یادداشت
مجسمه آتاتورک کجا را نشان می‌داد؟
بازخوانی نظرات امام درباره غرب‌زدگی آتاتورک و رضاشاه

مجسمه آتاتورک کجا را نشان می‌داد؟

 

20 آبان 1317 تیتر یک روزنامه اطلاعات این بود: «ضایعه‌ی بزرگ در عالَم؛ فوت اسف‌انگیز حضرت آتاتورک رئیس‌جمهوری ترکیه» در همین صفحه آمده بود به فرمان رضاشاه «مقرر گردیده است پرچم‌های لشگری و کشوری در داخله و پرچمهای سفارتخانه‌ها و نمایندگان دولت شاهنشاهی ایران در خارجه، تا ختام مراسم تدفین مرحوم آتاتورک نیمه‌افراشته باشد. به همین مناسبت دربار شاهنشاهی مدت یک‌ماه عزادار خواهد بود.»

در رزوهای بعد هیات عالی‌رتبه‌ای از جانب دولت در تشییع آتاتورک شرکت می‌کند، مجلس شورای ملی جلسه فوق‌العاده‌ای به مناسبت درگذشت او تشکیل می‌دهد و مطبوعات ایرانی هم در تمجید از خدمات آتاتورک به ترکیه‌ی نوین قلم می‌زنند. هویت رضاشاه و آتاتورک سالها بود که به هم گره خورده بود.

سالهای دهه 20 شمسی آتاتورک، رضاشاه و امان‌الله عزم خود را جزم کرده بودند تا ترکیه، ایران و افغانستان را به سوی نوسازی، توسعه و مدرنیسم پیش برند. ترقی غربی؛ دو سد مهم در برابر خود داشت که رهبران این سه کشور باید به جنگش می‌رفتند: «اسلام» دیرپا که دینِ سنتی مردم بود و «کمونیسم» نوپا که در همسایگی این سه کشور ظهور کرده بود و می‌خواست همه جا را بگیرد.

 

 

با ترویج «باستان‌گرایی آریایی» و «پان ترکیسم» قرار بود، گذشته‌ی ملتهای ایران و ترکیه از «اسلام» گسسته شده و آینده‌ی آنها هم با ترویج «غربگرایی افراطی» به «لیبرالیسم و سکولاریسم اروپایی» گره بخورد. جدایی دین از سیاست در قالب حذف نهادهای دینی و تاسیس نهادهای جدید؛ اجبار به لباس متحد الشکل برای حذف پوشش سنتی و دینی مردم(چادر و قبا)، کشف حجاب اجباری، تاسیس نهاد قضائی برای حذف سیستم قضاوت شرعی دینی و نهایتا مبارزه با مظاهر علنی دینی مثل مسجد و هیات از مهمترین اقدامات آنها است. آتاتورک پیش از رضاشاه و امان‌الله به ستیز با این دو رفت.

 

تنها سفر خارجی رضاشاه به ترکیه در سال 1313 رضاشاه را بیش از پیش شیفته‌ی نسخه‌ی غربی نوسازی می‌کند. کشف حجاب مهمترین میراث سفر رضاشاه است؛ دی‌ماه 1314، هفت سال قبل، وقتی امان‌الله خان پادشاه افغانستان از سفر چندماه‌ی اروپایی‌اش برگشت،  اصلاحاتش را با کشف حجاب آغاز کرد و همسرش ملکه ثریا هم پوشش سنتی افغانی را کنار گذاشت. اما اعتراضات آنقدر بالاگرفت که چندماه بعد سرنگون شد. رضاشاه دوست نداشت به سرنوشت پادشاه افغان دچار شود. اعتراضات زیادی به کشف حجاب صورت می‌گیرد، اما با زور سرنیزه‌ی رضاخانی سرکوب می‌شود. کشتار مردم در واقعه مسجد گوهرشاد مشهد تا چند دهه بعد مهمترین نماد قیام در برابر کشف حجاب به حساب می‌آید.

