نقش حماسه حسینی در انقلاب خمینی(ره)

نقش حماسه حسینی در انقلاب خمینی(ره)
معروف علی احمدوند
۰۵ خرداد ۱۳۹۴
امام حسین (ع), شهادت, قیام عاشورا,

تقارن میلاد حضرت امام محمد باقر(ع) با 22 بهمن و بیست و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بر فجر آفرینان گرامی باد.

نهضت حضرت اباعبداللّه الحسین(ع) حادثه ای نبود که در روز عاشورای سال 61 هجری اتفاق بیفتد و از قبل و بعد خود جدا باشد. هم ریشه در حوادث پیشین و تحوّلات اجتماعی مسلمانان از زمان رحلت پیامبراکرم(ص) تا سال 60 هجری داشت، هم پیامدهای آن و آثاری که در فکر و عمل مسلمانان داشته، تا امروز گسترده شده است و تا دامنه قیامت نیز امتداد خواهد یافت.

با وجود همه پژوهشهایی که درباره قیام سیدالشهداء انجام گرفته، به نظر می رسد هنوز زمینه های زیادی برای تحقیق و پژوهش در این زمینه وجود دارد. و هر زمان به شکلی و در قالبی نوتر، می توان درسهایی از این حادثه مهم گرفت و عبرتهایی را آموخت.

بنابراین عاشورا برای همه و همیشه پیام دارد و سزاوار است که ما همواره پای درس های این کلاس ابدی بنشینیم و به مراتب بالاتری از ایمان، دین شناسی، شناخت تکلیف و عمل به وظیفه برسیم.

حماسه جاودان امام حسین(ع) منشا بسیاری تحولات و جنبش های آزادی بخش در جهان اسلام و حتی غیر مسلمانان گردیده است. یکی از بزرگترین انقلابهای جهان که می توان گفت در دنیا بی نظیر است. انقلاب اسلامی ایران می باشد که با الهام از نهضت حسینی و با الگوگیری از آن قیام الهی با رهبری بزرگ مرد جهان اسلام خمینی کبیر(ره) توانست تحوّلی عظیم در جامعه ایران و حتی در کل جهان اسلام بوجود آورد و نظام پوسیده دوهزار و پانصد ساله حکومت سلطنتی را در ایران سرنگون و شجره طیبه حکومت اسلامی را بر اساس قوانین و دستورات اسلام و برگرفته از قرآن و عترت پایه ریزی نماید.

اینک که در حال نگارش این سطور در آستانه بیست و نهمین سالگرد پیروزی و استقرار خود را که مقارن با ایام ماه خون و قیام محرم الحرام می باشد نکو داشت می گیرد، بسیار بجا و ستودنی است که مراکز و نشریات فرهنگی به عنوان جایگاههای تفکر و اندیشه و تاثیرگذار در فرهنگ و افکار و عقاید مردم می باشند ارتباط بین این دو قیام الهی را کاویده و به تشنگان فرهنگ و اسلام ناب محمّدی(ص) معرفی و عرضه نمایند بر همین اساس در این نوشتار هدف این است که برخی از تناسب ها و الگوگیری های انقلاب خمینی (ره) از نهضت حسینی مورد شناسایی و معرفی قرار گیرد.

از جهات مختلف انقلاب اسلامی ایران با نهضت اباعبداللّه(ع) تشابه و سنخیّت دارد که متناسب با این نوشته برخی از آنها مورد توجه قرار می گیرد.

حماسه امام حسین(ع) نهضتی بود که برخاسته از مسائل اعتقادی بود. توحید نظری و عملی در سراسر نهضت حسینی جلوه گر است. اباعبداللّه(ع) وقتی احساس کرد که اعتقاد به توحید در همه اقسام و مراتب آن در زندگی روزمره و عملی انسانها نقش ایفا نمی کند و مردم در عمل به مسائل اعتقادی پایبند نیستند. قیام نمود که اعتقاد به توحید در عبادت و اطاعت و استعانت را در جامعه اسلامی احیا نماید. امام حسین قیام نمود تا به همگان بیاموزد که خداباوری تنها نباید در ذهن و اندیشه مسلمانان بماند بلکه در همه شوون و شرایط و زوایای زندگی آنها نقش آفرین باشد.

