این رسانههایی که ما الآن داریم، چه مطبوعات و مجلات و روزنامهها و چه سینماها و تئاترها و امثال ذلک و چه رادیو و چه تلویزیون، در اینها آنی که از همه این دستگاهها بیشتر رابطه با انسان دارد تلویزیون است. از دو جهت: یک جهت اینکه مطبوعات هر چه هم تیراژش زیاد باشد اولًا به اندازه سطح یک مملکتی نیست و ثانیاً همه افراد نمیتوانند استفاده کنند، برای اینکه الآن تقریباً نیمی از جمعیت ما سواد خواندن ندارند تا اینکه از مطبوعات و نوشتهها استفاده کنند. سینماها در یک محیط محدود میتوانند کار خودشان را انجام بدهند. رادیو هم در همه جا هست، در همه چیز هست لکن فقط از راه سمع است. [اما] آن چیزی که در همه کشور، یعنی آن دهاتی که توی خانه خود نشسته در مرز و هیچ سواد هم ندارد، لکن چشم و گوش دارد، این از رادیو تلویزیون استفاده میکند. هم استفاده سمعی میکند، هم استفاده بصری، یعنی رادیو فقط استفاده سمعی دارد، رادیو- تلویزیون استفاده سمعی و بصری دارد، هم آن آدم نقشهها را میبیند و هم طرحها را میبیند و هم میشنود. بنا بر این رادیو تلویزیون از تمام رسانههایی که هست حساستر است. رادیو تلویزیون میتواند یک مملکت را اصلاح کند و میتواند به فساد بکشد. این را نه روزنامه میتواند، نه سینما میتواند، نه تئاتر میتواند، نه تبلیغات لفظی که در منابر است میتواند؛ برای اینکه اینها همه شعاعشان محدود است. رادیو شعاعش مثل تلویزیون است، لکن فقط سمعی است. تلویزیون هم سمع است و هم بصر.تبلیغات تلویزیون میتواند از راه سمع مردم را یا تربیت کند؛ یا اینکه منهدم کند.