مسلکهای مختلف؛ این احزابی که میبینید که در ایران- حالا ما صحبتمان سر ایران است- این احزابی که از اول مثلًا شاید از مشروطه به این طرف، این احزاب پیدا شده باشد، این احزاب مختلفه خیال نکنید که مِنْ بابِ اتفاق یک دستهای با هم جمع شدند و حزبی تشکیل دادند، این با یک نقشه شیطانی [بوده]؛ قدرتهای بزرگ برای اینکه ایران را نگذارند با هم [متحد] بشوند، یک حزب درست کرده اسمش را این گذاشته، یک حزب درست کرده اسمش را آن گذاشته؛ این حزب با آن دشمن است، آن حزب با این دشمن است. احزاب در بطن این جامعه درست کردهاند، جبهههای مختلف درست کردهاند، و این احزاب و جبهههای مختلف هم، این طور نیست که آن کار خودش را بکند و راه خودش را برود به آن کار نداشته باشد؛ آن هم کار خودش را بکند به این کار [نداشته باشد]؛ نخیر، با هم مختلفند، با هم مخالفند. یک راه استفاده غرب از ما و استفاده امریکا و شوروی از مخازن و ممالک ماها همین معناست که در بطن خود یک جامعه که باید برای خودش یک حسابی داشته باشد و یک پیشرفتی بکند، در همان بطن جامعه از طریقهای مختلف، اختلافات درست میکنند. اختلاف مسلکهای مختلف عرض میکنم که جنگ تُرک و فارس، جنگ کُرد و مثلًا غیر کُرد، جنگ مثلًا فرض بفرمایید بلوچ و غیر بلوچ، از این مسائل درست میکنند، میتراشند. یک مملکتی که باید همه آن با هم مجتمع بشود هر کدام را به یک راهی میبرند؛ یعنی نقشهها میبرد اینها را به این راههای مختلف، و به واسطه همین اختلافاتی که در بطن خود جامعه است نمیگذارند این جامعه رو به ترقی خودش برود. آنها استفاده خودشان را میکنند، اینها میزنند توی سر هم؛ و آنها میآیند نفتهایشان را میبرند و گازهایشان را میبرند، هر چه دارند اینها غارت میکنند و کسی هم نیست که حرف بزند؛ برای اینکه یک فکر واحد نیست؛ افکارْ متشتت و مختلف است. بنا بر این، این یک سنخ اختلافاتی است که توی جامعه و بطن جامعه ما میاندازند، و مِن باب اتفاق نیست و نقشه است که این اختلافات را درست میکنند.