امام خمینی(ره) نیز وقتی مشاهده نمود که مسائل اعتقادی در میان جوامع اسلامی و ملّت مسلمان ایران تنها در مرحله نظر و اعتقاد و باور ذهنی باقی مانده است و در رفتار و کردار مسلمانان اثری از توحید به معنای واقعی آن وجود ندارد اقدام به قیام و مبارزه بر علیه رژیم طاغوت پهلوی نمود.

حضرت سیدالشهداء در قیام خویش تنها به قدرت لایزال الهی تکیه نمود، و خود را از اعتماد به غیر خدا بی نیاز اعلام نمود و فرمود: «سیغنی اللّه عنکم»(1) تکیه گاه من خداست و او مرا از شما (مردم) بی نیاز می کند. اما در پاسخ فردی که به او اعلام نمود مردم کوفه برای جنگ با او آماده شده اند فرمود: «حسبی اللّه و نعم الوکیل».(2)

رهبر کبیر انقلاب اسلامی نیز در شرایطی اقدام به قیام و مبارزه بر علیه طاغوت زمان نمود که برداشت عمومی مردم این بود که برای مبارزه با حکومت باید یا وابسته به شرق بود و یا غرب و جدای از آنها هیچ مبارزه ای نتیجه نخواهد داد، اما امام خمینی (ره) با تکیه بر قدرت خدا و یاری و استعانت الهی و پشتیبانی مردم رشید ایران دست به قیام و مبارزه زد و استقلال خود را از هر نیروی غربی و شرقی اعلام نمود.

امام حسین(ع) برای برگرداندن اصل امامت بعنوان یک منصب الهی به جایگاه خویش قیام نمود. وقتی دید امامت از مسیر اصلی خویش منحرف شده و نا اهلان خود را به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر و زمامدار حکومت اسلامی معرفی می نمایند اقدام به مبارزه نمود تا به همگان بیاموزد که رهبر و پیشوای مردم باید دارای شرایطی خاص و از ایمان و تقوای الهی برخوردار باشد و هر فاسق و فاجری صلاحیت حکومت بر مردم را ندارد. بر اساس همین دیدگاه بود که اباعبداللّه(ع) در موارد مختلف خود را شایسته مقام رهبری و حکومت می دانست و خواستار برکناری غاصبان حکومت بود. در جایی فرمود: «به جان خودم سوگند، امام جز آنکه به کتاب خدا، حکومت و داوری کند و قیام به قسط و عدل نماید و به دین حق گردن نهد و خود را وقف راه خدا کرده باشد نیست.»(3)

امام حسین(ع) در مسیر کوفه پس از برخورد با سپاه حر فرمود: «ما دودمان پیامبریم و به عهده داری حکومت و ولایت بر شما از دیگران

که بناحق مدّعی آنند و در میان شما به ستم و تجاوز حکومت می کنند سزاوارتریم.»(4)

بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی نیز حکومت پهلوی را غاصب معرفی نمود و بر علیه زمامداران ناشایست و ستمگر او اقدام به قیام و مبارزه نمود و حکومت بر مسلمین را حق علمای دین که جانشینان به حق ائمه معصومین(ع) می باشند می دانست و مردم فهیم ایران را آگاه نمود که حاکم در حکومت اسلامی بایدعالم به احکام دین و از عدالت و تقوای الهی برخوردار باشد و هر انسان زورگو و ستمگری حق حکومت بر مردم مسلمان را ندارد و وقتی مردم ایران این حقیقت را فهمیدند از او حمایت کردند و حکومت اسلامی را به رهبری فقیهی جامع الشرایط برپا کردند.

