اگر در زمان سابق بود، شما امکان نداشت که بیایید و اینجا بنشینید و با من صحبت بکنید. آقا «۴» امکان نداشت که بیایند در اصفهان با شما تماس بگیرند؛ امکان نداشت که شما بتوانید یک کلمه حرف بزنید، یک احقاق حقی بکنید. فوراً شما را میگرفتند و میبردند به زندانها، و با آن حبسها و با آن بساط. خوب، این حبسها شکسته شد. چی میخواهد بشود؟ این حبسها همه خراب شد و از بین رفت؛ و حالا جز آن اشخاصی که خائن هستند و به شما خیانت کردند کسی دیگر تو حبس نیست. این «چه شد» یعنی چه؟ خوب، همین شده است که حالا ما آزادانه نشستهایم با هم صحبت میکنیم. شما آزادانه در هر جا دلتان میخواهد صحبت میکنید و حرفهایتان را میزنید؛ روزنامهها هم و لو مزخرفات هم مینویسند، لکن آزادانه دارند مینویسند، و درِ حبسها بکلی بسته شد؛