همان طوری که ملاحظه کردید در رفراندم چطور مردم با شور و شعف و با اشتیاق رفتند رای دادند. یکی از آنها را که نقل کردند برای من- زیاد از این چیزها نقل کردند؛ اما یکیاش که نقل کردند این است، که نمیدانم در روزنامه هم بود یا نه؛ حالا یادم نیست- که یک مردی داشت گریه میکرد و میگفت که من یک گناهی کردم که گمان ندارم توبه من قبول بشود؛ گمان ندارم خدا مرا بیامرزد؛ و آن اینکه من اشتباهی باید رای مثبت بیندازم، رای منفی را انداختم! یا بعضی از اشخاص با چرخ، و مریضی که نقل کردند، در محلی مریض را با آن حال مریضی گفته مرا ببرید، رایش را داده و در همان مجلس فوت شده است. یک همچو [شور و شوقی] در دنیا سابقه ندارد. هیچ سابقه ندارد در دنیا- هر جا شما بگردید- مردم به این شور و شعف برای رای دادن بروند. این قدر تبلیغات میکنند این روسای جمهور، وقتی که میخواهند ... [انتخاب] بشوند؛ این قدر خرج میکنند، این قدر تبلیغات میکنند، از یک ماه دو ماه قبل پولهای گزاف خرج میکنند و تبلیغات زیاد- راست و دروغ- تا اینکه یک عده مردم را جمع کنند و رای بدهند. اینجا این مسائل نبود. مساله، اسلام بود، و مردم روی عقاید اسلامی خودشان با آن شور و شعف رفتند و رای دادند. از سی و پنج میلیون جمعیت، بیست میلیون بیشتر رای موافق دادند. این هم سابقه در دنیا ندارد، که آن قدری که میشد رای بدهند رای دادهاند. و از آن طرف، بچههای این قدری «1» که به حسب قانون که درست کرده بودند که رای نباید بدهند، اینها ناراحت بودند! پیش من بعضی از آنها آمدند و ناراحتی میکردند؛ و یک عدهای اجتماع کردند در آن حیاط، از همین بچهها، و اظهار ناراحتی از اینکه چرا به ما اجازه رای ندادند. اینها یک مسائلی است که نظیر ندارد در دنیا. و این برای همین است که مساله اسلامی است؛ و نظیر ندارد در دنیا.