رزمندگان اسلام

لازم نیست بدانند‏
ما مامور به ادای تکلیف هستیم‏
تزلزلی بخود راه ندهید‏
بسیجی ها را بیشتر از همه دوست داشتند‏
افتخارم این است که بسیجی ام‏
شبهای حمله تا سحر دعا می کردند‏
ما افتخار می کنیم‏
رزمندگان فرزندان من هستند‏
دعا برای رزمندگان کار همیشگی من است‏
اینها همان ملائکه الله هستند‏
پیشانی رزمنده را بوسیدند‏
شما قلب پاکی دارید‏
خداوند با قلب اینها چه کرده است‏
نمی خواهد بنویسید‏
با شنیدن خبر اخلاص رزمندگان گریه می کردند‏
خیلی از شهادت پاسداران متاثر شدند‏
بس کن دیگر!‏
بگویید ترتیب ملاقات را بدهند‏
با اینکه ملاقات نداشتند پذیرفتند‏
اگر به جبهه نروند جنگ نمی شود‏
با هفته ای یک ملاقات موافقت کردند
با کارت جنگی رای بدهند‏
دست و بازوی شما را می بوسم‏
با بیشترین همّ خود به شما دعا می کنم‏
انگار به حجلۀ عروسی می روند‏
اینها ولی نعمت ما هستند‏
فوراً او را اعزام کنید‏
خیلی ملاطفت می کردند‏
دستشان را جلوی صورتشان می گرفتند‏
به طور عجیبی متاثر می شوند‏
با دیدن عکس شهدا ناراحت می شدند‏
مگر من چه کاره ام؟ ‏
دقت شود تفاوتی نباشد‏
این چه کاری است که می کنید؟‏
پیشانی بندها را تبرک کردند