام صادق(علیه السلام)این بوده است که وقتی ظهرمی شود و فرد در اول وقت نماز نمی خواند در واقع به چیز دیگری رجحان داده است.

اگر در معنای فتواهای امام دقیق شویم، مشاهده خواهیم کرد که به تمام دستورهای دینی یک بعد معنوی داده اند نه این که ظاهر راکنار بگذارند و تنها به معنا توجه کنند هر دو را مهم و اساسی می دانستند، نظرشان این بود که شرع ظواهری برای نماز دارد که اجرای آن لازم می باشد و در عین حال عبادتی چون نماز دارای عمق وروحی است که باید به آن نیز پرداخت.

در باره عبادت امام می فرماید:

بابی است که خداوند از روی رحمتش باز کرده است یعنی مثلا در مورد نماز نمی توانیم شکر او را که تعلیم و اجازه خواندن به ما داده است به جای آوریم. امام بر این باور بودند که بانماز انسان می تواند به خدا نزدیک شود و می فرمود: همین سوره حمدرا ببینید مگر ما عقلمان نمی رسد که چنین یا دنباله اش را بگوئیم ولی خود خداست که این ها را به زبان ما آورده و القا کرده وگفته که وقتی می خواهید با من حرف بزنید این چنین حرف بزنید.

امام به صراحت بیان کرده اند که عبادت ابزار رسیدن به عشق الهی است و در وادی عشق نباید به عبادتی چون نماز به چشم وسیله ای برای رسیدن به بهشت نگاه کرد، می فرماینداگر تمام شروط عبادت را که شرع مقرر کرده رعایت کنیم تازه کاسبی کرده ایم وکار می کنیم تا جزایش را بگیریم اما انسانی که به باطن و مغزنماز پی برده برای عبادت جزا نمی خواهد بلکه از این کار لذت می برد. وقتی برخی اطرافیان نیمه های شب آهسته وارد اتاق امام می شدند معاشقه او را با خدا احساس می کردند و با چنان خضوع وخشوعی نماز می خواندند و قیام و رکوع و سجود می کردند که حقاوصف ناپذیر است. قیافه امام در دل شب و هنگام نماز کاملابرافروخته می شد و چنان اشک از دیده ها بر گونه هایش سرازیرمی گردید که گاهی دستمال، کفاف اشکشان را نمی داد و کنار دستشان حوله می گذاشتند و این واقعا گریه شوق و نوعی معاشقه بود، درنامه هایشان به عبادت خیلی تکیه می کردند و می فرمودند: عبادت یک سکوی پرش است در واقع معاشقه است بین عاشق و معشوق.

در عبادت از یک سو همه ناز است و از سوی دیگر همه نیاز; یعنی یک کسی که در نهایت فقر به سر می برد می ایستد در مقابل کسی که همه چیز وکمال مطلق است، می فرمودند: انسان عابد و عاشق کسی است که شب درمقابل خدا می ایستد و می گوید ای همه ناز پاسخ بده به این همه نیاز. عبادت مسلمان عارفانه است، چنین کسی از همه چیز خودش می گذرد(به خاطر محبت) نهایتا از نام خود و جان خویش فراترمی رود و هستی خود را در راه معشوق فنا می داند.

در دیدگاه امام انسان هنگام نماز در وادی امن پروردگار قدم می نهد پس باید روح و نفس خویش را برای چنین جایگاهی مهیا کند،حصول ایمان به حقایق، ادراک عظمت و هیبت جمال و جلال الهی واحساس خوف و خشوع بر اثر این حالت، اطمینان قلبی می تواند برای گام نهادن در این مسیر به آدمی کمک کند.

امام خاطر نشان ساخته اند که زمانی برای عبادت انتخاب شود که نفس اقبال دارد و خستگی و فرسودگی به آن راه ندارد، نبایداجازه داد عبادت بر روح تحمیل شود و در هنگام کسالت و کدر بودن روح و روان باید از این برنامه عبادی احتراز جست. فزون از طاقت بر نفس نباید فشار آورده شود، زیرا نشاط و بهجت و انبساط خاطرناشی از آن را به تحلیل می برد.

امام می افزاید باید راز ورمزهای عبادت را به قلب تفهیم کرد و تکرار اذکار و ادعیه ومداومت بر این امور معنوی برای آن است که زبان قلب گشوده شود ودل ذاکر گردد.

