زندگینامه امام خمینی
![]()
|
روح الله موسوی خمینی |
![]() |
خانوادهپدر ایشان سید مصطفی موسوی فرزند علامه سید احمد موسوی در ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ ه.ش. در شهرستان خمین به دنیا آمد و در تاریخ اسفند ۱۲۸۱ در راه خمین به اراک مورد سوء قصداشرار قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله در چهل سالگی به شهادت رسید. |
![]() |
شخصیت علمی و فرهنگیتحصیل در خمینامام خمینی در همان کودکی درس را آغاز کردند و پس از آن به مکتب رفتند. بعد از اتمام مکتب به مدرسههای جدید رفتند و با پایان آن، تحصیل علوم اسلامی را در محضر دایی و برادرشان آغاز کردند. تحصیل در اراکسال ۱۳۳۹ ه.ق امام خمینی برای تکمیل تحصیلات خود به واسطه حضور آیتالله عبدالکریم حائری یزدی به اراک رفتند. در این دوره در محضر اساتیدی چون شیخ محمدعلی بروجردی و شیخ محمد گلپایگانی تلمّذ کردند. تحصیل در قمهمزمان با عزیمت آیتالله حائری به قم، امام نیز به قم رفتند و در ۲۵ سالگی سطوح عالیه حوزه را به پایان رسانیدند. پس از آن با شرکت در درس آیتالله حائری به درجه اجتهاد نائل آمدند. از میان همه اساتید امام آن که بیش از همه روح ایشان را اشباع میکرد، درس عرفان نظری مرحوم محمدعلی شاهآبادی بود. شش سال، گاه هر روز و گاه هر چند هفته یکبار، نزد او میرفتند تا کنار فقه و فلسفه، عرفان را نیز بیاموزدند. |
![]() |
تدریسامام تدریس کتب فلسفی را در حالی که بیش از ۲۷ سال نداشتند، آغاز کردند و در کنار درس فلسفه به تدریس اخلاق همت گماردند. عمّال رضاشاه برای تعطیلی این درس فشار میآوردند که با مقاومت امام به نتیجه نرسیدند اما ناچار شدند برنامه درس اخلاق را از مدرسه فیضیه به مدرسه حاج ملاصادق در منطقه دوردست شهر منتقل کردند. در کنار اینها به تدریس دروس فقه و اصول میپرداختند. آثارسیر تالیفی امام از مسائل عقلی آغاز گردیده و در زمینه اخلاقیات، فقه و اصول ادامه یافته است. در حدود ۲۷ سالگی کتاب مصباحالهدایه را به رشته تحریر درآوردند که بعضی از علمای بزرگ معاصر بر آن حاشیه زدهاند. در ۲۹ سالگی شرحی بر دعای ماه رمضان نگاشتند و بعد آن کتاب اربعین حدیث. علاوه بر آن ۲۱ عنوان کتاب دیگر نگارش کردهاند که برخی از آنها عبارتند از: اسرارالصلوه کشف اسرار، شرح حدیث جنود عقل و جهل، آدابالصلوه، تحریرالوسیله، توضیحالمسائل، حکومت اسلامی یا ولایت فقیه، مبارزه با نفس یا جهاد اکبر. |
حیات سیاسی و اجتماعیدر ۱۵ اردیبهشتماه ۱۳۲۳ و در اوضاع آشفته و فضای آزادی نسبی پس از رضا پهلوی، امام در پیامی به ملت، از قیام برای خدا صحبت کردهاند و آن را تنها راه اصلاح دو جهان نامیدهاند. در همین سال در پاسخ به شبهات کتاب اسرار هزارساله، به رضاخان هم تاختند و در آن ایده حکومت اسلامی و ضرورت قیام برای تشکیل آن را مطرح ساختند. |
|
![]() |
قیام پانزده خرداداندکی پس از غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی، شاه برای طرحی با عنوان "انقلاب سفید" اعلام رفراندوم کرد. امام در بیانیهای صریح چهار روز پیش از رفراندوم، آن را مخالف اسلام و قانون اساسی قلمداد کردند. |
![]() |
اعتراض به کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ لایحه کاپیتولاسیون در مجلس تصویب شد. خبر که به امام رسید، پیام هشدارآمیز صادر کردند. امام در ۱۳ آبانماه با چند روز تاخیر به دلیل برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا دستگیر و به ترکیه تبعید شدند. اقامت امام خمینی در ترکیه یازده ماه به درازا کشید. |
![]() |
