این حزبهایی که درست میشد، و آن دستهای مرموز این حزبها را درست میکردند، و حزبها با هم اختلاف پیدا میکردند، همهشان شیعه بودند؛ همهشان مسلمان بودند، یا همهشان سنی بودند احزاب مختلف در بین شیعه چند حزب درست میکردند. فرض کنید در تهران، احزاب مختلفه همه با هم دشمن، همه با هم بد. جاهای دیگر هم همین طور. این هم یک راهی بود که احزاب مختلفه درست میکردند، و این احزاب با هم جنگ سیاسی میکردند. تمام اینها اسباب این شد که از آن گرفتاریهای اصلی که ما داریم، که آن گرفتاری مسلمین است به دست قدرتهای بزرگ، از او غفلت بکنیم. چه بهتر برای آنها از اینکه ما صبح که بلند میشویم همهاش مشغول حزب بازی باشیم؛ یا مشغول مخالفت خودمان با هم باشیم. مخالفت دانشگاه با روحانیون، روحانیون با دانشگاه، این مذهب با آن مذهب؛ آن مذهب با آن مذهب، این حزب با آن حزب، در یک مذهب، این حزب با آن حزب. و همین طور تا آخر.