امام حسین(ع) اعلام نمود که حتی اگر هیچ یار و یاور و حمایت کننده نداشته باشد بازهم دست بیعت به یزید نمی دهد و حکومت یزید را تایید نمی نماید چون مشروعیت ندارد. فرمود: «و اللّه ان لم یکن فی الدنیا ملجا و لاماوی لما بایعت یزید بن معاویه».(5)

رهبر فقید جمهوری اسلامی ایران نیز در ابتدای نهضت یکه و تنها در مقابل رژیم تا دندان مسلح پهلوی قد علم نمود و بر علیه او قیام نمود و وقتی رژیم بعث عراق در سال 57 اقدام به اخراج امام خمینی نمود و دولت کویت نیز از پذیرش امام سرباز زد فرمود: اگر هیچ یک از کشورها مرا پناه ندهد سوار بر کشتی می شوم و در اعماق دریاها بر علیه حکومت ظالم و ستمگر پهلوی ساکت نمی نشینم و فریاد خویش و مردم ایران را به گوش جهانیان می رسانم.

یکی از اهداف مهم قیام سیدالشهداء مبارزه با تحریف ها و بدعت های وارد شده بر دین اسلام از سوی امویان بود و فرمود: «فانّ السنّه قد امیتت و البدعه قد احییت»(6) سنّت مرده و بدعت زنده شده است پس باید قیام نمود و بدعت ها رااز بین برد و اسلام ناب محمّدی را از اسلام ابوسفیانی و اموی جدا ساخت. امام خمینی(ره) نیز وقتی دید حکومت شخص محمدرضا پهلوی خود را مسلمان و کمر بسته امام رضا(ع) معرفی می کند و مردم کارهای او را به پای اسلام می گذارند اقدام به قیام و مبارزه نمود و فرمود: «ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمّدی(ص) برسیم.»(7) و بدین وسیله اسلام ناب

محمّدی(ص) را از اسلام آمریکایی جدا ساخت و به مردم مومن ایران نشان داد که اسلام غیر از آن چیزی است که حکومت پهلوی معرفی و عمل می نماید.

انقلاب حسینی برای رهایی انسان ها از قید و بندهای ذلت آور و حقارت بار خلفای دنیا طلب و زر و زورمدار اموی بود و علاوه بر اینکه خود زیر بار ظلم و ستم آنها نرفت و مرگ با عزت را بهتر ازحیات ذلیلانه دانست و فرمود: «به خدا سوگند دست ذلت به آنها نمی دهم و چون بردگان تسلیم آنها نمی شوم»(8) انقلاب خمینی(ره) نیز هم مردم ایران را از زیر ظلم و ستم و شکنجه رژیم سفاک پهلوی نجات داد و به آنها آزادی بخشید و یکی از شعارهای مردم ایران در انقلاب 57 آزادی بود و هم به مسلمین جهان نشان داد که می توان آزاد زندگی کرد و تحت سیطره حکومت چپاولگران شرق و غرب نبود.

در صحنه عاشورا کسانی حضور داشتند که اهل جهاد و مبارزه با نفس بودند و هیچ هوا و هوسی در انگیزه آنان دخیل و شریک نبود. از همین رو، بر جاذبه های مال، مقام و شهوت، عافیت و رفاه و ماندن و زیستن،...پیروز شدند. امام خمینی(ره) نیز علاوه بر مبارزه با نفس خویش دیگران را نیز دعوت به جهاد با نفس کرده و فرمود: «باید خودتان را بسازید تا بتوانید قیام کنید خود ساختن به این است که تبعیّت از احکام خدا کنید.»(9)

و در جای دیگر می فرماید: «تا در بند خویشتن خویش و هواهای نفسانی خود باشید، نمی توانید جهاد فی سبیل اللّه و دفاع از حریم الهی نمایید.»(10)

صبر و مقاومت برای مقابله با فشارهای درونی و بیرونی برای غلبه بر مشکلات در راه رسیدن به هدف یکی از اهداف مهم قیام سیدالشهداء بود، در صحنه های مختلف قیام عاشورا هم خود امام مقاوم و صبور بود و در مقابل مصائب کوچکترین ضعفی از خود نشان نداد و هم اصحاب و یاران را و اهل بیت خود را دعوت به پایداری و استقامت می نمود.

