یادداشت

امام خمینی(س) و جذب اجتماعی و سیاسی جوانان

التزام عملی امام به آزادی های اساسی و سیاسی مردم و بالاخص جوانان را باید در تشویق ایشان از حضور گسترده جوانان در انتخابات اعم از رای دادن و نامزد شدن، از انتقاد کردن و انتقاد شدن و از پذیرش یا عدم پذیرش مسئولیت ها دانست.

در این نوشتار که با هدف تبیین سیره نظری و عملی امام در قبال نسل جوان تنظیم شده است، از ارتباط معناداری بین دو مقوله امام خمینی و جوانان برقرار شده است. چارچوب زمانی بحث نیز از زمان آغاز نهضت امام خمینی، یعنی خرداد 1342 تا پایان عمر پربرکت امام، یعنی خرداد 1368 را شامل می شود.

1ـ شرایط حاصل از حکمرانی ناشایست هیات حاکمه پهلوی

1ـ1 طرد اجتماعی از بی عدالتی و فساد اجتماعی

اصطلاح طرد اجتماعی [2] که برای نخستین بار در فرانسه به کار گرفته شد، امروزه به طور گسترده ای در انگلستان و اروپا به کار برده می شود(هیلاری سیلور، 1994: 78 ـ 531). یکی از تعاریف جامعه شناختی از طرد اجتماعی تعریفی است که هیلاری سیلور در مطالعه تطبیقی خود در خصوص وضعیت اجتماعی جوانان اروپا و خاورمیانه (2007) ارائه می دهد:

«طرد اجتماعی فرایندی چند بُعدی از گسست اجتماعی رو به تزاید است که گروه ها و افراد مختلف جامعه را از مناسبات و نهادهای اجتماعی جدا نموده و آنها را از مشارکت کامل در فعالیت های معمول و فعالیت های به اصطلاح به هنجار جامعه محل زندگی شان باز می دارد» (هیلاری سیلور، 2007: 15).

در کنار تعریف فوق، تعریفی که فیلسوف آکسل هانِث[3] از طرد اجتماعی ارائه کرده است بسیار جالب توجه است. او از مبارزه برای شناسایی (به رسمیت شناخته شدن) سخن می گوید؛ مبارزه ای که او سعی دارد تا از طریق فلسفه هگل آن را تئوریزه کند. در این مفهوم، طرد اجتماعی به معنای محرومیت از همان شناسایی اجتماعی و محرومیت از ارزش اجتماعی است. در حوزه سیاست، شناسایی اجتماعی از طریق شهروندی کامل حاصل می شود و در حوزه اقتصاد (از نوع سرمایه داری) شناسایی اجتماعی زمانی به دست می آید که شخص به اندازه کافی درآمد داشته باشد تا توان مشارکت کامل در حیات اجتماعی اش را به دست آورد. لذا چنین مفهومی را می تون از طریق توجه بیشتر به نمونه هایی از "بحران همگرایی اجتماعی: فقر، طرد یا حاشیه ای شدن از حرفه و تخصص، محرومیت از حقوق اجتماعی و مدنی، فقدان و یا تضعیف شبکه های حمایتی، اختلافات بین فرهنگی مکرر و پی در پی " برداشت کرد.[4]

با این توضیح مقدماتی، و با این فرض که اصطلاح و مفهوم طرد اجتماعی را صرفاً مفهومی جامعه شناختی نمی دانیم و قائل به این واقعیت هستیم که امروزه این مفهوم فراتر از رشته جامعه شناسی و توسط اندیشمندان سایر رشته های علمی نیز مورد توجه و استفاده قرار می گیرد، به یکی از خطاهای استراتژیک که در دوران پهلوی دوم رخ داد و رژیم علی رغم تذکرات چه هواداران و چه مخالفان خود، بر این خطا اصرار داشت می پردازیم. این خطای بزرگ؛ یعنی ترویج بی عدالتی و تبعیض از یک سو و توجه طرف به بُعد اقتصادی توسعه (آن هم در قالب صنعتی شدن) از سوی دیگر، نتیجه ای جز طرد اجتماعی گسترده مردم و بالاخص جوانان نداشت. این خطا هم زمان با شکل گیری و فعالیت نهضت امام خمینی(ره) (دهه های 1340 و 1350) استمرار و حتی شدت بیش تری یافت. روحیه استبدادی شاه و مشی استبدادگری هیات حاکمه، شرایط را به گونه ای ساخته بود که تبعیض و بی عدالتی در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به طرزی آشکار اعمال می شد و قدرت حاکم توان شنیدن صدای معترضان را نداشت. برخی از نخبگان موجود در هیات حاکمه نیز که گه گاه تذکراتی می دادند با برخورد دافعه آمیز قدرت حاکم مواجه شدند. در مقابل، امام خمینی(ره) به عنوان مصلح بزرگ که نهضت خود را با قیام تاریخی 15 خرداد 1342 آغاز نمود، در کنار بخشی از نخبگان تحت سلطه و طرد شده، فریاد اعتراض و انتقاد خود را سردادند. بر خلاف قدرت حاکم که بینایی خود را در دیدن واقعیاتی ملموس از قبیل فقر فزاینده؛ فساد اجتماعی روبه تزاید جوانان همچون فحشا، اعتیاد و بزهکاری؛ بیکاری و مهاجرت جوانان روستایی؛ گسست هویتی و فرهنگی مهاجران حومه نشین؛ مشکلات اقتصادی و اجتماعی برای ادامه تحصیل دانشجویان؛ حاشیه ای شدن جوانان از رویدادهای اجتماعی و ...، و در نتیجه طرد اجتماعی جوانان از دست داده بود، امام خمینی(ره) با بصیرت تمام نه تنها واقعیات مذکور ـ و در واقع شواهد و نشانه های ملموس طرد اجتماعی جوانان ـ را دیدند، بلکه متوجه علل و ریشه اصلی این طرد نیز شده بودند.

از زمانی که امام(ره) در اولین سخنرانی و بیانیه های خود (1342) نسبت به بی عدالتی و فساد اجتماعی گسترده و همه جانبه و عواقب ملموس آن در صحنه اجتماع هشدار دادند، تا زمانی که شاه اقرار به شنیدن صدای انقلاب مردم ایران (1357) نمود، فرصت زیادی بود تا قدرت حاکم نسبت به اعمال اصلاحات و رفع بی عدالتی و بالطبع پیشگیری از روند فزاینده طرد اجتماعی جوانان اقدام نماید. امام(ره) در یکی از هشدارهای خود در تاریخ 27 /1 /1346 (5 محرم 1387)، صراحتاً در نامه ای سرگشاده خطاب به امیر عباس هویدا، نخست وزیر وقت، با ادبیات خاص خود به بیان علل طرد اجتماعی مردم و بالاخص جوانان پرداخته و دولت را به عواقب خطرناک آن تنبه می دهد:

«موجب کمال تاسف است که نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقریباً از حدود تبلیغات رادیو و روزنامه های غیرآزاد و بعضی نوشته های مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بیچارگی ملت افزوده می شود و ورشکستگی بازار و بازرگانان محترم روزافزون است. نتیجه این همه هیاهو و تبلیغات سرتاپا گزاف، بازار سیاه برای اجانب است و ملت را به حال فقر و عقب افتادگی به اسم ملت مترقی نگه داشتن است... شماها در کاخ های مجللی که در هرچند سال تغییر مکان داده و با میلیون ها تومان خرج های گزاف که تصورش برای ملت ممکن نیست، نشسته اید و مخارج آن را از کیسه این ملت بدبخت اخاذی نموده اید و ناظر فقر و گرسنگی ملت و ورشکستیگی بازار، بیکاری جوانان فارغ التحصیل هستید، ناظر اختلال وضع فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار، تسلط اسرائیل بر شئون اقتصادی کشور، بلکه به طوری که گزارش داده اند دخالت اسرائیل در فرهنگ می باشید، ناظر فقدان ضروریات اولیه زندگی در غالب دهات نزدیک به مرکز، چه رسد به دهکده های دورافتاده، از قبیل آب آشامیدنی سالم، حمام، وسایل بهداشت هستید، ناظر ترویج فساد اخلاق، سلب امانت و دیانت در اعماق دهکده هایی هستید. ناظر تشکیل صندوق به اسم تعاون و اخاذی و غارت گری مامورین از دهقان گول خورده و پشیمان هستید، بالاخره ناظر حبس ها و ارعاب تبعیدهای غیرقانونی هستید و در خوشی و عیاشی و بازی های خجلت آور غوطه خورده به قبرستانی که نامش ایران است فاتحه می خوانید... این قدر با حیثیت این ملت بازی نکنید. به جای این همه گزافه و جنجال، خدمتی به این سر و پا برهنه ها کنید یا لااقل این قدر با بهانه های مختلف آنها را رنج ندهید، از این کسبه بی بضاعت این قدر اخاذی نکنید. این قدر برای رضای شهوات دیگران به علمای ملت و محصلین و دانشجویان فشار نیاورید» (صحیفه امام، ج 2، صص 123 ـ 126).

همچنین، ایشان در مجال های بعدی بار دیگر به بارزترین مصداق طرد اجتماعی جوانان که همانا بی عدالتی و تحقیر اجتماعی است تاکید می کنند. ایشان در بیانات خود در نجف اشرف به تاریخ 1 /11 /1356 که در واکنش به فاجعه کشتار 19 دی صورت گرفت چنین تصریح نمودند: «اسلام خدایش عادل است، پیغمبرش هم عادل است و معصوم، امامش هم عادل و معصوم است، قاضی اش هم معتبر است که عادل باشد، فقیهش هم معتبر است که عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد، امام جماعتش هم معتبر است که عادل باشد، امام جمعه اش هم باید عادل باشد، از ذات مقدس کبریا گرفته تا آن آخر، زمامدار باید عادل باشد، ولایتش هم باید عادل باشند، این ولاتی که در اسلام می فرستادند، ولی هایی که می فرستادند به این طرف و آن طرف امام جماعتشان هم بود، باید عادل باشد، اگر عادل نباشد، اگر عدالت در بین زمامداران نباشد، این مفاسدی است که دارید می بینید، اسلحه دست اشخاص غیرصالح، اسلحه دست اشخاص ناصالح، اشخاص بی انصاف، بی عدالت. این ها از این طرف آدمکشی می کنند، از آن طرف "عدالت اجتماعی، عدالت اجتماعی"؛ از آن طرف فشار می آورند به زن ها که باید بی حجاب بشوید، از آن طرف "آزادی نسوان، آزادی نسوان" ؛ این ها مضحکه است. این آزادی مضحکه است، آزادی نیست. از آن طرف "اصلاحات ـ اصلاحات ارضی"، از آن طرف بازار برای آمریکا درست می کنند. تمام اصلاحات ارضی ما این شد ما [که] یک گوشه ای از مملکت مان برای تمام مملکت مان آذوقه داشت باقیش باید برود بیرون و پول بگیرند، حال هر چی دست می زنی می گویند از خارج آوردیم، پرتقال از خارج آوردیم، تخم مرغ از خارج آوردیم. گریه دارد این و حیا در کار نیست. اصلاحاتشان هم یک همچو اصلاحاتی است که همه آن مفسده است»(صحیفه امام، ج 3، ص 304 ـ 305).

در عین حال که امام خمینی(ره) در قالب نامه ها، سخنرانی ها و بیانیه هایشان در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مسئله طرد اجتماعی جوانان در دوران پهلوی را در قالب آن ادبیات و بیانات ساده و در عین حال عمیق و حکیمانه اشان متذکر می شدند، تلاش زیادی نمودند تا پس از پیروزی انقلاب نیز شرایط اسفناکی که در آن دوران منجر به طرد اجتماعی جوانان و تخریب سرمایه اجتماعی شده بود را متذکر شوند. لذا در دیداری که اعضای موسسه اسلامی مبارزه با اعتیاد در تاریخ 5 /10 /1358 با امام داشتند، شرایط قبل از انقلاب را چنین یادآور شدند:

این ها همه نقشه ای است که ذخایر ما را ببرند. تنها نفت نیست، ایران ذخایر فراوانی دارد و آنها اطلاع دارند. چه کسی می تواند جلوی این فسادها و حمله ها را بگیرد. اینان می خواهند نسل جوان را به مواد مخدر یا به آن عیش و نوش که آن هم مخدر است مبتلا کنند. اگر دنیا را آب ببرد این آدم را خواب می برد. این به دنبال آن مسائل است، چه کار دارد که مملکتش را می برند، جهنم که می برند. مردم و جوانان را چنان بار می آوردند که منطقی این چنین پیدا می کند که اگر هر کاری بشود می گوید به من چه مربوط است. جوانی که اگر در جایی صحبتی شد، به حیثیت کشور و ملتش، به حیثیت اسلامی او برمی خورد باید قیام کند و مبارزه کند، چنان او را می سازند که از پی این منقل نتواند و آن پیاله نتواند حرکت کند. آقا این نقشه است، قضیه عادی نیست که ما خیال کنیم که خوب جوانند و اقتضای جوانی این است. الان ما در جنگ هستیم، در جنگ سیاسی و اقتصادی هستیم، محتمل است جنگ نظامی هم پیش بیاید، جوان های ما باید برای خاطر اسلام و برای خاطر ملت و کشور و حیثیت خودشان، برای نوامیس خودشان دست از آن مراکز بکشند و در مراکز صحیح تربیتی قرار گیرند (صحیفه امام، ج11، ص 429 ـ 430).

