شما ملت بزرگ، آن مطالعات آنها را عینیت به آن دادید. یعنی آنها بعد از مطالعاتشان به اینجا رسیده بودند که آن چیزی که مضر است، اسلام است برایشان و وحدت کلمه ملت. اگر همه ملت یکی بشود و همه اسلامی باشند، این نمیگذارد آنها زندگیشان درست بشود. این دو نقطه را اینها به آن حمله کردند. زمان رضا شاه به اسلام حمله کردند و به روحانیت حمله کردند. آن کردند که [نباید بکنند].
کسانی که اگر یادشان باشد دیدند، کسانی که ندیدند در تاریخ بعدها ببینند، چون تاریخ هم نمیتوانست بنویسد، بعدها شاید بیاید در تاریخ، و در زمان این هم با فرم دیگر. اساس این بود که اسلام را ببرد. تاریخ اسلام را به اسم اینکه ما خودمان یک کذایی هستیم، تاریخ اسلام را میخواست از بین ببرد. موفق نشد. همه چیز را اینها میخواستند از بین ببرند. اسلام را ضعیفش کنند و مردم را از آنهایی که کار برای اسلام میکردند، یا کارشناس اسلام بودند جدا کنند، به اسم اینکه اینها مرتجع هستند. از این طرف هم دانشگاهیها یک دسته فکلی آنجا نشستند برای خودشان چه میکنند. به ما میآمدند این طوری تزریق میکردند که اینها یک دسته بیدین و ریشتراش و فکلی. به شما میآمدند از آن طرف میگفتند اینها یک دسته انگلیسیاند. اینها، همان عمال انگلیسی [اند]. میآمدند میگفتند آخوندها، این آخوندها انگلیسیاند. انگلیسیها این حوزهها را درست کردند. من خودم با گوشم شنیدم گفت: انگلیسیها نجف و قم را درست کردند، که ما را نگذارند ترقی بکنیم. نقشه این بود که وحدت کلمهای که امکان داشت بین این دو قشر متفکر پیش بیاید، نگذارند.