سالهای نجفامام و فرزندشان مهرماه سال ۱۳۴۴ به نجف تبعید شدند. حکومت در نظر داشت امام در حوزه نجف و در فضای دور از سیاست آن منزوی شود. در حالی که امام در طول اقامت در نجف هر روز سه ساعت به زیارت و عبادت در حرم میپرداختند اما پیگیری فعالیّتهای نهضت هم با وقفه روبرو نشد. امام چهار روز پس از ورود به نجف در دیدار با آیتالله سید محسن حکیم، وی را به قیام فرا خواندند. فروردین ۱۳۴۶ در اعتراض به لوایحی که قوانین ضد اسلامی داشت به هویدا نامهای با لحن تند نوشتند. اوج گرفتن نهضتاول آبان ۱۳۵۶ خبر درگذشت سید مصطفی، فرزند امام، بدون سابقه بیماری موجب حیرت شد. دکتر گفته بود که وی را مسموم کردهاند، امام اجازه کالبدشکافی ندادند و در پیامی شرایط کشور را مصیبت بارتر دانستند. لحن پیام امام، شاه را به خشم آورد و دستور داد در مقاله روزنامه اطلاعات به امام حمله کنند. مردم در اعتراض به جسارت به امام، در قم قیام کردند که با سرکوب مواجه شد. شهرهای ایران در چهلم شهدای شهرهای پیشین ملتهب میشد و امام برای هر کدام از این اتفاقات پیام میدادند. |
![]() |
انقلاببا اوج گرفتن فعالیتهای امام، ماموران حکومت عراق خانه امام را محاصره کردند و رفت و آمد به آن را قطع کردند. با افزوده شدن فشارها تصمیم گرفتند که به سوریه بروند. امکانش فراهم نشد، به پاریس رفتند و در پاریس به مصاحبه با رسانههای گروهی و تبیین دلائل و برنامههای انقلاب اسلامی پرداختند. |
![]() |
۱۰ اسفندماه، از تهران به قم رفتند تا در آنجا مستقر شوند، مردم تا کیلومترها به استقبال آمده بودند. از همان ابتدا بر برگزاری رفراندوم اصرار کردند تا نهایتا در ۱۰ فرودین ۱۳۵۸ مردم در رایی قاطع به جمهوری اسلامی آری گفتند. |
![]() |
در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۸ پزشکان وجود سرطان معده را تایید کردند. در دوم خردادماه امام تحت عمل جراحّی قرار گرفتند. و نهایتا پس از حدود ۱۰ سال رهبری انقلاب اسلامی، شبانگاه سیزدهم خرداد روح امام برای همیشه آرام گرفت. برای مطالعه زندگینامه کامل امام خمینی رحمه الله علیه بر روی این لینک کلیک نمایید. |
![]()
|
روح الله موسوی خمینی |
![]() |
خانوادهپدرپدر او سید مصطفی موسوی فرزند علامه جلیلالقدر سید احمد موسوی در ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ هجری شمسی (۲۹ رجب ۱۲۷۸ هجری قمری) در شهرستان خمین «۱» به دنیا آمد. مقدمات را در خمین نزد میرزا احمد خوانساری آموخت. علاقه و ارتباط نزدیک استاد و شاگرد، باعث شد که سید مصطفی دختر میرزا احمد را به همسری برگزیند. پس از ازدواج برای ادامه تحصیلات راهی اصفهان شد و بعد از مدتی به نجف اشرف و سامرا هجرت کرد و بیش از پنج سال از محضر بزرگانی چون میرزای شیرازی سود برد و در زمره علما و مجتهدین عصر خود قرار گرفت. به دعوت مردم خمین به این شهر بازگشت و زعامت و پیشوایی اهالی خمین و حومه را عهده دار شد. تاریخ بازگشت را سال ۱۳۱۲ه . ق . برابر با ۱۲۷۴ ه . ش در خاطره ها ثبت کرده اند«۲». مقاومت سید مصطفی در برابر زورگویان حکومتی که همگی حامیان خانهای آن روز بودند و حمایتهای او از مظلومان شهری و روستایی، عرصه را بر زمینداران خمین تنگ کرده بود و راهی جز به شهادت رساندن آن عالم بزرگوار، پیش پای خود ندیدند. در تاریخ اسفند ۱۲۸۱ هجری شمسی ( ذیالحجه ۱۳۲۰ قمری) در راه خمین به اراک مورد سوء قصد اشرار قرار گرفت و بر اثر اصابت چند گلوله در چهل سالگی به شهادت رسید. پیکر آن مرحوم به نجف اشرف منتقل گردید و در آنجا دفن شد. مادر و سرپرستهاجر خانم مادر امام خمینی، زنی از خاندان