امام‌خمینی سالها بعد با اشاره به الگوگرفتن رضاشاه از آتاتورک می‌گویدد: « بهانه دومی که باز به تقلید از آتاتورک بی‌صلاحیت- آتاتورک مسلحِ غیر صالح- باز انجام داد، قضیه کشف حجاب [بود] با آن فضاحت. خدا می‌داند که به این ملت ایران چه گذشت در این کشف حجاب. حجابِ انسانیت را پاره کردند اینها. خدا می‌داند که چه مخَدراتی را اینها هتک کردند و چه اشخاصی را هتک کردند. علما را وادار کردند با سرنیزه که با زنهایشان در مجالس جشن، یک همچو جشنی که با خون دل مردم با گریه تمام می‌شد، [شرکت کنند]. مردم‌ دیگر هم به همین ترتیب. دسته دسته اینها را دعوت می‌کردند و الزام می‌کردند که با زنهایتان باید جشن بگیرید. «آزادی زن» این بود که الزام می‌کردند، اجبار می‌کردند با سرنیزه و پلیسْ مردم محترم را، بازرگانهای محترم را، علما را، اصناف را، به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند. در بعضی از جشنها، به اصطلاح خودشان، این قدر گریه کردند مردم که اینها از آن جشن شاید اگر حیایی داشتند پشیمان می‌شدند.» «1»

 

 

«وابستگی» مهمترین نتیجه نفی دستاوردهای بومی گذشته و تجویز نسخه غربی برای پیشرفت بود. مخالفت با مذهب و لباس تازه آغاز ماجراست؛ آتاتورک «تغییر خط» را هم لازمه پیشرفت می‌داند و آن را اجرایی می‌کند، اما زمزمه‌های تغییر خط در ایران توسط منورالفکرهای غربزده؛ حامی چندانی نمی‌یابد. کم‌کم پای مستشارها به ایران باز می‌شود تا ایرانیان را با مظاهر پیشرفت آشنا کنند، از رشته‌های فنی و مهندسی گرفته تا مدارس و دانشگاه‌ها. امام بعدها در تحلیل سلسله پهلوی بر این نکته هم تاکید کرده و می‌گویند «آن طور تبلیغات کرده‌اند که می‌گویند باید ما در تمام چیزها از سر تا به پا غربی بشویم یا شرقی باشیم. من در ترکیه که بودم، مجسمه آتاتورک را که در بعضی میدانها گذاشته بودند دیدم که دستش را بلند کرده بود، گفتند که این دست را طرف غرب بلند کرده و می‌خواهد بگوید که ما باید هر چه داریم از غرب بیاید. در سایر ممالک اسلامی هم تبلیغات را طوری کرده بودند که ما در هر امری باید مستشار از غرب یا از شرق بیاوریم و اصلًا، مغز ایرانی لایق این نیست که یک کار مثبتی بتواند انجام بدهد.» «2»


سکولاریسم و جدایی دین از سیاست، از مهمترین محورهای اصلاحات آتاتورک و رضاخان بود. محدود شدن دین به زندگی فردی و عدم دخالتش در سیاست و جامعه، مهمترین جاده صاف‌کن اصلاحات غربی بود. مساله‌ای که فقه اهل‌سنت بیش از فقه شیعی پذیرای آن بود و شاید رمز موفقیت بیشتر آتاتورک نسبت به رضاشاه در اِعمال اصلاحاتش هم، همین بود. امام با اشاره به انحرافات پیش آمده پس از غدیرخم می‌گویند «باور کردند علمای اهل سنت به اینکه اطاعت از هر قلدری باید کرد، این هم به دست اشخاص قلدر پیدا شده است.
امکان دارد یک همچو چیزی که پیغمبر اسلام احکام بفرستد و بگوید از آتاتورک که احکام ما را محو می‌کند اطاعت کنید؟! این را کدام عقل می‌پذیرد؟ پیغمبر اسلام احکام بفرستد، خدای تبارک و تعالی احکام بفرستد بگوید که نماز بخوانید، بعدش هم بگوید اطاعت کنید از آتاتورک که می‌گوید نماز نخوانید! از کدام بشنویم؟ از خدا یا از آتاتورک؟! این را چه عقلی باور می‌کند؟ آن «اولو الامر»ی که در قرآن وارد شده است، واضح است که کسی است که تِلو رسول خداست، الله هست، رسول خدا هست، اولو الامر. او باید یک همچو صفاتی داشته باشد. معقول نیست که خدای تبارک و تعالی مردم را وادار کند که از رضا خان که همه جهات شرعی و اسلامی را کنار می‌گذاشت، شما اطاعت کنید؛ دین بفرستد بعد بگوید از کسی که لادین است اطاعت کنید؛ یعنی، شما هم لادین بشوید، می‌شود این؟! این انحرافاتی است که پیدا شده است و مع الاسف، دستهای قوی‌ای این انحرافات را ایجاد کردند و ما و دیگران در حال غفلت هستیم.» «3»





مجسمه آتاتورک کجا را نشان می‌داد؟؛ 19 آبان 1396

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: