درآمد: آیت الله حاج شیخ ابراهیم امینی نجف آبادی از شاگردان دیرین امام خمینی و فعالان نهضت اسلامی و نایب رئیس اولین دوره از مجلس خبرگان رهبری بوده اند. ایشان در گفت و شنود تاریخیای که در پی می آید، خاطرات مهمی را از نقش امام خمینی درراهگشایی برای انتخاب حضرت آیت الله العظمی خامنهای به رهبری انقلاب اسلامی بیان داشته اند.
امید است که انتشار این سند تاریخی، برای تاریخ پژوهان انقلاب اسلامی مفید افتد.
- با تشکر از حضرتعالی برای شرکت در این گفت و شنود، لطفا در آغاز، از واپسین روزهای حیات پر برکت امام برایمان بگوئید؟
بسمالله الرحمنالرحیم. در یکی از روزهایی که ما مشغول بازنگری در قانون اساسی بودیم، در ساعت 3 بعدازظهر 13 خرداد 1368 بود که مرحوم آیتالله مشکینی و حضرت آیتالله خامنهای گفتند که: متاسفانه حال امام خوب نیست و پزشکان از مداوای ایشان قطع امید کردهاند و خوب است که برای عیادت از ایشان به جماران برویم. لذا رفتیم و ما را به اتاقی که امام بستری بودند، راهنمائی کردند. قلب ایشان با دستگاه کار میکرد و منظره دردناکی بود. برای شفای ایشان حمد و سوره خواندیم و گریستیم. آقایان: مرحوم موسوی اردبیلی، مرحوم هاشمی رفسنجانی و مرحوم آشیخ صادق خلخالی هم آنجا بودند.
- چه شد که تصمیم گرفتید جلسه مجلس خبرگان را تشکیل بدهید؟
وقتی مسجل شد که امیدی به بهبودی امام نیست، در همان جا تصمیم گرفته شد که اعضای مجلس خبرگان از سراسر کشور را دعوت کنیم که به تهران بیایند و قرار شد همان شب چند نفر به آنها تلفن بزنند و از آنها بخواهند که سریعاً خود را به تهران برسانند.
- درباره رهبر احتمالی آینده هم بحث شد؟
بله درباره برخی از افرادی که شایسته احراز این مقام بودند صحبت شد و تقریباً همه کسانی که حضور داشتند، به این نتیجه رسیدند که امکان انتخاب یک فرد نیست و بهتر است شورای رهبری تشکیل شود. من گفتم: در کمیسیون ولایت فقیه مجلس خبرگان، رهبری شورائی حذف شده و امام هم تاکید کردهاند، لذا باید روی رهبری فردی تکیه و فرد شایستهای را پیدا کنیم. آقای خامنهای پرسیدند: « شما کسی را در نظر دارید؟ » من نام یکی از مدرسین درس خارج را بردم که مورد قبول واقع نشد. بعد گفتم: خود شما، که باز هم ایشان رد کردند! در این فاصله هم حاج احمدآقا هر نیم ساعت یک بار میآمد و گزارش حال امام را میداد. ساعاتی از نیمه شب گذشته بود که با گریه و تاسف آمد و خبر فوت امام را داد. قرار شد این خبر پخش نشود، لذا همگی تصمیم گرفتیم با صدای بلند گریه نکنیم!
- جلسه مجلس خبرگان در صبحگاه روز14 خرداد 68 تشکیل شد. فضای جلسه چگونه بود؟
نمایندگانی که مربوط به شهرهای نزدیک بودند، خود را صبح آن روز رسانده بودند، ولی بقیه که باید از شهرهای دور میآمدند، یکی یکی وارد مجلس میشدند. جلسه در ساعت9:30 صبح به ریاست مرحوم آقای مشکینی، مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی، بنده و آقای مومن به عنوان نواب رئیس و آقای طاهریخرمآبادی به عنوان منشی تشکیل شد. ابتدا قرآن تلاوت شد و سپس مرحوم آقای مشکینی رحلت امام را تسلیت گفتند و پاکت مهر و موم شدهای را که از سوی امام در صندوق مجلس شورای اسلامی به امانت گذاشته شده بود، باز کردند و گفتند که: امام وصیت کردهاند وصیتنامه را احمدآقا بخوانند و اگر حال ایشان مساعد نبود و معذور بودند، رئیس جمهور یا رئیس مجلس یا رئیس دیوان عالی کشور بخوانند. لذا خواندن وصیت¬نامه به عهده حضرت آیتالله خامنهای گذاشته شد که تا ظهر طول کشید و بارها وضعیت جلسه به خاطر گریه حضار دگرگون شد.
جلسه بعدی در ساعت 3 بعدازظهر برگزار شد و در آن ساعت تقریباً همه اعضای مجلس خبرگان آمده بودند.
- دستور جلسه چه بود؟
در آن جلسه باید تکلیف چند موضوع مهم روشن میشد. یکی مسئله قائممقامی آقای منتظری بود. با آنکه ایشان رسماً استعفا داده و امام هم پذیرفته بودند، ولی مجلس خبرگان بنا بر وظیفه قانونی خود باید عزل ایشان را تصویب میکرد که همین کار را هم کرد و با اکثریت قریب به اتفاق آرا تصویب شد.