به فرمایش حضرت امام خمینی آن گاه نماز جایگاه حقیقی خویش راخواهد یافت که دل در گرو یاد خدا و مشحون از حب به الله باشد وشخص نمازگزار اگر دلی غافل و ساهی داشته باشد عبادتش از صحنه حقیقی و معنوی عاری بوده و چون حالت لقلقه زبان دارد عبادتش بی تاثیر می شود و وقتی هوای نفس بر باطن و ملکوت نماز غلبه یافت گاهی چندین دهه نماز خواندن هم نه تنها ثمراتی روحانی ندارد بلکه غرور ناشی از چنین عباداتی خود پرونده قلب پاک راتیره و تار می نماید. امام خمینی در آثاری که پیرامون بعدملکوتی و باطن نماز به نگارش درآورده اند به خواننده تاکیدمی فرمایند که نمازگزار باید پلیدی هایی را که مانع از حضور قلب و قرارگرفتن در وادی قرب می شود از خود دور کند. گناهان اعم ازکوچک و بزرگ و نافرمانی خداوند و بعضی از خوی های پلید، ما رااز این فیوضات آسمانی محروم می نماید پس باید با توبه نصوح به تطهیر درون پرداخت و باطن را از خلق های پست خالی کرد و به صفات نیک آراسته نمود و همان گونه که طبق موازین شرعی ظاهر بدن ولباس را از نجاسات و آلودگی دور می کنیم و خود را برای اقامه نماز پاک می نمائیم درون را نیز باید مطهر و مهذب ساخت تا نورحق بر صحیفه دل بتابد و زنگارها را بزداید.

مهیای میهمانی الهی

حضرت امام خمینی هر وقت وضو می گرفتند تمام جزئیات آن را روبه قبله انجام می دادند حتی اگر دست شویی رو به قبله نبود در هرمورد پس از این که یک کف دست آب برمی داشتند، شیر را می بستند ورو به قبله آب را به صورت یا به دست می زدند. آیه الله قدیری می گوید: من تا حدودی شاهد برخی از عبادت های حضرت امام بوده ام چیزی که برایم قابل توجه بود یکی مداومت در عمل و دیگری دقت درانجام عبادت ها مطابق دستورهای وارده بدون کم و زیاد. من دومرتبه وضو گرفتن امام عزیز را دیده ام درست مثل وضوی پیغمبراکرم(صلی الله علیه و آله)که در روایات ذکر شده است تنهابرای هر یک از صورت و دست ها به یک مشت آب اکتفا می کردند و با یک مرتبه شستن وضو می گرفتند.

در واقع حضرت امام بر مبنای تعهد و بنا به اعتقاد عمیق به موازین شرعی و اسلامی می کوشیدند همان را عمل کنند که می فرمودنداگر وقت وضو گرفتن به یکی از اعضای خانواده تذکر می دادند که آب را بیش از حد مصرف نکنید این عمل را خودشان نیز دقیقا انجام می دادند. دکتر بروجردی می گوید یک روز شیشه کوچک قرص را دست پسرم دیدم که مایعی داخل آن بود پرسیدم این چیست؟ گفت: دوستان مدرسه ام از من خواسته بودند قدری از آب وضوی امام را به عنوان تبرک برایشان ببرم من هم هنگام وضو طشتی بردم و زیر دست پدربزرگ گذاشتم اما آبی که از وضوی ایشان توی ظرف ریخت آن قدر کم بود که ناچار شدم سرنگ بیاورم و به وسیله آن این شیشه را پرکنم تازه پر هم نشد گفتم آقا آب وضوی شما همین است لبخندی تحویلم دادند و گفتند این باقی مانده آب واجبات وضو بوده است.

حضرت امام برای نماز تمیزترین جامه ها را برتن می کردند و بعداز تطهیر و گرفتن وضو ریش مبارک را شانه می کردند، عطر می زدند وبعد از گذاشتن عمامه بر سرشان به نماز می ایستادند. حتی درهنگام بیماری و درحال خونریزی و با وجود زخم بزرگ در ناحیه شکم موقع نماز تمیزترین جامه ها را که از آلودگی دور بود بر تن می کردند.

وقتی امام به نوفل لوشاتو وارد شدند رعایت دقیق موازین شرعی را برای انجام امور عبادی در اولویت قرار دادند و نخستین سوالی که کردند این بود که قبله کجاست؟ خوب آنهایی که مسیحی بودند ازاین موضوع اطلاع نداشتند. مسلمانی هم در آن منطقه سکونت نداشت که جهت قبله را بداند چون نمی خواستند نماز را به تاخیربیندازند جهت قبله را پیدا کردند و به سوی آن نماز خواندند،یکی از یاران ایشان که در آنجا حضور داشته می گوید: عصر بود که حضرت امام مرا فرا خواندند و فرمودند: این قبله نما را بگیریدو به مسجد پاریس ببرید و ببینید که در آنجا قبله را چگونه نشان می دهد همان جهت را حفظ کنید و بیائید در اینجا نیز قبله رامشخص کنید. در هر صورت قبله نما را گرفتم و به همراه یکی ازبرادران به مسجد جامع پاریس رفتم و جهت قبله را که قبله نمانشان می داد با قبله آن جا تطبیق کردم پس از آن نیز به نوفل لوشاتو برگشتم و قبله منزل امام را مشخص نمودم.

امام قبل از فرا رسیدن وقت نماز به تلاوت قرآن کریم می پرداختند و پس از برگذارکردن نماز مغرب و عشاء به داخل حیاطخانه می رفتند و رو به قبله می ایستادند و در حالی که با انگشت به سوی قبله اشاره می نمودند حدود پنج دقیقه دعایی را زیر لب زمزمه می کردند.