از زمزمه های عرفانی آن حضرت در واپسین لحظات حیات او این بود «صبراً علی قضائک یا ربّ، لااله سواک...صبراً علی حکمک یا غیاث من لا غیاث له»(11)

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) درباره صبر و استقامت فرمود:

«مبارک باد بر خانواده های عزیز شهدا، مفقودین و اسرا و جانبازان و بر ملت ایران که با استقامت و پایداری و پایمردی خویش به بنیانی مرصوص مبدّل گشته اند که نه تهدید ابرقدرتها آنان را به هراس می افکند و نه از محاصره ها و کمبودها به فغان می آیند.»(12)

حضرت سیدالشهداء(ع) برای عمل به تکلیف قیام نمودند، و هیچ چیز نتوانست او را از عمل به تکلیف باز دارد. امام امّت نیز می فرمود: «ملتی که شهادت برای او سعادت است پیروز است، ما در کشته شدن و کشتن پیروزیم.»(13) و این همان عمل به تکلیف است.

امام خمینی(ره) در جای دیگر فرمود: «همه ما مامور به ادای تکلیف و وظیفه ایم، نه مامور به نتیجه».(14)

امام امت پذیرش تلخ قطعنامه 598 را تکلیف الهی می داند و حتی برای ادای تکلیف حاضر شد آبروی خویش را با خدا معامله نماید.(15)

قیام سید الشهداء بیانگر زندگی بی مرگ شهید بود و به انسانها آموخت که با آنکه شهید جان می دهد و کشته می شود، اما از نوعی حیات برتر برخوردار می شود و به تعبیر قرآن زنده جاوید می شود و نزد خداوند روزی می خورد «بل احیاء عند ربهم یرزقون» پس جان دادن برای همه پایان زندگی محسوب نمی شود. بلکه برای شهیدان آغاز مرحله ای متعالی تر و برخوردار از رزق پرورگار است. تعبیر امام خمینی(ره) درباره شهادت چنین است، فرمودند: «شهادت در راه خدا، زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست.»(16)

صحنه عاشورا جلوه شهادت طلبی یاران با ایمان امام حسین(ع) بود خود حضرت نیز پیشتاز و الگوی این میدان بود. وقتی امام می خواست از مکّه حرکت کند فرمود: «من کان باذلاً فینا مهجته فلیرحل معنا»(17) هر کس شهادت طلب است و آمادگی بذل جان و خون دارد همراه ما بیاید.

در سخنان و پیامهای حضرت امام خمینی(ره) نمونه های فراوانی از روح حسینی و عاشورایی و شهادت طلبی به چشم می خورد که برخی از آنها تقدیم می گردد، فرمودند: مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگی سیاه است و ما امروز به انتظار شهادت نشسته ایم تا فردا فرزندانمان در مقابل کفر جهانی با سرافرازی بایستند.»(18) و در جای دیگر می فرماید: «من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده ساخته ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم.»(19)

عزّت و عظمت و ارزش دین تا حدّی است که برای بقای آن عزیزترین انسانهای پاک و حجتهای الهی خود را فدای حفظ و بقای دین می کنند و این فدا شدن را ادای حق الهی می شمارند. امام حسین(ع) خود و یاران و فرزندانش را قربانی و فدایی دین اسلام نمودند. در زیارت اربعین سیدالشهداء(ع) می خوانیم: «او خون خویش را در راه تو نثار کرد، تا بندگانت را از نادانی و سرگشتگی گمراهی نجات دهد.»(20) امام خمینی(ره) درباره نقش فداکاری امام حسین(ع) برای احیای دین خدا می فرماید: «اسلام همچو عزیز است که فرزندان پیغمبر، جان خودشان را فدای اسلام کردند.»(21)

