قانون الهی
ما که نمی خواهیم شاه بشویم
هرگاه او را می دید، نصیحت می کرد
به حسب وظیفه کارم را شروع کردم
می خواهم به وظیفه عمل کنم
والله تکلیف است
اگر بفهمم مساله ای پیش آمده
یک شب احساس شکست نکرده ام
موظفیم انجام وظیفه کنیم
نمی توانم ساکت بنشینم
نمی شود ساکت بود
دست از تکلیف برنمی دارم
فرودگاه به فرودگاه می روم
نباید مایوس شویم
اگر هیچکس توجه نکند
گذرنامه ام را بیاور
هر کجا بروم، حرفم را می زنم
وظیفه ما عمل به احکام الهی است
اگر هیچکس نگوید، من می گویم
نزد خدا چه جوابی بدهم؟
به تکلیف شرعی ام می پردازم
اگر بناست کسی دست از کار بکشد
اگر ما استراحت کنیم
ما مامور به ادای تکلیف هستیم