مسئله دوم موضوع مرجع بودن رهبر بود. حذف این شرط در شورای بازنگری مطرح شده بود، ولی هنوز به تصویب مجلس خبرگان نرسیده بود و لذا مجلس خبرگان بر اساس قانون اساسی مکلف بود بر اساس قوانین قبلی تصمیم بگیرد. در آن قانون، مرجعیت جزو شروط رهبری بود.
- ظاهراً در این مورد بحثهای مفصلی بین نمایندگان خبرگان صورت گرفت. لطفا به رئوس این بحثها هم اشارهای داشته باشید؟
بله، بنده جزو کسانی بودم که مرجعیت بالفعل را شرط رهبری نمیدانستم...
- دلیل تان برای این باور چه بود؟
بله، برای تایید این نظر، نامه امام به مرحوم آقای مشکینی را خواندم که در آن اشاره کرده بودند که: از ابتدا اصرار داشتند که شرط مرجعیت برداشته شود و همین که مجتهد عادلی مورد تایید اکثریت خبرگان سراسر کشور باشد، کفایت میکند و قطعاً مردم هم از رای خبرگان منتخب خود حمایت خواهند کرد و او ولی منتخب مردم و حکمش نافذ است. در هر حال دوستان روی مسئله مرجعیت پافشاری میکردند، اما من مطمئن بودم که این شرط در آینده نه چندان دور برایمان دردسر ساز خواهد شد.
بنده به این نکته اشاره کردم که در کتب فقه و حدیث، دلیلی بر شرط مرجعیت در ولی امر و حاکم شرعی اسلامی وجود ندارد و فقط فقاهت، تقوا، عدالت و صاحبنظر بودن کفایت میکند.
- خود شما از حضرت امام، سخنی مبنی بر تایید این نظر خود شنیده بودید؟
بله، دو روز قبل از اینکه امام بستری شوند، همراه با مرحوم آقای موسویاردبیلی خدمت امام رفتیم. ایشان در آن جلسه فرمودند که: شرط مرجعیت برای رهبری صلاح نیست و به دردسر میافتید!
- نتیجه بحثهای مجلس خبرگان چه بود؟
شرایط کشور ایجاب میکرد هر چه سریعتر رهبر انتخاب شود. جمعبندی حرفهای نمایندگان این بود که اولاً: باید هر چه سریعتر به نتیجه برسیم و ثانیاً: چون یک فقیه جامعالشرایط نداریم، باید به فکر شورای رهبری باشیم. قرار شد اعضای شورای رهبری آقایان: خامنهای، مشکینی، موسویاردبیلی، هاشمیرفسنجانی و سیداحمد خمینی باشند. البته ذکری هم از آقایان جوادیآملی و محمدفاضل لنکرانی هم شد.
- استدلال موافقان و مخالفان شورای رهبری چه بود؟
مخالفان میگفتند: ولایت فقیه در ولایت فرد ظهور دارد. در رهبری شورائی، ولایت با چه کسی است؟ قطعاً در فقه اسلامی و احادیثی برای چنین ولایتی نداریم و ولی امر یکی است. دومین استدلال مخالفان رهبری شورائی این بود که ما در نهادهایی مثل شورای عالی قضائی و شورای اداره صداوسیما، نتایج خوبی به دست نیاوردیم و قرار است در شورای بازنگری قانون اساسی، این شرط حذف شود. شورای رهبری هم در عمل با مشکل مواجه خواهد شد و اگر رهبری فردی باشد، در زمان بروز مشکلات و بحرانها، خیلی سریعتر و قاطعتر میتواند تصمیم بگیرد.
موافقان شورای رهبری میگفتند: در حال حاضر کسی مثل امام را نداریم که همه شرطهای رهبری را در خود جمع کرده باشد و حتی دو سه درجه از ایشان پائینتر باشد. مردم انتظار دارند کسی جانشین امام باشد که ویژگیهایی نزدیک به ایشان داشته باشد. اعضای شورای رهبری مورد اعتماد مردم و با افکار امام آشنا هستند و اگر یکی از شرایط رهبری در یکی از آنها کم باشد، توسط دیگران جبران میشود.
برخی هم معتقد بودند آیتالله العظمی گلپایگانی بهترین فرد برای رهبری هستند و اگر هم توان جسمی کافی نداشته باشند، میتوانند فردی را به نیابت انتخاب کنند و به عنوان نایب هم آیتالله خامنهای را معرفی کردند.
