ازدواج
نگفتم آیینه نخرید
نگفتم آیینه نخرید
عروسی ما ساده برگزار شد
چه لزومی دارد همه ماشین داشته باشند؟
به تشریفات نپردازید
فقط آقای خمینی پنج ریال کرایه می دهد
منهم مثل دیگران
با همین ماشین می رویم
با همین ماشین می رویم
با همین ماشین می رویم
این مسجد را باید احیا کرد
این مسجد را باید احیا کرد
وقتی آمدند روی زمین نشستند
آخر شب بر می خاستند
بی سر و صدا حرکت می کردند
مثل یک سایه بر می خاستند
ندیدم ترک بشود
گریه های نیمه شب امام هرگز قطع نشد
امشب همه بروید
نماز شب در مسیر تهران
پس از دو ساعت استراحت برخاستند
صدای گریه حاج آقاست
تقید به نماز شب در جوانی
در اوج بیماری نماز شب خواندند
هیچوقت ترک نکردند
با اینکه نمی توانستند بایستند
دستهایشان به آسمان بلند بود
از گریه شبانه امام بیدار شدم
مثل همیشه برخاستند
یک مرتبه زنگ به صدا درآمد
یکبار ندیدم سر ساعت بیدار نشوند
هوا روشن نشد
مکّه کدام طرف است؟
پس از کمی استراحت برخاستند
در هواپیما نماز شب می خواندند
در چهره امام آثار اشک دیده می شد
کار هر شب امام است
به نماز شب ایستادند
به حالت خوابیده نماز شب خواندند
با هیچ شب دیگر فرق نکرد
حتی بر تخت بیمارستان
نماز شب در کودتا
دیدنی است نه گفتنی
زار زار گریه می کردند
قدر بدان
سر وقت بیدار می شدند
خانواده ها باید هم مسلک باشند
نظر نهایی به عهدۀ شما فرزندان است
استخاره کردند
با ما مشورت می کردند
توصیه هایشان کلّی بود
خیلی کم اهل نصیحت هستند
طوری نباشد، با اکراه بیاید
سعی کنید با هم رفیق باشید
قلب من کوبیده شد
همسرم باید همفکر من باشد
به هر صورت که میل داری لباس بخر
به من یاد دادند
من خرافاتی نیستم
اگر خدا اجازۀ شفاعت بدهد
هدیه به خواهر و برادری مسلمان
قرآنی هدیه کردند
از خانوادۀ شهدا باشند
غالباً از خانوادۀ شهدا بودند
از قشر محروم باشند
یک همسر انتخاب کردند
دیگر به خانۀ آن استاد نرفتند
یکی زیاد و نصف آن کم است
شرط درست نیست
باید با هم سازش داشته باشید
با هم بسازید
با هم خوب باشید
کمال زهد
به درسشان خیلی مقیّد بودند
وقت جشن گرفتن نیست
مهری تعیین کنید
پدر دختر راضی است؟
از خدا طلب خیر کردند