2 ـ 1سیاست گریزی ناشی از استبداد خفقان و وابستگی سیاسی

هرچند ریشه استبداد، خفقان و وابستگی سیاسی دوران پهلوی به همان ابتدای استقرار این سلسله شاهنشاهی در سال 1304 برمی گردد، لکن استبداد دوران پهلوی دوم را ـ که به طور خاص پس از کودتای 28 مرداد 1332 علیه دولت مردمی مرحوم دکتر محمد مصدق استحکام و قوام بیش تری پیدا کرد ـ باید پیچیده تر، موذیانه تر و مخرب تر دانست. با این حال، علی رغم حمایت های خارجی و خیانت های داخلی، هوشیاری جوانان روشنفکران و روحانیت کشور
اجازه نداد که رژیم کودتایی بتواند بیش از 15 سال دوام بیاورد. امام خمینی با شناختی واقع بینانه از شرایط، نیازها و امیال جوانان متوجه ریشه ها و علل سیاست زدگی و سیاست گریزی نسل جوان شدند و با کیاست لازم برای رهبری یک جنبش بزرگ اقدام به خنثی کردن توطئه رژیم برای حذف جوانان از سیاست نمودند. برخلاف سیاست ها و برنامه هایی که هیات حاکمه وقت برای طرد جوانان از عرصه سیاست تدوین و اجرا می کرد، امام(ره) تلاش نمود تا با افشاگری و تبیین حقوق سیاسی و مدنی مردم و بالاخص جوانان، پرده از توطئه نظام برای سیاست گریزی جوانان بردارد. نامه سرگشاده امام(ره) به هویدا در 27 1 /1346 را باید از حمله افشاگری دانست:

«حکومت پلیسی غیرقانونی شما و اسلاف شما به خواست آنان که می خواهند ملل شرق به حال عقب افتادگی باقی باشند، حکومت قرون وسطایی، حکومت سرنیزه و زجر و حبس، حکومت اختناق و سلب آزادی، حکومت وحشت و قلدری است. با اسم مشروطیت، بدترین شکل حکومت استبداد و خودسری و با نام اسلام بزرگ ترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانی است. با اسم تعالیم عالیه اسلام، یک یک احکام اسلام را زیر پا گذاشته و اگر خدای نخواسته فرصت یابید خواهدی گذاشت و با گزافه دعوی ترقی و تعالی، کشور را به حال عقب افتادگی نگه داشته اید. این ها حقایق تلخی است که باید دنیا را مطلع کنم و انگشت روی بعضی بگذارم تا آنها که غافل هستند یا تغافل می کنند احساس وظیفه کنند و از ریاکاری ها و سالوس بازی های شماها گول نخورند... شماها می دانید اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگیرد، وضع شماها این نحو نیست و باید تا آخر کنار بروید و اگر ده روز آزادی به گویندگان و نویسندگان بدهید، جرایم شما برملا خواهد شد، قدرت آزادی دادن ندارید (والخائنُ خائف). سلب آزادی مطبوعات و دیکته کردن سازمان به اصطلاح امنیت، سند عقب افتادگی است. هر چندی جشن گرفتن برای اموری که در کشورهای دیگر اسامی از آن نیست با تحمیل خرج های کمرشکن به ملت، سند دیگری است. تسلیم به خواست های دولت پوشالی اسرائیل و به خطر انداختن اقتصاد مملکت، سند ضعف و نوکری است و سند خیانت به اسلام و مسلمین است. اعطای مصونیت به اجانب، سند بزرگ عفب افتادگی و بی حیثیتی و تسلیم بی قید و شرط است»(صحیفه امام، ج 2، ص 123 ـ 125).

در عین حال که رژیم پهلوی تلاش می کرد تا جوانانی سیاست گریز تربیت کند و بتواند به راحتی و فراغ بال به استبداد و خودکامگی خود ادامه دهد، دو عامل مهم؛ یعنی اختناق فوق العاده و فشار بر جوانان و بالاخص جوانان دانشگاهی و نیز وابستگی سیاسی به بیگانه موجب نوعی سیاست زدگی (سوءظن و بی اعتمادی شدید به هر اقدام حکومت ولو اقدامات عمرانی و تعبیر منفی نمودن از هر اقدام رژیم) در میان جوانان شد. امام(ره) در مصاحبه ای که در تاریخ 25 /8 /1357 با خبرگزاری رویتر انجام می دهد مسئله را بدین شکل بیان می کند:

«آنچه که به طور مختصر می توان گفت این است که فشار بیش از حد شاه، مردم را چنان در تنگنا قرار داد که آنان دست به یک قیام همگانی زدند. شاه استقبال سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی ما را از بین برده است و ایران را در همه ابعاد وابسته به غرب و شرق کرده است. مردم ایران را زیر شکنجه و سیاه چال های زندان کشته است. از تمام علما و خطبا برای گفتن حقایق جلوگیری کرده است. تمام این ها موجب شده است که مردم مسلمان ایران خواستار یک حکومت اسلامی باشند»(همان، ج 4، ص 523).

همچنین، امام خمینی(ره) همین واقعیت؛ یعنی خفقان سیاسی حاکم و وابستگی به بیگانگان در دوران پهلوی، را در پاسخ به نامه وزیر امور خارجه ترکیه در تاریخ 21 /3 /1358؛ یعنی در ماه های اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بدین نحو بیان می کنند: «اساس این نهضت از دو جا سرچشمه گرفت، یکی از شدت فشار خارجی و داخلی و چپاول گری های خارجی و داخلی، و اختناق های فوق العاده که در ظرف پنجاه و چند سال ایران و ملت ایران یک روز خوش ندید و اخیراً هم کشتارهای فوق العاده دست جمعی که در اکثر بلاد ایران پیش آمد، مردم را به جان آورد که این نهضت را همراهی کنند و یکی دیگر آرزوی ما برای یک حکومت اسلامی و یک حکومت عدل که یک رژیمی در مقابل رژیم های طاغوتی باشد و ما مسائل اسلامی را مثل صدر اسلام در ایران پیاده کنیم»(همان، ج 8، ص 85).

لذا تا قبل از این که یک نهضت انقلابی به رهبری امام خمینی و برخوردار از یک سازمان سیاسی خاص بتواند ملی و فراگیر شود، رژیم پهلوی همچون تمامی رژیم های دیکتاتوری با ایجاد خفقان سیاسی و با اتکا بر نیروهای خارجی تلاش نمود تا اتحاد مردم را مخدوش و با سیاست گریز کردن ملت و بالاخص نسل جوان بتواند مطالبات ملی مردمی را نادیده گرفته و به خودکامگی خود ادامه دهد. اما امام خمینی و سایر رهبران مخالف رژیم با سعی در جذب سیاسی و اجتماعی جوانان توانستند جوانان سرخورده از سیاست را به سیاست بازگردانند و با اتکاء بر همین نیروها، نظام دیکتاتوری را ساقط کنند. سرنوشتی که تمامی نظام های دیکتاتوری باید انتظار آن را داشته باشند.