علم و تقوا و فرزند آیتالله میرزا احمد خمینی المسکن خوانساری الاصل، از علما و مدرسین والا مقام است«۵». روح الله دایهای نیز به نام ننه خاور داشت. پدر امام به ننه خاور گفته بود: " تا وقتی که پسرم روح الله را شیر می دهی، دست به سوی هیچ سفرهای جز سفره خود و یا غذایی که از خانه من برای تو فرستاده می شود، دراز مکن" «۶». امام خمینی پنجمین ماه عمر خود را با درد یتیمی آغاز کرد و از آن پس مادر گرامیاش و عمه بزرگوارش بانو صاحبه خانم، تربیت او را عهده دار بودند. اعضای خانواده پدریحاصل ازدواج آیتالله سید مصطفی موسوی و هاجر خانم سه پسر و سه دختر بود. سید مرتضی (معروف به پسندیده) برادر امام خمینی از علمای جلیلالقدر که در ۲۲ آبان ماه ۱۳۷۵ در سن ۱۰۰ سالگی در قم درگذشت و پیکر وی پس از تشییعی باشکوه اقامه نماز میت توسط مرحوم آیتاللهالعظمی محمدتقی بهجت، در مسجد بالاسر واقع در جوار حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. برادر دیگر امام آقا سید نورالدین (هندی) که در مرداد ۱۳۵۵ به رحمت ایزدی پیوست. سه دختر آیتالله سید مصطفی عبارتند از: فاطمه خانم، آغازاده خانم، مولود آغا خانم «۹». ازدواج و خانوادهامام خواستگاری اول خود را در ۲۵ سالگی انجام داد اما دختر سید محمد کمرهای ازدواج با ایشان را نپذیرفت «۱۰». برای بار دیگر در سن ۲۷ سالگی اقدام به خواستگاری کرد و همسر گزید که حاصل این پیوند خجسته، سه پسر و پنج دختر بود که از این میان یک پسر و دو دختر، اندکی پس از تولد، به رحمت خدا رفتند. اسامی این فرزندان به این صورت است: مصطفی، علی (در چهار سالگی از دنیا رفت)، صدیقه (خانم اشراقی)، فریده (خانم اعرابی)، زهرا (خانم بروجردی)، سعیده (در کودکی در گذشت)، احمد و لطیفه (در کودکی در حوض افتاد و مرحوم شد) «۱۱». همسر ایشان، دختر حاج میرزا محمدثقفی از روحانیون تهران بود. پیشنهاد این پیوند مبارک را سید محمد صادق لواسانی، دوست و همدرس امام داد. روحالله جوان، چندین بار به خانه میرزا محمد ثقفی تهرانی، پیغام فرستاد و آنان را از نیت خود باخبر کرد. اما "قدس ایران" که دختری دبیرستانی بود و سخت به تحصیل و زندگی در تهران خو کرده بود، هربار پاسخ منفی داد«۱۲». تا اینکه بر اثر خوابی که خود آن را بیان کرده است، زندگی در قم با روحالله را پذیرفت. "خوابهای متبرک دیدم، فهمیدم این ازدواج مقدّر است. آن خوابی که دفعه آخری دیدم که کار تمام شد حضرت رسول (ص)، امیرالمومنین (ع)، و امام حسن (ع) را در یک حیاط کوچکی دیدم که همان حیاطی بود که برای عروسی اجاره کردند. همان اتاق با همان شکل و شمایل که در خواب دیده بودم. حتی پردههایی که بعدا خریدند، همان بود که در خواب دیده بودم." «۱۳» چون امام میخواستند جلسات درس تعطیل نشود، عروسی را ماه رمضان گرفتند که درسها تعطیل است و با مهریه ۱۰۰۰ تومان عقد کردند «۱۴». |
![]() |
شخصیت علمی و فرهنگیتحصیلتحصیل در خمین |
![]() |
تدریسامام خمینی تدریس کتب فلسفی را در حالی که بیش از ۲۷ سال نداشت آغاز کرد لیکن در انتخاب شاگرد و کتابی که باید مورد بحث قرار گیرد دقت و احتیاط میکردند. ضمنا همزمان با تدریس فلسفه، برای افراد شایسته و مورد اعتماد به طور خصوصی عرفان را طرح میکردند«۲۳». آثارسیر تالیفی امام از مسائل عقلیّه آغاز گردیده و در زمینه اخلاقیات و علوم عملیّه و فقه و اصول ادامه یافته است. در حدود ۲۷ سالگی کتاب مصباحالهدایه را به رشته تحریر درآورد که بعضی از علمای بزرگ معاصر بر آن حاشیه زدهاند. در ۲۹ سالگی شرحی بر دعای ماه رمضان نگاشتند و کتاب اربعین حدیث ایشان ۷ حدیث مربوط به مسائل عقلیّه را شامل میشود و ما بقی آن مربوط به اخلاقیّات میباشد. کتابهای دیگر امام عبارتند از«۳۲»: |
