«برادران و خواهران عزیزم، همه امیدم به شماست تا شما با عملکرد صادقانه و کاملا حساب شده و آگاهانه (نه احساساتی) اشتباهات و خطاهای ما را جبران میکنید». کمال یاسینی این جملات را وقتی مینوشت که دوماه از صبح 27 آذر 58 میگذشت. روزی که او در دانشکده الهیات دانشگاه تهران شهید مفتح را ترور کرده و به شهادت رسانده بود. چهرهای که به خاطر فعالیتهایش به نماد وحدت حوزه و دانشگاه تبدیل شد. دست سرنوشت چطور اسلحهی«فرقان» و قلمِ«مفتح» را صبح 27 آذرماه به هم رسانده بود؟
شهید مفتح، عالم فاضل حوزه در سالهای 40 تا 42 به تاکید امام، سفرهای متعدد تبلیغی به خوزستان داشت و به همین خاطر بود که به خوزستان ممنوعالورود شد. در همان سالها «مجمع علمی اسلامشناسی» با حضور حدود 20 نویسنده و مترجم با هدف شناساندن چهره اصیل فرهنگ اسلامی به همت شهید مفتح راهاندازی شد. 13 کتاب توسط این مجمع منتشر شد که ابتدای هرکدامشان مقدمهای تفصیلی به قلم شهید مفتح نوشته شده بود.
پس از تبعید کوتاه مدت شهید مفتح به جنوب کشور، او به خاطر ممنوعالاقامت بودن در قم، ساکن تهران شده و با تلاشهای شهیدمطهری برای تدریس به دانشکده الهیات دانشگاه تهران دعوت میشود. جایی که چندسال قبل دوره دکتری خود را در آن به پایان رسانده بود. این حضور باعث پیوند بیش از پیش شهید مفتح با جامعه دانشگاهی و جوانان؛ این بار در قامت استاد میشود. مسجد دانشگاه تهران، مسجد الجواد، مسجد جاوید و نهایتا مسجد قبا در سالهای بعد، پایگاه فعالیتهای تبلیغی شهید مفتح هستند.
سال 56 جمعی از روحانیون و علمای مبارز تهران برای وحدت رویه بیشتر در مبارزه با رژیم شاه، «جامعه روحانیت مبارز تهران» را تاسیس میکنند. شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح، شهید فضلالله محلاتی، آیتالله مهدوی کنی از مهمترین چهره های موسس این تشکیلات هستند.
شهریورماه 57 پس از برگزاری نماز عیدفطر پنجاههزار نفری در تپه های قیطریه و راهپیمای گسترده بعد از آن، شهید مفتح دستگیر میشود. آخرین دستگیری او چندان طولانی نمیشود و دوماه بعد با موج آزادی زندانیان سیاسی، او نیز آزاد میشود. مفتح پس از پیروزی انقلاب عضو شورای انقلاب و مسئول موسسه اطلاعات میشود. آبانماه 58 همزمان با سالگرد شهادت آقامصطفی خمینی، اولین کنگره وحدت حوزه و دانشگاه به همت دکتر مفتح در دانشکده الهیات برگزار میشود.
در سوی دیگر معادله، «فرقان» که از نیمه سال 56 راه افتاده، از اردیبهشت 58 ترورهایش را شروع کردهاست. تفسیرهای تفنگی از اسلام حالا مجال بروز یافته و پیروان تئوری «زر و زور و تزویر» برای نابودی این مثلث دست به سلاح بردهاند. قرنی، رئیس ستاد ارتش که نقش مهمی در سرکوب ضدانقلاب تجزیهطلب در کردستان داشت، در ابتدای اردیبهشت توسط فرقان در تهران ترور شد. فرقانیها او را از ارکان «زور» این مثلث خیالی میدانستند. آیتالله مطهری، رئیس شورای انقلاب که از مهمترین مخالفان نگاههای التقاطی فرقان از قبل انقلاب بود، چند روز پس از قرنی توسط فرقان شهید میشود. او هم در نگاه فرقانیها نماد «تزویر آخوندیسم» بود. تابستان تقی حاجطرخانی و حسین مهدیان توسط فرقان ترور شدند. مهدیان در این ترور مجروح شد و مهدی عراقی و فرزندش به شهادت رسیدند. فرقان آنها را نماد «زر» و سرمایهداران همگام با ارتجاع دینی تلقی میکرد. 10 آبان آیتالله قاضی طباطبایی امامجمعه تبریز شهید شد و 27 آذرماه نوبت به حجتالاسلام دکتر محمد مفتح رسید. کمال یاسینی، محمود کشانی، حسن نوری ومحمد نوری اعضای تیم ترور بودند. دو پاسدار همراه دکتر مفتح در درگیر با عوامل ترور و خود آیتالله مفتح ِ 51ساله هم با تیرخلاص یاسینی به شهادت میرسد.
امام در پیام تسلیتش نوشت «امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهرهها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود؛ و امید است از شهادت امثال ایشان بهرهها برداریم» «1» و دوم دیماه در دیدار با خانوادهاش گفت « جاویدان است نام آنهایی که در راه خدا انجام وظیفه میکنند، و در حال انجام وظیفه به شهادت میرسند، و آنها پیش خدای تبارک و تعالی مقام خاصی را دارند. شهدا هم مقام خاصی را دارند. و من امیدوارم که مرحوم آقای مفتح که من سوابق با ایشان دارم ملحق بشوند به آن شهدایی که در صدر اسلام بودند». «2»
آذرماه 64 آیتالله خامنهای به مناسبت شهادت شهید مفتح در دانشکده الهیات درباره او چنین گفت: «یکی از گویندگان پرشورِ فاضلِ روشنفکر و اگاه به مسائل اسلام و انقلاب بودند. از بُعد کارهای انقلابی و مبارزاتی یک چنین عنصری بودند. حضور این شهید عزیز در دوره اختناق در دانشکده الهیات، حضور بسیار بابرکتی بود. هم از نظر رشد و اشاعه تفکرات اسلامی عمیق و جدید و هم از لحاظ مقابله با امواج خنثیسازی حرکت دانشکده الهیات».