2ـ مواضع و راهبردهای امام خمینی(ره) قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

1 ـ2 جذب اجتماعی جوانان با التزام به تغییر رویکردها، سیاست ها و اقدامات

مفهوم جذب اجتماعی[5] که آن را در نقطه مقابل طرد اجتماعی به کار می بریم،امروزه در نزد بسیاری از متخصصان جامعه شناسی و رشته های علمی مرتبط و در نزد محققان بین رشته ای و چندرشته ای، به اصطلاحی متداول تبدیل شده است. همان طور که برخی از محققان امثال هیلاری سیلور برای ارائه تعریف طرد اجتماعی به مفاهیم عکس آن همچون همگرایی[6] (ادغام)، و شهروندی[7] در سخ پارادایم همبستگی[8] (در تفکر جمهوری خواهی از نوع فرانسوی)، تخصصی سازی[9] (در لیبرالیسم انگلیسی ـ آمریکایی) و انحصارطلبی[10] (در نزد چپ گرایان اروپا) رجوع می کنند (دیوید بیرن، 2008، ص 262)، و یا برخی از دیگر محققان[11] در ارائه تعریف عملیاتی برای طرد اجتماعی، آن را عدم مشارکت شخص در فعالیت های کلیدی در جامعه محمل زندگی تعریف می کنند(همان، ص 373)، من نیز با کمی تساهل تعریف جذب اجتماعی را در چهار بُعد ذیل ارائه می کنم:

1ـ مصرف: ظرفیت و توان خرید کالاها و خدمات در جامعه که همانا مفهوم عکس آن یعنی فقر، محرومیت و بیکاری است.

2ـ تولید: تولید هم در فعالیت های ارزشمند اقتصادی و هم اجتماعی که عکس آن همانا بیکاری، جمود و رکود فکری و علمی، فقر آموزشی و مهارتی است.

3ـ حضور سیاسی: مشارکت در تصمیم سازی های محلی یا ملی که عکس آن سیاست گریزی، استبداد و خفقان و نقض حقوق مدنی و سیاسی است.

4ـ همگرایی اجتماعی: همگرایی با خانواده، دوستان و اجتماع که عکس آن انزوای فردی و گروهی و اجتماعی، تعارضات فرهنگی و اجتماعی و مذهبی است.

برخلاف رویکردها، سیاست ها و اقدامات دوران پهلوی که منجر به طرد اجتماعی جوانان شده بود، امام در مجال های مختلف به تبیین رویکرد مد نظر خود نسبت به اداره و توسعه کشور پرداختند و در همین راستا، اقدامات کلان در حوزه ساختارسازی و نهادسازی برای رسیدن به نظام های سیاست گذاری، برنامه ریزی، و اجرایی ملی و یکپارچه متناسب را حمایت نمودند. از جمله این اقدامات که در واقع با هدف رفع علل و ریشه های طرد اجتماعی و تقویت عوامل جذب اجتماعی صورت گرفتند، می توان موارد ذیل را به اختصار بیان کرد:

1 ـ 1 ـ 2 تحول در نظام آموزشی

یکی از مواردی که به نوعی در طرد اجتماعی در دوران پهلوی اثر گذاشته بود، عدم تطابق محتوای آموزشی و نیازهای آموزشی جوانان بود. این مسئله هم در آموزش پایه و متوسطه و هم در تحصیلات تکمیلی به چشم می خورد و این با زیر ساخت های فرهنگی و اجتماعی جامعه سازگاری لازم را نداشت. به همین علت و با درک تجربه طرد اجتماعی حاصل از این مسئله در دوران شاهنشاهی، امام خمینی در یکی از اقدامات کلان و ساختاری خود، تصمیم به اسلامی کردن و همزمان دموکراتیزه کردن مدارس و دانشگاه ها کردند. این اقدام در مورد مدارس با سهولت بیش تری صورت گرفت؛ لکن در مورد دانشگاه ها که حساسیت بیش تری داشت موضوع از طریق فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی دنبال شد که با تعطیلی موقت دانشگاه ها همراه شد. بعدها ستاد انقلاب فرهنگی در سال 1363 با حکم امام به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارتقا یافت و تا به امروز بر امور مرتبط با نظام آموزشی کشور نظارت دارد. دومین مورد که به عنوان یک خلا در نظام آموزشی مطرح بود، فقدان برنامه های پرورشی ملهم از فرهنگ اسلامی جامعه بود. امام خمینی چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب بر این مهم تاکید داشتند و لذا در دوران حیاتشان شاهد تاسیس معاونت امور تربیتی در وزارت آموزش و پرورش و راه اندازی دفاتر امور تربیتی در تمامی مدارس و دانشگاه ها بودیم. برگزاری مراسم مربوط به اعیاد مذهبی و ملی در مدارس و دانشگاه ها، التزام به برگزاری مراسم عبادی در مدارس و دانشگاه ها و برگزاری اردوهای سیاحتی و زیارتی برای دانش آموزان و دانشجویان از این دست برنامه ها محسوب می شدند.

2 ـ 1 ـ 2 تحول در مناسبات و تعاملات فرهنگی

در چارچوب فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی که بیش تر معطوف به مسئله نظام آموزش عالی کشور بود، امام خمینی نسبت به رفع مسائل فرهنگ عمومی نیز توجه داشتند. لذا ایشان در راستای نهادسازی برای اسلامی کردن فرهنگ و اجتماع کشور، گذشته از تاسیس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نسبت به تاسیس سازمان تبلیغات اسلامی نیز همت گماردند. این سازمان در کنار نهادهایی همچون سازمان حج و زیارت، اوقاف و امور خیریه، با حمایت
نهادینه از سازمان های مردمی و انجمن های خیریه به افزایش مناسبات فرهنگی و اسلامی در کشور کمک نمود؛ به طوری که امروزه در کنار نهادهایی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی و شوراهای تابعه، سازمان هایی همچون سازمان تبلیغات اسلامی، منشا بسط تعاملات و همگرایی فرهنگی اسلامی در کشور شده است. به عبارت دیگر، در حوزه فرهنگ هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ محتوایی تغییراتی را ایجاد کردند که موجب تحول در مناسبات و تعاملات فرهنگی شد و تاکنون آثار آن به طرز مشهودی دیده می شود.

3 ـ 1 ـ 2 مبارزه با بیکاری، فقر و محرومیت

یکی از عوامل اصلی در طرد اجتماعی جوانان در نزد تمامی جوامع همانا بیکاری و فقر و محرومیت ناشی از آن بوده است. امام خمینی در کتاب ولایت فقیه که به تبیین تئوری ولایت فقیه می پردازند، یکی از اساسی ترین مشخصه های حکومت اسلامی را مبارزه با فقر و محرومیت معرفی می کند: «علمای اسلام موظفند با انحصارطلبی و استفاده های نامشروع ستمگران مبارزه کنند و نگذارند عده کثیری گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت به سر ببرند» (امام خمینی، 1357، ص 37). در اولین اقدامات کلان برای جذب اجتماعی جوانان، از تاسیس جهاد سازندگی و تشکیل کمیته امداد[11] استقبال نمودند. جهاد سازندگی از جمله نهادهای انقلابی بود که در سخت ترین شرایط در 8 سال دوران دفاع مقدس توسعه روستاها را در دستور کار گذاشته بود و در اهداف خود بسیار موفق عمل نمود. بسیاری از محرومیت ها و فقر شایع در روستاها با همت نیروهای جهادی مرتفع گردید و نیروهای جوان اعم از روستایی و شهری نیز وارد چرخه اشتغال مولد در کشور شدند. این روند مبارزه با فقر و محرومیت تا زمان حیات امام استمرار یافت و ایشان با حساسیتی که نسبت به معیشت مردم داشتند از هرگونه برنامه ای که منجر به ارتقای تولید ملی و خودکفایی می شد به شدت حمایت می کردند.