حضرت امام، روحیه شهادت طلبی و آمادگی برای فدا شدن را که در ایران اسلامی و در میان رزمندگان اسلام بود، بارقه ای از همان روح عاشورایی می دانست و می فرمود: «ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خوی گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه ای هراس ندارد، هراس آن دارد که شهادت، مکتب او نیست.»(22)

سیدالشهداء(ع) در مقابل خواست خدا و تقدیر او کاملاً راضی بودند و این را برای خود کمال می دانستند و با پشتوانه رضا هر مشکل، و بلا و سختی را صبورانه و عاشقانه تحمّل می کردند و فرمودند: «الهی رضیً بقضائک» حضرت زینب(س) بعنوان الگوی صبوری و مقاومت در مجلس ابن زیاد در کوفه وقتی والی مغرور با طعنه خطاب به آن بانوی قهرمان گفت:کار خدا را با برادرت و خاندانت چگونه دیدی؟ زینب کبری پاسخ داد: جز زیبایی چیزی ندیدم: «ما رایت الّا جمیلا»(23) و امام خمینی(قدس سره) نیز همواره در مقابل خواست و قضاء الهی تسلیم بودو می فرمود: مرگ مصطفی از الطاف خفیه الهی بود.

یکی از جلوه های زیبای حماسه حسینی حرکت خالصانه آن حضرت بود. او فقط برای رضای خدا و انجام تکالیف الهی دست به قیام و مبارزه زد و هیچ انگیزه دیگری در نهضت آن حضرت دخیل نبود اصحاب و یاران با وفای آن امام شهید نیز خالصانه تا آخرین لحظه در رکاب آن حضرت جنگیدند و به شهادت رسیدند و بارها وفاداری خویش به راه و مرام آن حضرت را اعلام نمودند. دستگاه حسین بن علی(ع) مشتری خلوص در عمل بود. پیشوای فرزانه انقلاب اسلامی در قیام و مبارزه خویش بر علیه طاغوت زمان هیچ انگیزه ای جز رضای خدا و انجام تکلیف الهی و برقراری حکومت اسلامی چیز دیگری نبود. قیام و مبارزه اباعبداللّه الحسین(ع) و روح خدا خمینی کبیر هر دو برای خدا بود. نه برای مقام و ریاست و دنیاطلبی. حضرت امام درباره قیام سیدالشهداء می فرمود: «شکست نبود کشته شدن سیدالشهداء چون قیام لله بود، قیام لله شکست ندارد.»(24)

یکی از تکالیف مهم مسلمانان در حراست از دین و کیان خویش و مقابله با دشمنان، جهاد است، کوششی همه جانبه و فراگیر، به تناسب زمان و شرایط، برای دفع تجاوز یا دفاع از مظلوم و حفظ اسلام و جان و مال مسلمانان.

در عصر امام حسین(ع) مردم گرفتار حکومت ظالم و فاسدی شده بودند که برای مقدّسات دینی و نوامیس مسلمانان و اسلام عزیز، هیچ حرمتی قائل نبود و اسلام در سایه چنان حکومتی در معرض نابودی قرار گرفته بود. تکلیف مبارزه با حکومت ستم، امام حسین(ع) را به موضعگیری علیه یزید واداشت و این کار، مستند به سخن پیامبر بود که فرموده بود: هر کس حکومت ظالمی را ببیند که حرام الهی را حلال می شمارد و عهد خدا را می شکند و با سنّت پیامبر مخالفت می کند و در میان مردم به گناه و طغیان رفتار می کند، اگر با عمل و گفتار بر ضدّ او اقدام نکند بر خداوند است که او را به جایگاه و کیفرش برساند: «من رای سلطاناً جائرا...»(25)

امام حسین(ع) قیام بر چنین حکومتی را واجب می دید و با امتناع از بیعت با یزید به مکّه رفت و از آنجا به کوفه عزیمت نمود، تا شیعیان را در جهاد ضدّ ستم رهبری کند.