حجه الاسلام والمسلمین احمد احمدی خاطر نشان ساخته است: هنگام نماز مغرب در حیاط منزل قدیمی امام در یخچال قاضی برای نمازمغرب حاضر شدیم امام به اقامه نماز مبادرت نمودند و آن چنان باحضور تام نماز خواندند که پس از نماز به یکی از دوستان نگریستم و گفتم نماز یعنی این.

امام همیشه قبل از اذان ظهر روز جمعه غسل جمعه می کردند و هیچ وقت غسل جمعه ایشان ترک نمی شد در پاریس فردی آمد و گفت:

امریکایی ها آمده اند با امام مصاحبه ای انجام دهند و این برنامه هنگامی که پخش شود و صورت پذیرد سایر کشورهای اروپایی هم چنین کاری را انجام می دهند واین برنامه می تواند برای نشان دادن موضع و حرکت انقلاب موثر باشد، خواهر دباغ می گوید: بر حسب اتفاق روزجمعه بود بنده که خدمت امام این موضوع را مطرح کردم، فرمودند:

حالا وقت انجام مستحبات و غسل جمعه است، نه وقت مصاحبه. بعدوقتی این مستحبات را به جای آوردند فرمودند: من برای مصاحبه آماده ام.

محافظت از اوقات اقامه

قرآن کریم یکی از شرایط افراد باایمان را محافظت و پاسداری آنها از اوقات نمازهای واجب خود می داند و می فرماید والذین هم علی صلواتهم یحافظون. پس باید سعی کرد موقع نماز هرکاری را که پیش می آید رها کرده و به نماز پرداخت که این امر بر حسب روایت جزء بهترین اعمال خیر انسان است.

و از معصومین روایت شده که شیعیان را در دو مسئله امتحان کنید: مراقبت آنها از اوقات نمازو انصافشان با مردم. در اهمیت آن همین بس که حضرت امام حسین(ع)در ظهر عاشورا با آن وضع اطفال و اهل بیت و خطرات ودشواری هایی که اقامه نماز در میدان نبرد دربرداشت با فرا رسیدن وقت نماز با اصحاب فداکارش به اقامه این فریضه الهی پرداخت تاجایی که در حین ادای نماز اول وقت برخی از یارانش به شهادت رسیدند و یا مجروح شدند.

در زیارت نامه اولیای الهی و شهیدان هم می خوانیم: «اشهد انک قد اقمت الصلوه » .

در رساله احکام امام می فرمایند: سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند وکسی که نماز را سبک بشمارد همچون کسی است که نماز نمی خواند.

حضرت امام مقید بودند که حتما نماز را اول وقت بخوانند و ازتاخیر نماز در وقت خود بسیار ناراحت می شدند.

حتی قبل از این که موذن بانگ دلنواز اذان را از ماذنه سردهدامام به مقدمات نماز مشغول شده و با داخل شدن وقت، قامت به نماز می بستند.

نقل کرده اند که: روزی در حضور امام بودیم، صدای اذان شنیده شد. امام برخاستند و پس از جست و جوی مختصری مهرخود را نیافتند چون نوه کوچکش، علی، آن را جا به جا کرده بود،تکه کاغذی برداشته ونمازشان را مثل همیشه اول وقت به جای آوردند، آری ایشان خود را مقید به برپایی نماز در سجاده ای باتشریفات و مانند آن نمی کردند و وقت فضیلت نماز را به خاطررعایت امور مزبور از دست نداده و محل سجده خود را تکه کاغذی قرار دادند. در واقع امام به روح نماز اندیشیده و به باطن آن بیشتر توجه داشتند.

شهید صیاد شیرازی گفته است: در اوایل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران جلسه ای داشتیم که در آن یکی از فرماندهان نظامی داشتندگزارش خود را به فرمانده کل قوا امام خمینی ارائه می دادند،گزارش نخست که به عرض ایشان رسید، وی درصدد بود تا گزارش دیگری را به استحضار آقا برساند در همین حین، آقا از جای خویش برخاستند، برخی که در آن جلسه بودند نگران شدند و پرسیدند: آیامشکلی پیش آمد؟ امام خیلی عادی فرمودند: نه ولی وقت نماز است.همه از این سخن وحرکت شگفت زده شدیم، برخاستیم وضو گرفتیم و باشرمندگی به ایشان اقتدا نمودیم و راستی که عجب نماز با نشاطی بود.

در قرآن خوانده ایم که نماز انسان رااز کارهای ناروا بازمی دارد ولی غالبا نتوانسته ایم این پیام های آسمانی را درک کنیم و با جانمان آمیخته سازیم و نورانیت نماز را در عرصه های گوناگون زندگی منتشر نماییم، به حکم وظیفه این فریضه را به جای می آوریم ولی به رعایت حدود و حقوق نماز که می تواند در همه ابعاد زندگی تاثیر بگذارد و تمام خواسته های ما را جهت ملکوتی ومعنوی بخشد، کم توجه می کنیم.