4 ـ 1 ـ 2 رفع تبعیض های قومی و طبقاتی

یکی از مواردی که موجب فراگیر شدن نهضت امام خمینی علیه رژیم پهلوی شد همانا مخالفت اکید امام با تبعیض های قومی و طبقاتی بود. امام چه قبل و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی مواضع خود را در قبال این مسئله بیان می کردند و توانستند قومیت ها و طبقات مختلف جامعه را با خود همراه کنند. پس از پیروزی، ایشان در زمان تدوین قانون اساسی توجه و تاکیدی خاص بر مسئله قومیت ها و طبقات محروم داشتند؛ به طوری که مجلس موسسان برخی از اصول قانون اساسی را به این مسئله اختصاص دادند. امروزه اصول 19 و 26 قانون اساسی به موضوع رفع تبعیض قومیتی اختصاص دارد. از سوی دیگر، ملاقات های صمیمانه و پی در پی امام با اقشار و گروه ها و اقوام مختلف ایرانی، موید التزام عملی ایشان به برابری تمامی شهروندان ایرانی و پرهیز از هرگونه تبعیض قومی، طبقاتی و مذهبی بود. لذا حضور گسترده جوانان از تمامی قومیت ها و گروه های ایرانی ـ هم در اداره کشور و هم در اداره جنگ تحمیلی 8 ساله ـ نتیجه تغییراتی بود که امام هم در رویکرد و هم در سیاست ها و اقدامات نظام در قبال اقوام و اقلیت ها ایجاد کرده بود.

5 ـ 1 ـ 2 ظرفیت سازی اجتماعی در جوانان

از آن جا که امام از همان سال های قبل از پیروزی بر توان و ظرفیت نیروهای جوان تکیه داشتند و پس از پیروزی نیز همواره تاکید داشتند که با حمایت جوانان جمهوری اسلامی را مستقر و اداره خواهند کرد، ایشان با هوشیاری تمام مقدمات لازم برای ظرفیت سازی جوانان را فراهم ساختند. امام همان طور که در انتقاداتش در قبل از انقلاب مطرح کرده بود تلاش نمود تا جوانان را از مراکز فساد و فحشا و از پای منقل و پیاله به میدان های علم و جهاد برای اسلام بکشاند. لذا بر اساس رویکردی اسلام گرایانه و در چارچوب فرایند نهادسازی برای ساماندهی امور جوانان، نه تنها از تاسیس نیروی مقاومت بسیج، بسیج دانش آموزی و دانشجویی، بسیج سازندگی و انجمن های اسلامی دانش آموزی و دانشجویی، بلکه از تبدیل سازمان جوانان شیر و خورشید به سازمان جوانان جمعیت هلال احمر حمایت نمودند.

6 ـ 1 ـ 2 هویت بخشی به جوانان

یکی از مسائلی که در دوران پهلوی امام را بسیار نگران کرده بود روند مدرنیزاسیون رضاشاهی و پس از آن محمدرضاشاهی بود. مسائلی همچون کشف حجاب در زمان رضاشاه، ترویج و ازدیاد کاباره ها در زمان محمدرضاشاه، مراکز فساد و مشروب فروشی ها، سینماهای همراه با فیلم های آمیخته به صحنه های خلاف شرع که تماماً نسل جوان را هدف قرار داده بود از همان آغاز نهضت پیوسته مورد انتقاد شدید امام قرار داشت. از سوی دیگر، مهاجرت جوانان روستایی به شهرها که تابعی از ورشکستگی اقتصاد کشاورزی و روستایی و فقر و بیکاری ناشی از آن بود موجب شکل گیری نوعی گسست هویتی شدید در میان جوانان ایرانی شده بود؛ به طوری که برخی از محققان جامعه شناسی سیاسی که در زمینه تئوری های انقلاب کار کرده اند، چنین گسستی را یکی از عوامل اصلی شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی می دانند. لذا امام خمینی، پس از پیروزی انقلاب با علم به این که جوان ایرانی دچار بحران هویتی بوده است و به دنبال گم شده خود می باشد، تلاش نمودند تا در کنار نهادسازی هایی که در حوزه جوانان می شود کارهای تبلیغی و ترویجی بسیاری نیز برای شناساندن هویت ایرانی اسلامی مبتنی بر تشیع صورت گیرد. صاحب نظران و متفکرانی همچون شهید استاد آِیت الله مطهری[12] و شهید آیت الله مفتح از این جهت برای ایشان عزت و جایگاه خاصی داشتند که متقبل چنین کار بزرگی؛ یعنی هویت بخشی اسلامی به جوان ایرانی، شده بودند.

7 ـ 1 ـ 2 انتقال جوانان از حاشیه به متن

سیاست ها و برنامه های توسعه ملی در دوران پهلوی که تمرکز خود را بر توسعه اقتصادی و آن هم صنعتی شدن گذاشته بود و از توجه به ابعاد سیاسی و اجتماعی توسعه غفلت کرده بود،[13] موجب به هم ریختگی ساختار اقتصاد و تولید کشور و تضعیف کشاورزی و تولید سنتی گردید. مهاجرت، فقر و بیکاری فزاینده ناشی از این تغییرات کلان موجب شد تا بخش زیادی از جمعیت جوانان کشور به حاشیه رانده شوند. فقدان نظام جامع رفاهی مدرن نیز از سوی دیگر موجب تشدید بی عدالتی اجتماعی گردید و جوانان بیش از پیش به حاشیه رفته و مشارکتی در سرنوشت ملی نداشته باشند. برخی از محققان معتقدند که یکی از عللی که موجب فراگیرتر شدن نهضت امام و پیروزی انقلاب اسلامی شد همین حضور انقلابی این دسته از جوانان محروم و حاشیه ای بود. اما امام خمینی که از قبل، طبقه مستضعف را موتور محرکه انقلاب می دانست، از همان روزهای اولیه پیروزی انقلاب عمده مسئولیت ها را بر دوش این طبقه گذاشت و جوانان را از حاشیه به متن آورد. ایشان به خوبی می دانستند که رمز ماندگاری و استحکام نظام انقلابی همانا نیروهای جوانی است که پرانرژی، عدالت خواه، آرمان گرا و استکبار ستیزند و در عین حال التزام بیش تری به رهبری ایشان دارند. لذا بسیاری از عرصه ها اعم از نظامی و انتظامی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی با حضور پررنگ جوانان همراه شد و امام نیز در مواردی به این قبیل نیروها احکام و فرمان های ویژه دادند.

