سایر دول غیر اسلامی هم هر کدامشان با ما بخواهند با عدالت رفتار بکنند، ما را به حساب بیاورند، ما را بدانند که یک ملت هستیم، یک دولت داریم، یک ملت هستیم، یک رژیم هست در اینجا، این را بفهمند و از آن سواری که هستند پیاده بشوند یک قدری با هم راه برویم. اگر پیاده شد آقای کارتر از آن عرشی که دارد. آمد روی زمین نشست. با ما زمیننشینها تفاهم کرد. ما هم با او تفاهم میکنیم و به استثنای اینکه آن ظلمهایی که به ما کرده است باید جبران بکند. با ملت امریکا که هیچ [اختلافی] نداریم. هیچ اختلافی نیست بین ملتها با هم. دولتی که بعد پیش میآید، تفاهم کند با ما. این طور نباشد که من در کاخ سفید نشستم وشما در کوخ نشستید و کاخنشین با کوخنشین باید ارباب و رعیت باشد. اگر این کلمه را بردارند و ما را همان طور که هستیم بفهمند، ادراک کنند ماها را، ما با آنها چرا رابطه نداشته باشیم؟ با دولت امریکا هم رابطه پیدا میکنیم. با همه جا. و اما اگر وضع این طور باشد، ما میخواهیم چه کنیم که پیشقدم بشویم برای اینکه نوکری کنیم؟! پیشقدم بشویم برای اینکه هم نوکری کنیم هم همه چیزمان را تقدیم کنیم؟! آن وقت نوکر که میگرفتند یک اجرتی به او میدادند. اینها نوکر میگیرند و همه چیزش را هم میگیرند. ما میخواهیم چه کنیم با اینها رابطه داشته باشیم؟ هیچ لازم نیست رابطه داشته باشیم.