هنگامی که امام به نماز می ایستادند احساس می شد تمام وجودشان نماز می خواند و چون چند نفر از برادران برای محافظت می ایستادندمی فرمودند نیازی نیست در ساعت نماز باید نماز خواند.

در روز26 دیماه سال 1357 شمسی که شاه از ایران رفت و توماراستبداد در هم پیچیده شد در محل اقامت امام(نوفل لوشاتو)حدودچهارصد خبرنگار اطراف منزل امام اجتماع نمودند، تختی گذاشتند وایشان بر روی آن ایستادند، تمام دوربین ها مشغول فیلم برداری ازآن صحنه بود، قرار بر آن شد که خبرنگاران به نوبت از امام سوالاتی بکنند، چند سوال که از ایشان شد صدای اذان ظهر شنیده شد، بلافاصله امام آن صحنه را ترک نمودند و فرمودند: وقت فضیلت نماز می گذرد. حاضرین از این که بر حسب ظاهر امام بدون جهت این صحنه را ترک کردند شگفت زده شدند. کسی از امام تمنا کرد که چنددقیقه ای صبر کنید تا حداقل چهار پنج سوال دیگر از شما بکنندفرمودند به هیچ وجه امکان ندارد، رفتند تا نماز ظهر را اقامه کنند.

ظهر آن روزی که آیه الله سید مصطفی خمینی(فرزند برومندامام)به شهادت رسیده بودند در منزل امام افراد زیادی برای عرض تسلیت اجتماع کردند، چون حاضران آن جا را ترک نمودند و رفتندتااذان ظهر شد امام برخاستند و تشریف بردند و وضو گرفتند،فرمودند: من می روم به مسجد، حجه الاسلام والمسلمین فرقانی می گوید:من با ناراحتی گفتم: ای وای، آقا امروز هم برنامه های همیشگی نماز جماعت خود را ترک نمی کند به یکی از خادم های امام گفتم زودبرو به خادم مسجد خبر بده. وقتی مردم فهمیدند که امام آن روزهم به مسجد می آیند جمعیت از هر طرف به سوی مسجد آمدند، وقتی باامام به مسجد رسیدیم مشاهده کردیم افراد حاضر در آن جا گریه می کردند و ضجه می زدند، راه را بازکردند تا آقا وارد مسجد شوند.

عاطفه اشراقی(نوه امام)می گوید: اوایل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود که ناگهان صدای ضد هوایی به گوشمان رسید و چون تا آن روز بااین صدا آشنایی نداشتیم احساس کردیم که هر صدا به منزله انفجار یک بمب است و سراسیمه به اتاق امام رفتیم ولی ایشان درایوان مشغول اقامه نماز و عبادت بودند، گویی اصلا صدایی نشنیده بود و حتی متوجه ورود ما به اتاقشان نشدند ما که هیجان زده واز طرفی نگران حال امام بودیم با دیدن آن حالت احساس آرامش کردیم.

شخصی نقل می کرد: ما ابتدا به اشتباه فکر می کردیم حضرت امام نماز اول وقت را خدای ناکرده از روی تظاهر می خوانند و به همین خاطر سعی داشتیم جلوی آن را بگیریم، مدت زیادی در این فکربودیم و بارها به گونه های مختلف ایشان را امتحان کردیم به عنوان نمونه سفره غذا را درست اول وقت نماز می انداختیم اما حضرت امام در این مواقع می فرمودند: شما غذایتان را بخورید و من هم نمازم را می خوانم، هرچه که بماند من می خورم. یا در موقع مسافرت می فرمودند: شما بروید من هم می آیم و به شما می رسم. مدت ها ازاین ماجرا گذشت و نه تنها نماز اول وقت حضرت امام ترک نشد بلکه ایشان ما را هم به خواندن نماز اول وقت حساس کردند.

آن روز که امام را به بیمارستان انتقال دادند سفارش فرمودندساعت اقامه نماز را به ایشان اطلاع دهند و در مرحله اول نمازشان را خواندند و بعد به صرف غذا پرداختند. یکی از روزها ناگهان آقا متوجه شدند که سینی حامل غذا وارد اتاق شد. ایشان پرسیدند:مگر وقت اقامه نماز فرا رسیده است؟ حاضران گفتند: آری. امام بانهیبی رو به حاضران نمودند و فرمودند: پس چرا مرا بیدارنکردید؟ که در جواب گفته بودند: به دلیل وضع خاص شما نخواستیم بیدارتان کنیم، امام با ناراحتی گفتند: چرا با من این گونه برخورد می نمایید غذا را پس ببرید تا من نماز را اقامه کنم. دربیمارستان نه تنها حضرت امام عبادت خود را ترک نکردند بلکه باشور و حال بیشتری به فریضه نماز پرداختند.

دکتر ایرج فاضل می گوید: در ایامی که امام در بیمارستان تحت معالجه و عمل جراحی بودند لوله تنفسی در تراشه ایشان بود. وقتی این لوله در مجرای تنفسی قرار می گیرد بیمار نمی تواند صحبت کند، اما با وجودی که این لوله به ایشان وصل بود نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتی نماز شب خود را ترک نکردند.

