بازگشت امام از فرانسه به ایران
بخوان جانم
مساله ای نیست
ماشین بیاورید برویم زیارت
مکّه کدام طرف است؟
پس از کمی استراحت برخاستند
در هواپیما نماز شب می خواندند
در چهره امام آثار اشک دیده می شد
کار هر شب امام است
به نماز شب ایستادند
به حالت خوابیده نماز شب خواندند
مگر می خواهند کورش را وارد ایران کنند
باید پیش برادرهایم باشم
عواطف مردم بر دوش من سنگینی می کند
همین ملت شاه را بیرون کرد
ماشین کجاست؟
کار خودت را انجام بده
تو چه کار داری؟
با مردم بدرفتاری نکنید
حیف است مردم را نادیده بگیرم
مواظب این خانم باشید
به آسمان نگاه می کردند
بهترین لحظات من همان بود
شما روح من هستید
من باید به بهشت زهرا بروم
به بهشت زهرا می روم
اول باید به زیارت شهیدان بروم
من با این مردم کار دارم
حالشان خیلی منقلب شد
بگذارید من تنها شهید شوم
شما با من نیایید
خود را به خاطر من به خطر نیاندازید
آب میوه میل نکردند
تنها کرایه شما و خودم را می دهم
مردم از من محافظت می کنند
مگر می خواهند کوروش را وارد ایران کنند؟
نمی گذاشتند عرقشان را پاک کنیم
اینها چه می کنند؟
بخوان جانم
هرچه دوست دارند برایشان ببرید
از شما می خواهم از من بگذرید
آیا به ما شلیک خواهد شد؟
خیلی خوشحال بنظر می رسید
همه جز امام نگران بودند
پاسخ امام مرا شگفت زده کرد
هیچ احساسی ندارم
نماز شب خود را خیلی آرام خواندند
امام کاملاً عادی بودند
همه نگران، جز امام
آرامش در همه حال
آرامش امام به همه آرامش بخشید
در مسیر بهشت زهرا
حس کردم امام از دستمان رفت
آمدن من عین مصلحت است
جمعیت مرا بلند کردند بر روی دستها!
هرکس کرایه خودش را بدهد
مرا ببخشید
اسباب زحمت شدم
مدتی را مهمان شما هستیم
من یک طلبه بیشتر نیستم
شما جلوتر از ما از هواپیما بیرون بروید
خودتان را از ذلت نجات دهید
لبخند می زدند
تبسم زیبایی بر لب داشتند
تصمیمشان را گرفته بودند
می خواهم بیایم تهران
وقتی دیدم دنیا مخالفت می کند
می دیدند نقطه ضعف دشمن در کجاست
شما در فرانسه بمانید
می خواهم به ایران بروم
دیدار امام با مردم در خیابانها
دیدار با مردم پس از سالها
دلها میتپید برای امامشان
پابرهنگان، صاحب اصلی انقلاب
وصال مردم به مقتدایشان
زیارت حضرت عبدالعظیم (ع)
شایعه حمله لشکر گارد
اراده قوی برای بازگشت
این خانه تجملی است
محل اسکان من در شمال شهر نباشد
وقتی آمدند روی زمین نشستند
خداوند با ماست
امام فقط با مردم کار داشتند
قلب امام آشنا با قرآن بود