یکی از امور مهمی که همه، بسیاری از آقایان میدانند، قضیه- که برای سلطه آنهاست- انزوای روحانیت از جامعههاست. و برای این امر نقشههای مختلف است؛ از آن جمله جدایی سیاست از دیانت، که مع الاسف این نقشه بسیار موثر بوده است و گرفته است. و گرفتاریهای مسلمین اکثراً، بلکه همه از این راه بیشتر بوده است تا راههای دیگر. الآن هم بوقهای استعماری و آنهایی که سرسپرده استعمار هستند این فریاد را میزنند، و اسلام را از سیاست جدا میدانند، و برای مسلمان جایز نمیدانند که در سیاست دخالت کند، و دامنمیزند به این حرف، به این مطلب. روحانیونی که وابسته به دولتها هستند و درباری هستند آنها دامنمیزنند به این مطلب، خصوصاً در این عصر. و آقایان ائمه جمعه و جماعات و همه خطبای کشورهای اسلامی باید این مطلب را به مردم برسانند که بنا بر منطق این طایفه که میگویند «باید مسلمان در سیاست دخالت نکند» و او را طرد میکنند و لعن شاید بکنند باید رسول الله را طرد کنند.