همه بوقهای خارجی هم بنایشان بر این است که هر وقت که این شکست میخورد تا مدتی اصلًا حاشا میکنند یا ساکت میشوند. مدتی هم که میخواهند صحبت کنند، میگویند که ایران این طور میگوید، صدام هم این طور میگوید.از ایران هم که میخواهند نقل بکنند، یک چیز کمتری را نقل میکنند؛ مثلًا، میگویند که صد نفر را تا کنون اینها گرفتهاند و از آن وقتی که میخواهند نقل کنند با آب و تاب نقل میکنند. مدتی این کار را میکنند، بعد کم کم که میبینند نمیشود و حاشا کردنش نمیشود، کم کم میروند دنبال اینکه به یک وجهی مسائل را بگویند. در قضیه خرمشهر، توجه کردید که قضیه خرمشهر، مدتها انکار این میکردند که خرمشهر گرفته شده است از آنها. هم صدام میگفت که این حرفها نیست، ما چقدر از اینها کشتهایم، چه کردهایم، چه کردهایم و هم بوقهای تبلیغاتی دنبال او، این حرفها را میزدند. کم کم که آن همه اسیر گرفتند و نشان دادند و اینها، آن وقت میگوید که ما به ارتش قدرتمند خودمان دستور دادیم که شما فتح خودتان را کردهاید و حالا عقبنشینی کنید، دیگر ما فتحمان تمام شد.