![]() |
حیات سیاسی و اجتماعیدوران جوانیوضعیت آشفته سیاسی و اجتماعی ایران در کودکی و نوجوانی روحالله، باعث حساسیت بیشتر امام خمینی به مسائل کشور شده بود. جنگ جهانی اول و نهضت مشروطه و نهضت دلیران تنگستان و میرزا کوچک خان جنگلی از مهمترین اتفاقات دوران نوجوانی روحالله بود. آنچه بیش از همه، روحالله را در آن سالها به وجد آورد، نهضت جنگل بود. دلیل علاقه روحالله جوان به رهبر نهضت جنگل، نقل یک خواب از او و سرودن قصیدهای در ستایش میرزا کوچکخان جنگلی است. امام خواب خود را برای برادرشان اینگونه نقل کردهاند: پس از آیتالله حائریدر ۱۵ اردیبهشتماه ۱۳۲۳ و در اوضاع آشفته و فضای آزادی نسبی پس از رضا پهلوی، امام در پیامی به ملت از قیام برای خدا صحبت کردهاند و آن را تنها راه اصلاح دو جهان نامیدهاند. " خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده ... قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بیسواد را بر یک گروه چندین میلیونی چیره میکند." و در ادامه آوردهاند: " هان ای روحانیین اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ... امروز روزی است که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟". «۳۶» نهضت ملی شدن نفتآیتالله کاشانی به واسطه همسایگی با پدرخانم امام، از قدیم با امام آشنایی داشتند و بعضی روزهای تابستان به مباحثه با هم میپرداختند«۴۵». آیت الله کاشانی، نماینده مردم تهران در مجلس شانزدهم، رهبری جناح مذهبی را برعهده گرفت و ضمن ائتلاف با جبهه ملی با محوریت مصدّق و همراهی فدائیان اسلام، زمینه را برای ملی شدن صنعت نفت هموار ساخت. در اوج مبارزات نهضت ملّی شدن صنعت نفت، امام در نامهای به آیتالله کاشانی از وی خواسته بود که جنبه مذهبی نهضت را تقویت کند «۴۶» اما این طور عمل نشد و اختلافات بین مصدّق و آیتالله کاشانی موجب تزلزل و سقوط مصدّق شد. پس از این شکست مصدّق و آیتالله کاشانی در جامعه منزوی شده بودند اما امام احترام کاشانی را نگه داشتند و حتی در زمان بیماری وی درس خود را جهت عیادت تعطیل کردند«۴۷». در مورد مصدّق بعدها گفته بودند که وی مسلِم نبود و اگر مانده بود بر اسلام سیلی میزد«۴۸». پس از آیتالله بروجردیپس از رحلت آیتالله بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ امام به همراه چندین نفر دیگر به عنوان مرجع مطرح بودند اما تاکید داشتند کسی پی مطرح کردن ایشان نباشد، "آنچه لازم است الآن گفته شود وحدت حوزه است. حوزه باید حفظ شود. هیچ نامی اشارهای از من نباشد." «۵۲» شاه با تسلیت به آیتالله حکیم در نجف کوشید تا مرجعیّت به خارج ایران انتقال یابد. قیام پانزده خرداداندکی پس از غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی، این بار شاه خود به میدان آمد و طرحی با عنوان "انقلاب سفید" یا " انقلاب شاه و میهن" با اصولی ششگانه اعلام کرد. امام خمینی به جلسهای با علما تشکیل میدهند و نمایندهای به دیدار شاه میفرستند. از نتایج مذاکرات امام درمییابند که با اجرای اصول انقلاب سپید، زمینه برای نفوذ بیشتر امریکا و اسرائیل به ایران مساعدتر میشود. ایشان در بیانیهای صریح چهار روز پیش از رفراندوم، آن را مخالف اسلام و قانون اساسی قلمداد میکنند«۵۷». پس از انتشار این پیام، بازار تهران تعطیل شد و دانشجویان دانشگاه تهران دست به راهپیمایی زدند. چند روز پیش از رفراندوم، شاه به قم سفر کرد امّا به دلیل توصیه امام شهر تعطیل شد و استقبال سردی از شاه صورت گرفت و خودشان هم راضی به دیدار با شاه نشدند«۵۸». |