عاشورا صحنه تجلّی تکلیف دینی جهاد بر علیه ستمگران بود و وجوب جهاد علیه کفّار و دشمنان اسلام دستور دین برای همه و در همه دورانها با همه دشمنان است. علمای دین نیز در طول قرون، پیوسته پیشگام جهاد با دشمنان اسلام و سلطه جویان بر مسلمین بوده اند.

انقلاب اسلامی ایران یکی از بارزترین حلقه های جهادی عاشورا بر ضدّ طاغوت و طغیان و ستم بود، به تعبیر امام خمینی(ره) «انقلاب اسلامی ایران، پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.»

امام امّت، درسهای جهاد و شهادت عاشورا را برای همه و همیشه می داند و می فرماید: «عاشورا، تمام عدالتخواهان با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور، آن است که این برنامه، سرلوحه زندگی امّت در هر روز و در هر سرزمین باشد. روزهایی که بر ما گذشت، عاشورای مکرّر بود و میدانها و خیابانها و کوی و برزنهایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرّر.»(26)

یکی از ابعاد بسیار مهمّ نهضت عاشورا بعد اصلاح گرانه آن بود. جامعه ای که از معیارهای اصیل دین و ملاکهای ارزشی فاصله بگیرد و فساد در پیکره آن ریشه بدواند، بی بند و باری در آن گسترش یابد و ظلم و ستم بر مردم حکومت کند و به جان و مال مسلمانان تعرض شود، چنین جامعه ای بیش از هر چیز نیاز به اصلاح دارد و امام حسین(ع) در چنین شرایطی زندگی می کردند و بنابراین مهمترین هدف قیام خویش را اصلاح امت جدّش معرفی نمودند و فرمودند: «و انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدّی»(27)

قیام اصلاحی امام حسین(ع) خود ریشه در قیام اصلاح گرانه پیامبران داشت و الگوی بسیاری از قیامها و نهضت های اصلاحگرانه بوده است. انقلاب اسلامی ایران نیز به پیروی از نهضت حضرت اباعبداللّه(ع) برای اصلاح جامعه ایران از مفاسدی که حکومت های غاصب و ستمگر بوجود آورده بودند، صورت گرفت و هدف اصلی قیام امام خمینی(ره) اصلاح امور جهان اسلام در سطح کلان و جامعه ایرانی در بدو امر بود امام امت فرمودند: «تمام انبیاء برای اصلاح جامعه آمده اند تمام و همه آنها این مساله را داشتند که فرد باید فدای جامعه شود... سیدالشهداء(ع) روی همین میزان آمد رفت خودش و اصحاب و انصار خویش را فدا کرد، که فرد باید فدای جامعه بشود. جامعه باید اصلاح بشود.»(28)

حماسه حسینی نشان داد که همشه فتح، به معنای پیروزی نظامی نیست، گاهی سلاح مظلومیت، برنده تر از سلاح آهنین و آتشین است و خون شهدا می تواند حکومت جابران و ستمگران را به نابودی بکشاند. امام حسین(ع) با نهضت خویش و فداکردن فرزندان و یاران با وفای خویش پایه های حکومت در ظاهر قوی و مسلح و در واقع پوسیده و منحرف از مسیر حق را سست و از هم فرو پاشید و انقلاب خمینی نیز رژیم تا دندان مسلح پهلوی را که تحت حمایت شرق و غرب نیز بود نابود کرد و این در حالی صورت گرفت که در ابتدای قیام تنها عدّه ای از جوانان متدین و بدون هیچ گونه سلاحی همراه و گوش به فرمان امام امت بودند، اما با فراگیر شدن نهضت اکثر قریب به اتفاق مردم ایران به انقلابیون پیوستند و حکومت طاغوت را نابود و حکومت اسلامی متکی به رای و پشتیبانی مردم را جایگزین آن نمودند. امام خمینی با انقلاب خویش بر علیه طاغوت نشان داد که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» یک حقیقت است و مبارزه و تقابل و روردر رویی حق و باطل همیشه بوده و خواهد بود. و در این باره فرمودند: «همه روز باید ملّت ما این معنی را داشته باشند که امروز روز عاشورا و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین ندارد. انحصار به یک افراد نمی شود، قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک سرزمین کربلا نبوده، همه زمین ها باید این نقش را ایفا کنند.»(29)

