حلقه صوفی و دیر راهبم هرگز مجوی
لب فروبست هر آن کس رخ چون ماهش دید
این عبادتها که ما کردیم خوبش کاسبی است
ما همه موج و، تو دریای جمالی، ای دوست
و آن شقایق عشاق است و التفات یار دیده
گوییا گیتی چراغان است از گلهای الوان
دشت و صحرا گشته یکسر فرش، از دیبای اخضر
باد، در گلشن فزون از حد نموده مُشک بیزی
مژده! فروردین ز نو بنمود گیتی را مُسخّر
دیوان امام صفحه 7