![]() |
اعتراض به کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ لایحه کاپیتولاسیون در مجلس تصویب شد. خبر که به امام رسید، پیام هشدارآمیز صادر کردند و در سخنرانی خود اینگونه فرمودند: " ما را فروختند، استقلال ما را فروختند ... ای سران اسلام، به داد اسلام برسید. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید. ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام ... ما زیر چکمه امریکا برویم، چون ملت ضعیفی هستیم؟!" «۷۰» |
![]() |
سالهای نجفامام و فرزندشان مهرماه سال ۱۳۴۴ به نجف تبعید شدند. نحوه انتقال امام به عراق، به گونهای بود که به نظر پایان تبعید ایشان میآمد و حکومت در نظر داشت امام در حوزه نجف و در فضای دور از سیاست آن منزوی شود. اوج گرفتن نهضتاول آبان ۱۳۵۶ خبر درگذشت سید مصطفی، فرزند امام، بدون سابقه بیماری موجب حیرت شد. دکتر گفته بود که وی را مسموم کردهاند، امام اجازه کالبدشکافی را ندادند. ضمنا نگذاشتند دروس حوزه تعطیل شود«۸۷». در پیامشان در مورد این نوشته بودند: "ما با گرفتاری عظیم و مصیبتهای دلخراشی مواجه هستیم که باید ذکری از مصایب شخصی نکنیم." «۸۸» لحن پیام امام، شاه را به خشم آورد و دستور داد در مقاله روزنامه اطلاعات به امام حمله کنند«۸۹». مردم در اعتراض به جسارت به امام، در قم قیام کردند که با سرکوب مواجه شده بود. امام در نجف سخنرانی آتشین کردند و پیامی برای ادامه نهضت دادند«۹۰». |
![]() |
نوفل لوشاتوبا اوج گرفتن فعالیتهای امام، ماموران حکومت عراق خانه امام را محاصره کردند و رفت و آمد به آن را قطع کردند. با افزوده شدن فشارها تصمیم گرفتند که از طریق کویت به سوریه بروند چون رابطه عراق و سوریه تیره بود«۹۳». در مرز کویت ۱۰ ساعتی معطل ماندند اما کویت با ورودشان موافقت نکرد«۹۴». تصمیم گرفته شد که به پاریس بروند. امام به پاریس رفتند ولی یک فرستاده به سوریه فرستاده بودند تا موافقت حافظ اسد را برای اقامت در سوریه کسب کنند که او هم استقبال کرده بود«۹۵». |
![]() |
تلاشها داشت به ثمر مینشست. بالاخره پس از سالها دوری از وطن، امام ۱۲ بهمنماه ۱۳۵۷ وارد ایران شدند و در ۱۵ بهمنماه بازرگان، را نخستوزیر دولت موقّت و مامور تشکیل کابینه کردند و از مردم خواستند که از وی حمایت کنند. امام با صدور اطلاعیهای در مورد حکومت نظامی ۲۱ بهمن، آن را خدعه خواندند و از مردم خواستند که به آن اعتنا نکنند که این اقدام باعث به ثمر نشستن نهضت و پیروزی انقلاب اسلامی شد. |
![]() |
در ۲۹ دیماه وصیتنامه جدیدشان را نوشتند و آقایان منتظری و پسندیده را وصی خودشان قرار دادند«۱۰۰». چند روز بعد به دلیل عارضه قلبی به بیمارستانی در تهران منتقل شدند. نظر پزشکان به جراحی بود، امام مخالفت کردند و قبول کردند که داروها را منظم استفاده کنند «۱۰۱». پس از دو ماه، امام بهبود پيدا كردند و پزشكان صلاح نديدند كه دوباره در قم اقامت كنند و تأكيد نمودند كه در اطراف بيمارستان قلب منزلي براي امام گرفته شود و علاوه بر آن به تشخيص پزشكان الزاماً ميبايست در شمال تهران كه از هواي مناسب برخوردار است سكونت داشته باشند |
![]()
|
در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۸ پزشکان وجود سرطان معده را تایید کردند«۱۰۴». در دوم خردادماه امام تحت عمل جراحّی قرار گرفتند. در ۱۰ خردادماه به هاشمی رفسنجانی گفتند که در بازنگری قانون اساسی تسریع شود «۱۰۵». شبانگاه سیزدهم خرداد روح امام برای همیشه آرام گرفت. |