عاشورای حسینی، برنامه ای احیاگرانه نسبت به دین و جلوه های گوناگون آن بود تا در سایه بذل خون و نثار جان، دین برپا شود و سیره پیامبر اسلام(ص) سرمشق عملی مسلمانان گردد و عزت دین خدا به جامعه باز گردد، نهضت خمینی نیز یک انقلاب احیاگرانه اسلام ناب محمدی(ص) و جدا کردن آن از اسلام آمریکایی بود، آنچه مردم ما قبل از انقلاب از اسلام می دانستند تنها ظواهری بدون روح و سکوت مرگبار در مقابل حکومت سلطنتی و ستمگر بود. اما امام امت این را به مردم ایران آموخت که اسلام دین سکوت نیست بلکه مکتب قیام، مبارزه و فریاد بر علیه ظالمین است و بسیاری از شعائر دینی به فراموش سپرده شده را احیا نمود که مهمترین آن را می توان تشکیل حکومت بر پایه اسلام و قوانین اسلام که در راس آن یک فقیه دین شناس قرار داشته باشد احیاء روحیه شهادت، شجاعت، ظلم ستیزی، عدالت خواهی، یاری از مستضعفین، حمایت از دین، بی تفاوت نبودن در مقابل منکرات و ترک معروف ها، احیا و زنده کردن قرآن و سنّت در جامعه و نمونه های فراوان دیگر که همگی از ثمرات قیام خمینی است که الگو گرفته از نهضت حسینی است که حضرت اباعبداللّه(ع) هدف از قیام خود را احیای کتاب و سنت و از بین بردن بدعت ها معرفی نموده است.

هجرت در راه دین درس دیگری است که امام امت از حضرت اباعبداللّه(ع) آموخت او از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا هجرت نمود تا فریاد مبارزه خویش را به گوش جهانیان برساند و خمینی نیز با آغاز قیام در ایران با هجرت و تبعید به ترکیه و سپس به عراق و فرانسه فریاد حق طلبی خویش را به گوش مردم جهان رساند همانگونه که در نهضت حسینی بانوان نقش مهمی ایفا نمودند و با رساندن پیام قیام عاشورا آن را به ثمر رساندند در انقلاب خمینی نیز زنان متدین ایران از همان روزهای اولی مبازره وارد میدان شدند و نقش مهمی را در پیروزی انقلاب ایفا نمودند و امام با این کار حضور همراه با عفاف و پاکدامنی زنان را در صحنه های سیاسی جامعه زنده نمود و بر خط فکری کسانی که معتقد بودند زنان باید تنها در کنج خانه ها محبوس باشند خط بطلان کشید و اسلام راستین که همان اسلام ناب محمدی(ص) است را به مردم معرفی نمود و الگویی موفق از حکومت اسلامی را برای مردم مسلمان جهان نشان داد و این حقیقت را به مردم آموخت که می شود در دنیای مدرن و از لحاظ تکنیک و فناوری پیشرفته دیندار بود و حکومت دینی تشکیل داد و بر اساس احکام و قوانین اسلام که هدف اصلی از تشریع قوانین اسلام بوده است، جامعه را اداره نمود.