2 ـ 2 جذب سیاسی جوانان با التزام به ترویج آزادی، مردم سالاری دینی و استقلال سیاسی

امام(ره) از همان دوران مبارزه علیه رژیم شاه و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی پیوسته به تکلیف و نقش خود برای جذب جوانان به سیاست عمل می کردند. این التزام را می توان در بیانات و رهنمودهای ایشان به مردم و جوانان از همان روزهای آغازین شکل گیری نهضت؛ یعنی از همان سال 1342 به این سو، ردیابی کرد. برای نمونه، امام(ره) در بیانات خود به مناسبت حقوق بشر و فضای باز سیاسی در 21 /7 /1357 چنین فرمودند:

«و ما وظیفه داریم، مایی که الان این جا، شمایی که این جا نشستید و منی که این جا نشستم، ما وظیفه داریم که با آن ها هم صدا باشیم؛ یعنی هر مقداری که از دست ما برمی آید باید کمک بکنیم. کمک به غیر نیست، کمک به خودتان هست؛ آن ها برای شما قیام کردند. مردم ایران الان برای شما دارند خون می دهند، برای شما بچه هایشان، جوان هایشان از بین می رود، دخترهایشان، پسرهایشان از بین می رود. ما باید به آن ها کمک کنیم؛ ما خیال نکنیم که این جا نشستیم تکلیف نداریم، همه مان تکلیف وجدانی داریم، تکلیف شرعی داریم، تکلیف عقلی داریم که با این جمعیت مظلومی که قیام کردند و می خواهند حق خودشان را، آن حق خودشان که حق ما هم هست بگیرند، ما هم با آن ها همراهی کنیم، ما هم دنبال آنها باشیم. می توانیم مقاله بنویسیم، می توانیم در روزنامه چیز بنویسیم، هر قدر می توانیم در این دانشگاه هایی که می رویم به مردم بگوییم، به مردم این جاها بگوییم مسائل آن جا را. مسائل را منتشر کنید». (صحیفه امام، ج 3، ص 523)

و یا در 10 /10 /1357 در نوفل لوشاتو این طور بیان کردند: «قهراً وقتی یک دولت صالح پیش آمد مردم را آزاد می گذارند برای انتخابات. قهراً وقتی انتخابات آزاد شد، مردم، مردم که همه غیر صالح نیستند، مردم اکثرشان صالحند، مردم خوبی اند، دلشان می خواهد مملکت شان صحیح باشد، سالم باشد، اقتصادشان صحیح باشد. همه چیز را دلشان می خواهد، از خدا می خواهند که صلحایی بالای سرشان باشد. قهراً وقتی که انتخابات آزاد شد و این اشخاص غیر صالح دخالت در آن نکردند، در مجلس اشخاص صالح می روند. وقتی اشخاص صالح در یک مجلسی رفتند، دولت صالح به پا شد رئیس جمهور صالح شد، این مخالف مصلحت مملکت عمل نخواهد کرد» (همان، ج 5، ص 321).

در مجالی دیگر و در مصاحبه ای که با مجله محلی ل. اکو در 25 /10 /1357 داشتند چنین ابراز داشتند: «در اسلام دموکراسی مندرج است و مردم آزادند در اسلام، هم در بیان عقاید و هم در اعمال، مادامی که توطئه در کار نباشد و مسائلی را عنوان نکنند که نسل ایران را منحرف کنند» (همان، ص 468).

در واقع، امام با این بیان به جوانان نوید می دهد که هم به آزادی و هم به مردم سالاری دست خواهند یافت و در نظام مدنظر امام راه برای فعال گرایی سیاسی جوانان باز است و هیچ علتی برای سیاست گریزی جوانان وجود نخواهد داشت.

همچنین، امام از همان روزهای قبل از پیروزی، جوانان را در حفظ استقلال کشور و پیشگیری از دخالت بیگانگان سهیم نمودند. لذا در پیامی که در 27 /10 /1357 به مناسبت فرار شاه ارسال کردند، اولین خطاب ایشان به جوانان بود: «1 ـ بر جوانان غیور در سراسر کشور لازم است برای حفظ نظم با آن دسته از قوای انتظامی که اکنون به آغوش ملت بازگشته اند با تمام نیرو همکاری کنند و با کمال قدرت و جدیت نگذارند که بدخواهان و منحرفین، آشوب و ناامنی ایجاد نمایند. 2ـ به تظاهرات و شعارهای پرشور علیه رژیم سلطنتی و دولت غاصب ادامه دهند و اگر منحرفین و مخالفین اسلام بخواهند اخلالی به وجود آورند و نظم را به هم زنند، از آنان جداً جلوگیری کنند. باید ملت بداند که هر انحرافی و هر شعاری که مخالف مسیر ملت است به دست عمال شاه مخلوع و عمال اجانب تحقق می یابد»(همان، ص 486 ـ 487). در همین روز در مصاحبه ای که با خبرنگاران خارجی داشتند چنین فرمودند: «من از ملت می خواهم که خودشان مواظب نظم مملکت باشند و جوانان غیور ما کنترل شهرستان ها و دهات و قراء را به دست گیرند و نگذارند کسانی که آشوب طلبند در این قراء و قصبات و شهرستان ها ـ خدای نخواسته ـ دست به خرابکاری بزنند. و من اخطار می کنم به آن اشخاصی که شلوغ می کنند و تبلیغات سوء در این زمینه ها می کنند و می خواهند با فرصت طلبی آشوب به پا کنند و بر ضد ملت ایران یک تبلیغاتی بکنند و بر نفع اشخاص خارج و دولت های ابرقدرت یک کارهایی بکنند من اخطار به آن ها می کنم که اگر یک همچه کاری بکنند سرنوشت سختی خواهند داشت»(همان، ص 484 ـ 485).

بعدها امام خمینی(ره) پس از پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی نیز این روند را با قدرت و شدت بیش تری ادامه دادند و نه تنها در مقام نظر و بیان، بلکه در مقام عمل اقدام به ترویج آزادی، مردم سالاری دینی و حفظ استقلال کشور نمودند. در مقام بیان و اظهار نظر، امام(ره) با تکریم و تجلیل از نقش و حضور سیاسی جوانان در پیروزی نهضت و استقرار و تداوم جمهوری اسلامی تلاش نمودند تا جوانان را به عرصه سیاست جذب کنند. برای نمونه، امام(ره) در جمع گروهی از اقشار مختلف مردم در تاریخ 17 /1 /1358 بر لزوم نقش جوانان در ارتقای مردم سالاری دینی از طریق انتخابات چنین فرمودند: «امید ما به شما جوانان است. مرحله رای گیری برای وکلای مجلس موسسان، رای گیری برای وکلای مجلس شورا، این دو مرحله را هم ما [در] پیش داریم که بعد برویم سراغ مرحله های دیگر و من در همین دو مرحله هم همه امیدم به شما جوان هاست، جوان های ایران، جوان های همه کشور، و من امیدوارم که با همت والای شما جوان ها ما در آن دو مرحله [هم] پیروز بشویم و وکلایی که وارد مجلس موسسان می کنیم وکلای اسلامی باشند، وکلای امین باشند، فضلای ملت باشند و همین طور در مجلس شورا، بعد از این مرحله مجلس موسسان است برای این که قانون اساسی را رای به آن بدهند و [در] آن جا هم شما آقایان باید البته مجلس خودتان هست کشور خودتان هست اسلام خودتان است در آن جا هم باید زحمت بکشید و موجبات تشکر ما را فراهم کنید»»(همان، ج 6، ص 479).