در همان روزهای آخر حیات دنیوی که امام در بیمارستان تحت مراقبت های ویژه بود و دیگر احساس نمودند که وقت کوچ به سرای سرور فرا رسیده است خواستند اهل خانه را ببینند، همه اطراف تخت ایشان جمع شدند، امام فرمودند: راه سختی در پیش رو دارید معصیت نکنید، بعد گفتند می خواهم بخوابم و در آن حال به اغما فرورفتند و نماز ظهر و عصر را به سختی خواندند، خیلی در همان اوضاع تاسف بار مراقب نماز بودند و سفارش این فریضه را به اطرافیان می کردند و می گفتند: در مورد نمازتان اهمال نکنید،همین که شما می گویید اول این کار را بکنیم بعد نماز بخوانم خلاف است، این سخن را نگویید به نمازتان اهمیت دهید و آن را در وقت خودش بخوانید. وقت نماز مغرب و عشا در همان روز آخر مرتب فریادمی زدند: آقا نماز، آقا نماز مثل این که کوهی روی پلک های چشم های ایشان باشد با سختی دیده ها را گشودند بعد مشاهده گردید آقانماز می خواند(با انگشتان)و لبانشان تکان می خورد، سرهای انگشتان را به تشک می زدند و اهل خانه که حضور داشتند متوجه شدند ایشان در همان حال هم نماز می خواند.

در صبح روز آخر یکی از همراهان امام که در کنار ایشان ایستاده بود و بغض گلویش را به شدت می فشرد و صورتش از اشک خیس شده بود وقتی دید که امام زیر لب شهادتین می گوید دلش فرو ریخت،به سرعت به سوی آقا خم شد، اما دید که امام مشغول گفتن اذان واقامه است آن هم برای نمازهای مستحبی پس از نماز پلک های آقاروی هم افتاد و به آهستگی به خواب رفت، ساعتی بعد یکی از اعضای دفتر امام با چهره ای غمناک و محزون به کنار تخت آقا آمد بیست دقیقه به اذان ظهر باقی مانده بود آهسته نزدیک گوش امام گفت:آقا وقت نماز است. با شنیدن این سخن آقا از خواب پرید و حالت اضطرابی در صورتش هویدا شد، بعد آن شخص خطاب به امام عرض کرد:از اول وقت نماز نگذشته و لحظاتی تا هنگام اقامه نماز ظهر باقی است.

سینه امام باز بود و با ناراحتی و به زحمت نفس می کشید آن قسمت هایی از بدن ایشان که تحت جراحی قرار گرفته بود درد می کردبا این وجود برای نماز لباس سفید و تمیزی آوردند وکمک کردند که امام آن لباس تمیز را بپوشد. محاسن امام را شانه زدند، عطرمخصوص آقا را چون به او زدند در فضای اتاق بوی آن پیچید. آری در حالت بیماری و آن لحظات سخت ایشان بهترین و تمیزترین لباس را بر تن نمود و همچون حالت عادی و سلامتی با وضع آراسته و مرتب مشغول نماز گردیدند. پس از خواندن نماز چهره آقا شکفته شد،نشاط عجیبی در صورتش به چشم می خورد و در نگاه هایش آرامش خاصی قابل مشاهده بود.

اثرات روح بخش نماز

امام مقید بودند که اطرافیان واهل خانه دستورهای شرعی وتکالیف الهی را انجام دهند تا از گناهان دور باشند. البته امورمذهبی و دینی را به آنان دیکته نمی نمود بلکه وقتی خودشان رفتارآقا را در انجام وظایف مذهبی عبادی ملاحظه می کردند ناخودآگاه تاثیر روح بخش و جانفزای خود را می بخشید و اهل خانه می کوشیدنداز ایشان به عنوان الگو پیروی کنند و همچون امام باشند و یالااقل رفتار و اعمال خود رابه آن بزرگوار نزدیک کنند.

فریده مصطفوی(دخترامام) می گوید: امام وقتی به ما می گفتند بایدنماز بخوانید خودشان از نیم ساعت به ظهر وضو می گرفتند و مشغول نماز می شدند و ما هم داخل حیاط مشغول بازی بودیم، یک مرتبه هم نیامدند صدا کنند که دخترها بایستید برای نماز، بیایید من ایستاده ام پشت سر من، یا خودتان نماز بخوانید. تمام سال اول امام اذان نماز را می خواندند ولی یک بار هم به ما نگفتند که الان دست از کارتان بردارید. موقع اذان است، دست از بازی تان بردارید و بایستید برای نماز ولی می فرمودند: شما باید در طول این ساعت نماز بخوانید وای به حال کسی که در طول این ساعت نمازرا نخواند، آن وقت اگر آن نماز را نخواند باید از خانه بیرون برود; یعنی اصلا اولاد آقا نباشد. این گونه با او برخورد می شد.

صبح هم کسی را از خواب بیدار نمی کردند و می گفتند: خودتان اگربیدار می شوید بلند شده و نماز بخوانید اگر بیدار نشدید(دردوران قبل از تکلیف)مقید باشید که ظهر قبل از نماز ظهر وعصرتان نماز صبحتان را قضا کنید. زمستان هم که بلند می شدیم ومی رفتیم سر حوض تا وضو بگیریم اگر مثلا کمی آب گرم داشتندمی فرمودند: بیایید با این آب وضو بگیرید اگر نبود که هیچ.

وی در خاطره ای دیگر می گوید: یادم هست تازه مکلف شده و شب خوابیده بودم که آقا با اخوی وارد شدند خیلی سرحال و خوشحال بودند، ازمن پرسیدند: آیا نماز خوانده ای؟ من فکر کردم چون آقا الان سرحال هستند دیگر نماز خواندن من هم برایشان مسئله ای نمی باشد.گفتم: نه! ایشان به قدری تغییر حالت دادند و عصبانی شدند که ناراحتی سراسر وجودشان را فراگرفت و من خیلی ناراحت شدم که چرابا آن سخن و نیز عملم مجلس به آن شادی را تلخ ساختم. حتی یک روز قبل از این که امام به بیمارستان بروند به اهل خانه وبستگان در مورد اهمیت نماز اول وقت و سستی ننمودن در اقامه این فریضه توصیه فرمودند.

خانم شهام مشاور خاطر نشان ساخته است: امام تازه به ایران برگشته بودند و ما هم برای دیدن امام از قم به تهران عزیمت نمودیم تا در خانه یکی از دوستان نزدیک امام که قرار بود به مهمانی کوچکی برود، رفتیم و به اتفاق او در این میهمانی ساده که در منزل امام برگزار می شد شرکت کنیم. روز میهمانی همه در آن جا جمع شدیم ما که تا آن روز موفق به دیدار رهبر نشده بودیم ازفریده خانم(دخترامام)خواستیم تا ما را به دیدار امام ببرند.

ایشان گفتند تنها زمانی می شود آقا را دید که برای وضو تشریف می برند، نزدیکی های ظهر نزد امام که در حال وضو گرفتن بودندرفتیم، صبر کردیم تا وضویشان به پایان برسد بعد کنارشان رفتیم و چون امام متوجه ما شدند احوال پرسی کردند از ایشان خواستیم ما را نصیحت کنند تنها یک جمله گفتند: به نماز اهمیت بدهید.

اگر شاگردی که در درس امام در مسجد اعظم یا مسجد سلماسی شرکت می کرد پس از درس و در آخر وقت برای نماز خواندن از جابرمی خاست از این که او نمازش را تا این وقت به تاخیر انداخته بود، امام ناراحت می شد، توجه ایشان باعث گردید که شاگردان برای خواندن نماز اول وقت تلاش کنند و این از جمله برکات مهم درس آن بزرگوار بود.

تقید و تعبد

امام در تعبد به مسائل شرعی و رعایت کامل سنن الهی واقعا کم نظیر بود و در این جهت گوی سبقت را از اقران ربوده و مقام بالایی را احراز کرده بودند، از جمله ابعاد شخصیت امام مراقبت بر حضور در نماز جماعت بود، چون مرحوم آیه الله خوانساری ازمراجع بزرگ بود و از حیث علم وعمل نمونه بود و سابقه مبارزاتی مشهوری داشت و در جنگ مسلمین عراق علیه قوای متجاوز انگلیس شرکت کرده بود حضرت امام به طور مرتب و منظم در نماز ایشان شرکت می کردند و هر وقت هم که آن مرد بزرگ حاضر نمی شدند ایشان امامت جمعیت نماز خوان را به عهده می گرفتند و به محض این که نماز مغرب و عشا تمام می شد بلافاصله به حرم مشرف می شدند.

حجه الاسلام و المسلمین سیدمحمد سجادی اصفهانی می گوید: وقتی امام از نجف به سوی مرز کویت حرکت کردند در مسیر به شهر بصره رسیدیم و وارد مسجدی شدیم که به برادران اهل تسنن تعلق داشت بعد از این که امام وضو گرفتند، فرمودند: اگر این جا ماندیم باید نماز را با امام جماعت این مسجد بخوانیم، بیان چنین مطلبی از سوی ایشان بیانگر شدت تعبد و نهایت فروتنی و صفای فوق العاده امام بود و این که در تمام حرکت ها و رفتارشان دنبال رضای خدا و اطاعت از اوامر الهی بود وگرنه مجتهدی در این درجه از مقام علمی و سیاسی با آن شخصیت و موقعیت اجتماعی و دینی کمتر حاضر به انجام چنین کاری می شود، اما چون در آنجا وقت نمازفرا نرسید حرکت خود را به سوی مرز ادامه دادیم. درهمان نقطه مرزی اتاقی به عنوان مسجد بود،آن جا نماز را با امام خواندیم.

حضرت امام نماز مغرب و عشا را در مدرسه بزرگ مرحوم آیه الله بروجردی در نجف می خواندند .هنگام مغرب که امام وارد می شد جمعیت بی تابانه به پا می خاست و فریاد صلوات، غریو شادی وصدای گریه شوق به هم می آمیخت.

آیه الله عمید زنجانی خاطر نشان ساخته است:در سالهای اولیه اقامت در نجف اشرف که در منزل ویا در مدرسه آیه الله بروجردی اقامه نماز جماعت می فرمودندهمواره پشت سر ایشان می ایستادم و اگر در صف اول هم بودم نزدیک به محل سجاده ایشان قرار می گرفتم درک و احساس حالت حضور قلب امام در نماز جالب و آموزنده بود، در نماز بسیارساده و عاری از تکلف بودند ولی برای خواص این نوع سادگی نیز حاکی از عمق عرفان، خلوص و صفای عبودیت امام بود.

آیه الله قدیری گفته است: وقتی حضرت امام در ماه مبارک رمضان در فصل گرمای نجف اشرف برای نماز جماعت ظهر و عصربا زبان روزه به مدرسه مرحوم آیه الله بروجردی تشریف می آوردند،هر روز اول هشت رکعت نوافل ظهر را می خواندند و بعد نماز ظهررا با اذان و اقامه نسبتا طولانی به جای می آورند و بعد ازتعقیبات نماز ظهر، هشت رکعت نوافل عصر را می خواندند و بعدنماز عصر را با اذان و اقامه به جای آورده و پس از تعقیبات تشریف می بردند. این برنامه در آن سن و سال و در هوای گرم نجف با حالت روزه آسان نمی باشد حتی جوان ها هم موفق نیستند، اما ایشان با اقبال تمام این گونه در عبادت جدیت می کردند که خود در تربیت طلاب اثر داشت و مشاهده می شد برخی که حتی حال خواندن نماز واجب رانداشتند از این شیوه امام تبعیت می کردند و در آن وقت نوافل رامی خواندند.

این کیفیت کار مربوط به روزهای غیر جمعه بود اما در روزهای جمعه، نوافل را در منزل می خواندند. و در مدرسه بدون خواندن نافله دو نماز را جمع می کردند و اجازه اذان برای نماز عصر نمی دادند.این، کاشف از دقت آن بزرگوار در انجام عبادات مطابق دستور موظف است.

در یکی از روزها طلبه های مدرسه آیه الله بروجردی نجف که منتظر نماز جماعت بودند، پس از گذشتن از اول وقت نماز هر چه منتظرماندند امام خمینی نیامد چون آنها نیک می دانستند که سابقه نداردامام نماز اول وقت را ترک کند، از نیامدن آقا نگران شدند بعدفهمیدند امام نماز را در منزل خوانده است و چون دلیل نیامدن راپرسیدند یکی از اعضای خانه امام با مهربانی در جواب طلبه ها گفت:یکی از آقایان خدمت آقا رسیدند و گفتند احتمالا نماز جماعت در مدرسه برای برخی طلبه ها ایجاد مزاحمت می کند امام هم برای همین احتمال از برگزاری چنین نماز جماعتی صرف نظر کردند، سرانجام مراجعین به این نتیجه رسیدند که از آن به بعد هیچ کس سجاده اش را در مقابل حجره های مدرسه نیندازد تا رفت و آمد آنها حتی در موقع نماز هم آزاد باشد. و چون امام احساس کردند از برخی طلبه ها رفع مزاحمت شده است قبول کردند که برای اقامه نماز جماعت دوباره به آن مدرسه بروند.

اوایل پیروزی انقلاب اسلامی شهید رجائی عنوان کردند که موسسات دولتی نیم ساعت برای انجام فریضه نماز ظهر و عصر تعطیل باشند با این که برنامه جالب و آموزنده ای بود وقتی که نظر امام را درباره آن پرسیدند، فرمودند: اگر به وقت و کار کسی لطمه وارد نمی شود این کار را انجام بدهید.

دکتر بروجردی، داماد امام، گفته است: چند ماه قبل از آن که رحلت حضرت امام فرا برسد به خانواده ما فرمودند: ممکن است شما فرصت این را نداشته باشید که در آن لحظه اول وقت نماز بخوانید یا وضعی داشته باشید که اول وقت نتوانید به نماز بایستید اما همین که دلتان برای نماز اول وقت تپید ثواب آن نصیبتان می شود. البته استحباب نماز اول وقت سبب گشایش روزی می شود و راه بهشت را برای انسان باز می کند.یکی از پزشکان قم نقل می کرد: هنگامی که خبر دادند امام دچار نارسایی قلبی شده اند خودم را به بالین ایشان رساندم و فشار خونشان را گرفتم فشارسنج عدد پنج را نشان داد که از نظر پزشکی خطرناک بود. اقدامات درمانی را انجام دادم و پس از دو ساعت که وضع عمومی امام قدری بهتر شد ولی هنوز خطرناک بود که حرکت کنند. دیدم می خواهند از جای برخیزند، عرض کردم چرا برخاستید؟ فرمودند: نماز! عرض کردم شما در فقه مجتهدید و من در طب متخصص، به نظر من حرکت کردن برای شما ممنوع است، بهتر ست خوابیده نماز بخوانید ایشان پذیرفت و با دقت به نظر من عمل فرمودند.

اشک های شبانه

امام مقید بودند نافله ها، مستحبات و تعقیبات نماز را به طور کامل و آن گونه که موازین شرعی مقرر کرد به جای آورند و هر گونه شرایطی که پیش می آمد ایشان را از انجام این امور عبادی باز نمی داشت، گرما، سرما، حالات بحرانی اجتماعی- سیاسی و نیز بیماری در این برنامه تاثیری نمی گذاشت. حجه الاسلام و المسلمین رودباری می گوید: در ماه مبارک رمضان همچون سایر ماه ها نماز ظهر و عصر را با امام در مسجد شیخ واقع در بازار حویش نجف به جا می آوردم ولی نماز مغرب و عشا را با حضرت آیه الله سید عبد العلی سبزواری می خواندم، زیرا حضرت امام با آن کهلوت سن و ضعف حتی در ایامی که ماه رمضان مصادف با گرمای طاقت فرسا در روزهای بلند تابستان بود مقید به انجام نافله مغرب و عشاء بودند در حالی که ما با این که جوان بودیم هر چه زودتر نماز مغرب و عشا را بدون نافله به پایان برسانیم و به افطار برسیم.

امام ظهرها از ساعت یازده و نیم تا یک بعد از ظهر مشغول نماز بودند، یکی از خواهرانی که در بیت ایشان مشغول خدمت بوده، گفته است: از دفتر زیاد به من قند و آب می دادند که ببرم و تبرک کنم، هر چه لای در را می گشودم که برای تبرک نمودن یا استخاره کردن نزدشان بروم می دیدم در حال نمازند. ایستاده، نشسته، خوابیده، همه اش نماز نافله می خواندند.امام خمینی از اوان جوانی که مشغول تحصیل بودند در نماز شب جدیت داشتند، همسر امام گفته است: از سن بیست و هشت سالگی نماز شب امام ترک نشده، یعین از ابتدای ازدواجشانآ به فرمایش آیه الله فاضل لنکرانی امام هفتاد سال نماز شب خود را به صورت متواتر خواندند، نماز شبی که خداوند در قرآن می فرماید: کسی که چنین تهجدی را داشته باشد خداوند او را به مقام شایسته ای می رساند. حجه الاسلام و المسلمین توسلی خاطر نشان نموده است که: به جرات می توانم بگویم که تهجد امام تا آخرین لحظه های حیاتشان ترک نشد، نمازشان همیهش اول وقت بود چه در دوران جوانی و چه پس از آن، دو ساعت مانده به اذان صبح بیدار می شدند و در این مدت قرائت قرآن می کردند. شب ها یکی از برادران پاسدار پشت در اتاق ایشان می خوابید. یک وقت از وی پرسیدم: شما که مدتی شب ها مراقب امام بودید خاطره ای از آن بزرگوار دارید؟ گفت: بله شب ها معمولا دو ساعت به اذان صبح بیدار بودند، یک شب متوجه شدم با صدای بلند گریه می کنند من هم متاثر شدم و بنای گریه را گذاشتم امام برای تجدید وضو بیرون آمدند چون متوجه من شدند فرمودند: تا جوان هستی قدر بدان و خدا را عبادت کن، لذت عبادت در جوانی است، آدمی وقتی پیر می شود دلش می خواهد عبادت کند اما حال و توان برایش نیست.

آیه الله مرتضی بنی فضل درباره عبادت و تهجد امام خمینی می گوید: یکی از علمای تهران قبل از سال 1341 شمسی می گفت: شبی میهمان مرحوم آیه الله حاج سید مصطفی خمینی بودم. بحث هایی که بین من و آن شهید صورت گرفت تا نیمه های شب تداوم یافت، سپس خوابیدیم که ناگهان با شنیدن صدای گریه و ناله هراسان از خواب بیدار شدم و حاج آقا مصطفی را صدا زدم و گفتم: مثل این که در همسایگی کسی درگذشته است و برایش می گریند. گوش داد و گفت: صدای گریه حاج آقایم( حاج آقا مصطفی حضرت امام را حاج آقا می گفت) است، مشغول نماز شب و گریه و ناله است.

حجه الاسلام و المسلمین علی اکبر مسعودی در خصوص تهجد امام به خاطره ای اشاره کرده و چنین گفته است:

حضرت امام برخی شبها از منزل واقع در قم خارج و در باغی که حوالی خانه شان بود به نماز مشغول می شدند. یک شب حوالی اذان صبح بود که از آنجا که محل عبورم بود گذشتم. شنیدم کسی ناله می کند. رفتم تا به کنار دیوار منزل رسیدم دیدم آقایی سر بر سجده گذاشته و با خدای خویش راز و نیاز می کند و در همان حال اشک پهنای صورتش را پوشانده است.خجالت کشیدم که جلوتر بروم کنار باغ ایستادم تا هنگام رفتن آن آقا، او را ببینم و بدانم که چه کسی است. سرانجام وقتی که نمازش به پایان رسید و از جا بر خاست که برود خوب که در سیمایش نگریستم دیدم حضرت امام است.