دوری از تکبر
تکبرّ نکنید
از تکلفات دوری می کردند
حتی اشاره ای هم نمی کردند
با ناراحتی پتو را جمع کردند
گاهی پیراهن خود را لاجورد می زدند
به وضع ظاهری خودشان می رسیدند
پس ما فلاسفه چه می گوییم؟
شما به راه خودتان بروید
دستور می دهم این کتابها را بریزند توی دجله
حرف همه را گوش می کردند
غرور علمی نداشتند
خودستایی مرد از خود قبیح است
علاوه بر مراجع به بازدید طلاب هم می رفتند
هر چه تلاش کردیم، نیامدند
حالا من بنشینم روی این منبر؟