متعاقباً در ترویج آزادی (البته در چارچوب اسلام) در دیدار با پرسنل نیروی دریایی بندر عباس در تاریخ 11 /3 /1358 چنین تذکر دادند: «شما آزادید، آزادی را صرف کنید در صلاح ملت، در صلاح کشور، و آزادی برای این نیست که هر کس هر کاری می خواهد بکند قاچاق فروشی بکند، گران فروشی بکند، سرحدات را به هم بزند، نظام را به هم بزند، جهات مقررات ملی و دولتی و اسلامی را ملاحظه نکند. معنای آزادی این نیست. آزادی در حدود مقررات است. مقررات را باید حفظ کرد کسی حق ندارد به شما تعدی بکند. شما آزادید و کسی حق ندارد شما را محدود کند لکن مقررات را باید همه حفظ بکنیم، من که در این جا هستم و شما که در سرحدات هستید باید مقررات را حفظ بکنیم، باید نظامات را حفظ بکنیم؛ باید جهاتی که مقرر شده است برای ما و شما همه حفظ بکنیم تا ان شاءالله این کشور را به سامان برسانیم»(همان، ج 8، ص 38 ـ 39).

در مجالی دیگر امام(ره) در دیدار با گروه امداد تهران که در تاریخ 8 /8 /1358 صورت گرفت بر محور بودن مردم تاکید کردند: «ما از اول هم امیدمان به ملت و جوان های برومند ملت بود. ما همیشه توجه مان به خود ملت، به نیروی انسانی ـ الهی ملت بوده است و با استمداد از همین طبقه کارگر، طبقه تحصیل کرده جوان، بازاری ها، از همین طبقات به قول آنها طبقات پایین و به قول من طبقات بالا استفاده کردیم. این ها بودند که نهضت را به این جا رساندند و این ها هستند که می توانند به پیش ببرند»(همان، ج 10، ص 398 ـ 399). همچنین، امام(ره) در دیدار با جمعی از فرهنگیان و دانش آموزان قم که در تاریخ 18 /12 /1358 صورت گرفت در پاسخ به کسانی که جمهوری را بدون اسلام تبلیغ می کردند چنین عنوان کردند: «آنها که در نوشتجات شان از جمهوری دم می زنند، جمهوری فقط، یعنی اسلام نه، آنهایی که جمهوری دموکراتیک می گویند، یعنی جمهوری غربی، جمهوری اسلامی نه، آن ها می خواهند باز همان مصائب را با فرم دیگر برای ما به بار بیاورند. آنها اصلاً در این نهضت دخالت نداشتند، آنها که امروز به خیال خودشان می خواهند سر سفره آماده بنشینند، در این نهضت به هیچ وجه دخالت نداشتند. این نهضت را شماها، این نهضت را طبقه محصل، طبقه کارگر، دهقان، بازاری، این نهضت را این ها به بار آوردند و این ها حق دارند»(همان، ج 6، ص 353).

اما در مقام عمل، امام(ره) در مجال های مختلف اقدام به ترویج آزادی، مردم سالاری دینی و حفظ استقلال کشور نمودند. در این ارتباط، نمونه هایی از اقدامات و مداخلات امام به شرح ذیل یادآوری می شود:
1ـ التزام عملی امام به مردم سالاری دینی، از همان روزهای آغازین پس از پیروزی انقلاب در قالب برگزاری رفراندوم نمایان شد. امام در مقابل کسانی که می خواستند به بهانه هایی برگزاری رفراندوم را به تاخیر بیندازند برخورد کرد و خواستار برگزاری هرچه سریع تر رفراندوم برای جمهوری اسلامی شد. این الزام یک بار دیگر در ماجرای قانون اساسی تکرار شد. ایشان در جمع گروهی از اقشار مردم در 25 /3 /1358 در خصوص اصالت رای مردم چنین گفتند: «ما بعد از این که بررسی شد در قانون اساسی، به نظر خبرگان اسلامی رسید، به نظر روحانی اسلامی رسید، به نظر علمای متعهد رسید، به نظر نمایندگان مردم رسید، باز هم در افکار عمومی می گذاریم، خود ملت میزان است. مجلس موسسان اگر اعتبار دارد برای این است که مجلس مبعوث از ملت است. خود ملت حق ندارد رای بدهد لکن وکیل ملت حق دارد؟! این چه غلطی است؟ خود من حق ندارم تصرف بکنم در مالم، وکیل من حق دارد؟! خود شما حق ندارید رای بدهید، وکیل شما حق دارد؟! وکلا برای این حق دارند که وکیل شما هستند والّا چه حقی دارند؟ یک نفر چه حقی دارد برای 35 میلیون جمعیت رای بدهد؟ پنجاه نفر به ششصد نفر چه حقی دارد برای یک ملت 35 میلیونی رای بدهد؟ این حق برای این است که شما می خواهید رای بدهید، رای شماست، میزان، رای ملت است»(همان، ج 8، ص 172 ـ 173).

2ـ التزام عملی امام برای فعالیت در چارچوب قانون نیز در پیگیری ایشان برای تصویب قانون اساسی با رجوع به آراء ملت دیده می شود. امام در مقابل تعللی که برای تصویب قانون اساسی در مجلس موسسان می شد واکنش نشان دادند و نگرانی خود را متذکر شدند. ایشان چنین تصریح کردند که تعویق موجب این می شود که اشخاص توطئه گر در مرزهای ما در داخل، در خارج با هم متصل بشوند و با اتصال با هم اصل قانون اساسی و اصل اساس را پایمال کنند.

3ـ التزام عملی امام به آزادی های اساسی و سیاسی مردم و بالاخص جوانان را باید در تشویق ایشان از حضور گسترده جوانان در انتخابات اعم از رای دادن و نامزد شدن، از انتقاد کردن و انتقاد شدن و از پذیرش یا عدم پذیرش مسئولیت ها دانست.

4ـ التزام عملی امام به حفظ استقلال کشور با تکیه بر جوانان را نیز می توان در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان انقلابی مشاهده کرد. زمانی که خبر رسید که برخی از دانشجویان در 13 آبان 1358 خودسرانه اقدام به اشغال سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن کارکنان این سفارتخانه نموده اند، امام از این حرکت انقلابی دانشجویان حمایت کردند و در سخنرانی ای که در 16 آذر 1358 ایراد فرمودند از سفارت آمریکا با عنوان لانه جاسوسی یاد کردند: «ما که مرکز جاسوسی را گرفتیم نه سفارت خانه را» (همان، ج 11، ص 271). «این ها اگر هم یک وقتی بی عقلی کنند و فرض کنید بریزند به ایران، این جوان های ما آنها را با چنگ و دندان از بین می برند، نمی گذارند این ها یکی شان هم
بروند. اگر هم این کاری که کرده بود رسیده بود به آن جایی که بیایند در تهران و بیایند در این لانه جاسوسی آن وقت می فهمیدند که با چه اشخاصی طرف هستند. در هر صورت من از شماها تشکر می کنم که خودتان بدون این که غیر از خدا یک کسی وادارتان بکند (این چیزی است که از مبدا الهی جوشش پیدا کرده) خودتان وارد این میدان شدید» (همان، ج 12، ص 269). یک سال بعد از اشغال سفارت آمریکا، آیت الله شهید بهشتی نیز این اقدام را جهشی در راه قطع وابستگی و سرعت بخشیدن به استقلال سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی از ابرقدرت ها و قدرت های وابسته به آنها توصیف کردند (شادلو، 1386، ص 91).

