امام صادق ع نقل می کند که ان حضرت در تفسیر ایه شریفه و لله اْلاسْما الْحسْنی فادْعوه بها اسما حسنی از برای خداست او را به ان اسما بخوانید فرمود به خدا قسم اسما حسنی ما هستیم
شرح دعای سحر صفحه ۱۱۱
اگر اعمال ظاهری نباشد هیچ سالکی به کمالش نمی رسد و هیچ مجاهدی به مقصدش واصل نمی شود
شرح دعای سحر صفحه ۹۸
مبادا نور عقلت را شیطان بگیرد و امر بر تو مشتبه شود تا به خذلان و گمراهی بیفتی زیرا شیطان در دل های مردم وسوسه می کند به این طریق که حق را با باطل و درست را با نادرست به هم مخلوط می کند و چه بسا تو را از راه راست به در می برد با استدلالی که صورتش صحیح است ولی معنایش نادرست
امام باقر ع هیچ کس از مردم ادعا نکند که همه قران را انچنان که نازل شده جمع کرده است مگر دروغگو پس ای مسکین در راه پروردگارت مجاهده کن و دل خود را پاک گردان و از تسلط شیطان بیرون شو و کتاب پروردگارت را قرائت کن و بالا برو و ان را با تفکر و تامل بخوان و ظاهر ان متوقف مباش
از علی ع است که فرمود به تحقیق که خدای تعالی در کلامش برای بندگانش تجلی کرده ولی انان بصیرت ندارند و تجلی او را نمی بینند و از ان حضرت است خدا به هر چیزی که اراده وجود ان را داشته باشد می گوید باش ان هم به وجود می اید ولی این گفتن نه به واسطه صدایی است که به گوش برسد
از پیغمبر ص روایت شده که خدای تعالی را صد رحمت هست که یکی از ان رحمت ها را بر زمین نازل کرد و ان را در میان خلقش پخش کرد هر چه عاطفه و رحم در میان خلق هست به واسطه ان یک رحمت است و نود و نه رحمت را به تاخیر انداخت تا روز رستاخیز به واسطه ان رحمت ها بندگان خودش را مورد
نور عبارت است از وجود و در دار هستی بجز او نوری و ظهوری نیست و هر چه نور و ظهور است به او باز می گردد چنانکه در حدیث وارد است ای خدایی که نور را نورانی کرده ای ای خدایی که تاریکی ها و نور را قرار داده ای
شرح دعای سحر صفحه ۷۲
خدای تعالی می فرماید بگو اگر دریا برای نوشتن کلمات پروردگار من به جای مرکب باشد پیش از انکه کلمات پروردگار من به پایان برسد اب ان دریا یا دریای دیگری که به کمک ان بگیریم تمام می شود پس اگر عالمی که پست ترین و تنگ ترین عوالم است این چنین باشد در عالم های وسیعی که عوالم
هنگامی که یحیی علیه السلام دید حضرت عیسی علیه السلام می خندد به او اعتراض کرد و گفت گویی تو از مکر و عذاب خدا ایمن شده ای که می خندی حضرت عیسی در پاسخش گفت گویی تو از فضل و رحمت الهی مایوس گشته ای پس خداوند به انان وحی کرد که هر یک از شما که گمانش به من نیکوتر است من
هر چه انس و خلوت و صحبت است در تجلی جمال است و هر چه هیبت و وحشت است اثر تجلی جلال است پس اگر بر قلب سالک با لطف و انس تجلی شد متذکر جمال گردد و گوید بار الها از تو سوال میکنم که به زیباترین زیباییات بر من تجلی کنی و چون تجلی به قهر و عظمت و کبریا و سلطنت شود متذکر
خدای تعالی حقیقت زیبایی است بدون انکه شائبه ظلمتی در او باشد و کمال است بی انکه غبار نقصی بر چهرهاش باشد و روشنایی است بیانکه امیخته به کدورتی باشد زیرا او وجودی است بدون نیستی و جهان هستی به ان اعتبار که وابسته به اوست و سایه ای است از او که بر هیکل های ظلمانی
مرگ بر بنده ای که ادعای بندگی کند ولی خواسته اش شهوت های نفسانی و رذایل حیوانی باشد و ریاستهای باطل و دست باز و قدرت کامل در شهرها و مسلط شدن بر بندگان خدا خواسته او باشد و ای خوشا به حال بندهای که پروردگارش را به خاطر خود او عبادت کند و خالص برای او شده باشد