سر انجام پیشنهاد کفایت مذاکرات داده و قرار شد برای رهبری فردی و شورائی رایگیری شود. آقایان مشکینی و خامنهای و موسویاردبیلی و هاشمیرفسنجانی معتقد بودند رهبری فردی رای نمیآورد و بهتر است اول برای رهبری فردی رای گیری شود. بنده و چند نفر دیگر معتقد بودیم رهبری شورائی رای نمیآورد. سرانجام رهبری فردی به رای گذاشته شد و اتفاقاً رای آورد و تصویب شد. حالا نوبت آن بود که فردی به عنوان رهبر معلوم شود. یکی از نمایندگان، آقای خامنهای را پیشنهاد داد و آقای هاشمی گفت که: اتفاقاً پیشنهاد خود ما هم همین است و برای تائید این انتخاب، مطلبی را که از امام شنیده بود، نقل کرد و گفت که: « یکبار با نخستوزیر و روسای سه قوه و حاج احمدآقا خدمت امام بودیم و با ایشان بحث میکردیم که اگر آقای منتظری را کنار بگذاریم، گرفتار میشویم. امام از همان اول هم با شورای رهبری موافق نبودند. ما معتقد بودیم فردی که قرار است این مسئولیت سنگین را به عهده بگیرد، باید مرجع باشد و هر چه بررسی میکردیم، کسی را که هم قدرت این کار را داشته باشد و هم مرجع باشد، پیدا نمیکردیم. امام خیلی قاطع فرمودند: چرا میگوئید ندارید؟ آقای خامنهای هست! ما فکر میکردیم ایشان برای امتناع ما از بحث در این باره این حرف را زدهاند و تصمیم گرفتیم که ابداً این خبر را پخش نکنیم. مخصوصاً خود آقای خامنهی اصرار داشتند که این مطلب مطلقاً پخش نشود. من یک بار دیگر نزد امام رفتم و به طور خصوصی مشکل را مطرح کردم و پرسیدم: تکلیف چیست؟ چه باید بکنیم؟ و باز امام فرمودند: شما فردی مثل آقای خامنهای را دارید. مشکلتان چیست؟ دیروز هم احمدآقا چیزی گفتند که تردید مرا به یقین تبدیل کرد. ایشان گفتند: موقعی که آقای خامنهای برای دیداری به کره رفته بودند و تلویزیون ایشان را نشان میداد، من به امام گفتم که: ایشان در مقام ریاستجمهوری خیلی خوب جا افتاده و مایه آبروی نظام است و امام فرمودند: ایشان برای رهبری هم فرد شایستهای است».
- ولی ظاهرا خود ایشان که با انتخابشان به عنوان رهبر مخالف بودند. اینطور نیست؟
همین طور است. موقعی که رهبری فردی تصویب و ایشان به عنوان بهترین مصداق معرفی شدند، در مخالفت با خود پشت تریبون قرار گرفت و صحبت کردند. آقای هاشمی گفت که: من هم مثل خود شما با شورای رهبری موافق بودم، ولی مجلس به رهبری فردی رای داده است، لذا بهتر است که تسلیم رای اکثریت باشیم. در هر حال رهبری آقای خامنهای به رای گذاشته شد و بیش از دو سوم نمایندگان به آن رای مثبت دادند.
بنده پس از انتخاب ایشان، دو پیشنهاد را خدمتشان عرض کردم. یکی اینکه در تصمیمات مهم با مراجعی چون آیتالله گلپایگانی مشورت و تفاهم و نظر آنها را جلب کنند و دوم اینکه یک شورای فقهی تشکیل بدهند که بتوانند در مسائل فقهی به ایشان کمک کنند. آقای جنتی و آقای هاشمی هم پیشنهاد کردند که ایشان در تصمیمات مهم، با مجمع تشخیص مصلحت مشورت کنند.
- به نظر جنابعالی چه ویژگیهائی در مقام معظم رهبری نمایندگان مجلس خبرگان را متقاعد کرد که ایشان را انتخاب کنند؟
سوابق علمی و مبارزاتی ایشان بر کسی پوشیده نبود. قبل از پیروزی انقلاب به ویژه در خراسان، علیه رژیم شاه مبارزه کرده و بارها محکوم به زندان و تبعید شده بودند. پس از انقلاب هم در جایگاه نمایندگی مجلس، دو دوره ریاستجمهوری، امامت جمعه تهران، نمایندگی حضرت امام در شورای عالی دفاع و مناصب دیگر، مراتب شجاعت، تقوا، مدیریت، بصیرت و بینش اجتماعی و سیاسی ایشان بر همه ثابت شده بود. به علاوه تحصیلات چندین ساله ایشان در نزد اساتید بزرگ حوزه و مهمتر از همه حافظه قوی، هوش و استعداد و پشتکار و جدیت ایشان در درس و بحث و تدریس از چشم کسی پنهان نبود. اجتهاد و صلاحیت علمی ایشان برای استفتاء در ابواب مختلف امر کاملاً اثبات شدهای بود.
- و ارزیابی شما از رهبری ایشان در طی سالهای پس از رحلت امام؟
رهبری مدبرانه و هوشمندانه همراه با حکمت و تقوای بالای ایشان کشور را از بحرانهای مکرر و دشواری عبور داد و موجب گردید که ایران در معادلات جهانی نقشی تاثیرگذار را به عهده بگیرد. امروز همه کسانی که آن روز بر انتخاب ایشان اصرار داشتند، کاملاً به این نتیجه رسیدهاند که پس از امام، کشور را به دست صالحترین فرد سپردهاند.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.