 

منابع:

1ـ امام خمینی، ولایت فقیه، 1357، انتشارات امیر کبیر با همکاری نمایشگاه کتاب قم، تهران

2ـ جوانمرد، سید احسان، 1358، رفتار سیاسی شهید مطهری و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

3ـ صحیفه امام، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(س)، چاپ چهارم، 1385

4ـ جوانان از دیدگاه امام خمینی؛ تبیان آثار موضوعی (دفتر شانزدهم)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) با همکاری دبیرخانه شورای عالی جوانان، چاپ دوم، پاییز، تهران 1378

5ـ آیین انقلاب اسلامی: گزیده ای از اندیشه و آثار امام خمینی(ره)، موُسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، تهران 1374

6ـ شادلو، عباس، 1386، انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم: ناگفته های تاریخی از دولت موقت و شورای انقلاب تا سقوط بنی صدر (1360 ـ 1357)، ناشر مولف، چاپ اول، تهران

7ـ فراهانی، محمد، 1383، کالبد شکافی توسعه در ایران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران

8ـ سطوتی، جعفر، 1380، علل و انگیزه سازمان های بین المللی از تشدید توجه به مسئله جوانان در دو دهه 1980 و 1990، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران

منبع: مجموعه مقالات کنگره ملی بررسی اندیشه های فرهنگی و اجتماعی حضرت امام خمینی(ره)، ص 37-63

[1] پژوهشگر و صاحب‌نظر در امور جوانان؛ مدیرکل دفتر هماهنگی و ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان

[2] Social Exclusion [3] Axel Honneth [4] http://urbact.eu/document-library/virtual-files/childhood/france/situation-of-single-parent- households-headed-by-wo.html [5] Social inclusion [6] Integration [7] Citizenship [8] Solidarity [9] Specialization [10] Monopoly [11] Tania Burchardt, Julian Le Grand, and David Piachaud

[12] دستور برای تشکیل کمیته‌های امداد، طی حکمی از سوی امام در تاریخ 19 /12 /1357 صادر شد که به حجت‌الاسلام مهدی کروبی ماموریت داده شد کمیته‌های امداد را در تهران و شهرستان‌ها تشکیل بدهد و حسابی تحت همین عنوان امداد باز کند و با حسن تدبیر وجوه دریافتی را در قالب کمیته‌ها هزینه کند.

[13] البته استاد مطهری که به تعبیر برخی از نویسندگان خارجی دومین شخص قدرتمند جمهوری اسلامی بودند چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب درگیر مسائل کلان بودند ولی از جمله افرادی بود که پیش‌بینی می‌شد که نظام هویت بخشی اسلامی به کل جامعه و بالاخص نسل جوانان را بر عهده متفکرانی امثال ایشان بگذارد(جوانمرد، 1358).

[14] عمده محققان بر این نکته اذعان دارند که توسعه تک‌بُعدی موجب عدم توفیق بوده است. در عین حال برخی به جای ذکر اصطلاح فقدان توسعه سیاسی و اجتماعی به اصطلاح ساخت قدرت مطلقه اشاره دارند. (فراهانی، 1383، ص 42 ـ 41)

 

منبع: موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره)

منابع:

۱ـ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۵۷، انتشارات امیر کبیر با همکاری نمایشگاه کتاب قم، تهران

۲ـ جوانمرد، سید احسان، ۱۳۵۸، رفتار سیاسی شهید مطهری و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

۳ـ صحیفه امام، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(س)، چاپ چهارم، ۱۳۸۵

۴ـ جوانان از دیدگاه امام خمینی؛ تبیان آثار موضوعی (دفتر شانزدهم)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) با همکاری دبیرخانه شورای عالی جوانان، چاپ دوم، پاییز، تهران ۱۳۷۸

۵ـ آیین انقلاب اسلامی: گزیده ای از اندیشه و آثار امام خمینی(ره)، موُسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، تهران ۱۳۷۴

۶ـ شادلو، عباس، ۱۳۸۶، انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم: ناگفته های تاریخی از دولت موقت و شورای انقلاب تا سقوط بنی صدر (۱۳۶۰ ـ ۱۳۵۷)، ناشر مولف، چاپ اول، تهران

۷ـ فراهانی، محمد، ۱۳۸۳، کالبد شکافی توسعه در ایران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران

۸ـ سطوتی، جعفر، ۱۳۸۰، علل و انگیزه سازمان های بین المللی از تشدید توجه به مسئله جوانان در دو دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران

منبع: مجموعه مقالات کنگره ملی بررسی اندیشه های فرهنگی و اجتماعی حضرت امام خمینی(ره)، ص ۳۷-۶۳

[۱] پژوهشگر و صاحب‌نظر در امور جوانان؛ مدیرکل دفتر هماهنگی و ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان

[۲] Social Exclusion [۳] Axel Honneth [۴] http://urbact.eu/document-library/virtual-files/childhood/france/situation-of-single-parent- households-headed-by-wo.html [۵] Social inclusion [۶] Integration [۷] Citizenship [۸] Solidarity [۹] Specialization [۱۰] Monopoly [۱۱] Tania Burchardt, Julian Le Grand, and David Piachaud

[۱۲] دستور برای تشکیل کمیته‌های امداد، طی حکمی از سوی امام در تاریخ ۱۹ /۱۲ /۱۳۵۷ صادر شد که به حجت‌الاسلام مهدی کروبی ماموریت داده شد کمیته‌های امداد را در تهران و شهرستان‌ها تشکیل بدهد و حسابی تحت همین عنوان امداد باز کند و با حسن تدبیر وجوه دریافتی را در قالب کمیته‌ها هزینه کند.

[۱۳] البته استاد مطهری که به تعبیر برخی از نویسندگان خارجی دومین شخص قدرتمند جمهوری اسلامی بودند چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب درگیر مسائل کلان بودند ولی از جمله افرادی بود که پیش‌بینی می‌شد که نظام هویت بخشی اسلامی به کل جامعه و بالاخص نسل جوانان را بر عهده متفکرانی امثال ایشان بگذارد(جوانمرد، ۱۳۵۸).

[۱۴] عمده محققان بر این نکته اذعان دارند که توسعه تک‌بُعدی موجب عدم توفیق بوده است. در عین حال برخی به جای ذکر اصطلاح فقدان توسعه سیاسی و اجتماعی به اصطلاح ساخت قدرت مطلقه اشاره دارند. (فراهانی، ۱۳۸۳، ص ۴۲ ـ ۴۱)



امام خمینی(س) و جذب اجتماعی و سیاسی جوانان؛ 08 آذر 1396

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: